چشمک به نقدینگی
محمد گرجیآرا معتقد است نگرانی بابت ریزش شدید قیمتها وجود ندارد
محمد گرجیآرا میگوید: بورس تنها بازاری است که در آن رشد قیمتها معیشت مردم را تحت تاثیر قرار نمیدهد و لطمهای به مصرفکنندگان نمیزند و لذا ورود پول جدید به بازار اتفاق مبارکی است ولی حجم آن نسبت به حجم معاملات سایر بازارها بسیار اندک است.
بورس تهران از ابتدای سال جاری روند مثبتی در پیش گرفته که این روند خصوصاً در هفتههای گذشته شدت بیشتری یافته است و نماگرهای بازار سهام، به رکوردشکنیهای خود ادامه میدهند. بازار سهام پس از تغییر و تحولات بازار ارز و سایر بازارهای فیزیکی این روزها بیشتر در صدر اخبار اقتصادی قرار گرفته است. محمد گرجیآرا، تحلیلگر بازار سرمایه، از ورود نقدینگی جدید به بازار و شرایط ادامه این روند میگوید.
♦♦♦
تحولات ارزی در ماههای اخیر سایر بازارها را هم به نوسان واداشته است. در این میان تحولات بازار سرمایه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا بورس توانسته جذابیتی به اندازه سایر بازارهای مالی داشته باشد؟
تحرکات اخیر بورس به مسائل ارزی و همچنین رشد نقدینگی و پایه پولی گره خورده است، مهمترین عامل محرک بورس در شش ماه اخیر نوسانات نرخ ارز بوده است. نزدیک به 73 درصد از شرکتهای حاضر در بورس شرکتهای تولیدکننده مواد خام و محصولات کالایی هستند یا به نوعی به این حوزه وابستهاند از اینرو افزایش در قیمت دلار با توجه به اینکه این محصولات تجارتپذیر محسوب میشوند موجب رشد قیمت فروش شرکتها شده است و شاخص کل در دوره ششماهه ابتدایی سال 97 نزدیک به 58 درصد بازدهی را به ثبت رسانده و شاخص هموزن نیز نزدیک به 53 درصد بازدهی را در دوره مشابه داشته است. اگر در مقام مقایسه کلیت وضعیت بورس تهران را نسبت به بازارهای ارز و طلا مقایسه کنیم همچنان بازار بورس نسبت به رشد قیمتها در دو بازار مذکور عقبتر است. البته برخی از سهمها نیز هستند که در دوره مورد بررسی بیشتر از صد درصد بازدهی داشتهاند ولی کلیت بازار از نرخ رشد اتفاقافتاده در بازارهای ارز و طلا عقبتر است.
ولی اگر نرخ رشد قیمت هر مترمربع ملک مسکونی در شهر تهران را به عنوان نماینده وضعیت بازار ملک در ششماهه در نظر بگیریم، بازدهی بورس در ششماهه اخیر وضعیت بهتری نسبت به ملک داشته است و در ششماهه اخیر بازنده رقابت در بازارهای مالی بر خلاف سالهای 93 تا 96 سپردهگذاران بانکی بودهاند. از اینرو از نگاه من بورس همچنان واکنش خود را نسبت به تعدیل قیمت ارز در صورتهای مالی شرکتها کامل نکرده است و بازار بورس با توجه به ریسکهای مختلف پیش روی خود بسیار محتاطانه با تعدیل قیمتها رفتار میکند و همچنان امکان رشد بیشتر از این بابت در صنایع مختلف که یا قیمت آنها آزاد شده است یا پتانسیل آزادسازی دارند وجود دارد.
آمار و ارقام مربوط به حجم و ارزش معاملات بورس و فرابورس تهران در ماههای اخیر گویای چیست؟
در سالهای 93 تا شش ماه اول 96 به علت جذابیت سپردهها و همچنین اعتماد مردم به ریال و شبکه بانکی حجم معاملات به شدت افت کرد و در شش ماه ابتدایی سال 96 آمار معاملات پس از کسر معاملات بلوکی و معاملات اوراق با درآمد ثابت حتی به کمتر از 50 میلیارد تومان نیز میرسید که آماری فاجعهبار برای عمق بازار بود و متاسفانه بازار نیز به علت نبود فعالیت از طرف نهادهای حقوقی و همچنین افراد حقیقی میتوان گفت در یک کمای موقت قرار داشت. این وضعیت در نیمه دوم سال 96 تا به امروز یک تغییر اساسی داشته است و حجم معاملات روزانه در شهریورماه به طور متوسط بالغ بر 3800 میلیارد تومان بوده است که خود نشانگر تغییر وضعیت در بازار بورس است. مهمترین دلیل اینکه بورس در مدار توجهات سرمایهگذاران قرار گرفته به دو موضوع بازمیگردد؛ اولی موج بیاعتمادی به ریال و تصمیمهای با آزمون و خطای دولت نسبت به وضعیت گذشته و پیش رو است که همچنان به دنبال مدیریت دهه شصتی و دوران جنگ در بازارهاست و عامل تشدیدکننده این بیاعتمادی به ریال وضعیت فعلی بانکهای کشور و بحران پیش روی شبکه بانکی نیز هست که یا منجر به زمین خوردن بانکها میشود یا با استقراض از بانک مرکزی منجر به افزایش پایه پولی و نقدینگی و مجدداً تورم بیشتر خواهد شد که در هر دو حالت سپردهگذاران هستند که ارزش پول خود را از دست خواهند داد لذا این بیاعتمادی به ریال منجر شده است که افراد سپردهگذار برای بیمه کردن خود نسبت به تحولات ریال اقدام به خرید دلار و سکه یا هر دارایی دیگر مانند ماشین و حتی ارزاق اساسی کنند و بورس نیز از این بابت توانسته برخی از نقدینگی سرگردان در جامعه را به خود جذب کنند ولی حجم آن نسبت به سایر بازارها به ویژه بازارهای موازی بسیار اندک بوده است. عامل دومی که جلبتوجه سرمایهگذاران به بورس را ایجاد کرده است فروش و قیمتگذاری دلاری برخی از کالاهای تولیدی توسط شرکتهای بورسی است که با مقداری تاخیر از بابت آزادسازی قیمتها به صورت تدریجی در صورتهای مالی شرکتهای بورسی در حال نمایان شدن است و بورس که با نگاهی از سایر بازارها عقب مانده بود موقعیت جذابی را در اختیار سرمایهگذاران کوتاهمدت و بلندمدت قرار داده است.
آیا شاهد ورود پول تازه (Fresh money) به بازار هستیم؟ آیا بورس در جذب نقدینگی موفق بوده است؟
قطعاً با رشد آمار معاملات و پنج برابر شدن حجم معاملات روزانه بخشی از نقدینگی از سایر بازارها به بورس آمده و فشار تقاضای ایجاد شده نیز تاییدکننده این موضوع است و بورس تنها بازاری است که در آن رشد قیمتها معیشت مردم را تحت تاثیر قرار نمیدهد و لطمهای به مصرفکنندگان نمیزند و لذا ورود پول جدید به بازار اتفاق مبارکی است ولی حجم آن نسبت به حجم معاملات سایر بازارها بسیار اندک است و به علت پایین بودن میزان سهم شناور آزاد در بورس تهران، بورس به عنوان مقصد نقدینگی سرگردان در جامعه فعالیت نمیکند و در حال حاضر نیز بخش عمده این رشد با افزایش تسهیلاتگیری فعالان بورسی اعم از حقیقیها و حقوقیها اتفاق افتاده است و ناشی از محل اعتبارات کارگزاریهاست و هنوز مردم به معنی عام کلمه وارد بازار نشدهاند. مردم عادی معمولاً پس از رشد ششماهه و ثبت رکورد بازدهی در بازار بورس و پرداختن رسانهها به آن به تدریج وارد بازار میشوند و به این علت است که همچنان فرصتهای جذاب در بورس وجود دارد و سهام شرکتها به قیمت واقعی خود نرسیدهاند.
پس از ارائه بسته جدید ارزی شاخص کل بورس همچنان به روند صعودی خود ادامه داد. این رخداد بیانگر چیست و سیاستهای ارزی گذشته و کنونی چه اثری بر این بازار گذاشتهاند؟
در سیاست ارز تکنرخی 4200تومانی که عدم امکان اجرای آن توسط فعالان اقتصادی و اقتصاددانها در نشریات مختلف به دفعات به دولت گوشزد شد و متاسفانه تاکید بر اجرای آن بیاعتمادی به سیاستهای ارزی بانک مرکزی را تشدید کرد و همچنین رانتی را برای واردکنندگان و واسطهگران ایجاد کرد و منابع ارزی محدود را به علت جذابیت واردات به انباشت سفارش ابتدای سال تخصیص داد و این مورد باعث کمبود برخی از اقلام کالا به علت کمبود ارز در حال حاضر شده است چون برآمده از واقعیت اقتصادی در جامعه نبود شرکتهای بورسی با رشد هزینهها مواجه بودند ولی درآمد فروش ریالی آنها به صورت دستوری قیمتگذاری میشد و ارز ناشی از صادرات آنها نیز به صورت دستوری و کاملاً مغایر با ماهیت بازار مبنی بر دلار 4200تومانی تسعیر میشد.
این وضعیت تنها به نفع افرادی بود که از رانت خرید رسمی این محصولات استفاده کنند و آن را در بازار آزاد به فروش برسانند و مثلاً در یک مورد محصولات شرکت ملی مس با دلار رسمی در بورس کالا به فروش میرسید و پس از تبدیل آن به قراضه مس از مرزهای کشور با دلار آزاد صادر میشد و این وسط عدهای دلال با فساد سازمانیافته منتفع میشدند و رانت موجود از جیب سهامداران شرکتها به واسطهها پرداخت میشد. ابلاغ بسته ارزی جدید که تقریباً پنج ماه پس از آزمون و خطا کردن با بسته ارزی قبلی بود با دو اتفاق خوب در بازار همراه شد. یکی رسمیت دادن به قیمتگذاری بازار چراکه غیررسمی کردن نرخ بازار و تاکید بر دلار 4200 تومانی باعث به تاراج رفتن منابع ارزی کشور میشد و همچنین انگیزه صادرکننده برای بازگشت ارز رسمی را کاهش میداد و این در حالی بود که تورم ناشی از ارز بازار آزاد بر بهای مصرفکننده خود را نشان داده بود. اتفاق دوم برداشتن سقف رقابت قیمتی به تدریج در بازارهای کالایی بود که باعث شد رانت به وجود آمده تا حدی کاهش یابد و سیاست ارزی جدید موجب بهبود وضعیت فروش واقعی شرکتها شد. البته این تصمیم مبنی بر رسمیت دادن به قیمت تعیینشده در بازار آزاد به عنوان یک گزینه مناسب بود ولی تمام راه، سامان بخشیدن به نظام ارزی کشور نیست و متاسفانه سیاستگذار مجدداً به بیعملی رسیده است و در این مرحله متوقف مانده است. این بیعملی باعث شده است که نرخ رسمی در نیما مجدداً به علت رشد قیمت در بازار آزاد با زیرمیزیها و چالشهایی روبهرو باشد که ورود سریع نهاد نظارتی و تصمیمساز را میطلبد.
اثر تصمیمات دولت خصوصاً در حوزه پتروشیمی و فولاد را بر بازار سرمایه چگونه ارزیابی میکنید؟
بازار بورس در ایران هنوز به آن مرحله از پختگی و تحلیلی شدن نرسیده است که شرکتها و گروههای مختلف را به صورت مستقل بررسی کنند و همچنان به دنبال یک لیدر جهت رشد قیمتی است که این در رشد سهماهه اخیر شرکتهای فولادی و پتروشیمی به عنوان لیدر بازار رشد هماهنگ بازار را جهت دادهاند. مهمترین تصمیمات دولت در ماه اخیر بازگشایی سقف رقابت برای محصولات فولادی و پتروشیمی در بورس کالا بود که رانت ارزی ایجادشده برای واسطهها را به شدت کاهش داد و به بورس کالا جهت شفافیت قیمت کمک شایانی کرد. دولت در ماههای ابتدایی سال با جنگیدن در مقابل مکانیسم بازار هزینههایی را به خود و به شرکتها تحمیل کرد و به دنبال آن بود که قیمت را برای مصرفکننده نهایی کنترل کند. این در حالی است که مابهالتفاوت ارز آزاد تا دولتی به جیب شرکتهای واسط رفته است و به دست مصرفکننده نهایی نخواهد رسید و نهتنها قیمت برای آنها کنترل نشده بلکه از جذابیت تولید کالا کاستهایم و از جیب تولیدکننده و سهامداران آنها رانتی را برای واسطهها ایجاد کردهایم لذا آزادسازی نرخ محصولات پتروشیمی و فلزات اساسی در بورس کالا و امکان رقابت بدون سقف یکی از اقدامات اعتمادسازی است که در بازار انجام شده و هرچه سریعتر باید قیمت سایر نهادهها مانند خوراک شرکتهای پتروشیمی، هزینه انرژی و استفاده از یوتیلیتی برای کلیه شرکتها به سمت آزادسازی میل کند.
بورس تهران در شرایط کنونی چه کارهایی میتواند بکند تا از وضعیت فعلی بیشترین بهره را ببرد؟
همانطور که پیشتر اشاره کردم بورس تنها بازاری است که افزایش قیمتها در آن لطمهای به وضعیت معیشت مصرفکننده نهایی نمیزند و این در حالی است که سوداگری در سایر بازارها قطعاً فشار مضاعفی را به مصرفکننده نهایی وارد میسازد. لذا ورود پول و اقدامات اطمینانساز مانند شفاف شدن سازوکار تعیین نرخ و همچنین جلوگیری از فروش دستوری محصولات شرکتها یکی از حداقلهایی است که فعالان بورسی از مسوولان انتظار دارند و اگر این اعتمادسازی و رویه روشن در تصمیمگیریها در اقتصاد حاکم شود با اعتماد سرمایهگذاران برای ورود به بورس مواجه خواهیم شد. متاسفانه در شش ماه گذشته با بخشنامههای یکشبه و تصمیمهای کوتاهمدت بدون پشتوانه کارشناسی مکفی هم وزارتخانهها و هم بانک مرکزی به دنبال حل کوتاهمدت مسائل بازار بودند که خود سردرگمی و ایجاد ریسک مضاعف را به سهامداران تحمیل میکند.
مثلاً به عنوان یک نمونه نامهای از شرکت پالایش و پخش درباره نحوه نرخگذاری محصولات شرکتهای پالایشی انتشار داده شد که پس از گذشت سه روز بخشنامهای مغایر با آن از سوی وزارت نفت ابلاغ شد و این امر در نگاه اول نشانگر نبود مدیریت واحد در حل مسائل است و چندصدایی به مشکلات در بازار سرمایه میافزاید و مهمترین راه اعتمادسازی، جلوگیری از ابلاغ بخشنامههای یکشبه و تصمیمات اینچنینی است. مورد بعدی که میتواند به عنوان راهحل در دستور کار تصمیمگیران قرار گیرد افزایش تدریجی حجم سهم شناور آزاد و همچنین عرضه بخشی از سهام شرکتهای خارج از بورس دولتی و شبهدولتی در بورس است که میتواند عمق بازار و همچنین حجم نقدینگی جذبشده توسط بازار سرمایه را افزایش دهد.
پیشبینی شما از ادامه روند بورس چیست؟ در ماههای آتی و تا انتهای سال، بازار سهام چه تحولاتی را در پیش خواهد داشت؟
بخش عمدهای از تازهواردها در بورس نگرانی دارند که پس از رشد قیمتها امکان دارد یک دوره رکودی مجدداً در بورس تجربه شود که البته این نگرانی بجایی است ولی در حال حاضر بازار بورس هنوز به قیمتهای دلار معاملهشده در نیما واکنش کامل نشان نداده و تنها برخی از شرکتها هستند که رشد قیمتی پرشیب خود را گذراندهاند و هنوز جای رشد در بسیار از صنایع صادراتمحور یا با قیمتگذاری ارزی وجود دارد و نگرانی از بابت ریزش شدید قیمتها در حال حاضر معنیدار نیست. همچنین یک پتانسیل نهفته در شرکتها نیز مبنی بر آزادسازی قیمت به طور کامل نیز وجود دارد که هنوز خود را نشان نداده است و از این بابت نیز سهامداران میتوانند منتفع شوند. همچنین بخشی از پساندازکنندگان که جذابیت سپردههای بانکی برای آنها اندک است میتوانند بخشی از سرمایه خود را همچنان به بازار بورس وارد کنند و این ورود پول جدید به نظر میرسد روند ادامهداری به لحاظ رشد در بازارها ایجاد کند. همچنین پس از مدتی یکی از محرکهای رشد قیمت سهام شرکتهای بورسی ارزش جایگزینی صنایع و شرکتها میشود که با افزایش نرخ دلار، ارزش جایگزینی بسیاری از صنایع بالاتر رفته و توجیه برای رشد قیمتی در بورس فراهم میشود. لذا به نظر میرسد با توجه به آینده مبهم ریال و همچنین ادامهدار بودن استقراض بانکها از بانک مرکزی و ادامه رشد نقدینگی بازار بورس نیز در یک روند صعودی حداقل تا سه ماه آتی قرار داشته باشد. همچنین با تدابیر ارزی اتخاذشده تنها این توانایی وجود دارد که در حالت خوشبینانه نرخ ارز ثابت بماند و این عامل برای شرکتهای بورسی جذابیت ایجاد میکند. ریسکهای پیش روی بازار از دو نوع ریسک سیاسی تحریمها و ریسک سیاسی اعتراضات اجتماعی و صنفی میتواند باشد که به نظر میرسد این ریسکها در قیمتهای فعلی بازار خود را نشان دادهاند و حداقل در بازه سهماهه آینده بورس یکی از گزینههای جذاب سرمایهگذاری خواهد بود.