قتل قیمت به دست دولت
آیا بازار لجامگسیخته خودرو آرام خواهد شد؟
از نشانههای هر اقتصاد بیمار میتوان به دخالت دولت در امور و کنترل و مهار قیمتها اشاره کرد که در پارهای موارد در درازمدت نتیجه عکس خواهد داشت و خود عامل افزایش قیمتها میشود.
از نشانههای هر اقتصاد بیمار میتوان به دخالت دولت در امور و کنترل و مهار قیمتها اشاره کرد که در پارهای موارد در درازمدت نتیجه عکس خواهد داشت و خود عامل افزایش قیمتها میشود.
این اتفاق در ماههای اخیر که کشور با بحران اقتصادی روبهرو شده در مورد خودرو نیز صدق میکند. شاید بیسامانی و عدم امنیت در سرمایهگذاری و تجارت، دوباره سرمایههای آزاد کشور را پس از ارز و طلا به صنعت خودرو کشاند تا شاهد افزایش نجومی قیمتها باشیم.
در بازار فعلی بسیاری روی خودرو سرمایهگذاری کردهاند و حتی بسیاری از واردکنندگان و تولیدکنندگان علاقه به فروش خودرو ندارند و با وضع سیاستهای عجیب و مشابه سیاستهای قدیمی که تا حدی یادآور روزهای جنگ است تحویل بلندمدت و از آن مبهمتر- البته برای مشتری- قیمت غیرقطعی است، گرچه تولیدکننده حق دارد قیمت را غیرقطعی در نظر بگیرد، چراکه در این آشفتهبازار واقعاً هیچکس نمیتواند قیمت قطعی محصول خود را با توجه به عوامل شناخته و ناشناخته این اقتصاد ناسالم تعیین کند.
در این روزها که افسار قیمتها مهارناشدنی است، دولت تصمیم دارد با وارد کردن فشار بر خودروسازان خودروهایی را که به علل مختلف به صورت ناقص در انبارها ماندهاند روانه بازار کند تا با تزریق تعداد زیادی خودرو به بازار حباب غیرمنطقی قیمتها را بترکاند، اما این حباب خواهد ترکید؟ ممکن است بترکد اما مطمئناً در جای دیگر به صورت غدهای چرکین سر برون خواهد آورد.
برخلاف میل شخصی، صنعت خودرو کشور را اینگونه باید توصیف کرد؛ بیماری که در کما و در شرایط وخیمی به سر میبرد و حیات او در ابهام است و حال پزشک معالج برای او مسکنی تجویز کرده که برای چند روز درد کمتری داشته باشد.
چه بخواهیم یا نخواهیم باید بپذیریم که دیگر دوره این حرفها و تصمیمات گذشته، چارهای عمیق باید اندیشید وگرنه باید بگوییم خیلی دیر شده است.
صنعت خودرو ایران را باید طفلی ناتوان نامید که با هر بحران چشم به دست والدین خود که همان دولت است دارد و گویا خیال رشد و بزرگ شدن ندارد. به راستی چرا بازار خودرو ما دچار این درد و رنج شده است؟
از یکسو برای تحلیل باید به پارامترهای بیرونی و از سوی دیگر پارامترهای داخلی اشاره کرد تا ریشه بحرانها را بهتر شناسایی کرد.
قطعاً شرایط بازار خودرو بازگوکننده شرایط نابسامان اقتصادی کشور است؛ در یک اقتصاد بیمار این شرایط رخ میدهد، ثبات قیمتی وجود ندارد و از سوی دیگر چون کشور پتانسیل جذب سرمایههای کلان و حتی خرد مردمی را در راستای اهداف ملی و عمرانی، تولیدی و خدماتی ندارد، سرمایه بیکار چون نهر آب راه خود را پیدا میکند و متاسفانه مسیر بر خلاف مصالح ملی است و نتیجه آن ضربات شدید بر پیکره اقتصاد و صنعت کشور است. هنگامی که بازار تعیینکننده قیمتها شود در اصل دستش باز است تا هر بلایی که بخواهد بر سر مصرفکننده بیاورد، اختلاف قیمتهای شدید میان بازار و کارخانه، گاهی سوپاپ اطمینانی است برای تولیدکننده یا واردکننده که تا چه حد میتواند قیمتها را افزایش دهد و قطعاً گاهی بازار و تولیدکننده در این امر هماهنگ عمل میکنند.
در اصل بازار است که قیمت خودرو را به طریقی تعیین میکند، و این خود یکی از بلاهای صنعت خودرو است، شرایط نابسامان و متغیر اقتصادی که ماحصل تغییر پارامترهای تعیینکننده با سرعت سرسامآور است به هیچکس امنیت و قدرت پیشبینی قیمت تمامشده کالا و محصول خود را نمیدهد؟ آیا قیمت بالای 100 میلیون برای یک خودرو معمولی چون ساندرو یا 207 در شش ماه گذشته قابل پیشبینی بود؟
باید پذیرفت بیماریهای اقتصادی ما در همهجا آثار خود را نشان میدهد، و بازار خودرو از این قاعده مستثنی نیست. از سوی دیگر خودرو کالایی است که صنایع و خدمات گوناگون را دربر میگیرد و با هر تغییر تعرفهای، ارزی و مشکلات تامین مواد اولیه و دستگاههای خطوط تولید، به نحوی بر روی قیمت خودرو تاثیرگذار است.
اما یکی از تهدیدهای بزرگ دیگر، خطرات تعطیلی و نابودی قطعهسازان است؛ مسالهای که کمتر شنیده و درک میشود. ذات اصلی تولید در کارگاهها و کارخانههای کوچک که با سرمایهها و تخصصهای مردمی شکلگرفته صورت میپذیرد. در طول سالهای اخیر قطعهسازان یکی از مظلومترین صنفهای جامعه تولیدی بودند که هر فشاری را تحمل کردند تا قیمت خودرو در بازار ثبات داشته باشد و امروز، روزی است که دیگر این امکان وجود ندارد و قطعهسازان در آستانه تعطیلی یا توقف خطوط تولیدی قرار دارند و اکثراً مبالغ بالایی از خودروسازان طلبکارند که توجه به بنیه مالی آنها، ادامه حرکت را برای آنان غیرممکن میسازد. چنانچه قطعهسازان احساس ضرر کنند یا پرداخت مالی آنها در زمان مشخص صورت نگیرد امکان تحویل قطعه به خودروسازان وجود ندارد و ما شاهد تولیدات ناقص خودروسازان هستیم. از سوی دیگر خودروسازان کشور نیز چون متاسفانه تنها تعداد تولید را یک ارزش میدانند نه کیفیت را، برای اینکه از ارزشهای خود جدا نیفتند به هر شکل تولید میکنند؛ به قیمت تولید خودروهای ناقص که ماهها در انبار و پارکینگ خاک میخورند و کلی هزینه دوبارهکاری و نگهداری را به صنعت به اصطلاح ملی ما تحمیل میکنند. ما عاشق آمار و ارقامی هستیم که نشان از رشد تولید داشته باشد، اما به چه قیمت؟ خودروهایی که به دلیل بیکیفیتی خود با دوبارهکاری و ماهها خاک خوردن با وضعیت بدتری به دست مشتری خواهند رسید.
دولت همواره به عنوان ابزاری کنترلگر تحت تاثیر افکار عمومی گاه تصمیمات غیرمنطقی و شاید کوتاهمدت میگیرد تا موقتاً از فشار بکاهد اما بسیاری از این تصمیمات در بلندمدت نتیجه معکوس خواهند داشت.
سال جاری فرصتی طلایی برای دلالان بازار بود تا از شرایط بحرانی و بیمدیریتی کشور در کنار تحریمها حداکثر استفاده را بکنند و با توجه به اوضاع نابسامان قشر عظیمی از جامعه، عدهای سودجو منافع رویایی در بازار خودرو کسب کنند و فشار بیشتری را به جامعه وارد کنند. قطعاً با مدیریت درست دولت میتوانست شرایط را به شکل دیگری رقم بزند، اما واقعیت ساختار بیمار اقتصاد ایران است که بسیار تحریکپذیر بوده و با کوچکترین تغییر پارامتر به صورت کلی به هم میریزد.
باید بپذیریم که مسائل هیچگاه ریشهای دیده نشده، اقتصاد و صنایع ما به بیماری میماند که جراحان همواره ترس از جراحی دارند، چراکه بیمار چندین دهه با عادات غلطی زیسته که باور او شده و شاید اگر اینطور ادامه دهد از دست هیچ جراحی کاری ساخته نباشد و تنها باید نظارهگر دردها و رنجهای آن در هر روز و به شکلی متفاوت بود.
تزریق چند ده هزار خودرو به بازار شاید اندکی این حباب کاذب را کنترل کند اما قطعاً غدهای چرکین از جای دیگر سر برون میآورد تا یادآور شود که بیماری ما ریشهای عمیق دارد. باید گلوگاههای بازار را شناخت، باید دید چرا قطعهسازی ما در چنین فشاری قرار دارد که باعث تعلل در تولید میشود. بازار خودرو زمانی آرام میگیرد که تولیدات با کیفیت و مطابق با تقاضای مشتری در کوتاهترین زمان از سوی شرکت مادر به دست مشتری برسد و میزان عرضه و تقاضا در تعادل باشد؛ زمانی که بازار، بازاری رقابتی باشد و هر کس کوتاهی کند یا نقص سیستمی داشته باشد احساس کند که بازنده بازار خواهد بود. همواره باید بر سر عرضه و زودتر رسیدن به دست مشتری، رقابت باشد. با محدودیت و اجبار و وضع قوانین غیرمنطقی هیچ مشکلی حل نخواهد شد بلکه تشدید هم میشود. ما باید قوانین بازار رقابتی حتی در بین تولیدکنندگان داخلی را بیاموزیم در غیر اینصورت در یک بازار مهندسیشده اوضاع به همین منوال خواهد بود و رقابتی نیست تا مزیتی شکل گیرد و دوباره این مشتری است که باید فشارها را تحمل کند تا بعد از یک زمان طولانی خودرویی بیکیفیت را با چند برابر قیمت استاندارد جهانی دریافت کند.