آهنربای ارز خانگی
احمد مجتهد راه و چاه سپردهگذاری ارزی را بررسی میکند
احمد مجتهد میگوید: بانک مرکزی بانک ناظر در فعالیت بانکهاست، بنابراین دستورالعملها و بخشنامههای آن حکم قانون را برای بانکها دارد. در حقیقت بانکها را مخیر میکند که با چه نرخی سود سپردهها را اعمال کنند.
احمد مجتهد معتقد است که سپرده ارزی، سودی برای بانکها ندارد و بانک مرکزی، میتواند با بهرهگیری از این سپردهگذاری، دلارهای خانگی را وارد چرخه اقتصادی کند، تا از آن برای تنظیم ارز یا نیاز مسافران بهره گیرد. نکته دیگری که رئیس پیشین پژوهشکده پولی و بانکی بر آن تاکید میکند، ضمانت بانک مرکزی در خصوص سپردههای ارزی است. به گفته او، رخدادهای ابتدای دهه 90، باعث شده که اعتماد مردم به سپردههای ارزی کاهش یابد و بانک مرکزی باید در این راستا اعتمادسازی کند. او در گفتوگو با تجارت فردا، راهکارهای جذب دلار خانگی را تشریح کرده است و معتقد است باید سیاستهای لازم برای بازگشت بازار آزاد ارز به کار گرفته شود.
♦♦♦
در حال حاضر، بانک مرکزی قصد دارد با تمرکز بر سپردهگذاری ارزی، دلارهای خانگی را به سیستم اقتصادی بازگرداند، این رویه تا چه حد میتواند موفقیتآمیز باشد؟
همانطور که مستحضرید پیش از این نیز سپردههای ارزی وجود داشت. اما متاسفانه این طرح با مشکلاتی همراه شد که زمینهساز بیاعتمادی مردم به سپردههای ارزی شد. یکی از ضربههای واردشده به این طرح در سال 90 رخ داد. در آن سال، زمانی که مردم به بانکها مراجعه کردند تا سپردههای خود را دریافت کنند، خیلی از بانکها نتوانستند تعهد خود را در قبال سپردههای ارزی انجام دهند و این مساله باعث بیاعتمادی مردم به این نوع سپردهها شد. در واقع در آن مقطع بانک مرکزی کمکی برای اینکه بانکها بتوانند تعهدات خود را انجام دهند نکرد و عملاً خیلی از بانکها مقابل مشتریان خود بدقول و بدعهد شدند.
این موضوع باعث شد این ذهنیت ایجاد شود، اگر زمانی نیاز به سپردههای خود پیدا کنند نخواهند توانست از حساب خود برداشت کنند. زیرا در آن مقطع اعلام شد که دو راه برای دریافت سپردههای ارزی وجود دارد. حالت اول اینکه معادل ریالی آن را دریافت کنند. حالت بعدی اینکه میتوانستند سپردههای خود را حواله کنند. این موضوع باعث شد که سپردههای ارزی در بانکها کاهش پیدا کند. در حال حاضر بانک مرکزی اعلام کرده مردم میتوانند ارزهای خود را در بانکها سپرده کنند و بانکها موظف هستند به مشتریان خود که دلار سپرده کردهاند در صورت مراجعه دلار بدهند. اما سوالی که مطرح است این است که اگر بانکها نتوانستند منابع را تامین کنند، بانک مرکزی کمک میکند؟
به نظر میرسد بانک مرکزی هنوز چنین تعهدی نداده است. نکته دوم اینکه در حال حاضر حساب ارزی سودی برای بانکها ندارد. بانکها چه پرداختی از این محل میتوانند انجام دهند غیر از اینکه باید سود به ازای این سپردهها پرداخت کنند. مگر اینکه بانک مرکزی بخواهد این سپردههای ارزی را در اختیار خود بگیرد و سود آنها را نیز بانک مرکزی پرداخت کند. وجود اسکناس خارجی در بانکها با توجه به اینکه قادر به پرداخت از این طریق نیستند و معاملات ارزی بانکها از طریق اسکناس صورت نمیگیرد، به ضرر بانکهاست. اگر حاضر به ایجاد سپردههای ارزی هستند به دلیل این است که بتوانند تعهدات خود را انجام دهند و منابعی را که مردم در اختیارشان قرار دادهاند پرداخت کنند.
در صحبتهای خود به این نکته اشاره کردید که این دلارهای سپردهشده به درد بانکها نمیخورد. چه دلیلی بر این ادعا دارید؟ آیا بانکها نمیتوانند به پشتوانه این دلارها اقداماتی انجام دهند؟
در بانکها وام و اعتبار به صورت اسکناس پرداخت نمیشود. پرداختی که در خارج از کشور انجام میشود برای مبادلات تجاری به صورت السی و اعتبار اسنادی است. بنابراین اسکناس عملاً کاربردی ندارد. با توجه به اینکه خرید و فروش ارز فقط برای مقاصد خاصی است، نفعی برای بانکها ندارد. مگر اینکه از این ارزها برای پرداخت برخی از مخارج خود با شرکتهای خارجی استفاده کنند. از سوی دیگر از آنجا که نقل و انتقال ارز ممنوع است، به نظر نمیرسد که سودآوری خاصی برای بانکها داشته باشد.
با این توضیحات به چه دلیل بانک مرکزی سپردهگذاری ارزی را به عنوان یک طرح برای بانکها قرار داده است؟
یکی از دلایل آن میتواند جمعآوری اسکناسهای در دست مردم و انتقال آنها به بانکها باشد. علاوه بر این شاید برنامهای دارد که از این اسکناسها برای پرداخت ارزهای مسافری یا ارزهای دانشجویی استفاده کند. اما به نظر میرسد دستورالعمل فعلی ناقص است و امکانات لازم در این رابطه فراهم نشده است. به عقیده بنده به طور کلی بانک مرکزی با این دستورالعملی که صادر کرده، مردم را در بلاتکلیفی گذاشته است. در حال حاضر توریستهای خارجی که به ایران میآیند نیاز به خرید و فروش ارز دارند. از طریق صرافیها نمیتوانند، البته اخیراً گفته شده که بانک مرکزی ارزهای آنها را خریداری میکند. اما فروش آن در چارچوبی که بانک مرکزی تعیین کرده باید انجام شود. به هر حال باید بازاری برای خرید و فروش ارز بدون چارچوبهایی که بانک مرکزی در نظر گرفته است وجود داشته باشد تا خارج از ضوابطی که بانک مرکزی در نظر گرفته است بتوانند ارز مورد نیاز خود را تامین کنند. به عنوان مثال بانک مرکزی عنوان نکرده، اگر شخصی برای بار دوم سفر خارج از کشور داشته باشد منابع آن را از کجا باید تهیه کند؟ یا اینکه اگر مسافری بیش از مبلغی که بانک مرکزی در نظر گرفته است نیاز داشته باشد کجا باید آن را تهیه کند. به نظر میرسد با توجه به مقررات بانک مرکزی بینظمیها بیشتر شده و کارهای قاچاق و غیرقانونی ترویج شده است. به نظر بنده این موضوع بانک مرکزی را دچار مشکل عدیده در آینده خواهد کرد به طوری که قادر به اجرای دستورالعمل خود نخواهد بود.
بانک مرکزی تصمیم دارد اسکناسهای متکایی را جمع کند. با توجه به اینکه شما معتقدید بانکها از این اسکناسها بهرهای نخواهند برد، به نظر شما چه راهکاری باید پیش بگیرد که مردم به سپردهگذاری ارزی تشویق شوند؟
به عقیده بنده باید بازاری وجود داشته باشد که اسکناس در آن نقش داشته باشد. در حال حاضر اسکناس هیچ نقشی برای بانکها ندارد. بانکها جز اینکه باید سودی پرداخت کنند و از این بابت تحت فشار قرار بگیرند کار دیگری با این اسکناسها نمیتوانند انجام دهند. این مشکلات از نظر بنده به دلیل این است که بانک مرکزی همه جوانب این بخشنامهها را در نظر نگرفته است.
در مورد نرخ سود گفته شده است که نرخ سود سپردههای ارزی بین صفر تا شش درصد است. یعنی نرخی تعیین شده است. با توجه به اینکه شما به قوانین اشراف کافی دارید، آیا چنین چیزی در قوانین وجود دارد مبنی بر اینکه برای سپرده ارزی سقفگذاری شود؟
بانک مرکزی بانک ناظر در فعالیت بانکهاست. بنابراین دستورالعملها و بخشنامههای آن حکم قانون را برای بانکها دارد. در حقیقت بانکها را مخیر میکند که با چه نرخی سود سپردهها را اعمال کنند. اما در این حالت بازهای برای بانکها در نظر گرفته است. اگر بانکی سود صفر درصد را در نظر بگیرد و بانک دیگری نرخ شش درصد، منطق حکم میکند که مردم به سمت بانکی بروند که نرخ بالاتر میدهد.
با توجه به صحبتهای شما که اشاره کردید بانکها علاقهای به دریافت اسکناس ندارند، به نظر میرسد که بانکها سود بالایی برای این سپردهها در نظر نمیگیرند. در نرخ سود ریالی گفته میشود که بانکها علاقهمند به جذب منابع هستند و به دلیل رقابت بالا بانک مرکزی سقفگذاری میکند. در حال حاضر که رغبت چندانی برای این نوع سپرده وجود ندارد چرا بانک مرکزی سقفی برای نرخ سود آن در نظر گرفته است؟
به هر حال اینگونه نرخگذاری باعث میشود که افراد با توجه به منافع خود تصمیم بگیرند در کدام بازار سپردهگذاری کنند. همانطور که نرخ سود سپردهها که از 20 درصد به 15 درصد کاهش پیدا کرد باعث شد که منابع از سپردههای ریالی به سمت بازارهای ارز و طلا و مسکن حرکت کند. زمانی که عکس آن اتفاق افتاد و از 15 درصد به 20 درصد افزایش یافت در نتیجه مقداری از منابع به بانکها بازگشت. این مساله برای منابع ریالی بانکها مساله بسیار مهمی است. چون بانکها نقدینگی لازم دارند تا تعهدات خود را انجام دهند. اما در مورد سپردههای ارزی زمانی که سودآوری برای بانکها نداشته باشد، تمایل چندانی برای جذب آن وجود ندارد. بانک مرکزی به دلیل عدم ایفای تعهد خود در سالهای قبل از نظر مردم اعتبار کافی را ندارد. تا جایی که بنده اطلاع دارم برخی از بانکها منابع خود را پرداخت کردهاند اما بانک مرکزی نتوانسته است تعهدات سابق خود به بانکها را انجام دهد.
در حال حاضر صندوق ضمانت سپرده، سپردههای ریالی را تا سقف 100 میلیون تضمین میکند، در مورد سپردههای ارزی ضمانتی وجود ندارد؟
به هر حال در مورد سپردههای ارزی آبروی بانک مرکزی در میان است. در صورتی که مشتریان بانکها ناراضی شوند این حق را دارند که سرمایه خود را از بانکها خارج کرده و به بازار دیگری منتقل کنند. اگر این اتفاق بیفتد و مردم به بانکها بیاعتماد شوند و احساس کنند که بانکها تعهدات خود را اجرایی نمیکنند، پولهای خود را از بانک خارج میکنند و این قضیه میتواند مقدمهای برای ورشکستگی بانکها باشد.
اگر بانک مرکزی تضمین کند که تعهدات قبلی و فعلی خود را اجرایی میکند مسلماً محیط بهتری برای جذب سپردههای ارزی فراهم خواهد شد. و اینکه این امکان به بانکها داده شود تا از این سپردههای ارزی برای برخی از فعالیتهای اقتصادی و خرید و فروش ارز استفاده کنند.
به نظر میرسد حجم سپردههای ارزی به نسبت حجم سپردههای ریالی کمتر باشد و تضمین آن ریسک بالایی نمیخواهد. به عنوان مثال اگر سپردههای بانکی حدود هزار هزار میلیارد تومان باشد، سپردههای ارزی در مقابل آن حجم چندانی نیست.
اگر سپردههای ارزی حدود 10 درصد از سپردههای ریالی باشد، باز هم رقم قابل توجهی است و ممکن است برای برخی بانکها بیشتر هم باشد، اما توجه کنید که بیشتر این مسائل ارزی به منابع داخل کشور مرتبط نیست. بلکه به منابعی که بانکها در خارج از کشور دارند مربوط است. در داخل کشور منابع ارزی بانکها محدود است. رقم سپرده ارزی که در داخل است بسیار کمتر از سپرده ارزی است که در خارج از کشور وجود دارد.
در ضمن باید به این نکته اشاره کنم نیاز ما به اسکناس به این دلیل است که کارتهای اعتباری ارزی نداریم. چون دو شرکت عمده کارتهای اعتباری بینالمللی، آمریکایی هستند، ما نمیتوانیم کارتهای اعتباری ارزی صادر کنیم. در صورت وجود چنین کارتهای اعتباری نیاز به اسکناس کاهش پیدا میکرد.
در صورت وجود چنین کارتهای اعتباری با مشکلات ارزی کنونی مواجه نبودیم؟
نمیشد عنوان کرد که مشکلی پیش نمیآمد، اما خیلی از مسائل راحتتر حل میشد و هزینه هم برای توریست خارجی و هم داخلیها کمتر میشد.
شما در صحبتهای خود به این نکته اشاره کردید که تکنرخی کردن ارز سیاست مناسبی نیست و باید سیاستهای همراهی وجود داشته باشد. از نظر شما سیاستهایی که باید همراه با سیاست اخیر ارزی باشد چیست؟
اولاً این تکنرخی انجام نشده است و در حال حاضر نیز سه نرخ ارز در بازار وجود دارد. بانک مرکزی در حال حاضر نرخی را اعلام کرده است که فعالیتهایی که مشخص کرده است در قالب این نرخ انجام شود. اما دقیقاً برای کالاهای اساسی عنوان کرده که به ازای هر دلار 400 تومان یارانه میدهیم. از طرف دیگر ما میدانیم که افرادی جدای از این بازار، ارز خرید و فروش میکنند. بنابراین عملاً در حال حاضر سه نرخ وجود دارد. ممکن است فردا برای برخی کالاها نرخ دیگری نیز معرفی شود. در این حالت رانت ایجاد میشود و مشکلات زیادی به وجود میآید. زمانی که بنده در بانک مرکزی بودم 16 کمیته وجود داشت که کار تخصیص ارز را انجام میدادند. زمانی که یکسانسازی نرخ ارز در زمان اصلاحات اتفاق افتاد این 16 کمیته منحل شد.
نکتهای که وجود دارد این است که بپذیریم حداقل دو بازار نیاز است. بازار اول برای ضوابطی که بانک مرکزی تعیین میکند و یک بازار آزاد وجود داشته باشد که در کنار این بازار خرید و فروشهایی که مردم دارند در آن انجام شود. نکته دوم این است که بانک مرکزی تحت تاثیر فشارهای سیاسی و اقتصادی از سمت برخی صاحبان قدرت و تجارت بوده و نمیتواند کارهایی را که باید در مکانیسم بازار انجام دهد مانند تعدیل نرخ ارز، انجام دهد. قرار بود ما ارز شناور مدیریتشده داشته باشیم. اما ارز شناور مدیریتشده به ارز صرفاً مدیریتشده تبدیل شده و شناور نیست. عملاً شکاف بسیار بزرگی بین ارزی که بانک مرکزی به اسم ارز مبادلهای دارد و ارزی که در بازار آزاد خرید و فروش میشود، ایجاد شده است.
اگر بانک مرکزی دچار مشکل است باید در مورد سیاستهای خود تجدید نظرکند و اگر مشکلی ندارد، همانطور که ابراز میکنند که درآمدهای ارزی بیش از مصارف ارزی است، بنابراین باید اجازه دهند که مکانیسم بازار عمل کند.
به عنوان سوال آخر آیا سامانه نیما توانسته به بانکها در مورد مشکل ارزی که با آن مواجه هستند، کمک کند؟
سامانه نیما کمکی به بانکها نخواهد کرد. شاید به بانک مرکزی برای شناسایی نیازهای ارزی، شناسایی افرادی که خرید و فروش ارز میکنند و راههایی که این ارزها خرج میشود، کمک کند. یک نوع سیستم کنترلی برای بانک مرکزی و نظارتی است. از اینرو این سیستم نه ایجاد ارز میکند و نه سبب ایجاد تعادل در بازار میشود. احتمالاً به بانک مرکزی کمک میکند تا نظارت آنها دقیقتر شود و شاید از این طریق بتواند سیاستهای ارزی را به موقع اعمال کند. اما بازار آزاد جزو حیاتیترین قسمتهای هر نوع سیاست نظارتی بانک مرکزی است و بدون آن بانک مرکزی دچار مشکل قاچاق و غیرقانونی بودن خواهد شد.
کشورهای دیگر با این مشکل مواجه نیستند. امنیتی شدن بازار ارز وضعیت مناسبی نیست چراکه مقداری نیاز طبیعی وجود دارد که بانک مرکزی قادر نیست آن نیازها را برطرف کند، بنابراین مردم ناچار هستند که از طرق دیگر این کار را انجام دهند. در نتیجه فساد و قاچاق و راههای غیرقانونی را در پیش میگیرند.