کاهش تنوع، افزایش قیمت
اثرات بازگشایی سایت ثبت سفارش و چشمانداز بازار خودروهای وارداتی در گفتوگو با فربد زاوه
فربد زاوه میگوید: شخصاً احساس میکنم برند فولکسواگن با کمک مجموعه ماموت خودرو بتواند موفقیتهای برندهای کرهای و ژاپنی را تکرار کند. در عین حال فکر نمیکنم برای برندهایی مثل سئات، بورگوراد یا مواردی از این دست در بازه زمانی کوتاهمدت اتفاق خاصی بیفتد.
با تغییراتی که در زمینه واردات خودرو از سوی دولت اعمال شده بازار خودروهای وارداتی میرود تا دورهای جدید را تجربه کند. مهمترین تغییرات در آییننامه ابلاغی معاون اول رئیسجمهور در خصوص واردات به افزایش تعرفه خودروهای هیبریدی و بنزینی مربوط میشود. همچنین در حالی که به نظر میرسید قیمت خودرو پس از بازگشایی سایت ثبت سفارش روندی نزولی به خود گیرد، با توجه به سطوح جدید تعرفه واردات خودرو این امر چندان محلی از اعراب ندارد، خاصه روی مدلهای مجهز به موتور حجیم که شوک قیمتی بسته شدن سایت ثبت سفارش موجب رشد شدید قیمتشان در ششماهه اخیر شده است. فربد زاوه در تحلیل شرایط جدید بازار خودرو با اشاره به تبعات قانون جدید واردات خودرو، چشمانداز کلی این بخش را در این دو مورد خلاصه میکند: کاهش تنوع و افزایش قیمتها. این کارشناس بازار خودرو همچنین معتقد است با توجه به تغییر قوانین، ترند بازار به سمت اتومبیلهای مجهز به موتورهای کوچک توربو تغییر میکند. در عین حال زاوه میگوید: سیاستگذاری اخیردولت در حوزه خودروهای هیبریدی که با رشد تعرفهها در این بخش همراه شده سیاستی صحیح و معقول است. یادمان نرود که این میزان تعرفه که از سوی دولت از خودروهای خارجی اخذ میشود در طول زمان استفاده از اتومبیل پیاپی به مالک آن برگشت داده میشود چه از طریق مصرف بنزین ارزان و چه مواردی از این دست، پس دولت در بخش خودروهای هیبریدی چون مصرف سوخت کمتری دارند به سوددهی فکر میکند و تلاش دارد درآمد بیشتری از این بخش کسب کند. از این رو اجرای چنین سیاستی به حفظ منافع ملی در عین توسعه بازار کمک میکند و واردات خودروهای هیبریدی را وارد یک مکانیسم پایدار میکند.
♦♦♦
شرایط جدیدی در بازار خودرو رقم خورده و به نظر واردات اتومبیل به ایران سختتر شده است. در کل تغییر و تحولات جدید در حوزه قوانین واردات خودرو را چگونه ارزیابی میکنید و این تغییرات چه تاثیری روی روند مصرف خریداران ایرانی دارد؟
مهمترین موردی که میتوان از سیاستهای اخیر دولت در حوزه اقتصاد استنباط و در بسیاری حوزهها آن را اعمال کرد بحث کنترل تقاضای ارز است. در واقع سیاستگذار با توجه به قانون جدیدی که در حوزه واردات خودرو ابلاغ کرده و علاوه بر افزایش تعرفهها به تعیین سقف ارزش 40 هزاردلاری برای هر خودرو اقدام کرده، از نیت خود برای کنترل مصرف ارز و حتی کاهش آن پرده برداشته است. این یعنی دولت تلاش دارد با پول کمتری که خارج میشود، تعداد بیشتری اتومبیل خارجی به بازار وارد کند. به نظر میرسد کلیت کاری که دولت در این حوزه انجام داده در حیطه مدیریت مصرف ارز میگنجد، در عین حال سیاست جدید دولت باعث خواهد شد تا در بازار خودروهای وارداتی ما با یک تغییر اقلیم مواجه شویم به این معنا که با افزایش قیمتی محصولات مختلف وارداتی، تقاضای آنها دچار تحول شده و به رده جدیدی ورود پیدا میکنند. از آنجا که سرعت افزایش تقاضا و خرید با سرعت افزایش بها در بازار همبستگی چندانی ندارد و مشتریان هم قدرت خرید بالاتری را به دست نمیآورند از اینرو به یک رده پایینتر سقوط کرده و مثلاً اگر قبلاً با بهای 240 تا 250 میلیون تومان میتوانستند یک کراس اوور فولسایز مثل هیوندای سانتافه را خریداری کنند هماینک میتوانند در یک رده پایینتر خودرویی مثل هیوندای توسان را با این قیمت بخرند. یک پیام مهم تغییر قوانین برای مصرفکنندگان ایرانی هم شاید این باشد که جهانبینی آنها در زمینه نسبت بین حجم موتور و قدرت پیشرانه لازم است تغییر کند چراکه امروزه موتورهای توربو حرف اول را در بسیاری از بازارها به واسطه سطح قدرت بالا و مصرف اندک میزنند. بماند که موتور احتراق داخلی در حال مرگ است و دارد جای خود را در دنیا به نمونههای الکتریکی میدهد.
آیا میتوان اینگونه تحلیل کرد که سیاستگذار با اعمال قوانین جدید تلاش کرده برخی از برندها را عامداً از بازار خارج کند یا برای برخی برندها پوشش ایجاد کند تا در بازار موفق شوند؟ به طور کلی تحلیلتان از اهداف سیاستگذار که در روح قوانین متجلی شده چیست؟
اگر منظورتان از این تغییر و تحول جهتدهی بازار از طریق تعرفههای وارداتی است که به نوعی بازار را به سمت موتورهای توربو و کوچک میبرد، این حرف کاملاً درست است اما اینکه برخی تحلیلگران میگویند کرهایها با این تصمیم از بازار ایران خارج میشوند چراکه موتورهای حجیمتری داشته و هزینه واردات بالاتری دارند، این حرف را ابداً قبول ندارم. اساساً خودروسازان کرهای و ژاپنی هم در گسترهای نسبتاً وسیع از موتورهای توربو و کمحجم در بازارهای اروپایی و آسیایی استفاده میکنند گرچه تا قبل از این قوانین، این شرکتها چندان روی واردات مدلهای توربو تمرکز نکردهاند. در همین کشور همسایه ما یعنی ترکیه مدل اسپورتیج کیا با یک موتور 1600 سیسی توربو عرضه شده و حضور موفقی در بازار دارد. دلیل این موضوع به سیاستهای ترکیه در مبحث مصرف سوخت و انتشار آلاینده برمیگردد که در مقایسه با ایران بسیار سختگیرانه اعمال شده و نتایج خاص خود را هم دارد. برای نمونه علاوه بر قیمت بسیار گزاف بنزین، در ترکیه برای پلاک کردن خودروهای با حجم موتور بالای 1600 سیسی باید مالیات بسیاری بپردازید که در مجموع باعث میشود خرید خودرو مجهز به موتور حجیم به صرفه نباشد. در ایران هم اگر مثلاً واردات را روی ممنوعیت ورود خودروهای با حجم موتور بالاتر از 1600 سیسی میگذاشتند تاثیرات این قانون شدیدتر میشد اما با وضعیت فعلی نمیتوان چندان این گزاره را پذیرفت. گرچه در کلیت امر این حرف درست است که دولت به خاطر برخی سرمایهگذاریها از سوی دو برند فرانسوی پژوسیتروئن یا رنو در ایران تا حدی جانبدارانه به قضیه واردات این محصولات نگاه میکند اما اینکه بگوییم قانون یکسره به نفع این برندها شده چندان درست نیست. به نظر میرسد باید به جای این گزاره، روی حذف برندهای لوکس از بازار تمرکز کرد و این موضوع را مهمترین پیامد ابلاغ قانون جدید واردات دانست. خودروهای لوکس که عمدتاً از ناحیه سه یا چهار برند لوکس پورشه، بیامو، مرسدس بنز و لکسوس به ایران وارد میشدند در قانون جدید با توجه به قید ممنوعیت ورود خودروهای با بهای بالاتر از 40 هزار دلار ممنوعالورود هستند و این در حالی است که بازار نیز خالی از هرگونه مدل جایگزین است چه در سطح تولیدکنندگان داخلی و چه در میان واردکنندگان فرانسوی یا ژاپنی و کرهای. پیام این اتفاق خالیشدن بازار از خودروهای لوکس و گرانشدن احتمالی محصولات اینچنینی است. موضوعی که در این میان باید همواره مد نظر سیاستگذار باشد تا قوانین واردات را به بهترین شکل ممکن وضع کند تاکید روی چینش صحیح قوانین است تا بهترین خودروها با قیمت مناسب و کیفیت عالی به دست خریداران ایرانی برسد تا هم سرمایه ملی به هدر نرود و هم رفاه خریدار ایرانی افزایش یابد. یک چیز را هم نباید فراموش کنیم که تاثیر تغییر قوانین روی خودروسازان خارجی چندان زیاد نیست و برای شرکتهای بزرگی مثل بیامو یا کیا از دست دادن بازار 50 تا 75 هزاردستگاهی چندان اهمیتی ندارد.
در بخش اتومبیلهای هیبریدی هم به نظر با تغییر و تحولات گستردهای روبهرو شدهایم به طوری که انتقادات گستردهای به دولت وارد شده و استدلال سیاستگذار برای این حوزه زیر سوال رفته است. ضمن ارائه تحلیلتان از آینده بازار خودروهای هیبریدی در ایران، به این سوال هم پاسخ دهید که تا چه اندازه موضوع پاک بودن اتومبیلهای هیبریدی در مقایسه با خودروهای بنزینی صحت دارد؟
قبل از ارائه هرگونه تحلیلی، لازم است این نکته را یادآوری کنم که اگر در قانون جدید اجازه میدادند خودروهای هیبریدی با حجم موتور بالای 2500 سیسی هم به کشور وارد شوند، آنگاه میتوانستیم به زودی شاهد ورود تعداد زیادی از مدلهای محبوب مخصوصاً در کلاس اسیوویهای بزرگ شهری باشیم که در ایران طرفدار زیاد دارند. تعیین سقف 40 هزار دلار در کنار ممنوعیت ورود خودروهای مجهز به موتور با حجم بالاتر از 2500 سیسی اما در مجموع باعث شده تا دامنه ورود خودروهای هیبریدی هایتک به کشور محدود و کوچک شده و خریداران از دسترسی به اتومبیلهای مدرن یا لوکس محروم بمانند. دولت در بازار خودروهای هیبریدی با حجم موتور کمتر از 2500 سیسی، از ابتدا هدف داشت تا با قرار دادن تعرفه پایین و پنجدرصدی به فرهنگسازی در زمینه استفاده عمومی از این اتومبیلها اقدام کند. واقعیت این است که استفاده از خودروهای هیبریدی میتواند تا حد زیادی در کاهش مصرف سوخت تاثیرگذار باشد ضمن اینکه مصرف سوخت در این محصولات در مقایسه با میانگین مصرف سوخت اتومبیلهای وارداتی یا محصولات تولید داخل بسیار کمتر است. جدا از اهمیتی که دولت برای آشنایی مردم با خودروهای هیبریدی در قانون گذشته واردات خودرو قائل بود، یک بحث مهم در این کلاس این است که ترس عمومی از خرید این مدلها که برای ما ناشناخته بودند بریزد. حال که این موضوع تا حدی حل شده باید کمی دقیقتر به موضوع نگاه کرد. اولاً این گزاره که آلایندگی اتومبیلهای هیبریدی در مقایسه با یک خودرو عادی بسیار کمتر است غلوآمیز بوده و دو خودرو فاصله فاحشی با هم ندارند. البته که خودروهای هیبریدی نسبت به خودروهای تکسوز آلایندگی کمتری دارند ولی اغراق کردن در فاصله این دو تکنولوژی چندان صحیح نیست. دوم اینکه با بزرگ شدن بازار دولت فهمیده که میتواند از این به بعد تعرفه واقعی را از خودروهای اینچنینی بگیرد چراکه خریداران ایرانی این محصولات را نسبت به نمونههای عادی ارجح میدانند. یادمان نرود که این میزان تعرفه که از سوی دولت از خودروهای خارجی اخذ میشود در طول زمان استفاده از اتومبیل پیاپی به مالک آن برگشت داده میشود چه از طریق مصرف بنزین ارزان و چه مواردی از این دست، پس دولت در بخش خودروهای هیبریدی چون مصرف سوخت کمتری دارند به سوددهی فکر میکند و تلاش دارد درآمد بیشتری از این بخش کسب کند. به نظر من تعرفهای که از سوی دولت در دور جدید واردات خودرو برای خودروهای هیبریدی انتخابشده درست بوده و اقدام عاقلانهای است گرچه به شخصه با نظام تعرفهای مخالفم و آن را چندان مفید فایده به حال اقتصاد کشور نمیدانم. خودروهای هیبریدی به دلیل قیمت بیشتر ارزبری بالاتری داشته و عدم افزایش تعرفه این خودروها میتوانست تقاضای بازار را به سمت اینگونه خودروها جهت دهد و دولت را بازهم دچار مشکل کند چراکه بدون کسب درآمد بالاتر، ما پیوسته ارز بیشتری از دست میدهیم.
تغییر و تحولاتی در لیست خودروهای ثبت سفارش رخ داده که نشان میدهد آهستهآهسته بازار در حال پوستاندازی است. در یک چارچوب ملموستر چه آیندهای برای بازار خودروهای وارداتی به لحاظ سهم بازار و نوع و تعداد برندهای موفق متصور هستید؟
نگاهی به تجربیات چندساله اخیر بازار خودروهای وارداتی خبر از این مهم میدهد که برندهای جدید اگر رویه درستی را برای جلب نظر مشتری ایرانی انتخاب کنند قطعاً میتوانند موقعیت خوبی در بازار کشور کسب کنند. نگاهی به گذشته برند رنو در بازه زمانی پنج سال اخیر نشان میدهد تا چه اندازه یک شرکت میتواند به توفیق دست یابد. رنو سه سال پیش هیچ افق روشنی برای موفقیت در بازار ایران نداشت اما همکاری واردکننده و شرکت سازنده در عین ارائه مدلهای زیبا، مدرن و آپشنال میتواند شرایط را به نفع شرکت تغییر دهد. مورد تجربه نیسان در یک سال اخیر هم گویای این موضوع است که بهرغم دوری چندینساله این خودروساز ژاپنی از بازار ایران، نیسان توانست به خوبی سهم خود را با دو محصول ایکس تریل و جوک از بازار بگیرد. نوآوری در فروش و خدمات پس از فروش در کنار حمایت شرکت مادر عوامل اصلی موفقیت یک برند در بازار ایران هستند و با عنایت به تجربیات قبلی به نظر میرسد امکان بروز مجدد این اتفاق چندان دور از ذهن نیست. به غیر از سازندگان کرهای مثل کیا، هیوندای و سازنده مشهور ژاپنی یعنی تویوتا که در میان مشتریان ایرانی به هزینه اندک نگهداری مشهورند، باقی برندها اگر بتوانند با این رویه یعنی جلب رضایت مشتریان جلو بروند حتماً میتوانند به توفیق برسند و بخشی از سهم بازار باقی رقبا را بگیرند. شخصاً احساس میکنم برند فولکسواگن با کمک مجموعه ماموت خودرو بتواند موفقیتهای برندهای کرهای و ژاپنی را تکرار کند. در عین حال فکر نمیکنم برای برندهایی مثل سئات، بورگوراد یا مواردی از این دست در بازه زمانی کوتاهمدت اتفاق خاصی بیفتد. یادمان نرود که این سازندگان درجه دو در بازارهای جهانی هم موفقیت چندانی نداشته و در دامنه بسیار محدودی به فروش خودرو میپردازند. این موضوع که موفقیت یا عدم موفقیت برند در بازارهای جهانی روی نحوه کار برند در بازار ایران تاثیر میگذارد موضوعی کلیدی است و قطعاً نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. در نهایت اینکه اگر برندی گمنام باشد و از سوی دولت با حمایت خاصی مواجه نشده و به رانت مجهز نباشد، فکر نمیکنم بتواند کاری از پیش ببرد و به موفقیت برسد.
آیا کلاس، سگمنت یا رده خاصی را میتوانیم به عنوان برنده جدید بازار خودروهای وارداتی معرفی کنیم؟ این را با توجه به تغییر و تحولات تعرفهها و ورود برخی بازیگران جدید میپرسم؟
بله، احتمال میدهم با توجه به حذف خودروهای لوکس آلمانی از بازار و نبود جایگزین مناسب، خودرو تیگوان که ذاتاً یک اتومبیل تمامعیار آلمانی است در بازار موفق کار کرده و تا حدودی موفقیت محصولات موجود در بازار ایران را که فعلاً در بازار ترند هستند تکرار کند. در این میان نباید از یک نکته غافل شویم و آن ذائقه خریداران ایرانی است که شکل و نوع خاصی دارد. رنو کولئوس یا رنو تالیسمان که در چند ماه اخیر موفق شدهاند تا حدود بسیار زیادی در ایران به موفقیت دست یابند چند دلیل عمدهای در ذات خود داشته که پشتوانه موفقیتشان بوده است. این اتومبیلها که در بخش فنی با الهام از محصولات کرهای و ژاپنی ساخته و پرداخته شدهاند، به لطف تفاوت با نمونههای قبلی رنو در ایران به موفقیت رسیدهاند مثل محصولات نیسان و هیوندای از سواری نرمتر و کیفیت بالاتری برخوردارند ضمن اینکه آپشنهای بهتری داشته و از لحاظ داشتن تجهیزات ارتباطی و ایمنی در رتبه بالایی قرار دارند. زبان طراحی به کار رفته در این خودروها نیز با توجه به اینکه در این چندساله اصلاح شده و با نمونههای محبوب و مدرن تعویض شده در کل بستهای را پدید آورده که مورد رضایت خریداران ایرانی است و فروش رنو را در بازار بالاتر از معیارهای همیشگی این شرکت کرده است. در مورد فولکسواگن این موضوع میتواند تکرار شود و بازار با اقبالی که به این خودرو دارد، میتواند توفیق را عاید واردکننده این محصول کند. البته قبلاً هم گفتم که مواردی نظیر سیاست فروش و مدیریت صحیح خدمات پس از فروش میتواند به موفقیت یا عدم موفقیت این شرکت کمک کند.