ریسکپذیرها در کدام بازار موفقترند؟
بررسی میزان تاثیر ریسکپذیری بر بازدهی سبد سرمایهگذاری
آیا ریسک کردن به هر قیمتی ارزش دارد؟ آیا ریسک کردن در معاملات مختلف احتمال موفقیت را افزایش میدهد؟ آیا ریسک کردن در موقعیتهای همراه با سود یا زیان تاثیرات مختلفی بر روی نتیجه دارد؟ ریسکپذیر بودن به کدامیک از مشخصات فردی و ژنتیکی وابسته است و چگونه میتوان آن را ارزیابی کرد؟ و در آخر ریسکپذیرها در کدامیک از حالات بازار (صعودی، نزولی، بدون روند) موفقتر هستند؟ این نوشته در خصوص بررسی تاثیر مالی رفتاری سرمایهگذاران در بازار سرمایه و تاثیر آن بر روی میزان بازدهی در روندهای مختلف بازار تمرکز دارد.
محمدرضا مباشرفر: آیا ریسک کردن به هر قیمتی ارزش دارد؟ آیا ریسک کردن در معاملات مختلف احتمال موفقیت را افزایش میدهد؟ آیا ریسک کردن در موقعیتهای همراه با سود یا زیان تاثیرات مختلفی بر روی نتیجه دارد؟ ریسکپذیر بودن به کدامیک از مشخصات فردی و ژنتیکی وابسته است و چگونه میتوان آن را ارزیابی کرد؟ و در آخر ریسکپذیرها در کدامیک از حالات بازار (صعودی، نزولی، بدون روند) موفقتر هستند؟ این نوشته در خصوص بررسی تاثیر مالی رفتاری سرمایهگذاران در بازار سرمایه و تاثیر آن بر روی میزان بازدهی در روندهای مختلف بازار تمرکز دارد. به منظور ساختاردهی و افزایش میزان اعتبار نتیجه استنتاجشده، جامعه هدف این تحلیل، مدیران صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در نظر گرفته شده و اقدام به بررسی سنجههای تحقیق شده است.
واژه ریسک در عامه با واژه زیان و خسران مترادف شده اما این واژه دربرگیرنده مفهوم عمیقی است. در مقالات و کتب مختلف تعاریف گوناگونی از واژه ریسک ارائه شده است. در فرهنگ فارسی عمید؛ ریسک به معنای خطر، احتمال خطر و ضرر یا اقدام به کاری که نتیجه آن معلوم نباشد و احتمال خطر در آن باشد تعریف شده است. کمیته اصطلاحشناسی انجمن بیمه و ریسک آمریکا؛ ریسک را عدم اطمینان از پیامد حادثهای که دو احتمال یا بیشتر دارد تعریف کرده است. در مباحث مربوط به تئوریهای مالی و تصمیمات سرمایهگذاری ریسک به معنای میزان اختلاف بازده واقعی یک سرمایهگذاری از بازده مورد انتظار آن است. همچنین از دیدگاه تصمیمگیری، ریسکپذیری عبارت است از «انتخاب سنجیده یک رفتار همراه با ریسک». روانشناسی به نام کورت لوین رفتار را تابعی از تعامل میان نگرش و عوامل محیطی درکشده از طریق افراد میداند. گاهی اوقات عوامل محیطی مطابق با فعالیتی است که فرد قصد انجام آن را دارد. در چنین موقعیتی میتوان با آگاهی از نگرش افراد، رفتار ایشان را پیشبینی کرد. در غیر این صورت نوع برداشت و ادراک افراد از عوامل محیطی بسیار مهم بوده و بر نحوه رفتار ایشان تاثیرگذار است.
مدل ریسک-بازده در تئوریهای مالی و تصمیمات سرمایهگذاری به کار گرفته میشود. ریسک در اینگونه تصمیمات به میزان اختلاف بازده واقعی یک سرمایهگذاری از بازده مورد انتظار بیان میشود. بهطور کلی اساس و پایه تصمیمات سرمایهگذاری رابطه میان ریسک و بازده است. در تصمیمات سرمایهگذاری میان ریسک و بازده مورد انتظار رابطه خطی مثبت برقرار است، به طوری که با افزایش ریسک، بازده مورد انتظار نیز افزایش مییابد و بالعکس. معمولاً در اقتصاد و بهویژه در سرمایهگذاری فرض بر آن است که سرمایهگذاران منطقی عمل کرده و اطمینان را به عدم اطمینان ترجیح میدهند. بهعبارتی دیگر سرمایهگذاران ریسکگریز هستند. سرمایهگذاران منطقی و ریسکگریز در ازای قبول ریسک، انتظار دریافت بازده بیشتری دارند. بنابراین بر اساس این چارچوب باید به این نکته توجه شود که میزان بازده تحت تاثیر ریسک قرار میگیرد. در واقع سرمایهگذارانی که ریسک بالایی را قبول میکنند انتظار بازده بالایی داشته و سرمایهگذارانی که ریسک پایینی را قبول میکنند انتظار بازده پایینی دارند. میزان ریسکپذیری افراد تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد؛ بهطوریکه بررسی رابطه میان میزان ریسکپذیری و عوامل گوناگون موضوع بسیاری از تحقیقات بوده است. برخی از عوامل اثرگذار بر رفتار ریسکپذیری افراد عبارتند از ویژگیهای فردی (مانند سن، جنسیت، شغل، میزان تجربه کاری، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی و...)، نحوه تصمیمگیری (زمانیکه افراد بهصورت گروهی تصمیمگیری میکنند، ریسکپذیرتر بوده و تمایل بیشتری برای انتخاب گزینههای پرریسک دارند)، انتخاب آزادانه (هرگاه افراد برای روبهرو شدن با یک ریسک آزادانه تصمیم بگیرند آن ریسک از سوی آنان پذیرفتنیتر است)، قابلیت کنترل (قابلیت کنترل مانند ریسک ورزشهای آبی با ورزشهایی همچون مسابقات موتورسواری بیشتر است و قابلیت کنترل آن کمتر به نظر میرسد) و آشنایی با خطر (ترس در مواجهه با شرایطی که برای اولین بار رخ میدهند یا اطلاعات در آن خصوص کم است).
بهطور کلی برای سنجش نگرش افراد به ریسک از دو روش استفاده میشود. روش اول مبتنی بر سنجش واکنش افراد نسبت به ریسک در شرایط مالی است (مانند بازی استاندارد) و در روش دوم نگرش افراد (درک از ریسک) نسبت به وضعیت موجود سنجیده میشود.
موضوع مالی رفتاری از جمله مباحث جدیدی است که در دو دهه گذشته از سوی برخی اندیشمندان مالی مطرح شد و بهسرعت مورد توجه استادان، صاحبنظران و دانشجویان این رشته در سراسر دنیا قرار گرفت. در حال حاضر هنوز بسیاری از دانشگاهیان و حرفهایهای طرفدار مکتب «مالی کلاسیک»، بررسی جنبههای رفتاری انسان و تاثیر آن در تصمیمات مالی را بهعنوان یک شاخه مستقل مطالعاتی باور ندارند. در طرف مقابل، طرفداران دانش «مالی رفتاری» اعتقاد راسخی دارند که آگاهی از «تمایلات روانشناختی» در عرصه سرمایهگذاری، کاملاً ضروری و نیازمند توسعه جدی دامنه مطالعاتی است. عموماً از مالی رفتاری بهعنوان کاربرد روانشناسی در دانش مالی تعبیر میشود. مدلهای روان نموداری بهمنظور طبقهبندی افراد بر اساس رفتارها، گرایشها و ویژگیهای معین طراحی شده است. طبقهبندی روان نموداری بهویژه به ظرفیت پذیرش ریسک و استراتژی فردی مرتبط شده است. زمینه و تجربیات گذشته یک سرمایهگذار میتواند نقش مهمی در تصمیمات اتخاذشده در فرآیند تخصیص دارایی ایفا کند.
به منظور بررسی وضعیت میزان ریسکپذیری و تاثیر آن بر بازدهی سبد سرمایهگذاری، جامعه آماری مدیران صندوقهای سرمایهگذاری مورد بررسی قرار گرفت. در این میان عواملی همچون روند بازار، سابقه فعالیت بازار سرمایه، سن، جنسیت، تحصیلات، تجربه کاری مرتبط و سایر عوامل مداخلهگر و تاثیرگذار در نظر گرفته شد. به همین منظور پرسشنامهای بر اساس مدل دیکسون شامل سوالاتی که مدیران صندوقهای سرمایهگذاری مشترک را در موقعیتهای بردوباخت قرار میداد تهیه شد و بر اساس روشهای علمی روایی و پایایی آنها مورد سنجش قرار گرفت. معدل سنی مدیران صندوقهای سرمایهگذاری در زمان بررسی این تحقیق در آقایان 34 سال و در بانوان 31 سال است. بیش از 70 درصد این افراد، دارای تحصیلات کارشناسی ارشد در رشتههای مرتبط با موضوع مالی بوده و اکثراً دارای سابقه کاری چهار تا هفت سال هستند. میان سن، تجربه و رشته تحصیلی رابطه خاص معنیداری مشاهده نشده است و این مهم تاکید بیشتری به موضوع مالی رفتاری دارد. در موقعیتهای همراه با سود؛ مدیران مرد صندوقها در تمامی گروهها (خیلی ریسکپذیر- ریسکپذیر- تا حدی ریسکپذیر- خنثی- تا حدی ریسکگریز- ریسکگریز- خیلی ریسکگریز) به جز دو گروه «ریسکگریز» و «خیلیریسکگریز» قرار میگیرند. در این میان 7 /66 درصد این مدیران مرد در موقعیتهای ریسکی همراه با سود (روند صعودی بازار) در طبقه «ریسکپذیر» قرار میگیرند. در خصوص خانمها در موقعیت مذکور تمامی آنها در وضعیت قبول ریسک هستند. در موقعیتهای همراه با زیان؛ مدیران مرد صندوقها در تمامی گروهها به جز دو گروه «خیلی ریسکپذیر» و «خیلیریسکگریز» قرار میگیرند. در این میان 50 درصد این مدیران در موقعیتهای ریسکی همراه با زیان در گروه ریسکگریزی قرار دارند که 3 /33 درصد در طبقه «تا حدودی ریسکگریز» قرار میگیرند. در خصوص خانمها در موقعیت مذکور اکثراً در موقعیت تا حدودی ریسکگریز هستند. نتیجه بهدستآمده از آزمون مبین آن است که در موقعیتهای ریسکی همراه با سود، مدیران مرد ریسکپذیر بوده و در موقعیتهای ریسکی همراه با زیان ریسکگریز هستند. در خصوص زنان نیز به علت محدود بودن تعداد آنها در مدیریت صندوقها، با اطمینان بالا نمیتوان اظهارنظر کرد. افزایش ریسکپذیری در مدیران صندوقهای سرمایهگذاری بر عملکرد مالی صندوق در موقعیتهای همراه با سود تاثیر مثبتی دارد. ضمناً در موقعیتهای همراه با زیان نیز مدیران صندوقهای سرمایهگذاری با توجه به تحلیل تکمتغیره تا حدودی ریسکپذیر هستند. انتخاب ترکیبی از مدیران بر اساس نوع جنسیت و درجه ریسکپذیری یا ریسکگریزی، میتواند تاثیر مستقیمی بر میزان بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری داشته باشد. قابل ذکر است امروزه روانشناسی اقتصاد در مدل آزمایشگاهی برای شناسایی خصوصیات فردی افراد موفق در حوزه مالی بسیار موثر است. بدین صورت که با معاینات پزشکی، ژنتیک، تستهای استرس، امآرآی و... به مجموعهای از خصوصیات افراد موفق دست یافته و سپس بر اساس خصوصیات فردی کشفشده، به دنبال سایر افرادی که این خصوصیات را دارند برای آموزش و فعالیت در بازار مالی میگردند. ریسکپذیرها در بازار گاوی از بازدهی بالاتری نسبت به سایرین برخوردار هستند. این موضوع در لغت بدیهی جلوه میکند! اما در عمل حاصل تلاش و خصوصیات فردی خاصی است.