تاریخ انتشار:
بریده جراید - ۴
در یادداشتی به قلم سعید لیلاز با اشاره به تصویب بودجه سالانه در مجلس نوشت: تا یکسوم منابع این لایحه بر درآمدهای اگر نه «موهوم» دستکم «مشکوکالوصول»، پیشبینی شده، باید در کمیسیون تخصصی تلفیق رد میشد که شد.
نقش مجلس در یک بودجه موهوم
در یادداشتی به قلم سعید لیلاز با اشاره به تصویب بودجه سالانه در مجلس نوشت: تا یکسوم منابع این لایحه بر درآمدهای اگر نه «موهوم» دستکم «مشکوکالوصول»، پیشبینی شده، باید در کمیسیون تخصصی تلفیق رد میشد که شد. اما مجلس نهم در رویکردی «خودنادیدهانگارانه» کلیات آن را تصویب کرد و به لایحهای که برای اجرایی شدن نوشته نشده بود، رای مثبت داد. اکنون نیز مجلس، با تغییر بنیادین اعداد و جهتگیریهای آن مانند کاستن شدید از قیمت پیشبینی شده برای حاملهای انرژی تا بیش از ۶۰ درصد، گرچه میکوشد به امواج تورم ساختاری بیهیچ حرکت علمیای دستور عقبنشینی بدهد، اما در عمل، خود را به شریک اصلی از ریخت انداختن بودجهای که از ابتدا هم ریخت نداشت و بنا هم نبود داشته باشد، تبدیل کرده است.
مهمترین اولویت اقتصاد
در یادداشتی به قلم علی قنبری نوشت: اعمال سیاستهای اشتباه اقتصادی از سوی دولت موجب شده که بخش تولید، بخش عقبمانده جامعه محسوب شود، به گونهای که رقم رشد تولید ناخالص داخلی در ایران به صورت سالانه رو به کاهش است. هماکنون در ایران بیشتر به بخش مصرف توجه میشود و در نتیجه روند ورشکستگی واحدهای تولیدی همچنان رو به افزایش است. بنابراین لازم است که سیاست دوگانه پولی و مالی مورد بازنگری قرار گیرد و تولید و رشد آن به صورت یک محور در نظر گرفته شود. با این شرایط ما نهتنها به توسعه اقتصادی نمیرسیم، بلکه از توسعه انسانی هم فاصله خواهیم گرفت. یعنی حتی در شاخصهای بینالمللی از جمله سلامت، امید به زندگی، سوادآموزی و درآمد سرانه پسرفت خواهیم کرد.
ولخرجی دولتها
در یادداشتی به قلم محمد شهاب نوشت: دولتهای ما را چه میشود که در شرایطی که تولید دچار مشکلات مالی است، در شرایطی که جامعه از رکود تورمی رنج میبرد، دست به ولخرجی میزنند. دولتهای ایران که علاقهمند به اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری بودهاند، چگونه است که در «ولخرجگری» دست از کم کردن هزینه برنمیدارند؟ قاعدههای رفتاری که تماماً منتج به تشدید توسعهنیافتگی اقتصاد ایران میشود! چرا دولتها اینگونه رفتار میکنند؟ هزینهها براساس منافع است نه براساس مصالح جامعه. منافع اقتضا میکند که هزینهها در اموری به کار گرفته شود که به اصلاح سرمایهگذاری منجر شود، امروز هزینه کردن در امر تولید، سرمایهگذاری محسوب نمیشود، هزینه کردن در امر تولید تنها هزینه کردن است و تولید باتلاق.
درسهایی از قبرس
در یادداشتی با اشاره به بحران اخیر مالی در قبرس و ورشکستگی بانکهای این کشور نوشت: این بحران از یک طرف ناشی از بحران مالی جهان حوزه یورو و از سوی دیگر به دلیل آسیبپذیری بانکهای قبرس و نیز عملکرد دولت سوسیالیستی قبلی در رویارویی با کسری بودجه بود. اتفاقهای قبرس نشان میدهد که هر چه زودتر به مشکلات اقتصادی پرداخته شود، رفع آنها از طریق اعمال اصلاحات ساختاری کمهزینهتر خواهد بود و به تاخیر انداختن رویارویی با این مشکلات، سالمسازی ساختار را دردناکتر و پرهزینه خواهد کرد. به اعتقاد نویسندگان این مقاله ادامه حمایت بیدریغ دولت از بنگاهها و صنایعی که توان رقابت ندارند، به منزله تاخیر در آزادسازی اقتصاد و اعمال اصلاحات ساختاری است.
در یادداشتی به قلم سعید لیلاز با اشاره به تصویب بودجه سالانه در مجلس نوشت: تا یکسوم منابع این لایحه بر درآمدهای اگر نه «موهوم» دستکم «مشکوکالوصول»، پیشبینی شده، باید در کمیسیون تخصصی تلفیق رد میشد که شد. اما مجلس نهم در رویکردی «خودنادیدهانگارانه» کلیات آن را تصویب کرد و به لایحهای که برای اجرایی شدن نوشته نشده بود، رای مثبت داد. اکنون نیز مجلس، با تغییر بنیادین اعداد و جهتگیریهای آن مانند کاستن شدید از قیمت پیشبینی شده برای حاملهای انرژی تا بیش از ۶۰ درصد، گرچه میکوشد به امواج تورم ساختاری بیهیچ حرکت علمیای دستور عقبنشینی بدهد، اما در عمل، خود را به شریک اصلی از ریخت انداختن بودجهای که از ابتدا هم ریخت نداشت و بنا هم نبود داشته باشد، تبدیل کرده است.
مهمترین اولویت اقتصاد
در یادداشتی به قلم علی قنبری نوشت: اعمال سیاستهای اشتباه اقتصادی از سوی دولت موجب شده که بخش تولید، بخش عقبمانده جامعه محسوب شود، به گونهای که رقم رشد تولید ناخالص داخلی در ایران به صورت سالانه رو به کاهش است. هماکنون در ایران بیشتر به بخش مصرف توجه میشود و در نتیجه روند ورشکستگی واحدهای تولیدی همچنان رو به افزایش است. بنابراین لازم است که سیاست دوگانه پولی و مالی مورد بازنگری قرار گیرد و تولید و رشد آن به صورت یک محور در نظر گرفته شود. با این شرایط ما نهتنها به توسعه اقتصادی نمیرسیم، بلکه از توسعه انسانی هم فاصله خواهیم گرفت. یعنی حتی در شاخصهای بینالمللی از جمله سلامت، امید به زندگی، سوادآموزی و درآمد سرانه پسرفت خواهیم کرد.
ولخرجی دولتها
در یادداشتی به قلم محمد شهاب نوشت: دولتهای ما را چه میشود که در شرایطی که تولید دچار مشکلات مالی است، در شرایطی که جامعه از رکود تورمی رنج میبرد، دست به ولخرجی میزنند. دولتهای ایران که علاقهمند به اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری بودهاند، چگونه است که در «ولخرجگری» دست از کم کردن هزینه برنمیدارند؟ قاعدههای رفتاری که تماماً منتج به تشدید توسعهنیافتگی اقتصاد ایران میشود! چرا دولتها اینگونه رفتار میکنند؟ هزینهها براساس منافع است نه براساس مصالح جامعه. منافع اقتضا میکند که هزینهها در اموری به کار گرفته شود که به اصلاح سرمایهگذاری منجر شود، امروز هزینه کردن در امر تولید، سرمایهگذاری محسوب نمیشود، هزینه کردن در امر تولید تنها هزینه کردن است و تولید باتلاق.
درسهایی از قبرس
در یادداشتی با اشاره به بحران اخیر مالی در قبرس و ورشکستگی بانکهای این کشور نوشت: این بحران از یک طرف ناشی از بحران مالی جهان حوزه یورو و از سوی دیگر به دلیل آسیبپذیری بانکهای قبرس و نیز عملکرد دولت سوسیالیستی قبلی در رویارویی با کسری بودجه بود. اتفاقهای قبرس نشان میدهد که هر چه زودتر به مشکلات اقتصادی پرداخته شود، رفع آنها از طریق اعمال اصلاحات ساختاری کمهزینهتر خواهد بود و به تاخیر انداختن رویارویی با این مشکلات، سالمسازی ساختار را دردناکتر و پرهزینه خواهد کرد. به اعتقاد نویسندگان این مقاله ادامه حمایت بیدریغ دولت از بنگاهها و صنایعی که توان رقابت ندارند، به منزله تاخیر در آزادسازی اقتصاد و اعمال اصلاحات ساختاری است.
دیدگاه تان را بنویسید