کوبا پس از کاسترو روند اصلاحات تدریجی را در پیش گرفته است
پس از کاسترو
در یک نگاه اجمالی و مختصر، میتوان مشاهده کرد بنیانهای سیستم سیاسی و اقتصادی کوبا به اندازه اتومبیلهای آمریکایی که بیش از نیم قرن است در خیابانهای این کشور پرسه میزنند، دوام آورده است.
در یک نگاه اجمالی و مختصر، میتوان مشاهده کرد بنیانهای سیستم سیاسی و اقتصادی کوبا به اندازه اتومبیلهای آمریکایی که بیش از نیم قرن است در خیابانهای این کشور پرسه میزنند، دوام آورده است. حزب کمونیست همچنان هم قدرت را در دست دارد. دولت بر اقتصاد کشور مسلط است و دیوارهای شهر تصویر انقلابی معروف ارنستو چهگوارا را نشان میدهند. اگر چه پیشگوییهایی که خبر از دگرگونی سریع کوبا پس از کشورهایی چون چین و ویتنام میداد، پوچ و بیهوده از آب درآمدند. با این وجود کوبا چهرهای بسیار متفاوت نسبت به 10 یا 20 سال پیش به خود گرفته است و اخیراً در سال 2006 و زمانی که فیدل کاسترو به خاطر بیماری سختی که داشت از رهبری بلندمدت خود بر کشور کناره گرفت، شاهد تغییر بیشتری در وضعیت این کشور بودیم. فارغ از هر تحلیلی میتوان گفت کوبا وارد عصر جدیدی شده اما ویژگیهای این تغییرات را نمیتوان با تحولات در دیگر نقاط جهان مقایسه کرد یا در طبقهبندیهای مشابهی قرار داد. چند سال پیش فیدل کاسترو در مصاحبه با یک روزنامهنگار آمریکایی و با گفتن این جمله که «سیستم کوبا بیش از این برای ما کار نمیکند»، توفان رسانهای بزرگی به راه انداخت.
برادرش رائول کاسترو نیز این مساله را به صورت ضمنی پذیرفته است و خواهان بازتعریف روابط میان دولت، جامعه و افراد بدون گسستن ریسمان سوسیالیسم است. تاکنون این تغییرات دولتی تعریف ویژه یا برچسب و عنوان قانعکنندهای نداشته است. حزب کمونیست کوبا ترجیح میدهد به این مساله به شکلی ایدئولوژیک و با حُسن تعبیر و فراتر از واقعیتهای سیاسی و اقتصادی کشور نگاه کند و آن را «به واقعیت درآوردن مدل اجتماعی و اقتصادی منحصر به فرد کوبا» قلمداد کند. در حال حاضر شاید بتوان کوبا را به عنوان کشوری دارای سیستم دوگانه دولتی-خصوصی با مدلهای متنوع تولید، کسب مالکیت و سرمایهگذاری و در حال حرکت به سمت نوعی دولت رفاه و به رسمیت شناختن آزادیهای فردی بیشتر توصیف کرد که در آن شرکتهای وابسته به دولت نظامی بخشهای استراتژیک و حیاتی اقتصاد را در دست دارند و سیستم تکحزبی هم به حکومت خود ادامه میدهد. قانون جدید مربوط به مهاجرت که در سال جدید اجرایی شد، مثالی بارز از اصلاحات در حال پیشرفت این کشور است. تاکنون و قبل از این قانون دولت کوبا شهروندانش را مجبور میکرد برای مسافرت به خارج از کشور از دولت اجازه رسمی دریافت کنند و پزشکان،
دانشمندان، ورزشکاران و دیگر گروهها با موانع دست و پاگیر فراوانی در این زمینه روبهرو بودند. دولت هنوز هم ورود و خروج ورزشکاران حرفهای و نیروهای امنیتی را تحت قوانین مختلف کنترل کرده و حق ممانعت از اعطای پاسپورت به هر کسی به دلیل آنچه مغایرت با امنیت ملی نامیده میشود را برای خود محفوظ نگه داشته است. اما قانون جدید مهاجرت نیاز به اخذ «کارت سفید» برای خروج از کشور را که بسیار پیچیده و پرهزینه بود ، برطرف کرده است. به آنهایی که کشور را به صورت غیرقانونی ترک کردهاند، مانند ناراضیان و مخالفان، اجازه داده شده به میهن برگردند و اجازه اقامت کوباییها در خارج از کشور را از 11 ماه به دو سال افزایش داده است تا این افراد بتوانند بدون از دست دادن و مصادره حساب بانکی، منزل مسکونی و کسب و کار خود، در خارج از کوبا به سر ببرند. اما به نظر نمیرسد کوبا هیچگاه حداقل در کوتاهمدت برنامه و دستورالعملی همانند چین و ویتنام برای آزادسازی بازار داشته باشد. واقعیتهای منحصر به فرد کوبا از نظر اقتصادی، جغرافیایی و جمعیتی (علیالخصوص جمعیت پیر 11 میلیونی این کشور، نزدیکی آن به ایالات متحده آمریکا و نیز ویرانی زیرساختهای فیزیکی
این کشور)، کوبا را از دیگر کشورهایی که کمونیسم را رها کردند، جدا میکند. احتمالاً این مساله چندان عجیب و غیرمنتظره نیست که تغییرات مداوم و آهسته در کوبا چندان قابل مقایسه با درخواست تغییرات سریع مندرج در سناریوی خیالی قانون معروف «هلمز بورتون» در سال 1996 نباشد که خواهان انتخابات چندحزبی در کوبا شده و درخواست استرداد سرمایههای ملیشده در دهه 1960 را مطرح کرده بود.
کشوری توسعهنیافته و مشکلاتی با جهان توسعهیافته
اصلاحات در کوبا ممکن است برای بهبود اوضاع شهروندان، مشکلات اقتصادی و تمایل به مشارکت سیاسی بیشتر، به شکلی ناامیدکننده کُند و آرام، متناقض و ناکافی باشد. با این وجود این کمبود سرعت نشانه سردرگمی یا عدم تمایل حکومت به شرطبندی سیاسی درباره آینده کشور نیست. راهحل رهبران این کشور برای شرایط نامساعد و طولانیمدت کشورشان در گفتوگوها و مباحثات استراتژیک و چالشهای فکری ظهور و بروز کرده است. چند سال آینده اما سالهای سختی خواهند بود. همانگونه که معاون رئیسجمهوری و نیز رائول کاسترو که جدیداً بر مسند قدرت نشسته اشاره کردهاند، کوبا در بحرانها و مشکلاتی دست و پا میزند که راهحلهای بسیار آسانی دارند. اما آنچه برای چپ از اهمیت بیشتری برخوردار است، نقش تعیینکنندهای در توسعه کشور دارد. این معماهای پیچیده را میتوان در این موارد خلاصه کرد: کوبا چگونه میتواند نسبت به جذب سرمایهگذاری خارجی در بخشهای ضروری خود اقدام کند، مادامی که حاکمیت سفت و سخت و آهنین خود را حفظ کرده است؟ شهروندان این کشور تا چه میزان نابرابری را در مواجهه با
فرصتهای بهتر و تولید بالاتر تحمل میکنند؟ و حتی اگر حزب کمونیست کوبا بتواند یک مرحله از مدیریت همیشگی خود عقب بنشیند، آنگونه که رائول کاسترو اصرار دارد اینگونه شود، آنگاه رهبران کوبا چگونه میتوانند در بلندمدت فشار و تقاضا برای شفافیت بیشتر، پاسخگویی عمومی و مشارکت دموکراتیک را مدیریت کنند؟ چنانچه این مراحل مقدماتی را پشت سر بگذارند، احتمالاً کوبا به حرکت تدریجی خود به سمت باز شدن بیشتر فضا و جامعهای متکثر حرکت کرده و در عین حال سیاست خارجی مستقل خود را نیز حفظ میکند.
اصلاحاتی با مشخصههای کوبایی
رائول کاسترو از همان لحظهای که در سال 2006 قدرت را به صورت موقت به دست گرفت، به شکل صریح و بیپرده درباره وضعیت خطرناک کوبا سخن گفت. «یا باید دست به اصلاح بزنیم یا غرق شویم». او در سخنرانی عمومی خود در سال 2010 نیز کوتاه و با کنایه به این مساله اشاره کرد. او بر این باور است تا زمانی که هاوانا به اصول و باورهای اصلی سیاسی خود چنگ زده است، مفاهیمی چون تمرکززدایی، پاسخگویی و نهادگرایی تنها میتوانند مسائلی عادی و قابل بحث باشند نه تابوهایی خطرناک. او به عنوان مثالی از این باورهای اصلی، به تداوم حزب کمونیست به عنوان بهترین دفاع در برابر یک قرن دخالتهای آمریکا اشاره میکند. از آنجا که هاوانا در دهه90 تنها به کسب و کارهای خصوصی بسیار محدودی آن هم از سر اضطرار اجازه فعالیت میداد، دولت هم اکنون با اطمینان از وجود 50 درصد تولید ناخالص داخلی در دست بخش خصوصی در طول پنج سال آینده سخن میگوید. چه این ادعا واقعی باشد چه خیر، چنین اهداف بلندپروازانهای بسیار کمتر 10سال قبل تابوشکنی و غیرمتعارف به حساب میآیند. پیش از این مشارکت در کسب و کارهای کوچک و
مالکیت بر آنها و نیز شرکت در مراسم سالانه ماه می در مجمع ملی این کشور و به شکل مخفیانه تصویب شده بود. با این همه کوبا با موانع جدی برای رسیدن به اقتصادی پویا و شاداب مواجه است. برخلاف چین و ویتنام در ابتدای تلاششان برای ایجاد اصلاحات، کوبا کشوری توسعهنیافته همراه با مشکلات متعدد با جهان توسعهیافته است. نهتنها جمعیت آن بسیار پیر است (18 درصد از جمعیت آن بالای 60 سال سن دارند)، بلکه اقتصاد کشور با شیبی بسیار تند به سمت بخش خدمات متمایل است. هنگامی که ویتنام نوسازی اقتصادی خود را در سال 1986 شروع کرد، بخش خدمات حدود 33 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل میداد در حالی که سهم بخشهای تولیدی 67 درصد بود. در مقایسه با ویتنام بخش خدمات تقریباً 75 درصد از تولید ناخالص داخلی این جزیره را تشکیل میدهد که این خود نتیجه بیش از 20 سال پوسیدگی و رکود صنعتی و میزان بسیار پایین پسانداز و سرمایهگذاری است. مقامات رسمی کوبا و اقتصاددانان کشور این ضعفهای ساختاری را پذیرفته و بر نیاز به تقویت صادرات و تزریق تواناییهای بیشتر به بازار داخلی تاکید دارند.
آخرین قندیل جنگ سرد
در اثنای مرگ هوگو چاوس رئیسجمهور پیشین ونزوئلا و در حاشیه انتخاب جانشین وی، نیکلاس مادورا، این مساله را روشن کرد که هاوانا دلایل خاص خود را برای باز کردن راهی به سمت آمریکا دارد. در دهه آخر یا بیشتر از آن، کوبا برای تامین بخش بزرگی از نیازمندیهای نفتی خود به کمکهای ونزوئلا وابسته بود و در مقابل گروههای پزشکی کوبایی نیز به برنامههای اجتماعی هوگو چاوس در آن کشور کمک میکردند. ابهام و سردرگمی سیاسی در ونزوئلا، خطر اعتماد و تکیه بیش از حد بر یک شریک را به هاوانا یادآوری کرد. کوبا پیش از این انفکاک خود از این اتحاد را شروع کرده بود. برزیل خط اعتباری جدیدی برای بازسازی و گسترش پنج فرودگاه در کوبا باز کرده و اخیراً هم قراردادی امضا کرده که به موجب آن شش هزار پزشک کوبایی برای پوشش کمبود پزشک در مناطق روستایی برزیل به خدمت گرفته شوند. حتی ایالات متحده هم به عنوان بازاری حیاتی برای محصولات و خدمات کوبا باقی ماند. در عرصه سیاسی بهترین راه برای تغییر سیاستهای کوبا پیشقدمی واشنگتن در اتخاذ رویکردهای جدید در عرصه اقتصادی و دیپلماتیک است. در کوتاهمدت دو کشور
مشکلات ویژه و متعددی برای حل و فصل دارند که شامل چالشهای محیطی و منطقهای و نیز امنیتی میشود. بسیاری از سیاستها که نیازی به تصویب کنگره هم ندارند در این مرحله باید از جانب اوباما در پیش گرفته شود و به عنوان مثال کوبا را از لیست کشورهای حامی تروریسم بیرون آورده و اجازه سرمایهگذاریهای بیشتری در آن کشور را صادر کند. در سال 1991 میخاییل گورباچف رئیسجمهور شوروی در مسکو و در کنار وزیر خارجه آمریکا جیمز بیکر ایستاد و اعلام کرد اتحاد شوروی میلیاردها دلار کمک سالانه خود به کوبا را قطع میکند. سیا و تحلیلگران آمریکایی بلافاصله پیشگویی کردند که حکومت کوبا به زودی سقوط کرده و نظام سرمایهداری به آن کشور بازمیگردد. بیش از 20 سال پس از این واقعه فیدل کاسترو بازنشسته شده و رائول کاستروی 82ساله نخستین سالهای ریاستجمهوری خود را میگذراند. در سال 2018 و هنگامی که «دیاز کانل» معاون فعلی رئیسجمهوری کوبا قدرت را در دست داشته باشد، حتی اگر کشور به سیاست رجزخوانی پس از جنگ سرد خود همچنان ادامه دهد، با این وجود از سوسیالیسم ارتدوکس خود هم دست کشیده است. از نظر پسماندههای نسل انقلابی کوبا چنین گذار ظریف و آرامی آخرین
فرصت برای حفظ و صورتبندی میراث آنها به حساب میآید. اما برای کوباییهایی که بعد از 1991 به دنیا آمدهاند، سالهای پیش رو احتمالاً حامل تغییراتی است که یک زندگی فراتر از جهنم محدودیتهای ایدئولوژیک و اقتصادی را که در آن بزرگ شدهاند برایشان به ارمغان میآورد.
منبع: فارین افر
دیدگاه تان را بنویسید