شناسه خبر : 12514 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پرسش اصلی: آیا زمامداری۴۷ ساله فیدل کاسترو برای کوبا سودمند بوده است یا زیان‌آور؟

کارنامه نیم قرن سوسیالیسم

نشریه ایندیپندنت در چهل و هفتمین سال حضور فیدل کاسترو در راس دولت کوبا، به بررسی عملکرد او در دوران زمامداری پرداخت. پرسش و پاسخ‌های مطرح شده توسط روپرت کارنول، تصویری از وضعیت کوبا در سال‌های پایانی حکومت کاسترو به دست می‌دهد.

روپرت کارنول/ ترجمه‌: احسان رمضانیان

نشریه ایندیپندنت در چهل و هفتمین سال حضور فیدل کاسترو در راس دولت کوبا، به بررسی عملکرد او در دوران زمامداری پرداخت. پرسش و پاسخ‌های مطرح شده توسط روپرت کارنول، تصویری از وضعیت کوبا در سال‌های پایانی حکومت کاسترو به دست می‌دهد. هرچند کارنامه قریب به نیم قرن حکومت کاسترو نقاط تیره و روشن زیادی دارد، نویسنده در مجموع اعتقاد دارد: «عصر کاسترو به سر آمده است.»



آیا عصر کاسترو به سر آمده است؟
در درازمدت، تقریباً باید گفت بله. فشارهایی که برای آزادسازی در کشوری که تنها 90 مایل از فلوریدا فاصله دارد وارد می‌شود، بسیار زیاد و قطعاً غیرقابل مقاومت است. این فشارها بعد از بروز شکست اقتصادی اروپای شرقی در برابر اروپای غربی که به قیام در اروپای شرقی در اواخر دهه 1980 و فروپاشی کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی منجر شد، به وقوع پیوست. اگر کمک‌های ونزوئلا و چین در کار نبود، اقتصاد کوبا در شرایطی حتی وخیم‌تر از آنچه اکنون است، قرار می‌گرفت. کاسترو جانشینی فوری برادرش رائول را تضمین کرد و این در حالی است که هیچ شکاف ایدئولوژیک قابل توجهی در رده‌های بالایی رژیم وجود ندارد. حکومت‌های دیکتاتوری بر اساس طبیعت خود گمان می‌کنند ابدی هستند. کوبا هم بیش از هیچ کشور دیگری نمی‌تواند از تغییر دوری کند.در مورد خود رائول بر این عقیده هستند که او گرایش به سیاست‌های اقتصادی لیبرال‌تری دارد. اینکه آیا تغییرات صلح‌آمیز خواهد بود، صرفاً حدس و گمان است. قطعاً مخالفت با رژیم وجود دارد. اما اندازه‌گیری میزان آن در کشوری که هیچ انتخاباتی طی نیم قرن گذشته نداشته است و جایی که رسانه‌ها در آنجا به شدت تحت کنترل هستند، سخت است. همچنین مشخص نیست چه استقبال گرمی از بازگشت تبعیدشدگانی که بسیاری از آنان به خاطر مسائل ایدئولوژیک در دهه 1950 ترک وطن کرده‌اند، به عمل می‌آید. با توجه به اینکه 70 درصد از کوبایی‌ها شخص دیگری را به‌جز کاسترو در مقام رهبری ندیده‌اند، بعید است که کوبای پس از کاسترو به آرامی به آغوش آمریکا روانه شود.

کاسترو برای کوبا چه کارهایی کرده است؟
جامعه مهاجر در آمریکا در یک کلام پاسخ می‌دهند، هیچ. آنها به مشکلات اقتصادی این جزیره، انکار وجود تنوع عقاید سیاسی، و سابقه وحشتناک در زمینه حقوق بشر در آنجا اشاره می‌کنند. اما در مدل سوسیالیسم کاسترو می‌توان به دستاوردهایی هم اشاره کرد. کوبا با وجود منابع اندکی که در اختیار دارد، آنچنان سیستم آموزش و پرورش و بهداشت و درمانی را سامان داده که حسادت کشورهای بسیار ثروتمندتر را برانگیخته است. بی‌سوادی ریشه‌کن شده است، و امید به زندگی در کوبا با آمریکا برابری می‌کند و این در حالی است که بودجه سرانه بهداشت و درمان در کوبا، یک‌بیستم میزان این سرانه در همسایه عظیمش است. کلید این موفقیت سیستم محلی پزشکی بوده است که تاکید عمده‌اش بر درمان پیشگیرانه است. به طور گسترده‌تر، کاسترو به کوبا حس واقعی هویت ملی داده است. در این مورد او به طور ناخواسته از سوی آمریکا یاری شد، چرا که 45 سال آزار و اذیت کوبا، به‌جای اینکه رژیم را تضعیف کند، موجب تقویت آن شد.

او چه میزان خسارت به بار آورده است؟
متاسفانه میزان این خسارت زیاد است. کاسترو زمانی که دیکتاتور سابق - فولخنسیو باتیستا- را در سال 1959 از قدرت برکنار کرد، از محبوبیت زیادی برخوردار بود. اما قیمت [شعار] «سوسیالیسم یا مرگ» سرکوب بی‌رحمانه آزادی‌های فردی و سیاسی بوده است. تحریم‌های مسافرتی، اقتصادی و مالی از جانب ایالات متحده که برخی مشکلات را برای کوبا به وجود آورد، توسط پرزیدنت بوش سخت‌تر شدند. ولی با این حال، گام اشتباه مرگبار خیلی زود برداشته شد. زمانی که کوبا به مدل توسعه اتحاد جماهیر شوروی تن داد و پس از آن خود را به کمک و حمایت اقتصادی مسکو وابسته کرد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ضربه شدیدی بود. از سال 1991 این کشور به صورت خزنده و آرام اقدام به آزادسازی اقتصادی و تشویق سرمایه‌گذاری از اروپا، کانادا، آمریکای لاتین و به تازگی، چین کرده است. اما مانند تمام حکومت‌های استبدادی با معضل عمده‌ای مواجه شده‌اند: چگونه می‌توان بدون تضعیف انحصار اطلاعات و تکنولوژی که حکومت متکی به آن است، اقدام به آزادسازی سیستم کرد؟ گفته می‌شود که دستگاه فکس به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد. اینترنت هم می‌تواند چنین نقشی را برای کوبا ایفا کند.

اقتصاد کوبا در مقایسه با اقتصاد آمریکای لاتین چگونه است؟
فقدان آمار قابل اعتماد و سازمان سوسیالیستی اقتصاد، مقایسه را دشوار می‌کند. آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) تخمین می‌زند تولید ناخالص داخلی کوبا بر اساس برابری قدرت خرید در سال 2002، تقریباً معادل 26 میلیارد دلار (16 میلیارد پوند) بوده است. ضمن اینکه درآمد سرانه هم حدود 2300 دلار برآورد شده است. گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد سرانه تولید ناخالص داخلی کوبا را در سال 2004 معادل 3600 دلار اعلام کرد. طبق آمار بانک جهانی، این رقم در سال 2003 برای مکزیک معادل 6230 دلار، برای شیلی 4360 دلار و برای آرژانتین 3860 دلار است. کوبا در بین همسایگان نزدیک خود، پایین‌تر از جاماییکا، اما بالاتر از جمهوری دومینیکن و بسیار بالاتر از هائیتی-فقیرترین کشور نیمکره شمالی- جای گرفته است.

چرا کاسترو همچون یک قهرمان برای چپگرایان اروپایی است؟
پاسخ، کاریزمای شخصی او و مقاومتش در برابر فشار وارده از جانب ایالات متحده است. با توجه به اینکه کاسترو از سال 1959 قدرت را به دست گرفت، او طولانی‌ترین زمان ریاست دولت در جهان را دارا بود. او 9 رئیس‌جمهور ایالات متحده را دیده است. علاوه بر این، کوبا به همراه کره شمالی تنها کشورهای باقی‌مانده کمونیستی هستند. اروپای شرقی، کمونیسم را در سال 1989 دور انداخت و دو سال بعد اتحاد جماهیر شوروی، دوست و متحد اصلی کاسترو و حامی اقتصادی کوبا نیز فرو پاشید. اما به نوعی کوبا از این سرنوشت اجتناب کرد. اگر از زاویه دیگر به موضوع نگاه کنیم، درمی‌یابیم که تسلط بر سرکوب و نقض حقوق بشر در یک محیط نیمه‌استوایی آسان‌تر از دشت یخ‌زده سیبری است. افسون شخص کاسترو از آن انقلاب و رفقای افسانه‌ای پشتیبانش و در صدر همه آنها و به طور قطع، چه‌گوارا، ناشی می‌شود. کهنگی یونیفورم سبزرنگ نظامی او، یادآور خشنی از این گذشته است. درخشش او با بیزاری جهانی از پرزیدنت بوش پسر افزایش یافت. کاسترو فقط معبود چپگرایان افراطی اروپا نیست. هیچ‌گاه به اندازه الان، او در آمریکای لاتین محبوبیت نداشته است. در یک نشست اقتصادی که در آرژانتین برگزار شد، رهبر کوبا ستاره بلامنازع مراسم بود.

ایالات متحده چقدر در رویدادها نقش‌آفرینی خواهد کرد؟
باید گفت خیلی زیاد، حتی اگر واشنگتن رسماً اعلام امتناع کند که البته بعید به نظر می‌رسد. آمریکا در بخش اعظم نیمه اول قرن بیستم در حال مداخله در امور داخلی کوبا بود. طرح 80 میلیون‌دلاری که برای تغییر نظام کوبا به دموکراسی تهیه شده بود، قصد ایالات متحده را برای دخالت دوباره در کوبا تایید می‌کند. اما حتی برداشتن بخشی از تحریم‌ها می‌تواند به طبقه متوسط تحت محاصره کوبا کمک کند، و یک آسانسور بزرگ به اصلاح‌طلبان بدهد. به دلیل محدودیت‌هایی که بر کوبا اعمال شده، وجوهی که از سوی جامعه کوبایی‌های مقیم آمریکا به کوبا ارسال می‌شود، نقشی حیاتی در اقتصاد این جزیره بازی می‌کند. واشنگتن نقش بسیار مهمی در تضمین بازگشت منظم تبعیدیان و نیز تصریح این نکته به آنان که قدرت در کوبای پس از کاسترو حق ذاتی آنهاست، ایفا خواهد کرد.

آیا عصر کاسترو دستاوردهایی هم داشت؟
بله... با وجود دهه‌ها تحریم اقتصادی، امید به زندگی در کوبا با ایالات متحده تقریباً برابری می‌کند. کوبا به ازای هر نفر از جمعیت خود، پزشکان بیشتری نسبت به بسیاری از کشورهای خیلی ثروتمندتر از خود دارد و می‌تواند این مساله را به رخ آنها بکشد.کوبا در شاخص توسعه انسانی سازمان ملل متحد که بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و استانداردهای زندگی را اندازه‌گیری می‌کند، در بین 177 کشور، رتبه 52 را به خود اختصاص داده است.» خیر... اقتصاد کوبا راکد است و درآمد سرانه آن از بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین کمتر است.کمک‌ها و حمایت‌های اقتصادی خارجی از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قطع شده است. نقض حقوق بشر به طرز وحشتناکی انجام می‌شود و مخالفان سیاسی، بی‌رحمانه تن به سکوت داده‌اند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها