آیا شبکههای اجتماعی ما را تنهاتر از پیش کردهاند؟
لمس تنهایی در جمع
پیش از ابداع اینترنت همه ما احساس تنهایی میکردیم چون نمیدانستیم بیرون از زندگی ما، افرادی شبیه به ما وجود دارند.
پیش از ابداع اینترنت همه ما احساس تنهایی میکردیم چون نمیدانستیم بیرون از زندگی ما، افرادی شبیه به ما وجود دارند. حالا احساس تنهایی بیشتری میکنیم چون میدانیم حقیقتاً چندین هزار نفر مانند ما تنها هستند! شری ترکل استاد روانشناسی دانشگاه امآیتی توضیح میدهد که چرا افرادی که به طور پیوسته از گوشیهای هوشمند استفاده میکنند تنهایی بیشتری احساس میکنند. او معتقد است تنهایی در عصر رسانههای اجتماعی از هر مقطع زمانی دیگری در تاریخ بحرانیتر شده است. ابزاری که برای ارتباط به کار میرود، چگونه ما را از دیگران جدا کرده است؟ ترکل در یکی از کتابهای خود به نام «با یکدیگر، اما تنها»1 شرح میدهد که گوشیهای هوشمند چگونه سبب شکلگیری سه فانتزی مهم در افراد میشوند. نخست، گوشیهای هوشمند فرد را دچار این انگاره میکنند که بر آنچه توجهاش را جلب کرده، کاملاً کنترل دارد. وقتی دنیای واقعی برای ما خستهکننده یا آزاردهنده میشود ما به تلفنهای هوشمند پناه میبریم تا حواسمان را از واقعیت پرت کنیم. دوم، از آنجا که میتوانیم در هر زمان، اندیشهها و احساساتمان را از طریق رسانههای اجتماعی، ارسال متن یا ایمیل با دیگران در
میان بگذاریم ما را دچار این توهم میکند که همواره دیده و شنیده میشویم؛ و سوم، به ما وعده زندگیای را میدهد که در آن هرگز تنها نخواهیم ماند چرا که همواره به صورت آنلاین با دوستان و رویدادها در تماس و ارتباط هستیم. اگر تا به حال از دیدن کسانی که مانند قایق نجات به گوشیهایشان میچسبند در شگفت میشدید، تحلیل ترکل از «موبایل به مثابه فانتزی» میتواند علت این پدیده را توضیح دهد. ترکل معتقد است رسانههای اجتماعی فلوچارت سنتی ارتباطات را معکوس کردهاند. در گذشته افراد احساسات و اندیشههایی برای خود داشتند بعد آنها را با دیگران تسهیم میکردند. اما امروزه اعضای رسانههای اجتماعی احساساتی پیدا میکنند که به اشتراک بگذارند. به عبارتی فرصتی برای نفس تازه کردن میان احساس و اندیشه و به اشتراک گذاشتن آن وجود ندارد. ترکل میگوید این شخصیتهای به اشتراک گذاشتهشده بیش از هر زمان دیگری نسبت به تنهایی آسیبپذیرند. زیرا اگر نیازمند آن باشند که تماس برقرار کنند تا هر چیزی را حس کنند، دیگر در تنهایی دوام نخواهند آورد. افراد به شبکههای اجتماعی معتاد و وابسته میشوند تا بتوانند مانند یک فرد معمولی «احساس» کنند.
در دام تنهایی شبکهای
این روزها در هر مکان و در هر زمانی میتوان عدهای را دید که بیتوجه به اطراف خود مشغول گشت و گذار در شبکههای اجتماعی هستند. از فیسبوک و توییتر گرفته تا وی چت و وایبر و اینستاگرام. جامعهشناسان میگویند اگر شما هم جزو این دسته افراد هستید، تردید نکنید که توسط شبکههای اجتماعی «اغوا» شدهاید. شبکههای اجتماعی شما را در دامی گرفتار میکنند که در آن در جستوجوی تایید، اعتبار و احساس تعلق به دیگران هستید؛ در حالی که هرگز نمیتوانند این خواستههای شما را به طور تمام و کمال و دست کم برای مدت طولانی برآورده سازند؛ و به همین دلیل است که ما بیشتر و بیشتر و بیشتر به این شبکهها بازمیگردیم اما راضی نمیشویم! در کارکردهای مثبت شبکههای اجتماعی تردیدی نیست. این شبکهها قادرند ما را به افراد خانواده، دوستان و افرادی که هرگز ملاقات نکردهایم پیوند دهند. اما به همان میزان که به کارکردهای مفید این شبکهها توجه میکنیم باید به خاطر داشته باشیم عاقلانه نیست از آنها انتظاراتی داشته باشیم که قادر نیستند برآورده سازند. اعتیاد و وابسته شدن به لذت و هیجان آنی که از حضور در
این شبکهها به ما دست میدهد بسیار سهل و آسان است. اغلب افراد از دیدن یک لایک زیر نوشته یا تصویرشان، دریافت پاسخی در توییتر یا وایبر، یا باز ارسال یک عکس در اینستاگرام هیجانزده میشوند. شبکههای اجتماعی حس غرور ما را ارضا میکنند اما از سوی دیگر آسیبپذیریمان را افزایش میدهند. آنها ما را میفریبند با این وعده که اگر تعداد دوستان یا فالوئرها یا لایکهایمان بیشتر باشد اهمیت بیشتری خواهیم داشت. اما، مانند هر اعتیاد دیگری تاثیر این لایکها یا تماشاچیان مجازی در مدت کوتاهی از بین میرود و ما را وامیدارد تا به چرخه دیگری از شمارش پستها و پیامها و لایکها و فالوئرها روی بیاوریم. چرخهای که بیتردید معیوب و تباهیآور است. پژوهشی که در سال 2013 از سوی مرکز بینالمللی اولویتهای رسانهای و عمومی (ICMPA) در آمریکا انجام شد، نشان داد هر قدر افراد زمان بیشتری را در شبکههای اجتماعی آنلاین صرف کنند از کیفیت شبکهها و روابط آفلاین آنان کاسته میشود. علت این پدیده بسیار ساده است: برای ایجاد یک رابطه واقعی پایدار و متقابل، هیچ چیزی نمیتواند جایگزین گفتوگوهای سنتی رو در رو شود؛ گفتوگوهایی که در آن افراد در پس
گوشی موبایل یا صفحه مانیتور کامپیوتر پنهان نشدهاند. مشکل ابعاد پیچیده و متعددی دارد. وقتی که افراد در شبکههای اجتماعی آنلاین صرف میکنند نهتنها باعث کاهش زمان ارتباطات چهره به چهره آنان میشود بلکه اعتماد به نفسشان را در مواجهه و تعامل با افراد واقعی، در مکالمات واقعی و در مورد مشکلات و مسائل واقعی تقلیل میدهد. در واقع شبکههای اجتماعی ابزاری برای گریز است؛ گریز از مواجهه با بخشی از زندگی واقعیمان که دلمان میخواست جور دیگری باشد، باشکوهتر باشد یا کمتر مادی و دنیوی جلوه کند. در مطالعه دیگری عنوان شده است که دانشآموزان بسیاری در سراسر جهان معتقدند اگر در شبکههای اجتماعی حضور نداشته باشند نه تنها در ارتباط با دوستانشان دچار مشکل میشوند بلکه درک آنها از «خود» نیز دستخوش بحران میشود. پژوهشی که از سوی انجمن جامعهشناسی آمریکا انجام گرفته است، نشان میدهد تعداد افرادی که معتقدند کسی را ندارند تا در مورد مسائل مهم و جدی با او گفتوگو کنند در مدت دو دهه گذشته سه برابر شده است. نزدیک به 48 درصد از پاسخگویان گفتهاند تنها یک فرد معتمد در زندگی دارند در حالی که 25 سال قبل این تعداد سه نفر گزارش شده بود.
شبکههای اجتماعی به ویژه آن دسته که برای چت گروهی به کار میروند (مانند وی چت، وایبر یا واتزاپ) ترس و بزدلی را در افراد تقویت میکنند. چگونه؟ در این شبکهها افراد شجاعت پیدا میکنند و تشویق میشوند به صورت آنلاین مطالبی را اظهار کنند که هرگز رو در روی مخاطب قادر به گفتن آن نیستند. به علاوه، تمام ابزارهای بسیار قابل اعتماد برای پنهان شدن و «تظاهر» کردن را برای افراد فراهم میکند و آنان را از واقعیتهای خشن و ناگوار زندگی واقعی مصون میدارد. آنها درست در زمانی که نیاز داریم جسور و بیباک عمل کنیم شرایط را برای ترس و هراسمان تسهیل میکنند. در واقع همین حالا که شما سرگرم خواندن این مقاله هستید میلیونها نفر در سراسر جهان در این شبکهها مشغول گپ و گفت با کسانی هستند که هرگز ندیدهاند در حالی که از برقراری تماس چشمی و مکالمه رو در رو با کسانی که تنها چند قدم با آنها فاصله دارند یا دقیقاً در کنارشان نشستهاند عاجزند. ارتباط شبکهای «امنتر» است و ما را قادر میسازد تا از خودمان همان اندازه را که لازم است نشان دهیم. در حالی که اطرافیان ما سبب میشوند احساس خطر کنیم و جایی برای پنهان کردن آنچه میخواهیم، باقی
نمیگذارند. مهمتر آنکه در مقابل آنان نمیتوانیم تصویری را که از خودمان ارائه میدهیم «بزرگنمایی» کنیم. واقعیت آن است که وایبر، فیسبوک یا توییتر سبب تنهایی ما نمیشوند، این ماییم که خودمان را تنها میکنیم. به علاوه این ما هستیم که تصمیم میگیریم از تکنولوژی چگونه استفاده کنیم. وقتی تکنولوژی چهره زندگی ما را دگرگون میکند خودمان باید تصمیم بگیریم که برای برقراری و حفظ روابط موثر و آرامبخش چه باید بکنیم. هر قدر تکنولوژی به زندگی ما نفوذ میکند میبایست بیش از پیش هوشیار و مراقب باشیم که تماس با اطرافیانمان را از دست ندهیم. لازم است آگاهانه و عامدانه، گاهی گوشیهای همراه خود را خاموش کنیم و در آن واحد و با تمام وجود در کنار اطرافیانمان حضور فیزیکی و روحی پیدا کنیم. لازم است شجاعانه نواقص و ناشیگریهای ارتباط با آدمهای واقعی در زندگی خود را بپذیریم. ارتباطات عینی معنادار، مستلزم درجهای از آسیبپذیری است چرا که در آن ناگزیریم ماسکی را که طراحان دنیای دیجیتال برایمان ساختهاند از چهره برداریم، واقعیت خودمان را آشکار کنیم و بپذیریم آنچه رخ خواهد داد الزاماً بینقص نخواهد بود.
پینوشت:
1-Alone Together: Why We Expect More from Technology and Less from Each Other
دیدگاه تان را بنویسید