تاریخ انتشار:
نایب رئیس دوم مجلس در مورد سهمخواهی مجلس در ترکیب کابینه میگوید
باج نمیگیریم مشورت میدهیم
معروف است که همیشه پدرخواندهای میشود در زمان بررسی کابینههای پیشنهادی روسای جمهور؛ فرقی ندارد کابینه اصلاحطلب باشد یا اصولگرا؛ به قول رسانهها در تعاملاتاش با دولتها عدد حرف اساسی میزند.
معروف است که همیشه پدرخواندهای میشود در زمان بررسی کابینههای پیشنهادی روسای جمهور؛ فرقی ندارد کابینه اصلاحطلب باشد یا اصولگرا؛ به قول رسانهها در تعاملاتاش با دولتها عدد حرف اساسی میزند. چند در برابر چند. حال خودش میگوید نه باجگیری بوده و سهمخواهی و نه مجلس سر گردنه است. هر چه بوده تعامل بوده و مشورت برای کابینه بهتر. محمدرضا باهنر از آخرین تعاملات برای کابینه روحانی اینگونه روایت میکند.
آقای باهنر، شما معروف به این هستید که در بسیاری از کابینههای روسای جمهور اخیر، نقش کلیدی در چانهزنی و گرفتن سهم از روسای جمهور دارید. شفافش این میشود که چانه میزنید سهم میگیرید و رای میدهید. این فرمول کابینه روحانی هم هست؟
بین اینکه تعامل کنیم، رایزنی کنیم و برای برخی گزینهها افرادی که تصور میکنیم متبحرتر هستند را پیشنهاد بدهیم تا در نهایت رئیسجمهور در مورد آنها تصمیم بگیرد، با اینکه بخواهیم باج بگیریم و رای دادن به کابینه پیشنهادی یک رئیسجمهور را سر گردنه تصور کنیم، بسیار فرق دارد. باید دید باهنر را در کدام تعریف میگنجانید. اگر روایت تاریخ را میخواهید و روایت روسای جمهور، تصور میکنم رئیسجمهوری نباشد که تعاملش با مجلس را در دورانی که حداقل من در هیات رئیسه بودم به صحنه باجدهی و باجگیری در رای به کابینه تصویر کند.
نمونههای بارزی که شهریورماه 1388 هم کابینه دهم گرفتارش شد، سبب میشود رسانهها و سیاسیون از مجلس تعریف دیگری داشته باشند.
لابی و چانهزنی یعنی اینکه هر تشکل سیاسی تلاش کند افراد مورد نظرش را پیشنهاد کند. بسیار هم طبیعی است. من بارها گفتهام ابداً به این موضوع اعتقاد ندارم که وزرای یک کابینه همه باید یک شکل و یک دست و از یک طیف باشند. حتی خود من بارها گفتهام که نمیشود در یک کابینه اصولگرا گفت ورود هر نوع اصلاحطلبی ممنوع؛ به هر حال در برخی وزارتخانهها اسم گزینههای پیشنهادی که میآید، و حرف تخصص که هست نمیتوان سیاسی برخورد کرد و گفت طرف چون اصلاحطلب هست نباید در تیم باشد.
اما نه در سال 84 و نه در 88 هیچ وقت شاهد چنین ادبیاتی از شما نبودیم. مثلاً در برابر بسیاری از وزرای نامعروف تیم آقای احمدینژاد، حتی برای یک بار وجود داشت که شما به قول خودتان از روی دلسوزی و تعامل و پیشنهاد بگویید فلانی با وجود همسو نبودن پیشنهاد میشود؟
در سخنرانیها و مصاحبههایم بارها به این ویژگی آقای احمدینژاد اشاره کردم، نهتنها تعامل نمیکردند بلکه اصلاً اعتقاد به مشورت در مورد کابینه هم نداشتند. برخی موارد افرادی را هم میآوردند که باید میگشتیم تا ببینیم چه کسی وزیر پیشنهادی را میشناسد. یعنی چهرههایی که اصلاً هیچ سابقهای از آنها در سطح و اندازه وزارت یافت نمیشد. در چنین کابینهای که رئیسجمهور به شدت اعتقاد به تصمیمگیری بر اساس تشخیص و دادههای خود و نزدیکانش داشت، شما تصور میکنید میشد ما به ایشان بگوییم فلانی را پیشنهاد میکنیم که مثلاً در حوزه کشاورزی تخصص دارد اما اصلاحطلب است؟ بعد هم شما مواضع دولت آقای احمدینژاد نسبت به دولت قبلی و چهرههای دولت خاتمی را هم فراموش نکنید.
الان موضع 180 درجه عوض شده و همه انتظار دارند آقای روحانی که نه با حمایت اصولگرایان بلکه با حمایت رقبایش رئیسجمهور شده، نصف کابینه را به رقبایی بدهد که از او حمایتی نکردند و از قضا وزارتخانههای کلیدی اقتصادی و سیاسی؟
آقای روحانی شعارش اعتدال است و کابینه فراجناحی؛ البته ما هم قبول داریم معنی فراجناحی این نیست که مثلاً وزیر اقتصادش فردی باشد که سیاستگذاریها و شیوه کارش متناقض با شعارهای انتخاباتی آقای روحانی باشد. مسلماً وزیر اقتصاد یا وزیر کشور دولت ایشان باید همفکری و نزدیکی گفتمانی با ایشان داشته باشند و افرادی باشند که شعارهای کلیدی آقای روحانی را بتوانند اجرایی کنند اما در مورد وزارتخانههایی که افراد متخصص میخواهد نه سیاسی، تصور میکنم هم آقای روحانی و هم نزدیکانشان این تفکر را قبول دارند که فراجناحی برخورد شود.
چند سهم؟
این طوری تصور نمیکنم که بگوییم ما چندتا شما چند تا؛ کدام وزارتخانه کلیدی مال اصلاحطلبان کدام وزارتخانه کلیدی در اختیار اصولگرایان. مثل برخی از دوستان هم نمیگویم چون روحانی اصلاحطلب نیست پس هیچ کدام از وزرایش از چهرههای اصلاحطلب نباشند. آقای روحانی تعامل خوبی را با مجلس شروع کرده و تصور میشود میتوان به خوبی با ایشان تعاملی داشت که در نهایت ترکیب کابینه پر از ژنرالهایی باشد که ناظران بیرونی به اسم هر کدام که نگاه میکنند حداقل بخش وسیعی از آنها بگویند این فرد پیشنهادی از بهترین گزینهها بوده است.
گفته میشود این هفته لیست اولیه نهایی میشود. تا الان این تعامل چگونه بوده است؟
بهتر است ما مشورت دهیم و در حوزه رسانه سکوت کنیم تا ببینیم لیست چه میشود. من حتی معتقدم اگر در دولت آقای احمدینژاد وزیری بوده که خوب عمل کرده و کارنامه موفقی داشته و میتوان وزارتخانه یا سطوح پایینتر را به او یا معاونانش همچنان سپرد، باید این کار را کرد. تصور میشود آقای روحانی چنین ظرفیتی را دارد که در عین شایستهسالاری، رضایت تمام جناحهای سیاسی را هم فراهم کند.
***
آقای باهنر، شما معروف به این هستید که در بسیاری از کابینههای روسای جمهور اخیر، نقش کلیدی در چانهزنی و گرفتن سهم از روسای جمهور دارید. شفافش این میشود که چانه میزنید سهم میگیرید و رای میدهید. این فرمول کابینه روحانی هم هست؟
بین اینکه تعامل کنیم، رایزنی کنیم و برای برخی گزینهها افرادی که تصور میکنیم متبحرتر هستند را پیشنهاد بدهیم تا در نهایت رئیسجمهور در مورد آنها تصمیم بگیرد، با اینکه بخواهیم باج بگیریم و رای دادن به کابینه پیشنهادی یک رئیسجمهور را سر گردنه تصور کنیم، بسیار فرق دارد. باید دید باهنر را در کدام تعریف میگنجانید. اگر روایت تاریخ را میخواهید و روایت روسای جمهور، تصور میکنم رئیسجمهوری نباشد که تعاملش با مجلس را در دورانی که حداقل من در هیات رئیسه بودم به صحنه باجدهی و باجگیری در رای به کابینه تصویر کند.
نمونههای بارزی که شهریورماه 1388 هم کابینه دهم گرفتارش شد، سبب میشود رسانهها و سیاسیون از مجلس تعریف دیگری داشته باشند.
لابی و چانهزنی یعنی اینکه هر تشکل سیاسی تلاش کند افراد مورد نظرش را پیشنهاد کند. بسیار هم طبیعی است. من بارها گفتهام ابداً به این موضوع اعتقاد ندارم که وزرای یک کابینه همه باید یک شکل و یک دست و از یک طیف باشند. حتی خود من بارها گفتهام که نمیشود در یک کابینه اصولگرا گفت ورود هر نوع اصلاحطلبی ممنوع؛ به هر حال در برخی وزارتخانهها اسم گزینههای پیشنهادی که میآید، و حرف تخصص که هست نمیتوان سیاسی برخورد کرد و گفت طرف چون اصلاحطلب هست نباید در تیم باشد.
اما نه در سال 84 و نه در 88 هیچ وقت شاهد چنین ادبیاتی از شما نبودیم. مثلاً در برابر بسیاری از وزرای نامعروف تیم آقای احمدینژاد، حتی برای یک بار وجود داشت که شما به قول خودتان از روی دلسوزی و تعامل و پیشنهاد بگویید فلانی با وجود همسو نبودن پیشنهاد میشود؟
در سخنرانیها و مصاحبههایم بارها به این ویژگی آقای احمدینژاد اشاره کردم، نهتنها تعامل نمیکردند بلکه اصلاً اعتقاد به مشورت در مورد کابینه هم نداشتند. برخی موارد افرادی را هم میآوردند که باید میگشتیم تا ببینیم چه کسی وزیر پیشنهادی را میشناسد. یعنی چهرههایی که اصلاً هیچ سابقهای از آنها در سطح و اندازه وزارت یافت نمیشد. در چنین کابینهای که رئیسجمهور به شدت اعتقاد به تصمیمگیری بر اساس تشخیص و دادههای خود و نزدیکانش داشت، شما تصور میکنید میشد ما به ایشان بگوییم فلانی را پیشنهاد میکنیم که مثلاً در حوزه کشاورزی تخصص دارد اما اصلاحطلب است؟ بعد هم شما مواضع دولت آقای احمدینژاد نسبت به دولت قبلی و چهرههای دولت خاتمی را هم فراموش نکنید.
الان موضع 180 درجه عوض شده و همه انتظار دارند آقای روحانی که نه با حمایت اصولگرایان بلکه با حمایت رقبایش رئیسجمهور شده، نصف کابینه را به رقبایی بدهد که از او حمایتی نکردند و از قضا وزارتخانههای کلیدی اقتصادی و سیاسی؟
آقای روحانی شعارش اعتدال است و کابینه فراجناحی؛ البته ما هم قبول داریم معنی فراجناحی این نیست که مثلاً وزیر اقتصادش فردی باشد که سیاستگذاریها و شیوه کارش متناقض با شعارهای انتخاباتی آقای روحانی باشد. مسلماً وزیر اقتصاد یا وزیر کشور دولت ایشان باید همفکری و نزدیکی گفتمانی با ایشان داشته باشند و افرادی باشند که شعارهای کلیدی آقای روحانی را بتوانند اجرایی کنند اما در مورد وزارتخانههایی که افراد متخصص میخواهد نه سیاسی، تصور میکنم هم آقای روحانی و هم نزدیکانشان این تفکر را قبول دارند که فراجناحی برخورد شود.
چند سهم؟
این طوری تصور نمیکنم که بگوییم ما چندتا شما چند تا؛ کدام وزارتخانه کلیدی مال اصلاحطلبان کدام وزارتخانه کلیدی در اختیار اصولگرایان. مثل برخی از دوستان هم نمیگویم چون روحانی اصلاحطلب نیست پس هیچ کدام از وزرایش از چهرههای اصلاحطلب نباشند. آقای روحانی تعامل خوبی را با مجلس شروع کرده و تصور میشود میتوان به خوبی با ایشان تعاملی داشت که در نهایت ترکیب کابینه پر از ژنرالهایی باشد که ناظران بیرونی به اسم هر کدام که نگاه میکنند حداقل بخش وسیعی از آنها بگویند این فرد پیشنهادی از بهترین گزینهها بوده است.
گفته میشود این هفته لیست اولیه نهایی میشود. تا الان این تعامل چگونه بوده است؟
بهتر است ما مشورت دهیم و در حوزه رسانه سکوت کنیم تا ببینیم لیست چه میشود. من حتی معتقدم اگر در دولت آقای احمدینژاد وزیری بوده که خوب عمل کرده و کارنامه موفقی داشته و میتوان وزارتخانه یا سطوح پایینتر را به او یا معاونانش همچنان سپرد، باید این کار را کرد. تصور میشود آقای روحانی چنین ظرفیتی را دارد که در عین شایستهسالاری، رضایت تمام جناحهای سیاسی را هم فراهم کند.
دیدگاه تان را بنویسید