تاریخ انتشار:
بریده روزنامه ها
تله احمدینژاد در هفتهنامه صدا
در سرمقاله خود به قلم محمد قوچانی با عنوان «تله احمدینژاد» نوشت: «احمدینژاد در 24 خرداد 92 یک نماینده داشت که حذف شد، انتقام او در برابر حذف اسفندیار رحیممشایی تلهگذاری برای دولت آینده در کنار عدم جانبداری از اصولگرایان در آن انتخابات بود. او از هیچ اصولگرایی حتی سعید جلیلی حمایت نکرد چون میدانست با به قدرت رسیدن یک اصولگرای خالصتر از احمدینژاد بازگشت او منتفی میشود و اصولگرایان که خود دفتر احمدینژاد را باز کردند برای همیشه دفتر او را خواهند بست. جناح راست هم باید بداند که تله احمدینژاد فقط پیش پای دولت روحانی نیست، این تلهای است که پیش پای اصولگرایی هم گسترده شده است. اصولگرایان باید هزینه رد صلاحیت اسفندیار رحیممشایی را با بازگشت احمدینژاد بدهند.»
یار اصولگرایان ناموافق است
در سرمقاله خود نوشت: این روزها اصولگرایان با چالشی درونی مواجهاند. یار ناموافقی به نام جبهه پایداری که بعید نیست یکبار دیگر بتواند تاثیر نامطلوب خود را بر وحدت درونی این جریان باقی بگذارد. این البته در صورتی است که نخواهیم جریان حامی احمدینژاد و تلاطم بازگشت او به صحنه سیاست را بهعنوان یک جریان مستقل تلقی کنیم و برای آن هویتی جدا از جبهه پایداری قائل شویم. به هر روی اصولگرایان در انتخابات آینده ناگزیر از تعریف فاصله خود از این یار ناموافق هستند تا در حد امکان از تاثیر موضعگیریهای اغلب افراطی چهرههای شاخص آن بر آرای خود و نیز بر مناسباتشان با اعتدالگرایان بکاهند. تا این لحظه آنچه بهعنوان اقدام عملی اصولگرایان برای وحدت یافتن بروز یافته است، جلسات مشترکی است که هنوز وارد فاز جدی انتخاباتی نشده است.
حالا عابد و زاهد شدهاید
گفتوگویی با مسعود پزشکیان نماینده مجلس داشته است. او ضمن انتقاد از تخریبها علیه روحانی و دولت، خطاب به منتقدان میگوید: در دولت گذشته اجازه نقد نمیدادند، الان عابد و زاهد شده و میگویند دولت باید جوابگو باشد، البته دولت باید پاسخگو باشد اما این مساله نباید بهگونهای باشد که عدهای جواب دهند و عدهای دیگر هرگز جوابی ندهند.... عجیب است که روحیه نظامیگری به روحانی نسبت میدهند، اما نمیدیدند که دولت پیشین خفقان ایجاد کرده بود و به کسی اجازه حرف زدن نمیداد.... آن موقعی که پولها را کرور کرور خرج میکردند، این آقایان منتقد دولت کجا بودند؟ این افراد که خوابشان برده بود و اکنون بیدار شدهاند، چرا الان صدایشان درآمده و حالا دلسوز شدهاند؟
چرا گریه کنیم؟
در یادداشتی به اظهارات اخیر محمدحسن ابوترابیفرد نایب رئیس مجلس مبنی بر اینکه «در اوج تحریمها و محدودیتهای ارزی منابع خودمان را آتش زدیم که اگر مصیبت آن را بخوانم همه شما گریه میکنید»، نوشت:.. تا با این جملات جناب ابوترابی مواجه میشویم این پرسش در ذهن متبادر میشود که چرا همان هنگام مقابله نکردید که به ذکر مصیبت نیاز نیفتد؟ اما نمیخواهیم بر این سخن توقف کنیم و گوینده را که صداقت به خرج داده سرزنش کنیم. از منظری دیگر میتوان گفت چرا گریه؟.. درست است که ارزهای سوخته بازنمیگردد اما آتشزنندگان چرا نباید محاکمه و مجازات شوند؟ چرا مصیبت بخوانیم و گریه کنیم؟ چرا این افراد را که چهبسا بعضاً مدعی و طلبکار هم باشند معرفی و مجازات نکنیم؟
دیدگاه تان را بنویسید