شناسه خبر : 719 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقدامات دولت یازدهم دیپلماسی را به راهبردهای توسعه بازگرداند

شمال یا جنوب؛ مساله این نیست

دولت یازدهم و در راس آن تیم دیپلماسی‌اش، آمده است تا راهی برای برون‌رفت از وضعیت‌های غیرکارکردی موجود بیابد که توسعه ایران را هدف گرفته است، بنابراین عملکردش را نیز باید بر مبنای دوگانه کارآمدی - ناکارآمدی بررسی کرد هر چند مخالفانش همچنان بر طبل «اشرافیت» و «تجمل‌گرایی» برای نقدش بکوبند.

index:1|width:45|height:45|align:right امید ملکی/استاد دانشگاه

تقریباً همزمان با دوره‌ای که پهلوی دوم «کاخ شهر» را ترک و دربار شاهی را در دامنه‌های البرز، در شمالی‌ترین نقاط آن روز تهران بنا کرد، این تمرکز «قدرت» بود که مزید بر تجمع «ثروت» شد و آنچنان وضعیت غیرآشتی‌جویانه‌ای پدید آورد که انقلاب 57 را به جنبش جنوبیان علیه شمالیان تبدیل کرد تا بار دیگر این نظریه تایید شود که شمال و جنوب هیچ‌گاه سر سازگاری با هم ندارند و نه فقط ساکنان این دو منطقه هیچ نوع «آشتی» را برنمی‌تابند که به همان‌اندازه که جنوبیان هر نوعش را خیانت می‌دانند، شمالیان همه‌اش را بیهوده می‌خواندند. در چنین شرایطی بود که جامعه‌شناسی جنوب- شمال در کتاب‌ها نماند و این‌گونه بود که نظم نوین انقلابی در «شهر» پیاده شد: شمال نوپدید ماند مظهر ثروت و سرمایه‌داری و جنوب خودپدید شد مظهر انقلاب و مبارزه و در این میانه معلوم بود که چه باید بر سر «نیاوران» و «سعدآباد» می‌آمد: انقلابیون آمده بودند تا حال که ظلم را ریشه‌کن کرده‌اند مظاهر ستم را نیز از بین ببرند و چه مظهری واضح‌تر از کاخ‌های شاهی.
یک دهه‌ای گذشت. اگر تا دیروز انقلاب بود و جنگ، آن روز سازندگی بود و توسعه و اگر تا دیروز نظام جهانی جنگ سرد را تجربه می‌کرد و زیست ابرقدرت‌های شرق و غرب را، آن روز تشت کمونیسم آنچنان از بام افتاده بود که بلندای صدایش توانسته بود اتحاد جماهیر شوروی را از هم بپاشد. جنگ که تمام شد، دیپلمات‌ها از راه رسیدند. دیپلمات‌هایی که خود رزمندگان در خطوط مقدم جبهه‌ها بودند، آن روز به پیش‌قراولان سازندگی بدل شدند، پیش‌قراولانی که می‌گفتند تشریفات را نمی‌شود برای همیشه از دیپلماسی دور نگه داشت آن هم از دیپلماسی دولتی توسعه‌جو که سازندگی را در گرو ایجاد روابطی «سازنده با جهان» می‌دید و این‌گونه بود که تشریفات را یک بار دیگر به دیپلماسی بازگرداندند و گشودند درهای کاخ‌های دیروز و «کاخ موزه‌های» آن روز را.
در چنین شرایطی بود که سعدآباد رفته رفته نه فقط به مکانی برای ملاقات‌ها که به استراحتگاهی برای سران سایر دولت‌ها در طول مدت اقامت‌شان در «پایتخت» تبدیل شد و اگرچه دفتر رئیس‌جمهور همچنان در جنوب قرار داشت اما از سران دولت‌ها در شمال شهر پذیرایی می‌شد و دولتمردان ساکن در جنوب ‌شهر برای استقبال از همتایان‌شان به شمال پایتخت می‌رفتند. اما این در بر آن پاشنه نچرخید و 16 سال پس از جنگ، محمود احمدی‌نژاد اعلام کرد که برای استقبال از میهمانان خارجی‌اش به «سعدآباد» نخواهد رفت.
بشار اسد اولین میهمان رئیس دولت نهم بود که در شانزدهم مردادماه 1384، در ششمین سفر خود به تهران، رئیس دولت نهم را نه در دامنه کوه‌های شمالی تهران که در میانه خیابانی در جنوب‌ تهران، برای نخستین ‌بار، ملاقات کرد. خیابانی مزین به نام «شهید رجایی» که مظهر گفتمانی بود که به نظر رئیس دولت نهم به حاشیه رفته بود و او آمده بود تا آن گفتمان را به متن انقلاب بازگرداند. پیام روشن بود: تشریفات به جنوب خوانده شده بود و رنجش هیات سوری نیز تنها توانست تشریفات استقبال در پاستور را تنها چند متری جابه‌جا کند و به حیاط دفتر معاون اول رئیس‌جمهور انتقال دهد، جایی که چهار ماه بعد و در آذرماه همان سال رئیس‌جمهور از جلال طالبانی استقبال کرد. تشریفات در جنوب همچنان ادامه داشت تا اجلاس پنج کشور ساحلی دریای خزر که الهام علی‌اف، نور سلطان نظربایف، ولادیمیر پوتین و قربان قلی‌محمداف، روسای جمهوری آذربایجان، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان به تهران دعوت شدند. پیش از برگزاری این اجلاس، در اواخر مهرماه 86، اخباری به گوش رسید که مسوولان روس استقبال میزبان در پاستور را نپذیرفته‌اند و شرط حضور پوتین را افزایش سطح پروتکل استقبال رسمی اعلام کرده‌اند. به هر حال و به هر دلیلی 24 مهرماه 86 درهای بسته سعدآباد را بار دیگر گشودند تا رئیس‌جمهور از جنوب رهسپار شمال شود و از همتایانش این بار در «مجموعه سعدآباد تهران» استقبال کند. از آن تاریخ به بعد تشریفات دیپلماتیک در ایران نیز مانند دستگاه دیپلماسی کشور «پایی» در شمال یافت اگر «سری» در جنوب داشت تا همان‌طور که دیپلمات‌های وزارت خارجه در رفت‌و آمد میان خیابان نیاوران و میدان امام‌اند، کارمندان تشریفات ریاست‌جمهوری نیز از مبدائی به مقصدی، به تناوب فاصله سعدآباد تا پاستور و بالعکس را بپیمایند. آنها یک روز در سعدآباد بودند و یک روز در نهاد ریاست‌جمهوری، یک روز برای نخست وزیر لبنان و یک روز برای امیرقطر.
اما حسن روحانی نه خانه‌اش را به جنوب آورد و نه محل ملاقات‌هایش با هیات‌های عالی‌رتبه را، هر چند سعدآباد اسم رمزی بود که مخالفانش علیه وی در مبارزات انتخاباتی سال 1392 به کار می‌بردند. ظاهراً تجربه شیخ دیپلمات به او آموخته است که هر چند این محتوای مذاکرات سیاسی است که راهگشاست اما عدم هماهنگی میان ظرف و مظروف، شعارگونه‌ای است که بیشتر به کار اقدامات نمادین در دیپلماسی می‌آید‌، نه فعالیت‌های کارکردی و او بارها تاکید کرده است که بهبود وضعیت داخلی را در گرو توسعه تعاملات خارجی می‌داند. حسن روحانی آموخته است بیش از آنکه به سیاست خارجی «نمادین» بنگرد آن را «کارکردی» ببیند و از این‌رو چه در زمانی که مسوولیت تیم مذاکرات هسته‌ای را در دولت محمد خاتمی بر عهده داشت و چه اکنون که خود بر مسند ریاست‌جمهوری تکیه زده است راهی مشابه را می‌پیماید، تشابهی که می‌توان آن را هم در انتخاب افراد تیم مذاکره‌کننده‌اش دید و هم در ادبیات آنها .
به نظر می‌رسد اقدامات دولت یازدهم یک بار دیگر دیپلماسی را به «راهبردهای توسعه» در کشور بازگردانده است و در این میانه مهم نیست که مذاکره‌کنندگان ایرانی از پاویون تشریفات ویژه دیپلمات‌ها در فرودگاه‌ها برای رفت‌و آمد خود استفاده کنند یا از مسیر افراد عادی تردد کنند، به همان اندازه که مهم نیست در شمال مذاکره‌ کنند یا در جنوب، بلکه صرفاً مهم این است که مذاکرات بتواند منافع ملی کشور را حفظ و به توسعه ملت- دولت بینجامد چرا که به همان‌اندازه که در دوره تشکیل و استقرار نظام سیاسی رویکردهای نمادین هویت‌سازند در دوره توسعه کشورها این رویکردهای کارکردی‌اند که تحول‌آفرین می‌شوند، از این‌رو به همان اندازه که در دوره استقرار نظام‌ سیاسی بی‌توجهی به نمادها بحران مشروعیت می‌آفریند در دوران توسعه، بی‌توجهی به کارکردهاست که بحران کارآمدی می‌آفریند.
دولت یازدهم و در راس آن تیم دیپلماسی‌اش، آمده است تا راهی برای برون‌رفت از وضعیت‌های غیرکارکردی موجود بیابد که توسعه ایران را هدف گرفته است، بنابراین عملکردش را نیز باید بر مبنای دوگانه کارآمدی - ناکارآمدی بررسی کرد هر چند مخالفانش همچنان بر طبل «اشرافیت» و «تجمل‌گرایی» برای نقدش بکوبند. از یاد نبریم «اقتدار نمادین» هنگامی استوار باقی می‌ماند که «توسعه کارکردی» را در دل خود پرورش دهد، بار سنگینی که هنوز معلوم نیست شانه‌های دولت حسن روحانی توان کشیدن آن را داشته باشد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها