تاریخ انتشار:
به بهانه اظهارات اخیر وزیر اسبق کشاورزی
بودن یا نبودن کشاورزی؛ مساله این است
کلانتری در یک دهه حضورش در خانه کشاورز، علاوه بر تلاش برای حمایت از کشاورزان به عنوان یک تشکل صنفی، در فضای سیاسی نیز حضور داشت و در برهههای زمانی حساس سیاسی، از جمله انتخابات به ایراد سخنرانیهای گوناگون در حمایت از جریان اصلاحطلبی پرداخت.
«نباید منتظر خودکفایی در محصولات کشاورزی باشیم، تولیدات کشاورزی یک مجموعه است که باید در یک راستا تصمیمگیری شود. من موافق خودکفایی در محصولاتی از قبیل گندم یا برنج نیستم.» اینها اظهارات عیسی کلانتری، رئیس خانه کشاورز است که هفته گذشته در گفتوگویی به آن اشاره کرده است. کلانتری در این روزها کم خبرساز نبوده است، چنانچه پیش از این نیز بر سر کاهش آب کشاورزان با انتقاداتی مواجه شده بود. او در بخشی از اظهاراتش به عنوان رئیس خانه کشاورز گفته بود: «با کاهش سهم آب بخش کشاورزی موافقم.» اگر به آنچه کلانتری در ماههای اخیر بیان کرده توجه داشته باشید، دغدغه اصلی او کاملاً به چشم میآید. کمبود آب در ایران به عنوان بحران دهههای اخیر شناخته شده است و بسیاری تاکنون به ابعاد مختلف آن پرداخته و نسبت به شرایط آینده کشور هشدار دادهاند، اما شاید کمتر کسی به این صراحت از چشماندازی نامشخص و ناامیدکننده سخن به میان آورده باشد. او در این باره گفته است: «در 20 سال آینده، نیازی به حمله آمریکا و اسرائیل نخواهد بود و ایران با این سیاست مصرف منابع زیرزمینی آب و تغییر اقلیم خود به خود نابود خواهد شد. پس اگر دیر بجنبیم آینده بسیار
غمانگیزی خواهیم داشت.» این اظهارات در کنار سخنان ناامیدکنندهای که کلانتری درباره آینده کشاورزی در کشور ما به صورت متوالی و پیدرپی مطرح کرده، سرو صداهایی به همراه داشته است. عیسی کلانتری را مطمئناً پیش از آنکه به عنوان دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه یا دبیر کل خانه کشاورز بشناسید، به عنوان یکی از وزرای دولت سازندگی به یاد میآورید. او وزیر کشاورزی در دولتهای اول و دوم اکبر هاشمیرفسنجانی و دولت اول سیدمحمد خاتمی بوده است. با پایان دولت اول خاتمی، این وزارتخانه از لیست هیات دولت خارج و در سال 79 نیز با وزارت جهاد سازندگی ادغام شد و به عنوان وزارت جهاد کشاورزی شروع به فعالیت کرد. بر همین اساس با پایان دولت هفتم، فعالیت کلانتری نیز در فضای اجرایی به پایان رسید. او که لیسانس زراعت، اصلاح نباتات -دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه، فوقلیسانس فیزیولوژی زراعی- دانشگاه نبراسکا و دکترای فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی -دانشگاه ایالتی آیوا آمریکا را دارد، با خروج از کابینه، به فعالیتش در این حوزه پایان نداد و به مرور با برنامهریزی در حوزه کشاورزی و اقتصاد کشاورزی توانست از سال ۱۳۸۱ با تشکیل خانه کشاورز به عنوان یک
تشکل سیاسی بخش کشاورزی، دبیر کل آن شده و تاکنون در این سمت فعالیت کند. در دو دوره حضور محمود احمدینژاد به عنوان رئیس دولت نهم و دهم، فعالیت کلانتری به همان خانه کشاورز و فعالیت در دانشگاه محدود شده بود. با پایان این دو دوره و روی کار آمدن حسن روحانی و شروع به کار دولتی متشکل از جریانهای گوناگون سیاسی، در دوم بهمن ۱۳۹۲، حمید چیتچیان وزیر نیرو اعلام کرد ستاد احیای دریاچه ارومیه به دبیری عیسی کلانتری تشکیل شده است تا به بررسی راهکارهای احیای دریاچه ارومیه بپردازد.
کلانتری در یک دهه حضورش در خانه کشاورز، علاوه بر تلاش برای حمایت از کشاورزان به عنوان یک تشکل صنفی، در فضای سیاسی نیز حضور داشت و در برهههای زمانی حساس سیاسی، از جمله انتخابات به ایراد سخنرانیهای گوناگون در حمایت از جریان اصلاحطلبی پرداخت.
دبیری کلانتری در ستاد، با شفافسازی اطلاعات مربوط به شرایط و اوضاع کشور همراه شد. او در این ستاد با دوگانگی موقعیت نیز همراه بود. با توجه به اظهارات خود او درباره خشک شدن دریاچه ارومیه که گفته بود: «طبق آخرین بررسیهای انجامشده در 20 سال گذشته ۵/۲ میلیارد مترمکعب برداشت آب از رودخانهها و آبهای سطحی افزایش یافته است به علاوه ما در همین مدت با کاهش ۱۸درصدی بارندگی مواجه بودهایم. این یک حساب دو دوتا چهارتای ساده است. میزان آب ورودی به دریاچه با میزان تبخیر آن همخوانی ندارد.» بزرگترین عامل خشکی دریاچه ارومیه زمینهای کشاورزی بوده است. «چنانچه در اوایل انقلاب سطح زیر کشت حوضه آبریز دریاچه، چیزی حدود ۲۹۰هزار هکتار و عمدتاً با محصولات کشاورزی و باغی کمآببر، نظیر انگور، جو و گندم بوده است ولی در حال حاضر چیزی بالغ بر ۱۹۰هزار هکتار به اراضی زیر کشت قبلی اضافه شده است که در مجموع اراضی زیر کشت آبی منطقه به رقمی نزدیک به ۵۰۰ هزار هکتار رسیده است.» بر همین اساس انتقادات بسیاری به اظهارات او در چند ماه اخیر به ویژه از سوی کشاورزان مطرح شده است. کلانتری خود در پاسخ به همین انتقادات میگوید: «من کشورم را بیشتر
از کشاورزی دوست دارم» و با این رفتار تلاش کرده است تا فضا را آرام سازد. اما قطعاً قرار گرفتن در نقش حامی کشاورزان و مسوول خانهای برای آنها و از سوی دیگر تلاش برای کاهش آبی که در اختیار کشاورزان قرار میگیرد، دقیقاً مصداق مثال یک بام و دو هواست. مطمئناً این روزها کشاورزان دیگر با همان نگاه سابق و به عنوان یک حامی به کلانتری نگاه نمیکنند. اگرچه کلانتری همواره فعالیت خود را برای حفظ دریاچه ارومیه و پس از آن احیایش انجام داده است و نامهنگاری او با مسوولان رده بالای مملکتی موجود است، اما این روزها که او در هر دو مسوولیت فعالیت میکند، شاید در بازههایی کشاورزان احساس کنند این دبیر خانه کشاورز نهتنها حامی آنها در عرصه تصمیمگیریهای کلان کشور نیست بلکه یکی از مخالفان سرسخت آنهاست که به اشکال گوناگون در تلاش است موقعیت آنها را به حاشیه رانده و متزلزل کند. چنانچه وقتی کلانتری بیان میکند که اقتصاد آب در دنیا حرف اول را میزند، کشاورزی هم تابعی از آب است و چون کشور ما در منابع آب با محدودیت بحرانی مواجه است بنابراین نباید به سمت خودکفایی در کشاورزی برویم یا در اظهاراتش به این مساله اشاره میکند که بهرهوری آب
در بخش کشاورزی پایین است و بر اساس آمار رسمی دولت بیش از ۹۰ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود و مابقی آن در بخشهایی مانند بهداشت، صنعت، شرب و... مورد استفاده قرار میگیرد؛ بنابراین برای نجات آب کشور باید ابتدا به کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی فکر کنیم. یا دیگر اعتقاد او که ما میتوانیم در بسیاری از محصولات که نیاز به آب فراوان ندارند مانور دهیم و بر روی افزایش تولید و خودکفایی در آنها متمرکز شویم. همه این حرفها از نگاه کشاورزان مانند خنجری است که از طرف دوست دیده میشود. البته نباید فراموش کرد که کلانتری چه آن زمان که وزیر کشاورزی بود و چه از وقتی که به عنوان دبیر کل خانه کشاورز فعالیت میکند همواره در تلاش بوده در پروسه خرید و فروش، کشاورزان کمتر متضرر شوند. چنانچه میبینید در اظهاراتش درباره خرید و فروش محصولات کشاورزی همیشه از نقش دلالان انتقاد کرده است و به دنبال آن بوده که موقعیت کشاورزان را بهبود بخشد و درباره اظهارات اخیرش هم کم و بیش معتقد است علت دلخوری ایجادشده انعکاس نامناسب سخنانش در رسانههاست. چنانچه در همین روزهای مشابه او از نگرانی در رابطه با فعالیت کشاورزی نیز سخن گفته و اظهار
کرده است: همانگونه که وزیر جهاد کشاورزی اعلام کرد کشاورزی ایران در مسیر ۴۰ سال پیش اروپا قرار دارد، وضعیت امروز کشاورزی در کشور اصلاً خوب نیست و با ادامه این شرایط و فشار آوردن بر منابع پایه، میتوان گفت کشاورزی ایران نفسهای آخر خود را میکشد.
قطعاً کار دشواری است که در چنین حوزهای هم نگران میزان مصرف آب و هم نگران مصرفکننده باشیم. البته قرار گرفتن یک فرد برای رسیدگی به هر دو مساله شاید مقبول نباشد، اما اگر بخواهیم از زاویه تاثیرگذاری برنامهها و مدیریت به این مساله نگاه کنیم، یکی از روشهای موثر برای ایجاد هماهنگی همین است. البته نظر دادن درباره عملکرد کلانتری چه درباره فعالیتش برای احیای دریاچه ارومیه و چه در خانه کشاورز زود است و باید آن را به آینده موکول کرد.
دیدگاه تان را بنویسید