تاریخ انتشار:
سیدعباس عراقچی میگوید امید دستیابی به توافق وجود دارد
وعده آذر
از تعداد سانتریفیوژها و مدت زمان اجرای توافق جامع هستهای سوال میکنم و میگوید اعداد و ارقام موضوع مهمی در مذاکرات نیست. زمانی که میگویم همین اعداد و ارقام است که مذاکرات را به تعویق انداخته، تاکید میکند که مهمتر از آن، این اصل است که ۱ + ۵ حقوق ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای را به رسمیت شناخته که باید بر اساس نیازهای عملی ما تعیین شود. ادامه میدهد که برنامه غنیسازی ایران یک برنامه صنعتی است و باید یک چشمانداز صنعتی برای آن در نظر گرفته شود. سید عباس عراقچی مذاکرهکننده ارشد ایرانی در خلال گفتوگوی خود خبر از پیشنهاد جدید ایران در اجرای توافق جامع هستهای میدهد و میگوید: این پیشنهاد را مطرح کردهایم که دورههای زمانی متفاوتی را برای هر یک از موارد در نظر بگیریم.
از تعداد سانتریفیوژها و مدت زمان اجرای توافق جامع هستهای سوال میکنم و میگوید اعداد و ارقام موضوع مهمی در مذاکرات نیست. زمانی که میگویم همین اعداد و ارقام است که مذاکرات را به تعویق انداخته، تاکید میکند که مهمتر از آن، این اصل است که 1+5 حقوق ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای را به رسمیت شناخته که باید بر اساس نیازهای عملی ما تعیین شود. ادامه میدهد که برنامه غنیسازی ایران یک برنامه صنعتی است و باید یک چشمانداز صنعتی برای آن در نظر گرفته شود. سید عباس عراقچی مذاکرهکننده ارشد ایرانی در خلال گفتوگوی خود خبر از پیشنهاد جدید ایران در اجرای توافق جامع هستهای میدهد و میگوید: این پیشنهاد را مطرح کردهایم که دورههای زمانی متفاوتی را برای هر یک از موارد در نظر بگیریم. وی همچنین در مورد نگارش متن نهایی مذاکرات نیز یادآور میشود: در حال حاضر حدود 60 درصد از متن به نگارش درآمده است هرچند که نگارش این 60 درصد به معنای توافق و پذیرفته شدن آن نیست. چون آن 40 درصد باقیمانده حاوی نکات بسیار کلیدی است. پرانتزهایی که عمدهترین موضوعات مورد اختلاف را دربر میگیرند. معاون امور بینالملل وزارت
خارجه در این گفتوگو از اهتمام طرفهای مذاکرهکننده برای دستیابی به توافق تا پایان آذرماه خبر میدهد و خاطرنشان میکند ما تا پایان این چهار ماه باید به توافق جامع دست پیدا کنیم و در غیر این صورت شانس ادامه مذاکرات بسیار اندک میشود. نمیگویم به اتمام میرسد چرا که دیپلماسی هیچ وقت به پایان نمیرسد. ممکن است که ما تصمیم بگیریم مذاکرات ادامه پیدا کند اما توافق ژنو دیگر ادامه پیدا نکند. اما آنچه مسلم است شانس دستیابی به توافق بعد از چهار ماه بسیار کاهش پیدا میکند. شرایط نیز به همین شکل تغییر پیدا میکند. تمامی طرفین نیز آن را میدانند که بعد از چهار ماه زمان به نفع مذاکرات نیست.
گفته میشود عمدهترین دلیل تعویق آخرین دور مذاکرات ایران و 1+5 در وین به جهت اختلافنظرها پیرامون تعداد سانتریفیوژهای تهران بوده است. تیم مذاکرهکننده ایرانی کمترین تعداد سانتریفیوژها را 9 هزار عنوان کرده است اما اعضای تیم مقابل متذکر شدهاند که این رقم باید به 1500 تا دو هزار تقلیل پیدا کند؟
بحث بر سر اندازه و میزان غنیسازی ایران یکی از بحثهای جدی مذاکرات توافق نهایی است. البته این تنها موضوع مهم این مذاکرات نیست. ما موضوعات بسیار متنوعی را در دستور کار داریم که هر کدامشان بهاندازه همین موضوع پیچیده و تعیینکننده است و البته در مورد هر کدامشان اختلافنظرهای فراوانی وجود دارد که بعضاً جدی است. این بحثها شامل اراک و فردو، دوره زمانی اجرای توافق جامع و موضوعات دیگر میشود که کم و بیش از آنها اطلاع دارید. البته در میان این موضوعات یک موضوع از بقیه شاخصتر است و آن هم بحث پیرامون غنیسازی ایران است. نه اینکه این تنها موضوع مهم این مذاکرات باشد، خیر اینطور نیست. اما شاید به دلیل ابعاد سیاسی موضوع و جنبه و پرستیژی که پیدا کرده است شاخصتر از بحثهای دیگر باشد والا گفتوگوهای ما محدود به یک یا دو مورد نمیشود. تقریباً عمده دعواهای ما هم بر سر همین موضوع غنیسازی بوده است. تا مدتهای مدید مناقشات ایران و 1+5 بر سر اصل غنیسازی ما بود و برای مدتهای طولانی کشورهای غربی با نادیده گرفتن حق ایران در غنیسازی ایران را مجاز به انجام آن نمیدانستند. البته از دیدگاه این کشورها بحثهای پیرامون غنیسازی انرژی هستهای نه برای ایران بلکه برای هیچ کشور دیگری مجاز نبود. این کشورها فکر میکنند غنیسازی یک حق نیست. یک بعد اجرایی از حق دیگری است و کشورها مجاز به انجام آن نیستند. قطعنامههای شورای امنیت هم که به حمایت همین کشورها صادر میشد خواهان توقف فوری و بلادرنگ برنامههای هستهای ایران بود و این روند برای سالها پابرجا ادامه داشت تا اینکه ما توانستیم در مذاکرات ژنو اعضای 1+5 را نسبت به حقانیت ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای متقاعد کنیم و این حق را برای خود مجاز بشماریم. شاید این موضوع بارزترین و اصلیترین نکته توافق ژنو بود که کشورهای 1+5 به آن رضایت دادند. به رغم بحثهایی که پس از این امر در شناسایی کردن و نکردن حق قانونی ما منتشر شد، معتقدم به رسمیت شناختن حق ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای بزرگترین دستاورد توافق ژنو بود که بنده نیز در مقالهای که در همان زمان به نگارش درآوردم به تفصیل به آن اشاره کردم. من در این مقاله متذکر شدم همین که 1+5 پذیرفته است که ایران از حق غنیسازی برخوردار باشد بخش اعظم دعوا به نفع ما حل و فصل شده است؛ الان دیگر بحثها در مورد اصل غنیسازی نیست. دعوا بر سر اندازه و ظرفیت آن است. اینکه حد و اندازه این غنیسازی به چه میزان باشد. ملاک هم توافق ژنو است که در آن بر توجه به نیازهای عملی ایران تاکید شده است. اما اینکه این نیازهای عملی چگونه تعیین میشود موضوع مذاکره ما بوده و هست و در آخرین دور بحثهای هستهای هم موضوعات مختلفی پیرامون آن مطرح شد و میتوان گفت یکی از موارد چالشبرانگیز مذاکرات این دوره بود. البته به اعتقاد بنده ما نباید خود را چندان درگیر اعداد و ارقام کنیم و بخواهیم به اینکه ما میتوانیم از چند هزار سانتریفیوژ برخوردار باشیم یا سطح غنیسازی ایران به چه میزان باشد، فکر کنیم.
اما در هر صورت این موضوع بسیار مهمی است که اجازه توافق هستهای را از ایران و 1+5 سلب کرده است؟
موضوع مهمی است. اما مهمتر از آن این اصل است که 1+5 حقوق ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای را به رسمیت شناخته که باید بر اساس نیازهای عملی ما تعیین شود.
به نظر میرسد که همین نیازهای عملی ما را طرف مقابل نپذیرفته که توافقی به دست نیامده است.
مجدداً تاکید میکنم که بحثهای ما با 1+5 نباید بر سر اعداد باشد. ما باید پیرامون نیازهایمان با اعضای این گروه بحث کنیم. نیازهای عملی ما هم این است که در پروسه صنعتیسازی دانش هستهای خود به سطح قابل قبولی از غنیسازی اورانیوم بپردازیم. برنامه هستهای ایران و پروژه غنیسازی آن یک برنامه تحقیقاتی و تشریفاتی یا آزمایشگاهی نیست و برای پاسخ دادن به برنامههای صنعتی کشور طراحی شده است و باید در همین سطح پذیرفته شود.
بحث همینجاست که آیا آنها هم این حق ما را میپذیرند؟
در این رابطه بحثهای زیادی مطرح شده است و گمان میکنم که در حال حاضر این موضوع تا حد زیادی پذیرفته شده باشد. اینکه برنامه غنیسازی ایران یک برنامه صنعتی است و باید یک چشمانداز صنعتی برای آن در نظر گرفته شود. فرمایش مقام معظم رهبری نیز در برخورداری از 190 هزار سو نیز بر همین اساس بیان شده است. ما خواهان آن هستیم که برنامههای هستهایمان تا سقفی پیش رود که امکان اطلاق صنعتیسازی بر آن وجود داشته باشد. حالا که 1+5 حق قانونی ما در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای را پذیرفته است میخواهیم مذاکرات را در رابطه با مدت زمان مورد نیاز برای صنعتیسازی غنیسازی هستهایمان پیش بریم و تمایلی هم برای بحث بر سر اعداد نداریم. برنامه غنیسازی ایران یک برنامه صنعتی است و چشمانداز بلندمدت صنعتی شدن دارد و هر سیاست و تصمیمی نیز باید با توجه به همین چشمانداز اتخاذ شود. این موضوع یکی از بخشهای دشوار مذاکرات است که ما در گفتوگوهای هستهایمان به آن توجه ویژهای داریم. اینکه در صنعتیسازی فعالیتهای هستهایمان چه فاصله زمانی برای دستیابی به توافق وجود دارد و چه مراحلی باید طی شود. در مورد این مسائل ما هنوز در حال مذاکره هستیم و به توافقی هم نرسیدهایم. اختلافات زیاد است که شامل اعداد و ارقام و دوره زمانی (مدت زمان اجرای توافق جامع) و میزان آن نیز میشود.
وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد آمریکایی اخیراً از پیشروی در مذاکرات مربوط به تاسیسات فردو و اراک خبر داده است اما شما با رد این موضوع گفتهاید این مباحث صحت ندارد. چطور است که اعضای 1+5 از رفع موانع در دستیابی به توافق در رابطه با بخشی از مذاکرات سخن میگویند اما اعضای تیم ایرانی آن را تکذیب میکنند.
در مورد اراک و فردو ما هنوز به هیچ توافقی دست نیافتهایم که بخواهیم آن را بیان کنیم. در مورد اینکه این تاسیسات چگونه به کار خود ادامه دهند و به چه صورت فعالیت کنند ایدههایی وجود دارد و گزینههایی هم مطرح شده است اما این امر به معنای دستیابی به توافق نیست. قطعاً ما نگرانیهای موجود نسبت به برنامههای هستهایمان در اراک و فردو را درک میکنیم و آماده هستیم که برای رفع این نگرانیها با 1+5 وارد مذاکره شویم؛ هدف از مذاکرات هم رفع این نگرانیهاست. این موضوعی است که در توافق ژنو نیز به آن پرداخته شده است. ما میخواهیم به این موارد بپردازیم به شرط آنکه مخل حقوق ما نباشد.
اینکه ما پروژه تولید آب سنگین اراک را متوقف کنیم.
اینکه تاسیسات اراک آب سنگین داشته باشد یا آب سبک، یک بحث است و اینکه خطر تولید پلوتونیوم داشته باشد که در تولید بمب مورد استفاده قرار گیرد بحثی دیگر. ما معتقدیم که میشود در همین تاسیسات میزان تولید پلوتونیوم را تا اندازهای کاهش داد که نگرانی از حیث تولید بمب وجود نداشته باشد. اینکه تاسیسات اراک با حفظ ماهیت آب سنگین به فعالیت خود ادامه دهد و تنها با تغییرات فنی که دوستان ما در سازمان انرژی اتمی آن را طراحی کردهاند به لحاظ علمی، فنی و تکنولوژیک به کاهش نگرانیها کمک کنیم برای ما حائز اهمیتتر است. ما تمایلی به تغییر ماهیت تاسیسات اراک نداریم و اگر سیاست ایران در اعمال برخی تغییرات فنی را پیشرفت در مذاکرات مینامند، درست است اما این امر به معنای توافق نیست.
بنابراین خواست ایران در عدم توقف تولید آب سنگین تاسیسات اراک از سوی 1+5 پذیرفته شده است.
خیر، بحثها پیرامون این موضوع همچنان ادامه دارد. ما میتوانیم بگوییم در مذاکرات به پیشرفتهایی رسیدهایم چرا که به رفع نگرانیها نزدیک شدهایم اما تاکید میکنم که این امر به معنای توافق نیست.
وندی شرمن هم از پیشروی در مذاکرات گفته بود و نه توافق.
اگر ایشان صحبت از پیشروی کرده باشد، صحیح است اما این پیشروی به معنای توافق نیست. اگر توافق هم باشد توافق جامع و گام نهایی مذاکرات نیست چرا که تا زمانی که ما در رابطه با تمامی بحثهای مطروحه به اتفاقنظر دست پیدا نکنیم نمیتوان واژه توافق را به آن اطلاق کرد.
یعنی به توافق جامع برسید؟
بله، توافقی که سنگ بنای آن در مذاکرات ژنو بنا نهاده شد و به اصرار ایران بود که توافقی حاصل نشود مگر در رابطه با تمامی موضوعات مطروحه.
ایران بازه زمانی چهار تا پنجساله را برای رفع تحریمها پیشنهاد کرده است اما 1+5 تاکید میکند که در مدت زمانی کمتر از 20 سال حاضر به توافق نیست. حتی بعد از این مدت هم مقطع زمانی 10ساله را برای بازرسیهای نامحدود تعیین کردهاند یعنی در مجموع ایران باید 30 سال به بازرسیهای نامحدود از تمامی تاسیسات و مکانهایی که ظن فعالیتهای هستهای در آنها میرود، تن در دهد. موضع ایران در رابطه با این پیشنهادها چیست؟
اجازه دهید در مورد اعداد و ارقام صحبت نکنیم.
اما آقای دکتر همین اعداد و ارقام است که مذاکرات ایران و 1+5 را به تعویق انداخته است.
این موضوع قابل انکاری نیست. مطمئناً طرف مقابل خواهان آن است که توافق جامع هستهای را در مدت زمان طولانیتری اجرا کند و ما بر بازه کوتاهتری تاکید میکنیم.
در همان زمان انجام مذاکرات هم گفته میشد که طرفین در رابطه با بازه زمانی 10ساله هم گفتوگوهایی داشتهاند. هر چند که به توافق نرسیدند.
ما در مورد هیچ عدد مشخصی وارد مذاکره نشدهایم. همانطور که گفتم قطعاً 1+5 طالب زمان طولانیتری است و ما همزمان کوتاهتری را میخواهیم اما در عین حال معتقدیم که لزومی ندارد در رابطه با تمامی موارد اختلافی به یک بازه زمانی واحد برسیم یعنی میتوانیم به گونهای مذاکره و توافق کنیم که هر مورد مدت زمان خاص خود را داشته باشد. ما میتوانیم برای برخی از موضوعات دوره کوتاهتری را در نظر بگیریم و برای برخی طولانیتر.
یعنی برای هر کدام از موارد اختلافی زمان متفاوتی را در نظر بگیریم؟
بله، لزومی ندارد که برای تمامی بحثها یک دوره زمانی ثابتی را در نظر بگیریم. میتوان دورههای زمانی متفاوتی را برای هر یک از موارد در نظر گرفت.
مثلاً برای غنیسازی یک زمان، برای تعداد سانتریفیوژها یک زمان و برای تاسیسات فردو و اراک نیز زمانهای متفاوت.
بله، همینطور است.
ایران این پیشنهاد را مطرح کرده است؟
ما در حال بحث در مورد ایدههای مختلف هستیم. این موضوع نیز یکی از ایدهها و پیشنهادهای ماست. اختلافاتی در رابطه با مدت زمان اجرای توافق جامع هستهای وجود دارد و ما باید به گفتوگوهای بیشتری بپردازیم تا به یک درک مشترک از این بحث برسیم. اینکه اولاً این دوره زمانی واحد باشد یا خیر و دیگر اینکه اگر قرار بر تفکیک در اجرای مدت زمان توافق جامع هستهای باشد به چه صورت باید در مورد آن تصمیمگیری کنیم. ما تصور میکردیم که میتوانیم طی شش ماه و تا بازه زمانی 20 جولای به یک اتفاق نظری در مورد تمامی این موارد و از جمله مدت زمان اجرای توافق جامع هستهای دست پیدا کنیم. اما دامنه اختلافات ما و 1+5 به اندازهای زیاد بود که نتوانستیم به این هدف برسیم و البته دخالت عوامل مختلف منطقهای که شما نیز از آنها آگاهی دارید و تلاشهای نهادهایی چون کنگره که طالب این توافق نیستند نیز در به توافق نرسیدن مذاکرات هستهای ایران تاثیرگذار بوده است. آنها همه سعی و اهتمامشان بر این بود که طی این شش ماه توافقی میان ایران و 1+5 صورت نگیرد اما برخلاف خواست این کشورها و افراد پیشرفتهای خوبی در مذاکرات هستهای ما به دست آمده که به شفافسازی امور منجر شده است. خوشبختانه ما موفق شدیم در همه بحثها دامنه اختلافات را مشخص کنیم و گزینههای مورد نظرمان را به بحث و تبادلنظر بگذاریم. در مورد هر گزینه هم دیدگاههای طرفین مشخص شد. ما در رابطه با متن توافق نیز موفق شدیم به پیشرفتهای قابل قبولی دست یابیم. در حال حاضر حدود 60 درصد از متن به نگارش درآمده است هرچند که نگارش این 60 درصد به معنای توافق و پذیرفته شدن آن نیست. چون آن 40 درصد باقیمانده حاوی نکات بسیار کلیدی است. پرانتزهایی که عمدهترین موضوعات مورد اختلاف را دربر میگیرند. بنابراین از نظر متن ما به توافق 60 تا 65 درصدی رسیدهایم اما به لحاظ محتوا هنوز راه درازی در پیش داریم. اما با پیشرفتهای صورتگرفته در مذاکرات دو طرف به این نتیجه رسیدند که هنوز امید دستیابی به توافق وجود دارد و در واقع هم اینچنین است و ما باید تلاش بیشتری داشته باشیم و با افزایش خلاقیتهایمان به کاهش اختلافات کمک کنیم.
یکی دیگر از موضوعاتی که شاید الان نگرانی فراوانی در رابطه با آن وجود دارد در مورد امکان تست فنی سوخت نیروگاه بوشهر است که به لحاظ ایمنی نگرانیهایی را به وجود آورده است؟
ما هر زمان که خودمان به مرحلهای برسیم که امکان تولید سوخت نیروگاه بوشهر را داشته باشیم حتماً به لحاظ موارد ایمنی به تمامی نکات عمل میکنیم تا اطمینان 100درصدی حاصل شود که هیچ مشکلی در زمان کارکرد نخواهیم داشت. این نکات یا موارد ایمنی بر اساس استانداردهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی تعیین شده است و خود آنها نیز نظارت میکنند تا این استانداردها رعایت شود. ما از این جهت اطمینان خاطر داریم و زمانی که به غنیسازی صنعتی برسیم موارد ایمنی را هم کاملاً رعایت میکنیم.
در خلال دور آخر مذاکرات هستهای موضوعات مختلفی مطرح شد که امکان دستیابی به توافق ایران و 1+5 را تقویت کرد. سفر وزرای خارجه کشورهای غربی به وین و اظهارات جان کری، وزیر خارجه آمریکا که نسبت به دستیابی به توافق جامع ابراز امیدواری کرده بود این مذاکرات نتیجهبخش باشد همه و همه بذر امکان رسیدن به توافق را در اذهان میکاشت.
سفر وزرای خارجه 1+5 به وین بر این اساس صورت گرفت که در صورت امکان کمکی برای دستیابی به توافق باشد. در نخستین سفر این وزرا به ژنو نیز آنها گمان میکردند که توافق جامع هستهای در حال نهایی شدن است و آمدند که مراحل پایانی را انجام دهند که نشد. بار دیگر هم در ژنو 3 این امکان مهیا شد که در آن مقطع زمانی هم ما هنوز تا دستیابی به توافق فاصله فراوانی داشتیم و حضور وزرای خارجه 1+5 تنها منجر به یک هماندیشی شد. اما در مورد آخرین حضور این افراد در وین باید گفت آنها میدانستند که ما تا دستیابی به توافق فاصله زیادی داریم اما این وزرا آمدند چرا که احساس میکردند آمدنشان شاید در حل اختلافات تاثیرگذار باشد که البته تا حدودی نیز اینچنین بود هرچند این حضور آنچنان قدرتمند نبود که به برداشته شدن گام نهایی توافق منجر شود. لذا وقتی که وزرا آمدند و گفتوگوها انجام شد، مشخص شد که ما تا 20 جولای نمیتوانیم به توافق جامع دست پیدا کنیم و تصمیم به تمدید مذاکرات گرفته شد.
بسیاری از دیپلماتهای کشورمان و افرادی که در تیم مذاکرهکننده دولت اصلاحات حضور داشتند همه متفقالقول هستند که ما نباید گول ژستهای تبلیغاتی مقامات آمریکایی در برابر دوربینهای خبری را بخوریم. این افراد در مقابل رسانهها یک موضوع را مطرح میکنند و در پای میز مذاکره مطلب دیگر را؛ بحثهایی که آنها در گفتوگوهای خصوصی خود با ایران به میان میکشند به هیچ وجه با آنچه در رسانهها طرح میکنند، همخوانی ندارد.
باید تفکیک قائل شد میان حالات مذاکرهکنندگان در برابر دوربین و در زمانی که دوربینها وجود ندارند. به هر حال هر مذاکره و گفتوگویی زمانی که دوربینها هستند و از میز مذاکرات عکس میگیرند با زمانهای دیگر متفاوت است. قطعاً در برابر رسانهها طرفین با رفتار خودشان، خندیدنها و حرکاتشان سعی در انتقال پیامی خاص به افکار عمومی دارند که پیام مذاکرات هستهای ایران نیز امیدواری برای به نتیجه رسیدن این مذاکرات است. اما این امر به معنای آن نیست که وقتی دوربینها حضور ندارند بحثها کماکان به شکل گذشته خود (زمانی که دوربینها حاضر هستند) ادامه پیدا کند. این بحثها یک وقتهایی به تنش کشیده میشود. بعضی وقتها صداها بلند میشود و برخی اوقات حالت قهرگونه پیش میآید. یا اینکه جلسه خاتمه پیدا میکند بدون اینکه نتیجهای حاصل شده باشد. مذاکرات هستهای همیشه با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بوده است که در این میان ممکن است هیاتی، هیات دیگر را اذیت کند. بله ممکن است همه همدیگر را اذیت کنند. بنابراین نباید انتظار داشت که موضع مقامات در مقابل دوربین با آنچه در پشت دوربین بیان میشود یکی باشد.
اشاره کردید که ممکن است هیاتی، هیات دیگر را اذیت کند. سهم کدام هیات در ناراحتی هیات ایرانی بیشتر بوده است. فرانسویها؟
بحث اذیت کردن را اگر به این مفهوم در نظر بگیریم که هر طرف میخواهد خواستههای خودش را به کرسی بنشاند که اذیت نیست، مذاکره است. در مذاکرات هم قرار نیست هیاتی به منافع خود بیتوجه باشد و از آن چشمپوشی کند.
اینکه بخواهند با طرح مباحث دیگر مذاکرات را به حاشیه برانند.
این امری طبیعی است که هر کشوری بخواهد پیگیر مواضع خود باشد. بر همین اساس نمیتوانم بگویم که کدام کشور سعی در به حاشیه راندن مذاکرات داشته است یا مواضع کدام کشور محکمتر بوده است. اما در هر صورت معتقدم در میان تمامی اعضای 1+5 اراده لازم برای دستیابی به توافق وجود دارد. همانطور که این اراده در طرف ایرانی هم وجود دارد. ما هیچ وقت حاضر نیستیم به یک توافق بد تن در دهیم. توافقی که خواستههایمان در آن رعایت نشده باشد. هنر مذاکره هم همین است که به توافقی دست یابیم که همه طرفهای مذاکرهکننده راضی باشند و فکر کنند که به تمام یا حداقل بخشی از خواستههایشان رسیدهاند. اما قاعدتاً هیچ وقت مذاکراتی چون پرونده هستهای ایران با تعریف و تمجید طرفین از یکدیگر به سرانجام نمیرسد. مطمئناً بحث بر سر موضوعات و جزییات آن با تنش و جنگ اعصاب همراه است. این گونه مذاکرات معمولاً فرسایشی است و طرفین با پافشاری بر دیدگاههای خود میخواهند به اهدافشان دست پیدا کنند. بعضاً حوزه دستورالعملهایشان بسیار محدود است و قدرت مانور ندارند. بالاخره یک مذاکره کاملاً جدی و محتوایی که برای دستیابی به نتیجه صورت میگیرد. ما شاهد هستیم که در برخی از مذاکرات یکی از طرفین مذاکرهکننده تمایلی به سرانجام یافتن گفتوگوهای مورد نظر ندارد و بازی درمیآورد. بحثها را طولانی میکند و مذاکرات را به تاخیر میاندازد تا از دستیابی به توافق جلوگیری کند این در حالی است که در مذاکرات هستهای ایران اینچنین نبوده است و تمام تلاش ایران و اعضای گروه 1+5 بر نتیجهگیری از پروسه گفتوگوهاست.
یکی از نکات جالب مذاکرات این دوره حضور حسین فریدون به عنوان یکی از اعضای تیم ایرانی در پای میز مذاکره با 1+5 بود. در حالی که این مذاکرات با دیدگاه مثبت رئیسجمهور و مقام معظم رهبری در حال دنبال شدن بود حضور فردی خارج از تیم هستهای در مذاکرات اصلی آن چه معنایی داشت؟ اگر برادر رئیسجمهور حامل خبری بود که در دنیای امروزه ابزار و ادوات ارتباطرسانی آنقدر هست که دیگر نیازی به این رفتوآمدها وجود نداشته باشد و اگر هم به جهت محرمانه بودن پیامها امکان استفاده از این ابزارها وجود ندارد و آقای وزیر هم به خاطر فشردگی برنامهها نمیتوانست در آمد و شد باشد چرا یکی از اعضای تیم یا مشاوران آن این وظیفه را بر عهده نمیگیرند. حتی این گونه عنوان میشود که حسین فریدون در مذاکرات ایران و 1+5 از سوی رئیسجمهور گفته است که ما حاضر به باجدهی نیستیم. صحیح است که تیم ایرانی تنها در صورت تحقق تمامی اهداف خود از توافق استقبال میکند اما آیا بهتر نبود این موضوع از سوی یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده بیان میشد؟
هیاتهای مذاکرهکننده همیشه بر اساس دستورالعملهایشان در مذاکرات حاضر میشوند. دستورالعملها هم در پایتختها و از سوی مسوولان تصمیمگیر تعیین میشود. مذاکرهکنندگان در چارچوبی که برایشان تعیین شده گفتوگو میکنند و خارج از این چارچوب اصلاً نمیتوانند کاری انجام دهند. مگر اینکه دوباره وضعیت را گزارش دهند و تصمیمگیران وضعیت جدیدی را به آنها ابلاغ کنند. ما در دورههای پیشین مذاکرات در مکان مورد نظر حاضر میشدیم و دو سه روز هم به مذاکره میپرداختیم و پس از بازگشت نتیجه را اعلام میکردیم تا در دورههای بعدی با دستورالعملها، شیوهها و رهنمودهای جدیدتری در پای میز مذاکره حاضر شویم. اما به دلیل طولانی بودن مذاکرات این دوره که بیش از 17 تا 18 روز هم به طول انجامید و البته فشردگی آن تصمیم گرفتیم در آستانه آمدن وزرای خارجه آمریکا و کشورهای اروپایی فرستادهای از سوی رئیسجمهور بیاید تا ضمن اطلاع از ماوقع مباحث در مذاکرات کلیدی حضور داشته باشد و موضوعات را همانطور که بود به رئیسجمهور گزارش دهد.
رئیسجمهور افراد معتمد فراوانی دارد. افرادی چون آقای زمانینیا که در تیم مذاکرهکننده دولت اصلاحات هم حضور داشتند. چه نیازی به حضور افرادی خارج از تیم مذاکرهکننده بود؟
همه این افراد آنجا (وین) بودند و البته آقای رئیسجمهور این گونه تشخیص دادند.
به هر حال بهتر نبود فردی انتخاب شود که اندکی به مباحث این حوزه (هستهای) آشنایی داشته باشد؟
آقای روحانی ایشان را انتخاب کردند تا هم نکاتی را برای ما بیاورند و هم جمعبندی نظرات ما را به رئیسجمهور منتقل کرده و در پروسه تصمیمگیری به ایشان و دیگر مقامات کمک کنند.
تیم ایرانی به لحاظ دیپلمات آنقدر قوی هست که این کار را افرادی از همین تیم بر عهده گیرند؟
به نظرم این موضوع اهمیت چندانی ندارد. اعضای هیاتها هیچگاه محدود نیستند و نباید حساسیتی نسبت به این موضوع داشت.
حساسیتی وجود ندارد اما اینکه فردی خارج از تیم مذاکرهکننده پای میز مذاکرات ایران و 1+5 بنشیند موضوع قابل تاملی است.
در آن لحظه تشخیص بر این بود که ایشان از تهران تشریف بیاورند و نظرات رئیسجمهور را برای تیم هستهای ایران مطرح کنند و جمعبندیهای ما را هم به اطلاع رئیسجمهور برسانند.
حالا این سفر (حسین فریدون) مفید بود؟
حتماً مفید و البته لازم بود که در آن مقطع گزارشها خدمت رئیسجمهور منتقل شود و ایشان (حسین فریدون) هم این وظیفه را بر عهده گرفتند.
یعنی ممکن است این روند در دفعات آتی نیز تکرار شود؟
ممکن است تکرار شود یا امکان دارد یکی از اعضای تیم هستهای ایران در خلال مذاکرات به تهران بیاید.
اطلاعرسانی اعضای تیم که موضوعی عادی است.
یا اینکه فردی از تهران بیاید و خبر بیاورد.
یکی دیگر از بحثهای مذاکرات وین در مورد نسل سانتریفیوژهای ما بود. اینکه ایران پیشنهاد کرده است تا نسل سانتریفیوژهایش از 5/1 و 3/2 به 6 و 7 ارتقا پیدا کند. یعنی ما در ازای کاستن از تعداد سانتریفیوژها نسل را ارتقا دهیم. این موضوع به چه صورت مطرح شد و اینکه کشورهای غربی که خود از سانتریفیوژهای نسل 16 و 17 استفاده میکنند چرا حاضر نمیشوند ما نسل سانتریفیوژهایمان را ارتقا دهیم؟
بحث غنیسازی ابعاد مختلفی دارد. اینکه ظرفیت تولید چقدر باشد یا سطح آن به چه اندازهای باشد. کمتر از پنج درصد یا بالای پنج درصد. با چه ماشینهایی کار تولید صورت بگیرد که موضوع سوال شما هم هست یا اینکه میزان ذخایر چقدر باشد. همه اینها مجموعهای بههمپیچیده و مرتبط است. از جمله موارد دیگر این است که ظرفیت غنیسازی ایران در دوره زمانی مورد نظر چقدر باشد و از طریق چه ماشینهایی صورت گیرد. ماشینهایی که به آن اشاره کردید؛ این یکی از موضوعات مورد مذاکره است. در حال حاضر ما ماشینهایی داریم که فعال و در حال کار هستند و البته ماشینهایی هم داریم که در حد تحقیق و توسعه هستند. طبیعی هم هست زمانی که حرف از اهتمام ایران برای غنیسازی صنعتی میزنیم یعنی میخواهیم به حدی برسیم که ماشینهایی با کیفیت بالا و بهرهوری بیشتر داشته باشیم. ما الان نسلهای مختلفی را تولید کردهایم و نسلهای جدیدی را هم در پروژه تحقیق و توسعه خود داریم. اینکه نهایتاً در دوره زمانی مورد توافق به چه سطحی از غنیسازی برسیم و این کار توسط چه ماشینهایی صورت گیرد نیز از موضوعات مورد مذاکره است.
اخیراً یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده آمریکایی رابرت آینهورن به همسلفان جدید خود پیشنهاد کرده است به بحث موشکهای بالستیک ایران هم در حاشیه مذاکرات بپردازند. این موضوع از جانب ایران پذیرفتنی است؟
ما بارها اعلام کردهایم که موضع قطعی ما این است که سیستمهای دفاعی ایران از جمله سیستمهای موشکی به هیچ وجه قابل مذاکره و گفتوگو نیستند. با وجود اینکه در قطعنامه 1929 به موشکهای بالستیک ایران که قابلیت حمل کلاهک هستهای دارد، اشاره شده است، معتقدیم که اولاً قطعنامههای شورای امنیت (بر اساس آنچه در ژنو توافق شد) نباید لزوماً اجرا شود. موضع ما کاملاً قاطع است و تغییری هم پیدا نکرده است. ما به هیچ وجه در مورد موشکهایمان مذاکره نمیکنیم.
دیگر مقامات آمریکایی نیز در مورد بحثهای پیرامون مذاکرات هستهای ایران موضوعاتی را بیان کردهاند که در حال و هوای این روزهای پرونده هستهای ایران چندان خوشایند نیست. مثلاً وندی شرمن مذاکرهکننده آمریکایی گفته است ما هیچ تحریمی را لغو نمیکنیم و مدت زمان توافق نهایی حتماً باید دورقمی باشد یا در جای دیگری این گونه عنوان کرده است که هیچ کشوری تحت انپیتی حق غنیسازی اورانیوم را ندارد و اینکه توافق هستهای به معنای نادیده گرفتن تحریمهای ایران در حوزههای حقوق بشری و تروریسم نیست. رابرت مندز رئیس کمیته روابط خارجی سنا نیز از مقامات کاخ سفید خواسته است به سمت اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران حرکت کنند. دیوید کوهن، معاون وزیر خزانهداری آمریکا در امور تروریسم هم از لزوم افزایش تحریمها علیه ایران سخن گفته و اینکه اعمال محدودیتهای اقتصادی موفقیتآمیز بوده و مقیاس صنعتی ایران را کوچکتر کرده است.
در مورد تحریمها یکی از موضوعات مورد مذاکره بحث تحریمها و نحوه برداشته شدنشان است. در اینکه همه تحریمها باید در نهایت برداشته شود تردیدی وجود ندارد. اساس و خواست توافق ژنو نیز همین موضوع است. بحثهایی که خانم شرمن مطرح کرده نیز بر همین اساس بیان شده است. خواست طرف آمریکایی این است که تحریمها از جهت روند لغو ابتدا باید تعلیق شود و سپس متوقف. این موضوعی است که از طرف ما پذیرفته نشده است اما مذاکره در مورد جزییات آن ادامه دارد. بعد هم ابتدا اینکه تحریمهایی که موضوع مذاکرات ماست تحریمهای مربوط به بحثهای هستهای است. تحریمهایی که مرتبط با حقوق بشر و تروریسم است قاعدتاً موضوع مذاکرات ما نیست. عمده تحریمهای اعمالی علیه ایران در باب فعالیتهای مرتبط با هستهای بوده و ما نیز مذاکراتمان بر همان اساس در حال پیگیری است. اینکه در طول مذاکرات نیز تحریمها ادامه دارد بله همینطور است. برخی از تحریمها که بر اساس توافق ژنو تعلیق شده است دیگر اعمال نمیشود اما باقی تحریمها همچنان به قوت خود باقی است و البته تحریم جدیدی نیز به این روند اضافه نمیشود. کما اینکه باید توجه داشته باشید که غنیسازی ما همچنان ادامه دارد.
در سطح 20 درصد؟
نه، غیر از 20 درصد.
پنج درصد؟
بله، در همان سطح در جریان است. اما در ادامه سوال قبلی شما میخواهم بگویم اینکه تحریمها پس از توافق نهایی به چه شکل و کیفیتی لغو میشود و چه مراحلی برای آن در نظر گرفته شده باشد نیز از جمله موضوعات مورد مذاکره است که اختلافنظرها پیرامون آن بسیار زیاد است. برخلاف دیدگاه مقامات کشورهای غربی ما اصلاً قائل به تفکیک تحریمها نیستیم و معتقدیم تحریمها باید به صورت یکجا لغو شود. اما اینکه در چه زمانی و بر چه اساسی این توقف صورت گیرد نیز بر اساس یک جدول زمانبندی که در توافق جامع به آن اشاره شده در حال پیگیری است.
این تحلیل وجود دارد که به دلیل پیچیدگی مذاکرات و البته عدم خواست غرب نسبت به دستیابی به نتیجه، طرفین در پایان چهار ماه تنها به یک تفاهم مرحلهای دست پیدا میکنند، نه یک توافق جامع.
کسی به دنبال تفاهم مرحلهای نیست. قرار است ما در پایان چهار ماه به توافق نهایی برسیم.
یعنی ما در آذرماه به توافق میرسیم؟ با توجه به همه کاستیها و اختلافنظرهایی که همین الان هم وجود دارد.
تا آذرماه ما باید به توافق جامع دست پیدا کنیم و در غیر این صورت شانس ادامه مذاکرات بسیار اندک میشود. نمیگویم به اتمام میرسد چرا که دیپلماسی هیچ وقت به پایان نمیرسد. ممکن است ما تصمیم بگیریم که مذاکرات ادامه پیدا کند اما توافق ژنو دیگر ادامه پیدا نکند. اما آنچه مسلم است شانس دستیابی به توافق بعد از چهار ماه بسیار کاهش پیدا میکند. شرایط نیز به همین شکل تغییر پیدا میکند. تمامی طرفین نیز آن را میدانند که بعد از چهار ماه زمان به نفع مذاکرات نیست.
آقای روحانی در همان زمان تبلیغات ریاست جمهوری قول داده بود که در صورت موفقیت در انتخابات ریاستجمهوری هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ کارخانهها. بسیاری از اهالی بازار کار و سرمایه نیز معتقدند که با روی کار آمدن دولت ایشان و تغییر اعضای تیم هستهای پیشبینیپذیری دیپلماسی کشور و تاثیر آن بر شرایط اقتصاد سهلتر شده است.
کاملاً درست است. تحولی که در طول یک سال گذشته و روی کار آمدن دولت آقای روحانی صورت گرفت دستاورد بزرگی داشته و در زدودن احساس تهدید بودن ایران تاثیرگذار بوده است. یعنی تلاش دشمنان در اینکه جمهوری اسلامی ایران را به عنوان تهدیدی برای جامعه بینالملل معرفی کنند با شکست مواجه شد و دیگر نمیتوانند بگویند ایران به دنبال ساخت بمب هستهای بوده است چرا که ما در مذاکرات صراحت خود را نشان دادیم. خوشبختانه شرایط به گونهای شده است که دیگر آن اجماع بینالمللی را که علیه ما ایجاد کرده بودند نمیتوانند ادامه دهند. نمیگویم تحریمها ادامه پیدا نمیکند اما قطعاً به شکل سابق هم نخواهد بود. ساختاری که علیه ایران ایجاد کرده بودند یک ساختار روانی بود که در کنار ساختار تحریمها اعمال میشد. ساختار روانیاش حتماً فروریخته و البته ساختار تحریمهای آن نیز شکافهای عمدهای برداشته است و مسلماً بعد از چهار ماه حتی اگر ما توافق نکنیم وضعیت تحریمهای جمهوری اسلامی ایران مانند گذشته نخواهد بود.
در گذشته این برداشت وجود داشت که دیپلماسی ریسک زیادی را به اقتصاد تحمیل کرده است اما به نظر میرسد که این ریسک در سالهای اخیر کاهش پیدا کرده است.
من نیز همین احساس را دارم. همین که آرامشی برقرار شده و تحریمها به صورت روزافزون ادامه پیدا نمیکند این خودش موید بهبود اوضاع است. هرچند که باید توجه داشت عوامل اقتصادی چون تورم و رکود همچنان به قوت خود باقی هستند اما حداقل اضطراب و تنشی که در جامعه اقتصادی وجود داشت به میزان زیادی فروکش کرده است. اینکه هر روز منتظر یک شوک و تحریم جدید باشیم و مدام به نظارهگری بالا و پایین رفتن قیمت بپردازیم حداقل یک سالی هست که متوقف شده است.
بسیاری از فعالان اقتصادی این سوال را مطرح میکنند که چرا ما در تیم هستهایمان کارشناس تحریم نداریم. تیم مذاکرهکننده آمریکایی را عمدتاً کارشناسانی تشکیل میدادند که در امور مرتبط با تحریم فعال بودند چرا ما نباید این گونه باشیم.
کارشناس تحریم با کارشناس اقتصادی تفاوت بسیار زیادی دارد.
منظورشان دقیقاً کارشناس تحریم است.
ما کارشناسان حقوقی درجه یک داریم که در موضوعات مرتبط با تحریمها بسیار خبره هستند. در مورد تحریمهای اروپا و آمریکا مطالعات بسیاری انجام دادهاند و از روند تحریمهای کنگره و رئیسجمهور این کشور اطلاع دقیقی دارند. دکتر ممتاز و باقی دوستانی که در مورد تحریمها از اطلاعات خوبی برخوردارند ما را در سفرهایمان همراهی میکنند. اینکه چگونه و با چه شیوهای میتوانیم تحریمها را متوقف کنیم را میدانند و همه و همه را مورد ارزیابی قرار دادهاند. اگر لازم به افزوده شدن کارشناس اقتصادی باشد آن را نیز به این جمع اضافه میکنیم. اما آنچه هماکنون به آن نیاز داریم کارشناسان حقوقی است تا کارشناسان تحریم.
در روزهای اخیر برخی از مقامات آمریکایی با ابراز تاسف از دستگیری جیسون رضاییان مدعی شدهاند که ممکن است این موضوع بر روند مذاکرات تاثیرگذار باشد.
در عالم سیاست هر موضوعی بر موضوع دیگر تاثیرگذار است. اما در مذاکرات هستهای با 1+5 هر دو طرف تلاش بسیار زیادی انجام دادهاند تا موضوعات دیگر بر روند گفتوگوها تاثیرگذار نباشد. یک موضوع مشخص وضعیت اوکراین بود که امکان داشت بر این مذاکرات تاثیرگذار باشد اما ما اجازه ندادیم این گونه باشد. بحث غزه نیز در حال حاضر مطرح است و تاثیرات خودش را دارد اما ما و طرف مقابل سعی کردهایم مذاکرات روند خود را ادامه دهد و موضوعات دیگر هم در پروسه مورد نظر خود دنبال شود. ما حاشیههای مذاکرات را کنترل میکنیم.
گفته میشود عمدهترین دلیل تعویق آخرین دور مذاکرات ایران و 1+5 در وین به جهت اختلافنظرها پیرامون تعداد سانتریفیوژهای تهران بوده است. تیم مذاکرهکننده ایرانی کمترین تعداد سانتریفیوژها را 9 هزار عنوان کرده است اما اعضای تیم مقابل متذکر شدهاند که این رقم باید به 1500 تا دو هزار تقلیل پیدا کند؟
بحث بر سر اندازه و میزان غنیسازی ایران یکی از بحثهای جدی مذاکرات توافق نهایی است. البته این تنها موضوع مهم این مذاکرات نیست. ما موضوعات بسیار متنوعی را در دستور کار داریم که هر کدامشان بهاندازه همین موضوع پیچیده و تعیینکننده است و البته در مورد هر کدامشان اختلافنظرهای فراوانی وجود دارد که بعضاً جدی است. این بحثها شامل اراک و فردو، دوره زمانی اجرای توافق جامع و موضوعات دیگر میشود که کم و بیش از آنها اطلاع دارید. البته در میان این موضوعات یک موضوع از بقیه شاخصتر است و آن هم بحث پیرامون غنیسازی ایران است. نه اینکه این تنها موضوع مهم این مذاکرات باشد، خیر اینطور نیست. اما شاید به دلیل ابعاد سیاسی موضوع و جنبه و پرستیژی که پیدا کرده است شاخصتر از بحثهای دیگر باشد والا گفتوگوهای ما محدود به یک یا دو مورد نمیشود. تقریباً عمده دعواهای ما هم بر سر همین موضوع غنیسازی بوده است. تا مدتهای مدید مناقشات ایران و 1+5 بر سر اصل غنیسازی ما بود و برای مدتهای طولانی کشورهای غربی با نادیده گرفتن حق ایران در غنیسازی ایران را مجاز به انجام آن نمیدانستند. البته از دیدگاه این کشورها بحثهای پیرامون غنیسازی انرژی هستهای نه برای ایران بلکه برای هیچ کشور دیگری مجاز نبود. این کشورها فکر میکنند غنیسازی یک حق نیست. یک بعد اجرایی از حق دیگری است و کشورها مجاز به انجام آن نیستند. قطعنامههای شورای امنیت هم که به حمایت همین کشورها صادر میشد خواهان توقف فوری و بلادرنگ برنامههای هستهای ایران بود و این روند برای سالها پابرجا ادامه داشت تا اینکه ما توانستیم در مذاکرات ژنو اعضای 1+5 را نسبت به حقانیت ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای متقاعد کنیم و این حق را برای خود مجاز بشماریم. شاید این موضوع بارزترین و اصلیترین نکته توافق ژنو بود که کشورهای 1+5 به آن رضایت دادند. به رغم بحثهایی که پس از این امر در شناسایی کردن و نکردن حق قانونی ما منتشر شد، معتقدم به رسمیت شناختن حق ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای بزرگترین دستاورد توافق ژنو بود که بنده نیز در مقالهای که در همان زمان به نگارش درآوردم به تفصیل به آن اشاره کردم. من در این مقاله متذکر شدم همین که 1+5 پذیرفته است که ایران از حق غنیسازی برخوردار باشد بخش اعظم دعوا به نفع ما حل و فصل شده است؛ الان دیگر بحثها در مورد اصل غنیسازی نیست. دعوا بر سر اندازه و ظرفیت آن است. اینکه حد و اندازه این غنیسازی به چه میزان باشد. ملاک هم توافق ژنو است که در آن بر توجه به نیازهای عملی ایران تاکید شده است. اما اینکه این نیازهای عملی چگونه تعیین میشود موضوع مذاکره ما بوده و هست و در آخرین دور بحثهای هستهای هم موضوعات مختلفی پیرامون آن مطرح شد و میتوان گفت یکی از موارد چالشبرانگیز مذاکرات این دوره بود. البته به اعتقاد بنده ما نباید خود را چندان درگیر اعداد و ارقام کنیم و بخواهیم به اینکه ما میتوانیم از چند هزار سانتریفیوژ برخوردار باشیم یا سطح غنیسازی ایران به چه میزان باشد، فکر کنیم.
اما در هر صورت این موضوع بسیار مهمی است که اجازه توافق هستهای را از ایران و 1+5 سلب کرده است؟
موضوع مهمی است. اما مهمتر از آن این اصل است که 1+5 حقوق ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای را به رسمیت شناخته که باید بر اساس نیازهای عملی ما تعیین شود.
به نظر میرسد که همین نیازهای عملی ما را طرف مقابل نپذیرفته که توافقی به دست نیامده است.
مجدداً تاکید میکنم که بحثهای ما با 1+5 نباید بر سر اعداد باشد. ما باید پیرامون نیازهایمان با اعضای این گروه بحث کنیم. نیازهای عملی ما هم این است که در پروسه صنعتیسازی دانش هستهای خود به سطح قابل قبولی از غنیسازی اورانیوم بپردازیم. برنامه هستهای ایران و پروژه غنیسازی آن یک برنامه تحقیقاتی و تشریفاتی یا آزمایشگاهی نیست و برای پاسخ دادن به برنامههای صنعتی کشور طراحی شده است و باید در همین سطح پذیرفته شود.
بحث همینجاست که آیا آنها هم این حق ما را میپذیرند؟
در این رابطه بحثهای زیادی مطرح شده است و گمان میکنم که در حال حاضر این موضوع تا حد زیادی پذیرفته شده باشد. اینکه برنامه غنیسازی ایران یک برنامه صنعتی است و باید یک چشمانداز صنعتی برای آن در نظر گرفته شود. فرمایش مقام معظم رهبری نیز در برخورداری از 190 هزار سو نیز بر همین اساس بیان شده است. ما خواهان آن هستیم که برنامههای هستهایمان تا سقفی پیش رود که امکان اطلاق صنعتیسازی بر آن وجود داشته باشد. حالا که 1+5 حق قانونی ما در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای را پذیرفته است میخواهیم مذاکرات را در رابطه با مدت زمان مورد نیاز برای صنعتیسازی غنیسازی هستهایمان پیش بریم و تمایلی هم برای بحث بر سر اعداد نداریم. برنامه غنیسازی ایران یک برنامه صنعتی است و چشمانداز بلندمدت صنعتی شدن دارد و هر سیاست و تصمیمی نیز باید با توجه به همین چشمانداز اتخاذ شود. این موضوع یکی از بخشهای دشوار مذاکرات است که ما در گفتوگوهای هستهایمان به آن توجه ویژهای داریم. اینکه در صنعتیسازی فعالیتهای هستهایمان چه فاصله زمانی برای دستیابی به توافق وجود دارد و چه مراحلی باید طی شود. در مورد این مسائل ما هنوز در حال مذاکره هستیم و به توافقی هم نرسیدهایم. اختلافات زیاد است که شامل اعداد و ارقام و دوره زمانی (مدت زمان اجرای توافق جامع) و میزان آن نیز میشود.
وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد آمریکایی اخیراً از پیشروی در مذاکرات مربوط به تاسیسات فردو و اراک خبر داده است اما شما با رد این موضوع گفتهاید این مباحث صحت ندارد. چطور است که اعضای 1+5 از رفع موانع در دستیابی به توافق در رابطه با بخشی از مذاکرات سخن میگویند اما اعضای تیم ایرانی آن را تکذیب میکنند.
در مورد اراک و فردو ما هنوز به هیچ توافقی دست نیافتهایم که بخواهیم آن را بیان کنیم. در مورد اینکه این تاسیسات چگونه به کار خود ادامه دهند و به چه صورت فعالیت کنند ایدههایی وجود دارد و گزینههایی هم مطرح شده است اما این امر به معنای دستیابی به توافق نیست. قطعاً ما نگرانیهای موجود نسبت به برنامههای هستهایمان در اراک و فردو را درک میکنیم و آماده هستیم که برای رفع این نگرانیها با 1+5 وارد مذاکره شویم؛ هدف از مذاکرات هم رفع این نگرانیهاست. این موضوعی است که در توافق ژنو نیز به آن پرداخته شده است. ما میخواهیم به این موارد بپردازیم به شرط آنکه مخل حقوق ما نباشد.
اینکه ما پروژه تولید آب سنگین اراک را متوقف کنیم.
اینکه تاسیسات اراک آب سنگین داشته باشد یا آب سبک، یک بحث است و اینکه خطر تولید پلوتونیوم داشته باشد که در تولید بمب مورد استفاده قرار گیرد بحثی دیگر. ما معتقدیم که میشود در همین تاسیسات میزان تولید پلوتونیوم را تا اندازهای کاهش داد که نگرانی از حیث تولید بمب وجود نداشته باشد. اینکه تاسیسات اراک با حفظ ماهیت آب سنگین به فعالیت خود ادامه دهد و تنها با تغییرات فنی که دوستان ما در سازمان انرژی اتمی آن را طراحی کردهاند به لحاظ علمی، فنی و تکنولوژیک به کاهش نگرانیها کمک کنیم برای ما حائز اهمیتتر است. ما تمایلی به تغییر ماهیت تاسیسات اراک نداریم و اگر سیاست ایران در اعمال برخی تغییرات فنی را پیشرفت در مذاکرات مینامند، درست است اما این امر به معنای توافق نیست.
بنابراین خواست ایران در عدم توقف تولید آب سنگین تاسیسات اراک از سوی 1+5 پذیرفته شده است.
خیر، بحثها پیرامون این موضوع همچنان ادامه دارد. ما میتوانیم بگوییم در مذاکرات به پیشرفتهایی رسیدهایم چرا که به رفع نگرانیها نزدیک شدهایم اما تاکید میکنم که این امر به معنای توافق نیست.
وندی شرمن هم از پیشروی در مذاکرات گفته بود و نه توافق.
اگر ایشان صحبت از پیشروی کرده باشد، صحیح است اما این پیشروی به معنای توافق نیست. اگر توافق هم باشد توافق جامع و گام نهایی مذاکرات نیست چرا که تا زمانی که ما در رابطه با تمامی بحثهای مطروحه به اتفاقنظر دست پیدا نکنیم نمیتوان واژه توافق را به آن اطلاق کرد.
یعنی به توافق جامع برسید؟
بله، توافقی که سنگ بنای آن در مذاکرات ژنو بنا نهاده شد و به اصرار ایران بود که توافقی حاصل نشود مگر در رابطه با تمامی موضوعات مطروحه.
ایران بازه زمانی چهار تا پنجساله را برای رفع تحریمها پیشنهاد کرده است اما 1+5 تاکید میکند که در مدت زمانی کمتر از 20 سال حاضر به توافق نیست. حتی بعد از این مدت هم مقطع زمانی 10ساله را برای بازرسیهای نامحدود تعیین کردهاند یعنی در مجموع ایران باید 30 سال به بازرسیهای نامحدود از تمامی تاسیسات و مکانهایی که ظن فعالیتهای هستهای در آنها میرود، تن در دهد. موضع ایران در رابطه با این پیشنهادها چیست؟
اجازه دهید در مورد اعداد و ارقام صحبت نکنیم.
اما آقای دکتر همین اعداد و ارقام است که مذاکرات ایران و 1+5 را به تعویق انداخته است.
این موضوع قابل انکاری نیست. مطمئناً طرف مقابل خواهان آن است که توافق جامع هستهای را در مدت زمان طولانیتری اجرا کند و ما بر بازه کوتاهتری تاکید میکنیم.
در همان زمان انجام مذاکرات هم گفته میشد که طرفین در رابطه با بازه زمانی 10ساله هم گفتوگوهایی داشتهاند. هر چند که به توافق نرسیدند.
ما در مورد هیچ عدد مشخصی وارد مذاکره نشدهایم. همانطور که گفتم قطعاً 1+5 طالب زمان طولانیتری است و ما همزمان کوتاهتری را میخواهیم اما در عین حال معتقدیم که لزومی ندارد در رابطه با تمامی موارد اختلافی به یک بازه زمانی واحد برسیم یعنی میتوانیم به گونهای مذاکره و توافق کنیم که هر مورد مدت زمان خاص خود را داشته باشد. ما میتوانیم برای برخی از موضوعات دوره کوتاهتری را در نظر بگیریم و برای برخی طولانیتر.
یعنی برای هر کدام از موارد اختلافی زمان متفاوتی را در نظر بگیریم؟
بله، لزومی ندارد که برای تمامی بحثها یک دوره زمانی ثابتی را در نظر بگیریم. میتوان دورههای زمانی متفاوتی را برای هر یک از موارد در نظر گرفت.
مثلاً برای غنیسازی یک زمان، برای تعداد سانتریفیوژها یک زمان و برای تاسیسات فردو و اراک نیز زمانهای متفاوت.
بله، همینطور است.
ایران این پیشنهاد را مطرح کرده است؟
ما در حال بحث در مورد ایدههای مختلف هستیم. این موضوع نیز یکی از ایدهها و پیشنهادهای ماست. اختلافاتی در رابطه با مدت زمان اجرای توافق جامع هستهای وجود دارد و ما باید به گفتوگوهای بیشتری بپردازیم تا به یک درک مشترک از این بحث برسیم. اینکه اولاً این دوره زمانی واحد باشد یا خیر و دیگر اینکه اگر قرار بر تفکیک در اجرای مدت زمان توافق جامع هستهای باشد به چه صورت باید در مورد آن تصمیمگیری کنیم. ما تصور میکردیم که میتوانیم طی شش ماه و تا بازه زمانی 20 جولای به یک اتفاق نظری در مورد تمامی این موارد و از جمله مدت زمان اجرای توافق جامع هستهای دست پیدا کنیم. اما دامنه اختلافات ما و 1+5 به اندازهای زیاد بود که نتوانستیم به این هدف برسیم و البته دخالت عوامل مختلف منطقهای که شما نیز از آنها آگاهی دارید و تلاشهای نهادهایی چون کنگره که طالب این توافق نیستند نیز در به توافق نرسیدن مذاکرات هستهای ایران تاثیرگذار بوده است. آنها همه سعی و اهتمامشان بر این بود که طی این شش ماه توافقی میان ایران و 1+5 صورت نگیرد اما برخلاف خواست این کشورها و افراد پیشرفتهای خوبی در مذاکرات هستهای ما به دست آمده که به شفافسازی امور منجر شده است. خوشبختانه ما موفق شدیم در همه بحثها دامنه اختلافات را مشخص کنیم و گزینههای مورد نظرمان را به بحث و تبادلنظر بگذاریم. در مورد هر گزینه هم دیدگاههای طرفین مشخص شد. ما در رابطه با متن توافق نیز موفق شدیم به پیشرفتهای قابل قبولی دست یابیم. در حال حاضر حدود 60 درصد از متن به نگارش درآمده است هرچند که نگارش این 60 درصد به معنای توافق و پذیرفته شدن آن نیست. چون آن 40 درصد باقیمانده حاوی نکات بسیار کلیدی است. پرانتزهایی که عمدهترین موضوعات مورد اختلاف را دربر میگیرند. بنابراین از نظر متن ما به توافق 60 تا 65 درصدی رسیدهایم اما به لحاظ محتوا هنوز راه درازی در پیش داریم. اما با پیشرفتهای صورتگرفته در مذاکرات دو طرف به این نتیجه رسیدند که هنوز امید دستیابی به توافق وجود دارد و در واقع هم اینچنین است و ما باید تلاش بیشتری داشته باشیم و با افزایش خلاقیتهایمان به کاهش اختلافات کمک کنیم.
یکی دیگر از موضوعاتی که شاید الان نگرانی فراوانی در رابطه با آن وجود دارد در مورد امکان تست فنی سوخت نیروگاه بوشهر است که به لحاظ ایمنی نگرانیهایی را به وجود آورده است؟
ما هر زمان که خودمان به مرحلهای برسیم که امکان تولید سوخت نیروگاه بوشهر را داشته باشیم حتماً به لحاظ موارد ایمنی به تمامی نکات عمل میکنیم تا اطمینان 100درصدی حاصل شود که هیچ مشکلی در زمان کارکرد نخواهیم داشت. این نکات یا موارد ایمنی بر اساس استانداردهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی تعیین شده است و خود آنها نیز نظارت میکنند تا این استانداردها رعایت شود. ما از این جهت اطمینان خاطر داریم و زمانی که به غنیسازی صنعتی برسیم موارد ایمنی را هم کاملاً رعایت میکنیم.
در خلال دور آخر مذاکرات هستهای موضوعات مختلفی مطرح شد که امکان دستیابی به توافق ایران و 1+5 را تقویت کرد. سفر وزرای خارجه کشورهای غربی به وین و اظهارات جان کری، وزیر خارجه آمریکا که نسبت به دستیابی به توافق جامع ابراز امیدواری کرده بود این مذاکرات نتیجهبخش باشد همه و همه بذر امکان رسیدن به توافق را در اذهان میکاشت.
سفر وزرای خارجه 1+5 به وین بر این اساس صورت گرفت که در صورت امکان کمکی برای دستیابی به توافق باشد. در نخستین سفر این وزرا به ژنو نیز آنها گمان میکردند که توافق جامع هستهای در حال نهایی شدن است و آمدند که مراحل پایانی را انجام دهند که نشد. بار دیگر هم در ژنو 3 این امکان مهیا شد که در آن مقطع زمانی هم ما هنوز تا دستیابی به توافق فاصله فراوانی داشتیم و حضور وزرای خارجه 1+5 تنها منجر به یک هماندیشی شد. اما در مورد آخرین حضور این افراد در وین باید گفت آنها میدانستند که ما تا دستیابی به توافق فاصله زیادی داریم اما این وزرا آمدند چرا که احساس میکردند آمدنشان شاید در حل اختلافات تاثیرگذار باشد که البته تا حدودی نیز اینچنین بود هرچند این حضور آنچنان قدرتمند نبود که به برداشته شدن گام نهایی توافق منجر شود. لذا وقتی که وزرا آمدند و گفتوگوها انجام شد، مشخص شد که ما تا 20 جولای نمیتوانیم به توافق جامع دست پیدا کنیم و تصمیم به تمدید مذاکرات گرفته شد.
بسیاری از دیپلماتهای کشورمان و افرادی که در تیم مذاکرهکننده دولت اصلاحات حضور داشتند همه متفقالقول هستند که ما نباید گول ژستهای تبلیغاتی مقامات آمریکایی در برابر دوربینهای خبری را بخوریم. این افراد در مقابل رسانهها یک موضوع را مطرح میکنند و در پای میز مذاکره مطلب دیگر را؛ بحثهایی که آنها در گفتوگوهای خصوصی خود با ایران به میان میکشند به هیچ وجه با آنچه در رسانهها طرح میکنند، همخوانی ندارد.
باید تفکیک قائل شد میان حالات مذاکرهکنندگان در برابر دوربین و در زمانی که دوربینها وجود ندارند. به هر حال هر مذاکره و گفتوگویی زمانی که دوربینها هستند و از میز مذاکرات عکس میگیرند با زمانهای دیگر متفاوت است. قطعاً در برابر رسانهها طرفین با رفتار خودشان، خندیدنها و حرکاتشان سعی در انتقال پیامی خاص به افکار عمومی دارند که پیام مذاکرات هستهای ایران نیز امیدواری برای به نتیجه رسیدن این مذاکرات است. اما این امر به معنای آن نیست که وقتی دوربینها حضور ندارند بحثها کماکان به شکل گذشته خود (زمانی که دوربینها حاضر هستند) ادامه پیدا کند. این بحثها یک وقتهایی به تنش کشیده میشود. بعضی وقتها صداها بلند میشود و برخی اوقات حالت قهرگونه پیش میآید. یا اینکه جلسه خاتمه پیدا میکند بدون اینکه نتیجهای حاصل شده باشد. مذاکرات هستهای همیشه با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بوده است که در این میان ممکن است هیاتی، هیات دیگر را اذیت کند. بله ممکن است همه همدیگر را اذیت کنند. بنابراین نباید انتظار داشت که موضع مقامات در مقابل دوربین با آنچه در پشت دوربین بیان میشود یکی باشد.
اشاره کردید که ممکن است هیاتی، هیات دیگر را اذیت کند. سهم کدام هیات در ناراحتی هیات ایرانی بیشتر بوده است. فرانسویها؟
بحث اذیت کردن را اگر به این مفهوم در نظر بگیریم که هر طرف میخواهد خواستههای خودش را به کرسی بنشاند که اذیت نیست، مذاکره است. در مذاکرات هم قرار نیست هیاتی به منافع خود بیتوجه باشد و از آن چشمپوشی کند.
اینکه بخواهند با طرح مباحث دیگر مذاکرات را به حاشیه برانند.
این امری طبیعی است که هر کشوری بخواهد پیگیر مواضع خود باشد. بر همین اساس نمیتوانم بگویم که کدام کشور سعی در به حاشیه راندن مذاکرات داشته است یا مواضع کدام کشور محکمتر بوده است. اما در هر صورت معتقدم در میان تمامی اعضای 1+5 اراده لازم برای دستیابی به توافق وجود دارد. همانطور که این اراده در طرف ایرانی هم وجود دارد. ما هیچ وقت حاضر نیستیم به یک توافق بد تن در دهیم. توافقی که خواستههایمان در آن رعایت نشده باشد. هنر مذاکره هم همین است که به توافقی دست یابیم که همه طرفهای مذاکرهکننده راضی باشند و فکر کنند که به تمام یا حداقل بخشی از خواستههایشان رسیدهاند. اما قاعدتاً هیچ وقت مذاکراتی چون پرونده هستهای ایران با تعریف و تمجید طرفین از یکدیگر به سرانجام نمیرسد. مطمئناً بحث بر سر موضوعات و جزییات آن با تنش و جنگ اعصاب همراه است. این گونه مذاکرات معمولاً فرسایشی است و طرفین با پافشاری بر دیدگاههای خود میخواهند به اهدافشان دست پیدا کنند. بعضاً حوزه دستورالعملهایشان بسیار محدود است و قدرت مانور ندارند. بالاخره یک مذاکره کاملاً جدی و محتوایی که برای دستیابی به نتیجه صورت میگیرد. ما شاهد هستیم که در برخی از مذاکرات یکی از طرفین مذاکرهکننده تمایلی به سرانجام یافتن گفتوگوهای مورد نظر ندارد و بازی درمیآورد. بحثها را طولانی میکند و مذاکرات را به تاخیر میاندازد تا از دستیابی به توافق جلوگیری کند این در حالی است که در مذاکرات هستهای ایران اینچنین نبوده است و تمام تلاش ایران و اعضای گروه 1+5 بر نتیجهگیری از پروسه گفتوگوهاست.
یکی از نکات جالب مذاکرات این دوره حضور حسین فریدون به عنوان یکی از اعضای تیم ایرانی در پای میز مذاکره با 1+5 بود. در حالی که این مذاکرات با دیدگاه مثبت رئیسجمهور و مقام معظم رهبری در حال دنبال شدن بود حضور فردی خارج از تیم هستهای در مذاکرات اصلی آن چه معنایی داشت؟ اگر برادر رئیسجمهور حامل خبری بود که در دنیای امروزه ابزار و ادوات ارتباطرسانی آنقدر هست که دیگر نیازی به این رفتوآمدها وجود نداشته باشد و اگر هم به جهت محرمانه بودن پیامها امکان استفاده از این ابزارها وجود ندارد و آقای وزیر هم به خاطر فشردگی برنامهها نمیتوانست در آمد و شد باشد چرا یکی از اعضای تیم یا مشاوران آن این وظیفه را بر عهده نمیگیرند. حتی این گونه عنوان میشود که حسین فریدون در مذاکرات ایران و 1+5 از سوی رئیسجمهور گفته است که ما حاضر به باجدهی نیستیم. صحیح است که تیم ایرانی تنها در صورت تحقق تمامی اهداف خود از توافق استقبال میکند اما آیا بهتر نبود این موضوع از سوی یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده بیان میشد؟
هیاتهای مذاکرهکننده همیشه بر اساس دستورالعملهایشان در مذاکرات حاضر میشوند. دستورالعملها هم در پایتختها و از سوی مسوولان تصمیمگیر تعیین میشود. مذاکرهکنندگان در چارچوبی که برایشان تعیین شده گفتوگو میکنند و خارج از این چارچوب اصلاً نمیتوانند کاری انجام دهند. مگر اینکه دوباره وضعیت را گزارش دهند و تصمیمگیران وضعیت جدیدی را به آنها ابلاغ کنند. ما در دورههای پیشین مذاکرات در مکان مورد نظر حاضر میشدیم و دو سه روز هم به مذاکره میپرداختیم و پس از بازگشت نتیجه را اعلام میکردیم تا در دورههای بعدی با دستورالعملها، شیوهها و رهنمودهای جدیدتری در پای میز مذاکره حاضر شویم. اما به دلیل طولانی بودن مذاکرات این دوره که بیش از 17 تا 18 روز هم به طول انجامید و البته فشردگی آن تصمیم گرفتیم در آستانه آمدن وزرای خارجه آمریکا و کشورهای اروپایی فرستادهای از سوی رئیسجمهور بیاید تا ضمن اطلاع از ماوقع مباحث در مذاکرات کلیدی حضور داشته باشد و موضوعات را همانطور که بود به رئیسجمهور گزارش دهد.
رئیسجمهور افراد معتمد فراوانی دارد. افرادی چون آقای زمانینیا که در تیم مذاکرهکننده دولت اصلاحات هم حضور داشتند. چه نیازی به حضور افرادی خارج از تیم مذاکرهکننده بود؟
همه این افراد آنجا (وین) بودند و البته آقای رئیسجمهور این گونه تشخیص دادند.
به هر حال بهتر نبود فردی انتخاب شود که اندکی به مباحث این حوزه (هستهای) آشنایی داشته باشد؟
آقای روحانی ایشان را انتخاب کردند تا هم نکاتی را برای ما بیاورند و هم جمعبندی نظرات ما را به رئیسجمهور منتقل کرده و در پروسه تصمیمگیری به ایشان و دیگر مقامات کمک کنند.
تیم ایرانی به لحاظ دیپلمات آنقدر قوی هست که این کار را افرادی از همین تیم بر عهده گیرند؟
به نظرم این موضوع اهمیت چندانی ندارد. اعضای هیاتها هیچگاه محدود نیستند و نباید حساسیتی نسبت به این موضوع داشت.
حساسیتی وجود ندارد اما اینکه فردی خارج از تیم مذاکرهکننده پای میز مذاکرات ایران و 1+5 بنشیند موضوع قابل تاملی است.
در آن لحظه تشخیص بر این بود که ایشان از تهران تشریف بیاورند و نظرات رئیسجمهور را برای تیم هستهای ایران مطرح کنند و جمعبندیهای ما را هم به اطلاع رئیسجمهور برسانند.
حالا این سفر (حسین فریدون) مفید بود؟
حتماً مفید و البته لازم بود که در آن مقطع گزارشها خدمت رئیسجمهور منتقل شود و ایشان (حسین فریدون) هم این وظیفه را بر عهده گرفتند.
یعنی ممکن است این روند در دفعات آتی نیز تکرار شود؟
ممکن است تکرار شود یا امکان دارد یکی از اعضای تیم هستهای ایران در خلال مذاکرات به تهران بیاید.
اطلاعرسانی اعضای تیم که موضوعی عادی است.
یا اینکه فردی از تهران بیاید و خبر بیاورد.
یکی دیگر از بحثهای مذاکرات وین در مورد نسل سانتریفیوژهای ما بود. اینکه ایران پیشنهاد کرده است تا نسل سانتریفیوژهایش از 5/1 و 3/2 به 6 و 7 ارتقا پیدا کند. یعنی ما در ازای کاستن از تعداد سانتریفیوژها نسل را ارتقا دهیم. این موضوع به چه صورت مطرح شد و اینکه کشورهای غربی که خود از سانتریفیوژهای نسل 16 و 17 استفاده میکنند چرا حاضر نمیشوند ما نسل سانتریفیوژهایمان را ارتقا دهیم؟
بحث غنیسازی ابعاد مختلفی دارد. اینکه ظرفیت تولید چقدر باشد یا سطح آن به چه اندازهای باشد. کمتر از پنج درصد یا بالای پنج درصد. با چه ماشینهایی کار تولید صورت بگیرد که موضوع سوال شما هم هست یا اینکه میزان ذخایر چقدر باشد. همه اینها مجموعهای بههمپیچیده و مرتبط است. از جمله موارد دیگر این است که ظرفیت غنیسازی ایران در دوره زمانی مورد نظر چقدر باشد و از طریق چه ماشینهایی صورت گیرد. ماشینهایی که به آن اشاره کردید؛ این یکی از موضوعات مورد مذاکره است. در حال حاضر ما ماشینهایی داریم که فعال و در حال کار هستند و البته ماشینهایی هم داریم که در حد تحقیق و توسعه هستند. طبیعی هم هست زمانی که حرف از اهتمام ایران برای غنیسازی صنعتی میزنیم یعنی میخواهیم به حدی برسیم که ماشینهایی با کیفیت بالا و بهرهوری بیشتر داشته باشیم. ما الان نسلهای مختلفی را تولید کردهایم و نسلهای جدیدی را هم در پروژه تحقیق و توسعه خود داریم. اینکه نهایتاً در دوره زمانی مورد توافق به چه سطحی از غنیسازی برسیم و این کار توسط چه ماشینهایی صورت گیرد نیز از موضوعات مورد مذاکره است.
اخیراً یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده آمریکایی رابرت آینهورن به همسلفان جدید خود پیشنهاد کرده است به بحث موشکهای بالستیک ایران هم در حاشیه مذاکرات بپردازند. این موضوع از جانب ایران پذیرفتنی است؟
ما بارها اعلام کردهایم که موضع قطعی ما این است که سیستمهای دفاعی ایران از جمله سیستمهای موشکی به هیچ وجه قابل مذاکره و گفتوگو نیستند. با وجود اینکه در قطعنامه 1929 به موشکهای بالستیک ایران که قابلیت حمل کلاهک هستهای دارد، اشاره شده است، معتقدیم که اولاً قطعنامههای شورای امنیت (بر اساس آنچه در ژنو توافق شد) نباید لزوماً اجرا شود. موضع ما کاملاً قاطع است و تغییری هم پیدا نکرده است. ما به هیچ وجه در مورد موشکهایمان مذاکره نمیکنیم.
دیگر مقامات آمریکایی نیز در مورد بحثهای پیرامون مذاکرات هستهای ایران موضوعاتی را بیان کردهاند که در حال و هوای این روزهای پرونده هستهای ایران چندان خوشایند نیست. مثلاً وندی شرمن مذاکرهکننده آمریکایی گفته است ما هیچ تحریمی را لغو نمیکنیم و مدت زمان توافق نهایی حتماً باید دورقمی باشد یا در جای دیگری این گونه عنوان کرده است که هیچ کشوری تحت انپیتی حق غنیسازی اورانیوم را ندارد و اینکه توافق هستهای به معنای نادیده گرفتن تحریمهای ایران در حوزههای حقوق بشری و تروریسم نیست. رابرت مندز رئیس کمیته روابط خارجی سنا نیز از مقامات کاخ سفید خواسته است به سمت اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران حرکت کنند. دیوید کوهن، معاون وزیر خزانهداری آمریکا در امور تروریسم هم از لزوم افزایش تحریمها علیه ایران سخن گفته و اینکه اعمال محدودیتهای اقتصادی موفقیتآمیز بوده و مقیاس صنعتی ایران را کوچکتر کرده است.
در مورد تحریمها یکی از موضوعات مورد مذاکره بحث تحریمها و نحوه برداشته شدنشان است. در اینکه همه تحریمها باید در نهایت برداشته شود تردیدی وجود ندارد. اساس و خواست توافق ژنو نیز همین موضوع است. بحثهایی که خانم شرمن مطرح کرده نیز بر همین اساس بیان شده است. خواست طرف آمریکایی این است که تحریمها از جهت روند لغو ابتدا باید تعلیق شود و سپس متوقف. این موضوعی است که از طرف ما پذیرفته نشده است اما مذاکره در مورد جزییات آن ادامه دارد. بعد هم ابتدا اینکه تحریمهایی که موضوع مذاکرات ماست تحریمهای مربوط به بحثهای هستهای است. تحریمهایی که مرتبط با حقوق بشر و تروریسم است قاعدتاً موضوع مذاکرات ما نیست. عمده تحریمهای اعمالی علیه ایران در باب فعالیتهای مرتبط با هستهای بوده و ما نیز مذاکراتمان بر همان اساس در حال پیگیری است. اینکه در طول مذاکرات نیز تحریمها ادامه دارد بله همینطور است. برخی از تحریمها که بر اساس توافق ژنو تعلیق شده است دیگر اعمال نمیشود اما باقی تحریمها همچنان به قوت خود باقی است و البته تحریم جدیدی نیز به این روند اضافه نمیشود. کما اینکه باید توجه داشته باشید که غنیسازی ما همچنان ادامه دارد.
در سطح 20 درصد؟
نه، غیر از 20 درصد.
پنج درصد؟
بله، در همان سطح در جریان است. اما در ادامه سوال قبلی شما میخواهم بگویم اینکه تحریمها پس از توافق نهایی به چه شکل و کیفیتی لغو میشود و چه مراحلی برای آن در نظر گرفته شده باشد نیز از جمله موضوعات مورد مذاکره است که اختلافنظرها پیرامون آن بسیار زیاد است. برخلاف دیدگاه مقامات کشورهای غربی ما اصلاً قائل به تفکیک تحریمها نیستیم و معتقدیم تحریمها باید به صورت یکجا لغو شود. اما اینکه در چه زمانی و بر چه اساسی این توقف صورت گیرد نیز بر اساس یک جدول زمانبندی که در توافق جامع به آن اشاره شده در حال پیگیری است.
این تحلیل وجود دارد که به دلیل پیچیدگی مذاکرات و البته عدم خواست غرب نسبت به دستیابی به نتیجه، طرفین در پایان چهار ماه تنها به یک تفاهم مرحلهای دست پیدا میکنند، نه یک توافق جامع.
کسی به دنبال تفاهم مرحلهای نیست. قرار است ما در پایان چهار ماه به توافق نهایی برسیم.
یعنی ما در آذرماه به توافق میرسیم؟ با توجه به همه کاستیها و اختلافنظرهایی که همین الان هم وجود دارد.
تا آذرماه ما باید به توافق جامع دست پیدا کنیم و در غیر این صورت شانس ادامه مذاکرات بسیار اندک میشود. نمیگویم به اتمام میرسد چرا که دیپلماسی هیچ وقت به پایان نمیرسد. ممکن است ما تصمیم بگیریم که مذاکرات ادامه پیدا کند اما توافق ژنو دیگر ادامه پیدا نکند. اما آنچه مسلم است شانس دستیابی به توافق بعد از چهار ماه بسیار کاهش پیدا میکند. شرایط نیز به همین شکل تغییر پیدا میکند. تمامی طرفین نیز آن را میدانند که بعد از چهار ماه زمان به نفع مذاکرات نیست.
آقای روحانی در همان زمان تبلیغات ریاست جمهوری قول داده بود که در صورت موفقیت در انتخابات ریاستجمهوری هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ کارخانهها. بسیاری از اهالی بازار کار و سرمایه نیز معتقدند که با روی کار آمدن دولت ایشان و تغییر اعضای تیم هستهای پیشبینیپذیری دیپلماسی کشور و تاثیر آن بر شرایط اقتصاد سهلتر شده است.
کاملاً درست است. تحولی که در طول یک سال گذشته و روی کار آمدن دولت آقای روحانی صورت گرفت دستاورد بزرگی داشته و در زدودن احساس تهدید بودن ایران تاثیرگذار بوده است. یعنی تلاش دشمنان در اینکه جمهوری اسلامی ایران را به عنوان تهدیدی برای جامعه بینالملل معرفی کنند با شکست مواجه شد و دیگر نمیتوانند بگویند ایران به دنبال ساخت بمب هستهای بوده است چرا که ما در مذاکرات صراحت خود را نشان دادیم. خوشبختانه شرایط به گونهای شده است که دیگر آن اجماع بینالمللی را که علیه ما ایجاد کرده بودند نمیتوانند ادامه دهند. نمیگویم تحریمها ادامه پیدا نمیکند اما قطعاً به شکل سابق هم نخواهد بود. ساختاری که علیه ایران ایجاد کرده بودند یک ساختار روانی بود که در کنار ساختار تحریمها اعمال میشد. ساختار روانیاش حتماً فروریخته و البته ساختار تحریمهای آن نیز شکافهای عمدهای برداشته است و مسلماً بعد از چهار ماه حتی اگر ما توافق نکنیم وضعیت تحریمهای جمهوری اسلامی ایران مانند گذشته نخواهد بود.
در گذشته این برداشت وجود داشت که دیپلماسی ریسک زیادی را به اقتصاد تحمیل کرده است اما به نظر میرسد که این ریسک در سالهای اخیر کاهش پیدا کرده است.
من نیز همین احساس را دارم. همین که آرامشی برقرار شده و تحریمها به صورت روزافزون ادامه پیدا نمیکند این خودش موید بهبود اوضاع است. هرچند که باید توجه داشت عوامل اقتصادی چون تورم و رکود همچنان به قوت خود باقی هستند اما حداقل اضطراب و تنشی که در جامعه اقتصادی وجود داشت به میزان زیادی فروکش کرده است. اینکه هر روز منتظر یک شوک و تحریم جدید باشیم و مدام به نظارهگری بالا و پایین رفتن قیمت بپردازیم حداقل یک سالی هست که متوقف شده است.
بسیاری از فعالان اقتصادی این سوال را مطرح میکنند که چرا ما در تیم هستهایمان کارشناس تحریم نداریم. تیم مذاکرهکننده آمریکایی را عمدتاً کارشناسانی تشکیل میدادند که در امور مرتبط با تحریم فعال بودند چرا ما نباید این گونه باشیم.
کارشناس تحریم با کارشناس اقتصادی تفاوت بسیار زیادی دارد.
منظورشان دقیقاً کارشناس تحریم است.
ما کارشناسان حقوقی درجه یک داریم که در موضوعات مرتبط با تحریمها بسیار خبره هستند. در مورد تحریمهای اروپا و آمریکا مطالعات بسیاری انجام دادهاند و از روند تحریمهای کنگره و رئیسجمهور این کشور اطلاع دقیقی دارند. دکتر ممتاز و باقی دوستانی که در مورد تحریمها از اطلاعات خوبی برخوردارند ما را در سفرهایمان همراهی میکنند. اینکه چگونه و با چه شیوهای میتوانیم تحریمها را متوقف کنیم را میدانند و همه و همه را مورد ارزیابی قرار دادهاند. اگر لازم به افزوده شدن کارشناس اقتصادی باشد آن را نیز به این جمع اضافه میکنیم. اما آنچه هماکنون به آن نیاز داریم کارشناسان حقوقی است تا کارشناسان تحریم.
در روزهای اخیر برخی از مقامات آمریکایی با ابراز تاسف از دستگیری جیسون رضاییان مدعی شدهاند که ممکن است این موضوع بر روند مذاکرات تاثیرگذار باشد.
در عالم سیاست هر موضوعی بر موضوع دیگر تاثیرگذار است. اما در مذاکرات هستهای با 1+5 هر دو طرف تلاش بسیار زیادی انجام دادهاند تا موضوعات دیگر بر روند گفتوگوها تاثیرگذار نباشد. یک موضوع مشخص وضعیت اوکراین بود که امکان داشت بر این مذاکرات تاثیرگذار باشد اما ما اجازه ندادیم این گونه باشد. بحث غزه نیز در حال حاضر مطرح است و تاثیرات خودش را دارد اما ما و طرف مقابل سعی کردهایم مذاکرات روند خود را ادامه دهد و موضوعات دیگر هم در پروسه مورد نظر خود دنبال شود. ما حاشیههای مذاکرات را کنترل میکنیم.
دیدگاه تان را بنویسید