تاریخ انتشار:
یک رسانه و دو دولت
رسانه ملی به عنوان رسانهای متعلق به تمامی ملت ایران، همواره طی سالهای گذشته - از زمان تاسیس تا امروز - فراز و فرودهای زیادی داشته است. اطلاعرسانی و تنویر افکار عمومی به عنوان رویکردها و رسالتهای اصلی یک رسانه میتواند ابعاد بسیار گسترده و پیچیدهای داشته باشد.
رسانه ملی به عنوان رسانهای متعلق به تمامی ملت ایران، همواره طی سالهای گذشته - از زمان تاسیس تا امروز- فراز و فرودهای زیادی داشته است. اطلاعرسانی و تنویر افکار عمومی به عنوان رویکردها و رسالتهای اصلی یک رسانه میتواند ابعاد بسیار گسترده و پیچیدهای داشته باشد. در این بین مفهوم رسانه ملی، به عنوان رسانهای حامی منافع مردم و به دور از تغییرات سیاسی و جناحی در دولتها یا دیگر قوا اهمیتی خاص دارد. واقعیت این است که هر دولتی از اینکه از جانب رسانه ملی مورد نقد واقع شود برآشفته و ناراحت میشود و دولتمردان ما انتظار دارند رسانه ملی رسانه حامی دولت باشد. حال تصور کنیم در این بین رسانه ملی در جایی که شاهد گرانی، مشکل یا کمبودی که قاطعانه به دلیل مدیریت نادرست در جامعه به وجود آمده است، موضعگیری کند. آنگاه دولتها چه واکنشی نشان میدهند؟ متاسفانه دولتها انتظار دارند با توجه به آنچه «مصلحت» تعبیر میکنند، رسانه ملی از کنار مسائل بیصدا عبور کند در حالی که صدا و سیما باید بیتوجه به آنچه دولتها انتظار دارند با ذرهبین خود به سراغ این دست از مسائل برود. نباید فراموش کنیم که همواره منتقد و موافق هر سیاستی وجود
دارد اما آنچه که رسانه ملی باید رعایت کند و قانونگذار نیز در خصوص رسانه ملی تدابیر لازم را داشته است، توجه به اصل بیطرفی است. بر همین مبناست که بر اساس اصل85 قانون اساسی رسانه ملی زیر نظر هیچ یک از قوا نیست و بالاترین مقام کشور بر آن نظارت میکند.
جایگاه نظارت شورای نظارت
شورای نظارت بر عملکرد صداوسیما یکی از موفقترین شوراهای کشور است و فعالیتهای خود را به صورتی کاملاً کارشناسانه انجام میدهد. در این بین ممکن است حضور دیدگاههای مختلف در شورا موجب ایجاد نوسان در فعالیتهای آن به لحاظ تخصصی شود اما برخی به تخصص خود کاملاً اشراف دارند؛ در حالی که ممکن است دیدگاه برخی افراد دیگر نیز متفاوت باشد؛ عدهای نگاه تعاملی دارند، برخی دارای دیدگاه سیاسی هستند و برخی نیز نگاه لیبرالی دارند؛ اما اساس ماندن شورای نظارت خوب است و فعالیتهای خود را نیز به خوبی انجام میدهد. شورای نظارت بر اساس اصل 185 قانون اساسی زیر نظر رهبری است و رهبر معظم انقلاب نیز بر قانونی اداره شدن صدا و سیما تاکید کردند. به عنوان دبیر شورای نظارت بر صدا و سیما تاکید دارم که موضوعات مطرح شده درباره عملکرد دوگانه شورای نظارت در رابطه با صدا و سیما صد درصد اشتباه و غیر قابل اثبات است چرا که نظارت شورای نظارت بر عملکرد صدا و سیما در بالاترین سطح اجرایی و با حضور نمایندگانی از قوه مقننه، قضائیه و مجریه انجام میشود. شورای نظارت در ابتدا شورای سرپرستی بود اما در زمان ریاستجمهوری آقای هاشمیرفسنجانی و ریاست محمد هاشمی
در صدا و سیما، به علت بروز تداخل در برخی امور با مصوبه شش مادهای مجمع تشخیص مصلحت نظام در دهه 70 اختیارات غیراستصوابی به این شورا داده شد که بر اساس آن نماینده رهبری و روسای سه قوه باید بر عملکرد صدا و سیما نظارت داشته باشند. تا دو سه سال گذشته که شورا به امور جاری خود میپرداخت این روند ادامه داشت اما در سالهایی که من به شورا وارد شدم، در جهت دخالت شورای نظارت بر صدا و سیما صرفاً در امور راهبردی تلاش کردم، از این رو روند تازهای را در اداره امور در پیش گرفتیم. شورای نظارت به لحاظ شاخصهای کیفی و فنی هیچ تفاوتی بین برنامه سیاسی، برنامه تولیدی یا سایر برنامهها قائل نیست و در برخورد با دولت روحانی و احمدینژاد نیز از خود سلیقهای اعمال نکرده است.
رسانه ملی و دولت محمود احمدینژاد
بسیاری از منتقدان دولت سابق و منتقدان رسانه ملی همواره از پیوندی خیالی و غیرواقعی بین دولت محمود احمدینژاد-در دوران ریاستجمهوری او- با رسانه ملی صحبت میکنند. این روزها این مساله بیش از پیش مورد توجه قرار دارد کما اینکه نزدیکان به دولت یازدهم مرتب انتقاداتی را مبنی بر اینکه هنوز رسانه ملی از دولت قبل حمایت میکند مطرح میکنند. این دیدگاه بسیار زاویهدار و مردود است کما اینکه در دولت قبل نیز در برهههای زمانی بسیار حساس رسانه ملی اگرچه سعی میکرد به عنوان بخشی از نظام از دولت منتخب حمایت کند اما در مقاطعی نیز به بزرگترین منتقد دولت تبدیل میشد و انتقادات و ایرادات جدی را نیز به دولت میگرفت. به طور مثال در ایام پایانی سال گذشته در خصوص وضعیت بارش برف در روستاهای شمالی کشور از جانب رسانه ملی برنامهای تدارک دیده شد که گویا کدورت دولت را به همراه داشته است. نباید هر انتقادی باعث دلخوری شود کما اینکه در همان زمان نیز هیچکس در رسانه ملی و مجلس منکر تلاش دولت در خصوص ساماندهی مساله برف در مناطق شمالی نبود. از نگاه نگارنده، رسانه ملی باید به این مساله وارد میشد. گزارشهای پخش شده در صدا و سیما موجود و مکتوب
است و آرشیوها انتقادات مطرح شده به عملکرد محمود احمدینژاد را نیز در خود ثبت کردهاند. بدون شک رسانه ملی نیز باید با هوشیاری بیشتری گام برداشته و برچسب برخورد سیاسی با دولتها را از خود بردارد. اگر شائبهای نیز در این خصوص در بین بخشی از مردم و جریانهای سیاسی وجود دارد رسانه ملی باید به شکلی عمل کرده تا قضاوتها در اذهان کنار رفته و حکم نهایی، حکم به بیطرفی صدا و سیما باشد.
مصاحبه تلویزیونی حسن روحانی و حواشی آن
ماجرای انتخاب مجری برای مصاحبه تلویزیونی رئیسجمهور حسن روحانی حواشی را در زمان خود به دنبال داشت. در آن زمان پس از درخواستی که از شورای نظارت شد، شورا نظر تخصصی داد و اعلام کرد روحانینژاد که برای مصاحبه با رئیسجمهور انتخاب شده فاقد شرایط اجراست و البته رسانه ملی نیز باید بیشتر به نظرات دولت اهمیت دهد. به شخصه معتقدم آقای روحانینژاد سابقه 30 سال کار خبری با بالاترین مقامهای کشور را دارد و در کار خود حرفهای است و حاشیه ندارد. البته مشاور رسانهای رئیسجمهور هم باید درباره انتخاب مجری برای مصاحبه با رئیسجمهور بهتر عمل میکرد، به عبارتی باید پیشنهاد خود را برای انتخاب مجری به منظور مصاحبه با رئیسجمهور به صدا و سیما ارائه میدادند تا در نهایت مجری مصاحبهکننده با آقای روحانی با تعامل دولت و صدا و سیما انتخاب میشد.
به عنوان کسی که سالها در رسانه ملی فعالیت داشتهام و به عنوان فردی که امروز در شورای نظارت نیز فعالیت میکنم معتقدم صدا و سیما در حد قابل قبولی در اصل بیطرفی موفق عمل کرده است. مابقی قضایا سوءتفاهمهایی است که قابل حل است.
دیدگاه تان را بنویسید