کاهش ۸۸ درصدی منابع آب تجدیدپذیر در ۹۰ سال اخیر
ایران وارد دوره تنش آبی شده است
پدیده گرم شدن زمین، افزایش دمای اتمسفر زمین و اقیانوسهاست که از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد و ادامه یافت. میانگین دمای کره زمین در قرن بیستم، ۸/۰ درجه سانتیگراد افزایش یافت که دوسوم افزایش آن از سال ۱۹۸۰ میلادی(۱۳۵۹ خورشیدی) به بعد است.
پدیده گرم شدن زمین، افزایش دمای اتمسفر زمین و اقیانوسهاست که از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد و ادامه یافت. میانگین دمای کره زمین در قرن بیستم، 8/0 درجه سانتیگراد افزایش یافت که دوسوم افزایش آن از سال 1980 میلادی (1359 خورشیدی) به بعد است. دانشمندان بیش از 90 درصد احتمال میدهند که این گرم شدن ناشی از افزایش گازهای گلخانهای است که در اثر فعالیتهای انسانی از جمله سوزاندن سوختهای فسیلی و جنگلزدایی است.
هیات بینالدول تغییر اقلیم (IPCC) اذعان داشتهاند که در قرن 21 دمای کره زمین در صورتی که کمترین انتشار گازهای گلخانهای را داشته باشیم بین 1/1 تا 9/2 درجه سانتیگراد و در صورتی که بیشترین انتشار گازهای گلخانهای را داشته باشیم بین 4/2 تا 4/6 درجه سانتیگراد افزایش مییابد. البته میزان گرم شدن در مناطق مختلف کره زمین، متفاوت است و اثرات آن عبارتند از افزایش سطح آب دریاها، وقوع توفانهای گرد و غبار، تغییر در مقدار و الگوی بارش (مثلاً از برف به باران) و افزایش سطح بیابانها. دیگر اثرات پدیده گرم شدن کره زمین افزایش وقوع پدیدههایی نظیر سیل و خشکسالی است.
پدیده گرم شدن ناشی از انتشار گازهای گلخانهای در ایران نیز محسوس است. بررسیها نشان میدهد این پدیده عمدتاً ناشی از سوختهای فسیلی (بیش از 77 درصد) است و تبعات آن که وقوع خشکسالیهای مکرر بهویژه در مناطق مرکزی، جنوبی و شرقی ایران است، در سالهای اخیر تشدید شده است. تغییر الگوی بارش از برف به باران در چند دهه اخیر در ایران نیز مشهود است. پژوهشهای انجامگرفته نشان میدهد افزایش یک درجه سانتیگراد دمای هوا منجر به کاهش حداقل 10درصدی منابع آب میشود.
خشکسالی که یکی از زیانبارترین بلایای طبیعی است، به کمبود مستمر و غیرطبیعی رطوبت گفته میشود. واژه مستمر به استمرار حالت کمبود و واژه غیرطبیعی به انحراف شاخص خشکسالی مورد نظر از میانگین در شرایط طبیعی اشاره دارد. خشکسالی مشخصه اقلیمی است که تقریباً در تمامی مناطق اقلیمی دنیا رخ میدهد، گرچه مشخصات آن از یک منطقه به منطقه دیگر کاملاً تفاوت میکند. اگرچه انحراف از مقدار نرمال بارش در یک دوره طولانیمدت بهطور گسترده، بهعنوان عامل خشکسالی مورد قبول واقع شده است، با این حال تعریفی از خشکسالی که بهطور جهانی قابل قبول باشد، وجود ندارد. دلیل آن این است که نظامهای مختلف از آب به شیوههای مختلف استفاده میکنند بنابراین از شاخصهای متفاوت برای تعریف و محاسبه خشکسالی استفاده میکنند. تاکنون تعاریف بسیاری از خشکسالی ارائه شده است که هر کدام دیدگاه خاصی را مد نظر قرار میدهد که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود.
خشکسالی هواشناسی
هواشناسان، خشکسالی را بارش کمتر از حد معمول که منجر به تغییر الگوی آب و هوایی میشود تعریف کردهاند. بنابراین خشکسالی از نظر هواشناسی اساساً به حالتی از خشکی ناشی از کمبود بارندگی اطلاق میشود. از دیدگاه اقلیمشناختی هرگاه بارش یک محل در یک دوره زمانی معین کمتر از میانگین بارش آن محل در همان دوره زمانی باشد با خشکسالی مواجه است زیرا موجودات (گیاهان، جانوران و انسانها) مطابق با میانگین بارش دریافتی آن محل سازگاری یافتهاند و هرگاه بارش دریافتی از حد میانگین کمتر شود در حیات آنان اختلال ایجاد میشود. اهمیت دیدگاه هواشناسی در این است که اندازهگیریهای هواشناسی اولین نشانه بروز خشکسالی است.
خشکسالی کشاورزی
از دیدگاه کشاورزی زمانی که رطوبت خاک از نیاز واقعی گیاه کمتر باشد و منجر به خسارت در محصول شود، خشکسالی اتفاق افتاده است. چون در محاسبه نیاز آبی گیاهان، مشخص شده که نیاز آبی آنها با هم متفاوت است، بنابراین مفهوم خشکسالی از دیدگاه کشاورزی برای محصولات مختلف یکسان نیست. در واقع این خشکسالی زمانی رخ میدهد که مقدار رطوبت خاک به قدری کم شود که جوابگوی مقدار تبخیر-تعرق نباشد و در نتیجه سبب میشود رطوبت خاک برای جوانه زدن و رشد گیاهان کافی نباشد و بالاخره عملکرد محصولات مختلف کشاورزی یک منطقه کاهش یابد. این نوع خشکسالی در اثر کمبود بارش، افزایش دما و باد ناشی میشود که در بین عوامل موثر بر خشکسالی کشاورزی، مقدار و پراکنش زمانی بارش عمدهترین سهم را دارد. خشکسالی کشاورزی معمولاً بعد از خشکسالی هواشناسی و قبل از خشکسالی هیدرولوژیک اتفاق میافتد و کشاورزی معمولاً اولین بخش اقتصادی است که تحت تاثیر خشکسالی قرار میگیرد.
خشکسالی هیدرولوژیک
از دیدگاه هیدرولوژیستها خشکسالی زمانی اتفاق میافتد که سطح تراز ذخایر آبهای سطحی و زیرزمینی از حد معمول خود کمتر باشد. خشکسالی هیدرولوژیک اغلب در عرضهای میانی بر اثر کمبود و فقدان بارش زمستانی اتفاق میافتد. علاوه بر بارش، عوامل اقلیمی دیگر مانند دمای بالا، بادهای شدید و رطوبت نسبی کم نیز بهطور قابل ملاحظهای بر خشکسالی هیدرولوژیک تاثیر دارند.
از دیدگاه هیدرولوژیک، اندازهگیری نوسانات میزان آبهای جاری، دریاچهها و آبهای زیرزمینی معیار خشکسالی است و یک زمان تاخیر، بین فقدان بارندگی و کم شدن آبهای جاری رودخانهها و آب دریاچهها و آبهای زیرزمینی وجود دارد. بنابراین معیار هیدرولوژیک نمیتواند اولین نشانگر خشکسالی باشد، زیرا زمانی که کمبود بارش اتفاق افتد بعد از مدتی این کاهش در آبهای سطحی و زیرزمینی منعکس خواهد شد. هرچند در بروز خشکسالی هیدرولوژیک، اقلیم عامل اولیه است، ولی سایر عوامل از جمله تغییر کاربری اراضی، تخریب اراضی و ساخت سدها، همگی روی خصوصیات هیدرولوژیک حوضه اثر میگذارند. امروزه این نوع خشکسالی به علت گسترش شهرسازی، صنعتی شدن و کمبود آب شرب، به صورت یک مشکل پیچیده درآمده است.
خشکسالی اجتماعی-اقتصادی
از دیدگاه اقتصاد- اجتماعی، خشکسالی یعنی زمانی که کمبود آب برای نیازهای بشر موجب نابهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی شود. این نوع خشکسالی نتیجه فرآیندهای پیچیده زیستمحیطی است که جامعه انسانی را تحت تاثیر قرار میدهد. با توجه به بروز بحران منابع آب و نقصان تولیدات کشاورزی، طبیعی است که اثرات منفی اقتصادی در زندگی مردم منطقه تحت تاثیر خشکسالی رخ دهد و در جریان آن آثار منفی خشکسالی در بخشهای مختلف جامعه ظاهر شود و مسائلی مانند فقر، بیکاری، شیوع بیماری، ناامنی و دیگر موارد را ایجاد کند. این خشکسالی روی فعالیتهای اقتصادی افراد یک جامعه مانند اثر روی سود حاصل از فروش محصولات موثر است و موقعی رخ میدهد که عرضه آب و محصولات غذایی کمتر از مقدار مورد نیاز (تقاضا) است.
این خشکسالی زمانی رخ میدهد که تقاضا برای یک کالای اقتصادی از عرضه آن، در نتیجه کاهش منابع آب در اثر کمبود بارش فزونی گیرد. عرضه بسیاری از کالاها مانند آب، غلات، ماهی و انرژی برقابی بستگی به آب و هوا دارد. خشکسالی اجتماعی-اقتصادی، عرضه و تقاضای برخی کالاهای اقتصادی را با خشکسالیهای هواشناسی، هیدرولوژیک و کشاورزی ارتباط میدهد.
آیا میتوان گفت ایران وارد خشکسالی مستمر و بدون برگشت شده است؟
البته نمیتوان با قاطعیت گفت که کشور ما ایران وارد خشکسالی مستمر و بدون برگشت شده است چون درمورد پدیده خشکسالی یک تعریف جامع که همه دانشمندان درباره آن اتفاق نظر داشته باشند وجود ندارد و شاخصهای متعددی برای ارزیابی آن ارائه شده است. علت آن این است که مدلسازی پدیدههای جوی بسیار پیچیده است و متغیرهای زیادی در شکلگیری آن دخالت دارند و مدلهای ارائهشده نیز طبیعتاً دارای اطمینان 100درصدی نیستند. ولی آنچه مشهود است بینظمیهای زمانی و مکانی است که در پارامترهای اقلیمی از جمله دما و بارش رخ داده است. مثلاً زمان وقوع بیشترین بارندگی از ماههای زمستان به بهار یا تبدیل الگوی بارش از برف به باران که این خود باعث کاهش ذخایر زیرزمینی، فرسایش خاک و افزایش تبخیر آب میشود.
میزان آب تجدیدپذیر ایران 130 میلیارد مترمکعب است که تقریباً مقدار ثابتی دارد و با تقسیم این حجم آب بر کل جمعیت کشور، میزان سرانه آب کشور به دست میآید. میزان سرانه آب تجدیدپذیر در سال 1300 خورشیدی، حدود 13 هزار مترمکعب بوده که در حال حاضر میزان سرانه آب در کشور به حدود 1680 مترمکعب کاهش یافته و در آینده نیز با توجه به رشد جمعیت و توسعه فعالیتهای صنعتی وضع به مراتب نامناسبتر خواهد شد.
لازم به گفتن است که برای سنجش میزان بحران آب در کشورهای مختلف از شاخصهای مختلفی استفاده میشود که سه شاخص فالکن مارک، شاخص سازمان ملل و شاخص موسسه بینالمللی مدیریت آب، معتبرترین شاخصها هستند.
تحلیل منابع آب ایران با استفاده از شاخصهای تعیین بحران آب
شاخص فالکن مارک: فالکن مارک دانشمند سوئدی در مطالعات خود بحران آب را بر اساس مقدار سرانه منابع آب تجدیدپذیر سالانه هر کشور تعریف کرده است. فالکن مارک میزان سرانه آب 1700 مترمکعب در سال را بهعنوان شاخص کمبود معرفی کرده است. بر این اساس کشورهایی که دارای سرانه منابع آب سالانه تجدیدپذیر بیش از 1700 مترمکعب هستند، مشکل بحران آب ندارند و کشورهایی که دارای سرانه منابع آب تجدیدپذیر بین 1000 تا 1700 مترمکعب هستند جزو کشورهای با تنش آبی محسوب میشوند و کشورهایی که دارای سرانه آب تجدیدپذیر کمتر از 1000 مترمکعب در سال هستند جزو کشورهای با کمبود آب هستند و سرانه آب کمتر از 500 مترمکعب در سال، فشار بسیار شدیدی به آن کشور تحمیل میکند. با توجه به جمعیت حدود 5/77 میلیونی ایران، در حال حاضر سرانه آب تجدیدپذیر ایران از مرز 1700 مترمکعب عبور کرده و کشور ما وارد دوره تنش آبی شده است.
شاخص سازمان ملل: بنیاد کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل میزان درصد برداشت از منابع آب تجدیدپذیر در هر کشور را بهعنوان شاخص اندازهگیری بحران آب معرفی کرده است. بر اساس شاخص مذکور هرگاه میزان برداشت آب یک کشور بیشتر از 40 درصد کل منابع آب تجدیدپذیر آن باشد این کشور با بحران شدید آب مواجه است و اگر این مقدار در حدفاصل 20 تا 40 درصد باشد بحران در وضعیت متوسط و چنانچه این شاخص بین 10 تا 20 درصد باشد بحران در حد متعادل و کمتر از 10 درصد بدون بحران تلقی میشود. با توجه به اینکه در ایران هماکنون 70 درصد کل آب تجدیدپذیر کشور مورداستفاده قرار میگیرد، ایران در وضعیت بحران شدید آبی قرار دارد.
شاخص موسسه بینالمللی مدیریت آب: موسسه مذکور دو عامل درصد برداشت کنونی نسبت به کل منابع آب سالانه و درصد میزان برداشت آب در آینده نسبت به برداشت آب در حال حاضر را همزمان مورد استفاده قرار میدهد که بر اساس این شاخص نیز ایران در وضعیت بحران شدید آبی قرار دارد.
بدین ترتیب اگر بخواهیم فقط شاخص بحران آب فالکنمارک را مدنظر قرار دهیم که شکل نیز بر این اساس ترسیم شده است، ایران وارد مرحله تنش آبی شده است لذا لازم است برنامهریزان کشور، بهینهسازی مصرف آب را در همه بخشها از جمله کشاورزی، شرب و بهداشت و صنعت در سرلوحه برنامههای توسعه کشور قرار دهند و برنامهریزی برای مقابله با بحران آب نیز باید معطوف به این بخشها و تکیه اصلی بر مدیریت تقاضا و مهار مصرف آب در این بخشها باشد.
راهکارهای کاهش اثرات کمآبی در بخش کشاورزی
توجه به تاثیر رژیم غذایی در مصرف آب از دیدگاه آب مجازی، افزایش بهرهوری آب، کاهش تلفات آب از طریق کاهش ضایعات کشاورزی، افزایش بهرهوری آب، افزایش راندمان آبیاری، انتخاب و توسعه سیستمهای نوین آبیاری متناسب با شرایط اقلیمی هر منطقه، آبیاری در ساعات کمترین تبخیر، انتخاب گونههای گیاهی مقاوم به خشکی و شوری، توجه به اصول بهینهسازی مصرف آب در فضای سبز شهرها (منظرسازی خشک)، محافظت از منابع آب در مقابل آلایندهها، استفاده از پسابهای تصفیهشده و...
راهکارهای کاهش اثرات کمآبی در بخش صنعت
استفاده بهینه از آب مصرفی در صنایع از طریق تصفیه و گردش مجدد آب، کاربرد پساب تصفیهشده شهری برای برجهای خنککننده و...
راهکارهای کاهش اثرات کمآبی در بخش شهری (شرب و بهداشت)
پایش و نظارت مستمر بر مصرف آب شرب و به حداقل رساندن تلفات آب در تاسیسات آبرسانی و ارتقای سطح مدیریت تقاضا، جداسازی آب شرب و بهداشت در شهرهای جدید و پرداختن به مسائلی از قبیل بهینهسازی مصارف خانگی توسط اصلاحات ابزاری، رفتاری و کنترلی.
اصلاحات ابزاری: بهینهسازی مصرف با الزام به استفاده از تجهیزات مناسب لوازم و شیرآلات مصرفی در منازل و اماکن دولتی و سایر واحدهای مصرفکننده آب (مخلوط کردن هوا با آب در تجهیزات مصرفکننده آب) و برای ترویج آن، اختصاص یارانه به این تجهیزات.
اقدام کنترلی: نصب برچسب بر روی تجهیزات مصرفکننده آب (کولر، ماشین لباسشویی، ماشین ظرفشویی و...) و نظارت بر نصب تجهیزات کممصرف از طریق سازمان نظام مهندسی ساختمان. به عبارت دیگر مشابه همان برچسبی که برای وسایل مصرفکننده برقی از لحاظ انرژی به کار میرود، برای تجهیزات مصرفکننده آب نیز از لحاظ میزان آب مصرفی به کار رود.
اصلاحات رفتاری: بهینهسازی مصرف در اماکن دولتی و منازل با آموزشهای مداوم در تلویزیون و وسایط نقلیه، آموزش و ترویج فرهنگ صرفهجویی در مصرف آب در مقاطع مختلف تحصیلی (مهدکودکها و مدارس).
انتخاب هر یک از این راهکارها یا مجموعهای از آنها بستگی به شرایط هر منطقه دارد که باید مورد توجه مسوولان و برنامهریزان قرار گیرد. بهطور کلی هر فناوری و برنامهریزی که ذخایر کمی آب شیرین را بهبود بخشد یا کیفیت نامطلوب آب را مطلوب سازد، مبارزه با خشکسالی و کمآبی به شمار میآید.
دیدگاه تان را بنویسید