مصاحبه با یزدان گودرزی پیرامون پایاننامه کارشناسی ارشدش
آزمون نظریه فریدمن در ایران
یزدان گودرزیفراهانی متولد تفرش است، واقع در استان مرکزی. او که در دوره آموزش متوسطه و پیشدانشگاهی دانشآموز رشته تجربی بود، در مهرماه سال ۱۳۸۵ به عنوان دانشجوی کارشناسی پا به ساختمان قدیمی دانشکده اقتصاد واقع در تقاطع کارگر شمالی و جلال آلاحمد گذاشت و امروز در مقطع دکترا در همین دانشکده مشغول به تحصیل است.
یزدان گودرزیفراهانی متولد تفرش است، واقع در استان مرکزی. او که در دوره آموزش متوسطه و پیشدانشگاهی دانشآموز رشته تجربی بود، در مهرماه سال 1385 به عنوان دانشجوی کارشناسی پا به ساختمان قدیمی دانشکده اقتصاد واقع در تقاطع کارگر شمالی و جلال آلاحمد گذاشت و امروز در مقطع دکترا در همین دانشکده مشغول به تحصیل است. در سالهای گذشته او موفق به تالیف کتاب «اقتصادسنجی کاربردی با نرمافزارهای eviews و microfit» با همکاری دکتر حسین عباسینژاد شد و در حال حاضر نیز با همکاری دکتر محسن مهرآرا کتابی با عنوان «اقتصادسنجی با دادههای پنلی» را در دست تالیف دارد.
از دوران تحصیلی خود و تجربیاتتان در راه مطالعات اقتصادی خود بگویید. در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در چه گرایشی موفق به اخذ مدرک شدید؟
سال اول، یعنی سال 85 که تازه اقتصاد قبول شده بودم هیچ علاقهای به این رشته نداشتم. این اوضاع ادامه داشت تا اینکه در سال دوم دوره کارشناسی فرصت حضور در کلاس اقتصاد کلان دکتر رحمانی را پیدا کردم و این زمینه علاقهمندی من به اقتصاد را فراهم کرد. میتوان گفت اقتصاد کلان باب علاقهمندی من به اقتصاد بود. از همان زمان تصمیم گرفتم که در آینده زمینه کاری خود را اقتصاد کلان قرار دهم. سال چهارم کارشناسی، درس اقتصادسنجی دکتر عباسینژاد را برداشتم. موقع تحویل دادن کارهای تحقیقی این کلاس بود که متوجه شدم اقتصادسنجی ابزاری مناسب برای تحلیلهای کلان است. به نوعی کاربردی کردن چیزهایی بود که به صورت نظری در کلاسها یاد گرفته بودیم.
با توجه به معدلم به صورت مستقیم در دوره ارشد قبول شدم و به همین طریق در این دوره هم اکثر توجهم به مسائل اقتصاد کلان و تحلیلسنجی بود. در همان دوره بود که با همکاری و کمک دکتر عباسینژاد شروع به نوشتن و چاپ مقالاتی کردم.
برویم سر بحث پایاننامه. موضوع انتخابی شما «آزمون تجربی رابطه بین مالیات تورمی و رفاه» است. چه شد که نظرتان به سمت این موضوع جلب شد؟
من از دوره کارشناسی خیلی به نظریات فریدمن علاقهمند بودم. در دوره ارشد مدرس اقتصاد کلان ما آقای دکتر خلیلیعراقی بود. در همان کلاس بود که ما رویکردهای مکتب پولی یا شیکاگو را مورد مطالعه قرار دادیم و در پی آن نظریات فریدمن در مورد حجم بهینه پول. این نظریات برای من خیلی جالب بود که باعث شد موضوع پایاننامهام را از ترم 2 برای خودم مشخص کنم.
البته این نکته برای من جای تامل داشت که شرایط ایران با شرایطی که فریدمن در نظریاتش مفروض میگیرد متفاوت است. در اقتصاد ایران ما با دولت بزرگ و بانک مرکزی غیرمستقل سروکار داریم و من سعی کردم این نکته را در نظر بگیرم. این پایاننامه در رابطه با پیدا کردن آن نقطه بهینه اجتماعی است که فریدمن در قاعده پولی خود بیان میکند. اینکه نقطه بهینه اجتماعی کجاست و با توجه به شرایط ایران چطور میتوان به آن
رسید.
به طور خلاصه سوال اصلی پایاننامه شما چه بود؟
سوال اصلی این بود که آیا قاعده پولی فریدمن در رابطه با نقطه بهینه اجتماعی، در اقتصاد ایران برقرار است یا خیر. نقطه بهینه اجتماعی از نظر فریدمن یعنی جایی که نرخ بهره اسمی صفر و تورم برابر با منفی نرخ بهره حقیقی است.
همین طور این سوال مطرح شد که آیا مالیات تورمی در ایران که دولت آن را به علت کسری بودجه خودش بر مردم تحمیل میکند، ایران را از این نقطه دور میکند یا خیر.
این طور که به نظر میرسد شما دادههای سری زمانی اقتصاد ایران را مورد استفاده قرار دادهاید، از چه مدلی برای بیان منظور خود استفاده کردید؟ در نهایت به چه نتیجهای رسیدید؟
من در پایاننامهام از دو روش استفاده کردم. یکی روش مرسوم ARDL در اقتصادسنجی بود و روش دیگر هم بر پایه مدل DSGE یا تعادل عمومی پویای تصادفی.
در قالب مدل DSGE این نتیجه به دست آمد که افزایش مالیات تورمی (یا همان تورم) منجر به کاهش میزان مصرف کل میشود و از طرف دیگر با توجه به کاهش قدرت خرید، میزان کار افراد افزایش یافته و در کل شاهد کاهش رفاه خواهیم بود. بنابراین تورمی که به واسطه جبران کسری بودجه دولت بر جامعه تحمیل میشود باعث کاهش مصرف و ساعات فراغت افراد جامعه میشود و در نهایت رفاه کاهش مییابد.
مدل ARDL چه نتیجهای به شما داد؟
در این مدل این طور مفروض بود که با افزایش قیمتها، افراد برای جلوگیری از ضرر ناشی از تورم اقدام به سپردهگذاری در بانکها میکنند و با افزایش تورم، الگوی این سپردهگذاریها تغییر کرده به طوری که این افزایش تورم منجر به تواتر بیشتر برداشتهای مردم از بانکها خواهد شد. این خودش هزینهای را به مردم تحمیل میکند، هزینههای مبادلاتی ناشی از این برداشتها را باید در نظر داشت و مهمتر از آن با افزایش تورم مردم تمایل کمتری به سپردهگذاریهای بلندمدت نشان میدهند. امری که اقتصاد ما را با مشکل مواجه خواهد کرد.
بر اساس نتیجه تحقیق به ازای هر یک درصد افزایش سطح عمومی قیمتها در ایران میزان رفاه، که با نسبت مصرف به تولید ناخالص داخلی معرفی شده، به میزان 6/1 درصد کاهش مییابد.
میدانیم که پیدا کردن دادههای اقتصادی مورد نیاز با دشواریهایی روبهروست، تجربه شما چیست؟ در انتها دادههای مورد نیاز خود را از کدام منابع استخراج کردید؟
اساساً در اقتصاد ایران دسترسی به دادههای مناسب بسیار سخت است. در ضمن دادههای موجود در بسیاری از موارد به روز نیستند. در حال حاضر بسیاری از دادههای مهم آماری در سایتی مانند سایت بانک مرکزی حداکثر مرتبط با سال 90 و نسبت به استانداردهای بینالمللی ناقص هستند. من مجبور بودم برای پیدا کردن و وارد کردن دادههای مرتبط، به سالنامههای آماری بانک مرکزی مراجعه و دادهها را تکتک وارد کنم و تعداد زیادی از دادههای کشور خودمان را از منابع بینالمللی گرفتم، مثل سایت بانک جهانی. بانک مرکزی نیز حجم سپردهها را علنی اعلام نمیکند و برای دسترسی به آمارش به نامهنگاریهای متعدد نیاز است. ترتیباتی که روند کار را سخت میکند.
چه میزان زمانتان را صرف کارهای پایاننامه کردید؟
همانطور که گفتم موضوع پایاننامه در ترم دوم ارشد برایم نهایی شده بود اما اگر بخواهیم زمانی را که روی پایاننامه متمرکز بودم در نظر بگیریم میتوانم بگویم حدود چهار ماه وقت صرف این کار کردم.
استاد راهنمای شما، آقای دکتر خلیلیعراقی چگونه در تدوین پایاننامه به شما کمک کرد؟
هنگامی که تازه کار را شروع کرده بودم، نمیدانستم چطور باید صحت قاعده پولی فریدمن را بسنجم و به خاطر همین کارم شاخ و برگ زیادی پیدا کرده بود که باعث پیچیدگی مدلم میشد. او من را به سمت هدف راهنمایی کرد، هدفی مبنی بر بیان رابطه بین تورم و رفاه.
استاد مشاورتان، آقای دکتر عباسینژاد چطور؟
او در مدلسازی خیلی به من کمک کرد. یعنی در طول این مدت نتایج مدلهای من را با همدیگر بررسی میکردیم که ببینیم احیاناً مشکلی دارند یا نه.
نمره پایاننامه شما چند شد؟
33/19.
اگر الان بخواهید به پایاننامه خود نمره دهید چه نمرهای را مناسب میدانید؟
19.
چرا؟
چون احساس میکنم این موضوع جای کار خیلی بیشتری داشت. هرچند من آن زمان در حد یک دانشجوی کارشناسی ارشد به این قضیه در پایاننامهام پرداختم و البته این کار زمینه آشنایی من را با بسیاری از مسائل علمی، مانند مفهوم مدل و جایگاه آن، فراهم ساخت. مثلاً در رابطه با مدلهای DSGE که تازه مطرح شده بودند آگاهی چندانی وجود نداشت و ممکن بود در صورت اشتباه هم بسیاری متوجه اشتباه رخداده در محاسبات مدل نشوند. اما در حال حاضر میتوانم با تسلط بیشتری به این گونه مدلها بپردازم.
با تمام این صحبتها آیا میتوان گفت که پایاننامه شما صحت نظریه فریدمن را در رابطه با نقطه بهینه اجتماعی در اقتصاد ایران تایید میکند؟
بله.
آیا برای پایاننامه مقطع دکترای خود اقدامی کردهاید؟
متناسب با همان علاقه همیشگی خود به مباحث کلان، تمایل دارم در پایاننامه دکترا به سیاستهای پولی بپردازم.
برای اقتصادخواندگانی که کار پایاننامه را پیش رو دارند چه پیشنهادی دارید؟
در درجه اول به هیچ وجه به سراغ موضوعات تکراری نروند چرا که نه چیز زیادی یاد میگیرند و نه چیزی به بقیه اضافه میکنند. جدید بودن یک موضوع حتی در حد بسیار کم، ارزش کار را در مقایسه با نمونههای تکراری افزایش میدهد. در صورت انتخاب موضوعات جدید فرد وادار به یادگیری چیزهای جدید نیز میشود. موضوع پایاننامه مهمترین گام در راستای آینده کاری فرد است. با انتخاب موضوع پایاننامه است که افراد میتوانند به سمت اهداف آتی خود جهتگیری کنند. مثلاً کسی که در آینده قصد کار در سیستم بانکی کشور را دارد با انتخاب موضوعی مناسب ضمن آشنایی با مقوله بانکداری برای آینده خود نیز توشهای برمیدارد. گذاشتن زمان بیشتر بر روی پایاننامه پایههای نظری آن را قویتر خواهد کرد.
پایاننامه خود را به لحاظ علمی در چه حد تاثیرگذار میدانید؟
تاثیرگذار بود، چرا که من از مدلی استفاده کردم که پیش از این چندان مورد استفاده قرار نگرفته بود. استفاده از مدلهای برنامهریزی پویا به نظر من از نکات مثبت بود. علاقهمندی من باعث شد که به دنبال این مدلها بروم و در زمینه آنها کار کنم و فکر میکنم در آن مقطع به عنوان یک دانشجوی کارشناسی ارشد کار خوبی ارائه دادم. در رابطه با پایاننامهام حداقل 20 مقاله خارجی خواندم تا بتوانم با استفاده از آنها کار را جلو ببرم.
دیدگاه تان را بنویسید