تاریخ انتشار:
محمد سلطانیفر از رابطه دولت روحانی و صدا و سیما سخن میگوید
دولت به حرفمان گوش نکرد
محمد سلطانیفر از جمله استادان علوم ارتباطات دانشگاه آزاد است که ضمن کار آکادمیک از تجربه مناسب در حوزه ژورنالیسم نیز برخوردار است، بنابراین سخنان وی از ایدههای تجربهنشده نشأت نگرفته است. مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت ارشاد و نویسنده کتاب پوشش خبری و روابط عمومی الکترونیک رویکرد صدا و سیما را ملی و فراجناحی نمیداند زیرا نوع مواجهه او با دو دولت احمدینژاد و روحانی تفاوت زیادی را تجربه کرده است.
چالش دولت با صدا و سیما موضوع چندان تازهای نیست، همواره دولتها با صدا و سیما درگیر میشوند. در یک زمان دولت خاتمی نسبت به سیاستهای یکجانبه صدا و سیما اعتراض دارد و در زمان دیگر دولت روحانی نسبت به عدم پوشش خبری دستاوردهای دولت به جامجم انتقاد میکند، اما با این وجود صدا و سیما تغییری در رویکرد خود ایجاد نمیکند. در حال حاضر این سوال مهم مطرح میشود که آیا صدا و سیما باید روابط عمومی دولت باشد و همانند سایتهای خبری متعلق به دولت، کوچکترین اقدامات را اطلاعرسانی کرده و در این میان انتقاد را فراموش کند.
هیچ مقامی از صدا و سیما انتظار ندارد که در مقام روابط عمومی دولت نقش ایفا کند. اما حداقل انتظار این است که صدا و سیما بهعنوان یک رسانه ملی نسبت به همه دولتها موضع یکسانی داشته باشد تا بتواند جایگاه خود را بهعنوان یک رسانه بیطرف حفظ کند. این نکته را به یاد داشته باشید که صدا و سیما نباید روابط عمومی هیچ دولتی باشد اما در این میان یک نکته ظریف وجود دارد؛ صدا و سیما بهعنوان رسانهای ملی و فراجناحی، باید با همه دولتها برخورد یکسان داشته باشد.
البته صدا و سیما مدعی است که با همه دولتها برخورد یکسان و انتقادی دارد.
این حق صدا و سیماست که رویکرد انتقادی خود را نسبت به دولتها حفظ کند اما در عین حال مجاز نیست که با یک دولت خوب بوده و با دولت دیگر سر عناد داشته باشد. اگر شما رویکرد صدا و سیما را با دولت روحانی و احمدینژاد مقایسه کنید متوجه میشوید که صدا و سیما برخورد یکسانی با دو دولت نداشته و سیاست یک بام و دو هوا را در پیش گرفته است. حداقل انتظار از صدا و سیما این بود که اگر از دولت احمدینژاد به صورت همهجانبه حمایت میکند نباید رویکرد انتقاد را در مواجهه با دولت روحانی از همان روز نخست در پیش بگیرد.
یعنی بر این باورید که در برابر دولت احمدینژاد رویکرد تایید و در برابر دولت روحانی رویکرد تشکیک را در پیش گرفته است.
دقیقاً، رابطه دولت نهم و دهم با صدا و سیما بهگونهای بود که صدا و سیما تمام اقدامات این دولت را برجسته کرده و مثبت ارزیابی میکرد. اما به محض پیروزی آقای روحانی در انتخابات این رویکرد تغییر گستردهای را تجربه کرد. شما حتماً به یاد دارید که در تمام دورانی که مذاکرات هستهای در جریان بود صدا و سیما زمینه تشکیک را در مردم ایجاد میکرد اما در برابر دولت نهم و دهم موضع انفعالی گرفته و ضمن تایید همهجانبه تلاش میکرد با توجیه افکار عمومی بهگونهای ظاهر شود که دولت پیروزی بزرگی را به دست آورده است. من لازم است که بار دیگر این نکته را مورد تاکید قرار بدهم که صدا و سیما باید همان رویهای را در برابر دولت یازدهم در پیش بگیرد که پیشتر در مواجهه با دولت نهم و دهم در پیش گرفته بود در غیر این صورت شائبه برخورد جناحی تقویت میشود.
منظورتان این است که صدا و سیما چون اخبار دولت را در اولویتهای آخر قرار میدهد جناحی برخورد میکند.
این مساله یک بخش رفتار جناحی صدا و سیما محسوب میشود. الفاظ خاصی که خبرنگاران در گزارشهای خبری خود به کار میگیرند نشان میدهد آنها نسبت به اخبار دولت موضع مشهودی دارند. فارغ از این صدا و سیما زمان تهیه گزارش به سراغ افرادی میرود که اقدامات دولت را زیر سوال میبرند و اگر موضع انتقادی در مورد صدا و سیما داشته و به نوعی دولت را مورد تایید قرار بدهند به هیچ عنوان این مصاحبهها از تلویزیون پخش نمیشود.
این سخن شما در برابر ادعای عدهای از منتقدان دولت قرار میگیرد که بر این باورند در صدا و سیما جایی برای بیان سخنان منتقدان نیست و صدا و سیما باید فرصت حضور منتقدان توافقنامه ژنو را در رسانه ملی فراهم کند.
اگر رسانه ملی پیشتر فرصت حضور منتقدان ژنو را در صدا و سیما فراهم میکرد در این مقطع زمانی هم میتواند این کار را انجام دهد. صدا و سیما با وجود رویکرد جناحی در برابر دولت روحانی تلاش دارد خود را بیطرف جلوه بدهد اما نوع انتخابها نشان میهد چطور از اصلاحطلبان افرادی انتخاب میشوند تا در مناظرهها به نوعی مغلوب شوند. بهطور مثال چندی پیش صدا و سیما از آقای زاکانی نماینده مجلس و منتقد دولت دعوت کرد با آقای حقشناس در مناظرهای شرکت کند. شما توجه کنید که فردی سخنور را در برابر یک اصلاحطلب آرام و نجیب قرار دادند به همین دلیل نتیجه مناظره به سود زاکانی تمام شد. این در حالی بود که آنها میتوانستند توازن را رعایت کرده و فردی متبحر را در برابر زاکانی قرار دهند اما این کار را انجام ندادند بهطور مثال میتوانستند آقای زیباکلام را در برابر زاکانی قرار دهند تا مشخص شود که چه کسی برنده شده است.
صدا و سیما در برابر تمام اتهامات وارده به بیان این نکته بسنده کرد که دولت از تشتت تیم رسانهای رنج میبرد و برای توجیه شکستهای خود انگشت نشانه را به سمت صدا و سیما گرفته است.
من ترجیح میدهم که در مورد تیم رسانهای دولت وارد بحث نشوم.
بسیاری از کارشناسان تبلیغات بر این باورند که رویکرد دولت در پروژه نه به یارانه موجب شد که تعداد کمی انصراف دهند و به دنبال شکست نه به یارانه مسوولان دولتی صدا و سیما را مقصر دانستند.
من همواره موضع خود را در این مورد اعلام کردم به نظرم دولت در این مورد اشتباه کرد و به همین دلیل شکست خورد. ما از همان ابتدا این پیشبینی را کردیم اما متاسفانه دولت به این توصیهها توجه نکرد.
ایده شما چه بود؟
طرح ما این بود که دولت بهجای پرسیدن از همه مردم در مورد نیاز به دریافت یارانه میبایست دو تا سه دهک را مشخص میکرد و به آنها یارانه میداد و بعد از مردم میخواست اگر مدارکی دال بر نیازمند بودن میتوانند ارائه بدهند و از سوی دولت حذف شدهاند، این مدارک را ارائه دهند. نظر من این بود که دولت میتوانست 20 میلیون نفر را انتخاب کند که این افراد از اقشار محروم، مستمریبگیران و اعضای کمیته امداد انتخاب میشدند بعد از حذف بخش زیادی از مردم اقشار
دیدگاه تان را بنویسید