پنج دلیل برای تمدید مذاکرات هستهای
با وجود مذاکرات نفسگیری که در سه هفته گذشته در وین ادامه داشته، به نظر نمیآید که دیپلماتهای ایرانی، آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، چینی و روسی موفق شوند بر شکاف عظیمی که میان مواضعشان وجود دارد پلی زنند.
با وجود مذاکرات نفسگیری که در سه هفته گذشته در وین ادامه داشته، به نظر نمیآید که دیپلماتهای ایرانی، آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، چینی و روسی موفق شوند بر شکاف عظیمی که میان مواضعشان وجود دارد پلی زنند. در این صورت چارهای جز تمدید مذاکرات نمیماند، چرا که هیچ یک از طرفین آمادگی اعلام شکست و پرداخت هزینه آن را در حال حاضر ندارد. هرچند که تا زمان تنظیم این گزارش در مورد طول زمان و شیوه تمدید هنوز شک و تردیدهایی وجود دارد، اما بدون شک مخالفان این روند حتماً چنین تمدیدی را نشانهای بر عدم جدیت طرف مقابل و تلاشش برای خرید زمان تلقی خواهند کرد و طبل ناکارآمدی دیپلماسی را به صدا در خواهند آورد.
آنها در خطا هستند. نه تنها با تمدید مذاکرات آسمان فرو نخواهد ریخت، بلکه حداقل به پنج دلیل، رفتن به وقت اضافه میتواند برای مذاکرات مفید باشد.
1- فاکتوری که من از آن به عنوان تفکر دقیقه 90 یاد میکنم باعث نوعی بنبست در مذاکرات شده بود. به این معنا که هر یک از طرفین انتظار داشت با نزدیک شدن به موعد پایانی گام نخست در 30 تیرماه، طرف مقابل از ترس شکست مذاکرات از مواضعش کوتاه بیاید. این دیدگاه باعث بروز نوعی رکود در مذاکرات شده بود و انعطافپذیری طرفین را کم کرده بود. با پشت سر گذاشتن این موعد تصنعی، طرفین میتوانند با رویکرد واقعبینانهتری به گفتوگو بپردازند و به جای قمار بر سر زمان در پی یافتن راهکارهایی برای دستیابی به نهایتی برد-برد با کمترین هزینه باشند.
2- اگر هدف دستیابی به یک معامله بد بود، این هدف میتوانست به سرعت و آسانی به دست آید. اما دستیابی به توافقی فراگیر و عادلانه که در گذر زمان پایدار باشد نیازمند دقت و زمان است. بنابراین، بهتر آنکه مذاکرهکنندگان به خود فرصت کافی بدهند که به تمام جوانب آن فکر کنند، وزن هر کلمه را به درستی بسنجند، و راهکارهای اجرایی شدن بدون کاستی و به موقع آن را مورد بررسی قرار دهند. اسفبار خواهد بود اگر بعد از مشقات بسیار توافقی حاصل شود ولی به علت مشکلی که میتوانست قابل پیشبینی و پیشگیری باشد چند ماه یا چند سال بعد نقض شود و طرفین را به نقطه صفر برگرداند.
3- زمان بیشتر میتواند به دو طرف اصلی، یعنی ایران و ایالاتمتحده، کمک کند افکار عمومی را برای یک مصالحه، که ممکن است همه خواستههای آنها را برآورده نکند، آماده کنند. در چند هفته گذشته، هر دو طرف در تلاشی برای تقویت جایگاه مذاکراتی خود به موضعگیریهای عمومی متوسل شده بودند. اما این امر نهتنها به آنها در رسیدن به اهدافشان یاری نرساند، بلکه قدرت مانوردهیشان را هم کم کرد. هر توافقی که بیشتر بر اساس محدودیتهای سیاست داخلی دو طرف و نه الزامات منافع ملیشان تنظیم شده باشد، محکوم به شکست خواهد بود.
4- این واقعیت که با وجود عدم پیشرفت چشمگیر در مورد مسائل دشوار، دو طرف هنوز مایل به ادامه گفتوگوها هستند، نشانه اراده سیاسی آنها برای خروج از این بحران است. اما با وجود آنکه اراده سیاسی برای رسیدن به توافق واجب است، کافی نیست. اگر ایران همچنان بر حفظ و در نهایت افزایش ظرفیت غنیسازی خود و 1+5 همچنان بر کاهش و محدود نگه داشتن آن اصرار ورزند، هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد. آنچه امروز بیش از هر زمان به آن نیاز است راهکارهای نوین و مبتکرانه برای حل مسائل مورد اختلاف است. یافتن، ارائه، و چانهزنی بر سر چنین گزینههایی نیازمند زمان است.
5- ادامه مذاکرات ممکن است چندان خوشایند نباشد، اما این تنها تا زمانی درست است که به گزینههای جایگزین که یا شکست کامل و بازگشت به نبرد تحریمها و سانتریفیوژهاست، یا درگیری نظامی نیندیشیده باشیم. در بهترین حالت از دست رفتن این فرصت استثنایی منجر به بدگمانی بیشتر بین طرفین و سختتر شدن مواضع میشود. به عبارتی دیگر شکست در حال حاضر، توافق در آینده را دشوارتر خواهد کرد. علاوه بر این دلایل، دو واقعیت عمده را باید در نظر داشت: اول اینکه برای حل یک بحران 12ساله غیرمنطقی نیست که به بیش از شش ماه زمان نیاز داشته باشیم. دوماً، توافق ژنو نهتنها ایران و 1+5 را، بلکه دنیا را در عرض شش ماه گذشته در شرایط بهتری قرار داده، بنابراین ادامه این شرایط بدون شک بهتر از بازگشت به عقب است. هنوز معلوم نیست که بتوان این بحران را حتی در وقت اضافه حل کرد، ولی بدون شک پیش از ترک زمین باید از هر فرصتی برای نیل به این هدف استفاده کرد.
دیدگاه تان را بنویسید