سیروس ناصری از مذاکرات وین و دستیابی به توافق با ۵ + ۱ میگوید
آمریکا نیازمند توافق با ایران است
میگوید فرصت برای ما تنگ نیست که دغدغه زمان را داشته باشیم. وقت برای آمریکاییها در حال گذر است. هرچند که آنها با تبلیغات فراوان موضوع را به گونهای دیگر نشان دادهاند. سیروس ناصری دیپلمات سابق و عضو تیم هستهای دوره اصلاحات با ابراز خوشبینی نسبت به امکان دستیابی به توافق در نشست ایران و ۱ + ۵ ابراز میدارد اصلاً گمان نمیکنم که به توافق نرسیم. برداشت من تنها این است که نیاز آمریکا به توافق در حدی است که بالاخره راهی برای برونرفت از وضعیت فعلی و دستیابی به نتیجه پیدا میکند. بنابراین ما نباید زیاد نگران باشیم. وی در مورد دلایل آمریکاییها برای توافق هستهای با ایران نیز متذکر میشود: کاخ سفید میداند که اگر ما به توافق جامع با ۱ + ۵ نرسیم برنامههای گذشته خود را ادامه میدهیم و دقیقاً آمریکاییها به دلیل ترس از این حرکت ایران و همچنین واکنش افکار عمومی این کشور نسبت به عدم نتیجهگیری مذاکرات هستهای با تهران از موضع خود عقبنشینی میکنند.
میگوید فرصت برای ما تنگ نیست که دغدغه زمان را داشته باشیم. وقت برای آمریکاییها در حال گذر است. هرچند که آنها با تبلیغات فراوان موضوع را به گونهای دیگر نشان دادهاند. سیروس ناصری دیپلمات سابق و عضو تیم هستهای دوره اصلاحات با ابراز خوشبینی نسبت به امکان دستیابی به توافق در نشست ایران و 1+5 ابراز میدارد اصلاً گمان نمیکنم که به توافق نرسیم. برداشت من تنها این است که نیاز آمریکا به توافق در حدی است که بالاخره راهی برای برونرفت از وضعیت فعلی و دستیابی به نتیجه پیدا میکند. بنابراین ما نباید زیاد نگران باشیم. وی در مورد دلایل آمریکاییها برای توافق هستهای با ایران نیز متذکر میشود: کاخ سفید میداند که اگر ما به توافق جامع با 1+5 نرسیم برنامههای گذشته خود را ادامه میدهیم و دقیقاً آمریکاییها به دلیل ترس از این حرکت ایران و همچنین واکنش افکار عمومی این کشور نسبت به عدم نتیجهگیری مذاکرات هستهای با تهران از موضع خود عقبنشینی میکنند.
وزیر امور خارجه تعبیر مذاکرات تاریخساز را برای آخرین دور مذاکرات هستهای ایران و 1+5 انتخاب کرده است. دستیابی به توافق را تا چه اندازه محتمل میدانید؟
بنده از محتوای مذاکرات اطلاعی ندارم اما از فحوای موضوعات مطروحه و مواضع اعلامشده اینگونه برداشت میکنم که جریان مذاکرات و آنچه در نشستهای متعدد ایران و 1+5 و نشستهای دوجانبه با دیگر اعضای این گروه صورت گرفته است تنها به یک موضوع بستگی دارد و آن هم این است که 1+5 حق ایران در تولید سوخت هستهای را بر اساس مفاد توافقنامه ژنو بپذیرد. این سوخت که مصارف صلحآمیز دارد برای استفاده نیروگاههای ایران تولید میشود. به رسمیت شناختن حقوق ایران شاهکلید مذاکرات و مهمترین بحث گفتوگوهای تهران و 1+5 است. حل و فصل این مساله میتواند راه را برای طرح و نتیجهگیری از موضوعات دیگر هموار کند.
به نظر میرسد این حق توسط اعضای 1+5 شناسایی شده باشد. حضور زودهنگام جان کری در وین و حضور پرتعداد هیات مذاکرهکننده آمریکایی نویددهنده عزم کاخ سفید برای عادیسازی پرونده هستهای ایران است.
آنچه شما از موضعگیری آمریکاییها در اخبار و برنامهها میبینید بسیار متفاوت با واقعیت امر است. این امور بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. میخواهم بگویم عملکرد آمریکاییها در این مذاکرات با آنچه در برنامه عمل ژنو توافق شده است بسیار متفاوت است. اینطور به نظر میرسد که آنها قصد داشتند مذاکرات هستهای با ایران و برنامههای هستهای ما را در یک حد بسیار محدود مورد توافق قرار دهند و ایران را در شرایط پذیرش آن قرار دهند. خیزی که آمریکاییها در صحنه فعالیتهای تبلیغاتی برداشتهاند به وضوح این موضوع را نشان میدهد. ما در مورد نیت واقعی آمریکاییها در دستیابی به توافق و عمل به تعهداتشان هنوز شک داریم.
یعنی آنچه ما میبینیم با واقعیت امر منافات دارد؟
موضعی که آمریکاییها در این مذاکرات اتخاذ کردهاند بسیار حداقلی بوده و تا اندازهای طنز است. این حدی که مذاکرهکنندگان آمریکایی در تولید سوخت هستهای و تعداد سانتریفیوژها برای ما قائل شدهاند به هیچوجه منطقی نیست. ما نمیتوانیم و نمیخواهیم به طرح و برنامه آمریکا تن در دهیم. ایران با برخورداری از دانش تولید سوخت هستهای باید بتواند پروژههای تحقیقاتی خود را اجرایی کند. منویات مقامات و مذاکرهکنندگان آمریکایی برای ما قابلیت اجرایی ندارد.
مثلاً چه مواردی را مطرح کردهاند.
عددهایی که در مورد تعداد سانتریفیوژهای ایران مطرح کردهاند بسیار مسخره است.
اینکه تعداد سانتریفیوژهای ما به کمتر از هزار عدد کاهش پیدا کند؟
اصلاً نمیخواهم به این اعداد و ارقام مضحک اشاره کنم.
ایران 19 هزار سانتریفیوژ دارد که از این تعداد 9 هزار دستگاه در حال کار هستند و خواست غرب تقلیل آنها به چند صد دستگاه است.
بنا بر برنامه عمل توافق کاهش یکباره تعداد سانتریفیوژها هیچگاه در دستور کار نبوده است. نیاز ایران بسیار روشن است و توافق نهایی نیز باید بر همان اساس تنظیم شود. ما در حال حاضر یک نیروگاه داریم و درصدد هستیم که نیروگاههای جدیدی را نیز احداث کنیم. برای تمامی این نیروگاهها هم نیازمند تامین سوخت هستیم. ایران با تجربه تلخ گذشته و هزینههایی که برای دستیابی به دانش صلحآمیز هستهای پرداخت کرده حاضر نیست در تامین سوخت وابسته به دیگران باشد. این وابستگی نه به کشورهای دوست و نه به غیر دوست قابل تحمل نیست. منطق هم ایجاب میکند که اینگونه باشد. در حال حاضر ما از توان تولید سوخت برخورداریم و دلیلی ندارد که به کشورهای دیگر وابسته شویم. اما به جهت آنکه پروسه تولید سوخت هستهای بحث امروز و فردا نیست نیازمند تعریف آن در یک بازه زمانی هستیم. این موضوع تعریف مشخصی از برنامه عمل توافق ژنو است که همه باید متعهد به اجرای آن باشند. بنابراین ما نباید تعریفی در جهت توضیح مجدد بدیهیات
این توافق داشته باشیم. برنامه عمل ژنو رکن، شالوده و پایه مذاکرات وین است.
در زمینه غنیسازی هم به همین شکل است؟
در مورد سطح غنیسازی اصل بر این بوده است که به نیازهای ایران توجه شود. یعنی با توجه به کیفیت برنامههای هستهای ایران در رابطه با نیازهای کشورمان در خصوص سوخت به مذاکره بپردازیم و به راهحلی برسیم. درصد غنیسازی هم طبعاً به اندازهای باید باشد که برای تولید سوخت هستهای کافی باشد. البته ما در پیشنهادات کشورهای غربی در رابطه با موضوع غنیسازی بحث خاصی را مشاهده نکردیم اما آنچه در رابطه با تعداد سانتریفیوژهای ایران شنیدیم واقعاً مضحک بود.
در مورد بازه زمانی اجرای توافق نهایی هم ایران بر پروسه چهار تا پنجساله تاکید میکند اما 1+5 خواهان روندی 10 تا 20ساله است. توافق بر پروسهای 10ساله میتواند به تامین خواستههای ما منجر شود؟
دولت فعلی آمریکا نیاز فراوانی برای توافق با ایران دارد. وضعیت منطقه و شکست پروژههای کاخ سفید در کشورهای دیگر ایجاب میکند که در مذاکرات هستهای ایران به اتفاق نظری برسد. این اتفاق نظر و تفاهم، زمانی مورد قبول است که به تحقق مطالبات و خواستههای ایران نیز منجر شود. لذا معتقدم حضور آمریکاییها در پای میز مذاکرات با ایران تنها به دلیلی که به آن اشاره شد صورت گرفته است. هر چند که معتقدم نمیتوان چندان به تعهدات دولتها اطمینان کرد. اما در شرایط فعلی که ما برای دستیابی به توافق پای میز مذاکره حاضر شدهایم باید مطالباتمان را به گونهای طرح کنیم که حق مطلب ادا شود.
بازه زمانی 10ساله میتواند تحقق مطالبات ما را به دنبال داشته باشد.
پیشبینی این موضوع بسیار سخت است. اما مذاکرات ما باید به گونهای باشد که در توافق نهایی به اصل و بنیان توافق ژنو توجه شود. اصل و بنیاد توافق موقت ژنو ادامه برنامه هستهای ایران با ارائه اطمینان لازم بود. این مسیر باید در توافق نهایی هم ادامه پیدا کند.
بخشی از اختلافات ما با 1+5 به راستیآزمایی از برنامههای هستهای ایران باز میگردد. این راستیآزمایی که در گذشته و بر اساس توافق ژنو هم وجود داشت.
راستیآزمایی مذاکرات وین بسیار فراتر از توافق ژنو است. ما این راستیآزمایی را در قبال اجرای خواستههای ایران میپذیریم.
مانند بحث تحریمها که توافق ژنو تنها بخش محدودی از آن را پوشش میدهد و گام نهایی به تمامی محدودیتهای اقتصادی ایران میپردازد؟
کاملاً درست است.
فکر میکنید حتی در صورت توافق جامع محدودیتهای اقتصادی ایران تماماً رفع شود؟
به هر حال باید خواستههای ایران تامین شود.
اما کشورهای غربی میخواهند این تحریمها در بازه زمانی 10 تا 20ساله متوقف شود. میگویند به دلیل مشکلات حقوقی نمیتوانند در بازه زمانی محدودتری تحریمها را متوقف کنند.
به محض پذیرش تعهدات ایران و امضای توافق وین باید تمامی اشکال تحریمی متوقف شود. مشکلات حقوقی و دیگر مباحث نیز مشکل خودشان است که باید مرتفع شود.
توجیه آنها این است که تحریمها در بازه زمانی یک یا دوساله که اعمال نشده است بنابراین باید در پروسه زمانی طولانیتری متوقف شود.
من این موضوع را نشنیدهام. تحلیلهایی که از سوی کارشناسان آمریکایی منتشر شده است بر این بحث تاکید میکند که باید ساز و کاری اندیشید که امکان گریز ایران از تعهداتش در زمان طولانیتری صورت گیرد چرا که بسیج سیاستهای کشورها برای اعمال تحریمها علیه ایران حداقل شش ماه به طول میانجامد.
میگویند که میخواهند فرصت برای ساخت سلاح هستهای را از ایران سلب کنند.
میگویند چون اعمال مجدد تحریمها شش ماه به طول میانجامد بنابراین باید طوری تفاهم شود که ایران فاصله ششماههای از نقطه گریز داشته باشد. این مبنایی است که برخی از صاحبنظران آمریکایی در مقالاتشان مطرح کردهاند. اما مبنای ما هم این است که از زمان پذیرش تعهداتمان شاهد لغو تمامی تحریمها باشیم.
اما ما در توافق ژنو هم نتوانستیم بر اساس زمانبندی حرکت کنیم و از آنچه باید برخوردار میشدیم منتفع شویم. مثلاً در دریافت قطعات هواپیما تاخیری صورت گرفت و تحریمهای بیمهای ایران هم تا همین اواخر پابرجا بود.
اتفاقاً تجربه توافق ژنو و بدقولیهای آمریکاییها نشان میدهد که نباید به آنها اعتماد تام و تمام داشت. آنها در اجرا حسن نیت ندارند. بنابراین باید در زمان تنظیم توافق نهایی به جوانب تمامی امور توجه کرد و پس از آن به خواستههای آنها تن داد.
به نظر میرسد که نه به خود توافق و نه به اجرای آن چندان خوشبین نیستید.
به نظرم ما نباید عجله کنیم. این آمریکاییها هستند که نیازمند دستیابی به توافق هستند. نیاز دولتمردان آمریکایی جلب دیدگاههای افکار عمومی این کشور با فیصله پیدا کردن برنامه هستهای ایران است و معتقدم اگر امروز به توافق نرسیم قطعاً در آینده نزدیک شاهد انجام آن خواهیم بود.
به هر حال مردم ایران هم دوست دارند این تحریمها متوقف شود.
مردم ما خیلی صبوری کردهاند اما معتقدم مدتی دیگر هم باید منتظر بمانند.
چند ماه دیگر؟ یک ماه؟ دو ماه؟ شش ماه؟
نه تا این اندازه طولانی. به هر حال شما باید توجه داشته باشید که زمانی همین آمریکاییها که به این شکل پای میز مذاکره با ایران حاضر شدهاند هیچیک از برنامههای هستهای ما را قبول نداشتند و امکان غنیسازی از سوی ایران را نمیپذیرفتند. اما حالا میبینیم که با مشخص شدن اهداف ایران در استفاده از دانش صلحآمیز هستهای از موضع خود عقبنشینی کرده و به بررسی ساز و کار امکان اجرای اهداف ایران پرداختهاند. الان هم آمریکا باید بپذیرد که ایران صاحب صنعت تولید سوخت هستهای شده است. پذیرش این موضوع برای یک آمریکای منطقی امکانپذیر است اما برای یک آمریکای غیرمنطقی با دردسرهایی برای این کشور و کشورهای دیگر توام خواهد بود. اما در هر صورت معتقدم که ما نباید اصرار زیادی برای کوتاه کردن زمان دستیابی به توافق داشته باشیم.
این خواست لابی صهیونیستی و اسرائیل است که زمان توافق ژنو همچنان ادامه پیدا کند. برخی از سناتورهای آمریکایی مخالف ایران هم خواستار عدم دستیابی به توافق جامع هستهای هستند.
اینکه دلیلی برای کوتاه آمدن ما از مواضع اصولیمان نیست. ما نباید در مواردی که پیش از این و در خلال مذاکرات ژنو توافق کردهایم کوتاه بیاییم. آمریکاییها باید به نیازهای ما توجه داشته باشند. نیازهای ما هم بسیار روشن است. ما میخواهیم از امکان تولید سوخت هستهای برخوردار باشیم. اگر امروز با خواسته ما موافقت کنند و مفاد توافق جامع را بر اساس آن تنظیم کنند که چه بهتر و در غیر این صورت قطعاً در بازه زمانی بسیار نزدیک آن را میپذیرند. آمریکاییها محتاج این توافق هستند.
برخی از چهرهها معتقدند همین که 1+5 پروسه فعالیتهای تحقیقاتی ایران را بپذیرد کافی است و ما نباید اصراری بر تعداد سانتریفیوژها داشته باشیم و در مورد آن چانهزنی کنیم.
از همان روز نخست که ما را به اشتباه محکوم کردند و به فعالیت هستهای ما اتهام مقاصد نظامی زدند اعلام کردیم که پروسه فعالیتهای هستهای ما علمی و تحقیقاتی است و ما تنها برای مصارف صلحآمیز به تحقیق و توسعه دانش هستهای میپردازیم. حالا هم بسیار روشن و شفاف اعلام میکنیم که به دنبال بسط و گسترش فعالیتهای صلحآمیز تحقیقاتی در ایران هستیم. ما مقاصد صلحآمیزی داریم، تولید سوخت هستهای یک هدف است و ما آمادگی داریم در چارچوب معاهده و پیمانهای جهانی آن را در اختیار داشته باشیم. همین پیمانهای جهانی امکان تحقیق و توسعه دانش هستهای را برای ما فراهم کرده است. مساله تعداد سانتریفیوژ نیز در رابطه با همان بحث سو مطرح است. ما برای فعالیت نیروگاهی چون بوشهر به 190 هزار سو نیاز داریم. این 190 هزار سو بر مبنای توان سانتریفیوژهای فعلی میتواند با تعداد زیاد باشد. یا با تعداد سانتریفیوژهای کمتر اما نسل پیشرفتهتری که تولید آن از طریق
تحقیق و توسعه هستهای صورت میپذیرد. ما این میزان سو را برای تولید برق نیاز داریم و باید به آن توجه شود.
الان ما 19 هزار سانتریفیوژ نسل 5/1 تا 3/2 داریم. گفته میشود که ایران خواسته است عملیات غنیسازی خود را با سانتریفیوژهای نسل 6 انجام دهد. یعنی تعداد سانتریفیوژها را کم کند اما نسل آن را ارتقا دهد. فکر میکنید 1+5 که با غنیسازی نسلهای پایینتر موافقت نکرده است درخواست جدید ایران را بپذیرد. ارتقای نسل سانتریفیوژهای ایران به شائبههای دیگر دامن نمیزند؟
اصلاً رابطه مستقیمی میان این دو موضوع وجود ندارد. تحقیق و توسعه فعالیتهای هستهای ایران ارتباطی به نسل سانتریفیوژهای آن ندارد. اینکه ما فکر کنیم سانتریفیوژهایی هست که چندین برابر سانتریفیوژهای نسل فعلی ضریب جداسازی دارند و قطعاً در مصارف صلحآمیز به کار گرفته میشوند به هیچوجه صحیح نیست. همین حالا هم کشورهای عضو گروه 1+5 از سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته 24 تا 25 سو برخوردارند که در بیشتر فعالیتهای صنعتی و تحقیقاتی آنها به کار گرفته میشود. اما خوشبختانه با پیشرفتهایی که در بحثهای هستهای ایران صورت گرفته فاصله ما به لحاظ دانش فنی هستهای از کشورهای پیشرفته بسیار کم شده است. اما این دلیلی برای ایجاد حساسیت کشورهای دیگر نیست. اگر کشوری
به دنبال ساخت سلاح هستهای باشد چه با سانتریفیوژهای سوی پایین و چه سوی بالا میتواند آن را انجام دهد. اگر ما بتوانیم در زمینه تولید سوخت هستهای به توافق برسیم موارد دیگر اهمیت چندانی ندارد.
اما ممکن است به این بحث در پروسه راستی آزمایی ایران بپردازند. ما بر اساس توافق ژنو بخشی از راستیآزماییها و نظارتها را پذیرفتهایم. ممکن است با طرح موضوع تمایل ایران برای ارتقای نسل سانتریفیوژها مجدداً بحث راستیآزمایی ایران مطرح شود. ایران باید تا چه زمانی به این نظارتها تن در دهد؟
راستیآزمایی از جمله مواردی است که در طولانیمدت نیز قابلیت طرح و بررسی دارد. اما بعید میدانم تا زمانی که به خواستههای ایران در زمینه تولید سوخت هستهای، تعداد سانتریفیوژها و پروسه رفع تحریمها جامه عمل پوشانده شود مذاکرهکنندگان کشورمان به راستیآزمایی و نظارتهای بیشتر تن در دهند. بنابراین معتقدم این موضوع از جمله مقولاتی است که باید در آخرین بخش مذاکرات گنجانده شود. در مرحله نخست باید حق ما برای تولید سوخت هستهای پذیرفته شود.
اگر بپذیرند که سوخت هستهای را در اختیار ما قرار دهند موضوع به چه صورت قابل بررسی است؟
این موضوع قابل اتکایی نیست. یعنی موضوعی نیست که ما با اتکا به اظهارات مقامات غربی از آن چشمپوشی کنیم. پیش از این قرار بود در صورت عدم غنیسازی از سوی ایران غربیها سوخت مورد نیاز را در اختیارمان قرار دهند اما سالها آن را دریغ کردند و ما را تحریم کردند. علت اینکه ما خودمان راساً اقدام به تولید سوخت هستهای کردیم نیز به همین دلیل بود. متاسفانه آنها هم به جای اینکه به کمکاریهای خود در اجرای تعهداتشان بپردازند در واکنش به غنیسازی ایران، ما را تحریم کردند.
اگر بپذیرند، چطور؟
با آن سابقهای که ما از آنها سراغ داریم معتقدم نباید حرفهایشان را باور کنیم و خواستههایشان را بپذیریم.
اگر این بحث بخشی از توافق جامع باشد هم ما نباید آن را بپذیریم؟ در بازی امتیازدهی و امتیازگیری این مباحث همیشه وجود داشته است.
توافق باید به این صورت باشد که تولید سوخت هستهای از سوی ما پذیرفته شود.
قاعدتاً تولید سوخت هستهای از سوی ایران را پذیرفتهاند که حالا پای میز مذاکره با ما حاضر شدهاند.
نمیدانم پذیرفتهاند یا خیر.
در توافق ژنو پذیرفته بودند. اینطور نیست؟
توافق ژنو گفته است که بر اساس نیاز و نیاز ما هم تولید سوخت هستهای است.
بنابراین قبول کردهاند.
نه، به آن شکلی که موردنظر ماست. نیاز ما تولید سوخت هستهای است و آنها باید این موضوع را بپذیرند. اینکه بگویند خودشان این سوخت را تامین میکنند و آن را در اختیار ما قرار میدهند قابل پذیرش نیست و ایران نیز آن را نمیپذیرد.
اگر بر اساس یک توافقنامه سفت و سخت بپذیرند که سوخت مورد نظر تحقیقات هستهای و نیروگاهی را در اختیار ایران قرار دهند اوضاع چگونه خواهد بود. در این صورت وضعیت عضویت ما در باشگاه هستهای جهان به چه شکل درخواهد آمد؟
تولید سوخت برای غربیها موضوع بینهایت مهمی است و در پذیرش آن سرسخت هستند. آلمانیها خود در یک کنسرسیوم تولید سوخت هستهای حضور دارند و با وجود زیانده بودن این کنسرسیوم دولت آلمان سوبسید لازم را برای پایداری آن ارائه میدهد تا این کنسرسیوم پابرجا بماند. دولت فرانسه که یک پای میز مذاکره است در یک رقابت سنگین با آمریکا و روسیه و دیگر کشورهای اروپایی با سرسختی میخواهد تامینکننده اصلی سوخت هستهای برای خود و تمامی کشورهای جهان باشد. روسیه و آمریکا نیز همین موضع را دارند. تمامی کشورهای عضو 1+5 در رقابتاند تا این سوخت را به صورت انحصاری در اختیار داشته باشند. همین کشورها حالا در برابر ما ایستادهاند و به انتقاد از پروسه تولید سوخت هستهای ایران پرداختهاند چرا که میدانند این سوخت منبع مهمی برای ایران است. ما با صرف هزینههای گزاف به این مرحله رسیدهایم و قطعاً از عضویت در
باشگاه هستهای جهان چشمپوشی نمیکنیم.
از اظهارات جنابعالی این برداشت حاصل میشود که روند مذاکرات راضیکننده نیست. پس هیات 15نفره آمریکا بر چه اساسی در مذاکرات حاضر شده است.
من اصلاً گمان نمیکنم که به توافق نرسیم. برداشت من تنها این است که نیاز آمریکا به توافق در حدی است که بالاخره راهی برای برونرفت از وضعیت فعلی و دستیابی به نتیجه پیدا میکند. بنابراین ما نباید زیاد نگران باشیم.
یعنی توافق ایران و 1+5 به زودی محقق میشود؟
زمان توافق چندان مهم نیست. ما نباید بر آن اصراری داشته باشیم.
اگر قرار بر تسریع در دستیابی به توافق نیست چرا ما تا این اندازه بر بازه زمانی تیرماه تاکید میکنیم؟ چرا هیاتهای ایرانی و آمریکایی با برگزاری جلسات مستمر و فشرده از راضیکننده بودن مذاکرات سخن میگویند.
مذاکرات که جدی است. حضور هیاتهای پرتعداد شرکتکننده در اجلاس وین نیز تنها به جهت ابعاد سنگین حقوقی و فنی ماجراست. در حال حاضر مهمترین مساله برای ایران نه زمان اجرای توافق بلکه تحقق تمامی مطالبات و اهداف ایران است. موضوع بعدی هم این است که تعهدات 1+5 در رفع تحریمها و تعهداتی که به واسطه این امر میپذیریم کاملاً شفاف و روشن باشد و در نهایت هم اگر زمانی با کارشکنی طرفین مذاکرهکننده در عمل به تعهداتشان مواجه شدیم امکان بازگشت به وضعیت گذشته خود را داشته باشیم.
عمل به تعهدات توافق هستهای موضوع مهمی است چرا که کشورهای غربی مکرراً بر این موضوع تاکید میکنند که در صورت فرار ایران از عمل به تعهداتش باید ساز و کار اجرای تحریمها مجدداً فراهم شود.
مطمئناً ایران هم برای بازگشت به وضعیت سابق خود قدرت عمل بسیار زیادی دارد.
وقتی ما به توافق تن در دهیم اسباب کار از ما گرفته خواهد شد. با این وجود چگونه میخواهیم به وضعیت گذشته خود در غنیسازی اورانیوم بازگردیم.
اسباب کار ما را نمیگیرند. ما این اجازه را به آنها نمیدهیم.
اما در تاسیسات آبسنگین اراک وضعیت به همین شکل درآمده است. رئیس سازمان انرژی کشور در رابطه با کاهش فعالیتهای این تاسیسات میگوید: «اقدامات ما در دو بخش غنیسازی و رآکتور آبسنگین اراک بود. در خصوص غنیسازی پذیرفتیم برای شش ماه از تولید اورانیوم 20درصد پرهیز کنیم و برای این کار باید اتصال آبشارها را مهر و موم میکردیم که ابتدا در نطنز و سپس در فردو انجام شد. در خصوص آبسنگین قرار بر این شد که آبسنگین به رآکتور اراک منتقل نشود که البته اکنون اصلاً وقت آن نیست. دیگر اینکه سوخت به این مجتمع منتقل نشود که آن هم ضرورتی نداشت.» این اظهارات اگر به معنای از دست دادن اسباب و ادوات کار نیست، به چه معناست؟
اصل موضوع این است که ما به برنامه غنیسازیمان ادامه دهیم. تا آنجایی که اطلاع دارم فعالیت تاسیسات فردو نیز همچنان در حال انجام است و غنیسازی 5 درصد در این تاسیسات صورت میگیرد.
اما قرار بود ما در فردو غنیسازی با درصدهای بالاتر انجام دهیم.
عملکرد فعلی ما در فردو منافاتی با اقدامات گذشتهمان ندارد. البته در اراک نیز به همین صورت است.
اما ما دیگر در اراک آبسنگین تولید نمیکنیم.
من نخستین بار است که این موضوع را میشنوم. آنچه من میدانم این است که تغییراتی در روند فعالیتهای ما در اراک صورت گرفته است تا مواردی که میتواند برای آنها نگرانکننده باشد به میزان کمتری صورت گیرد.
اما این اصلاح برنامهها که با هدف تغییر دیدگاه 1+5 نسبت به برنامههای هستهای ایران صورت میگیرد با آنچه شما میگویید منافات دارد. اینکه ما باید در هر شرایطی به غنیسازی اورانیوم بپردازیم.
اگر ما به توافق جامع با 1+5 نرسیم برنامههای گذشته خود را ادامه میدهیم و دقیقاً آمریکاییها به دلیل ترس از این حرکت ایران و همچنین واکنش افکار عمومی این کشور نسبت به عدم نتیجهگیری مذاکرات هستهای با تهران از موضع خود عقبنشینی میکنند.
چه زمانی عقبنشینی میکنند؟
زمان آن قابل پیشبینی نیست.
مثلاً مذاکرات را برای شش ماه دیگر تمدید میکنند؟
زمان دقیق آن را نمیدانم. اما گمان میکنم پیش از آنکه تبلیغات انتخاباتی کنگره آمریکا وارد مرحله جدی شود به توافق با ایران دست مییابند.
با این اوصاف ما باید تا دو ماه دیگر برای دستیابی به توافق جامع هستهای منتظر بمانیم.
فرصت برای ما تنگ نیست که دغدغه زمان داشته باشیم. وقت برای آمریکاییها در حال گذار است. هرچند که آنها با تبلیغات فراوان موضوع را به گونهای دیگر نشان دادهاند.
اما شاید برای دولت و مجموعه تیم هستهای هم شرایط چندان مناسبی وجود نداشته باشد. همین حالا دلواپسان با برگزاری همایشهایی چون خط قرمز مخالفت خود را با مذاکرات وین نشان دادهاند. آنها نشستن پای میز مذاکرات با آمریکا را به معنای ازسرگیری روابط عنوان میکنند و از آن واهمه دارند.
قطعاً هم ما و هم آمریکاییها با مخالفانی در داخل مرزهای سرزمینی خود مواجه هستیم که این امری عادی است.
اما تیم هستهای را متهم به باجدهی میکنند.
مهم نیست و امیدوارم موضعگیریهای اینگونه بر عملکرد تیم هستهای تاثیری نداشته باشد. مقام معظم رهبری و مسوولان نظام بارها و بارها حمایت خود را از اعضای این تیم ابراز کردهاند. باز هم میگوییم این فرع قضیه است و در اصل آمریکا باید برنامه هستهای ما را بپذیرد و در نهایت هم میپذیرد.
اختلافات هستهای ما با 1+5 موارد زیادی را دربر میگیرد اما هفت نکته کلیدی وجود دارد که اختلافات عمده بر سر آنهاست. در رابطه با کدام یک از موارد امکان تسریع در دستیابی به توافق بیشتر است.
اگر اصل موضوع را بپذیرند در رابطه با باقی موارد قضیه قابل حل و فصل شدن است.
چقدر امکان دارد که در پایان مذاکرات بحثهای حقوق بشری و مبارزه با تروریسم را هم به میان بکشند.
اصلاً ممکن نیست. هیچ ارتباطی ندارد.
اما تحریمهای آمریکا درهمتنیده با این مسائل است.
این موضوعات داخلی سیستم آمریکاست و به ما ارتباطی ندارد. تنها ما باید مطمئن شویم که توقف تحریمها را به این مسائل گره نمیزنند. بر اساس توافق ژنو تحریمها تنها در رابطه با بحثهای هستهای است.
اوباما این توان را دارد که روند اجرای تحریمهای هستهای و حقوق بشر و تروریسم را از هم تفکیک کند.
این موضوع بسیار مورد تردید است که آیا اوباما این توان را دارد یا خیر؟
توان متقاعد کردن کنگره را چطور؟
در این مورد هم میتوان تشکیک کرد.
اگر کشورهای اروپایی مانند توافق ژنو بازی دقیقه 90 را برهم زنند چطور؟
کشورهای اروپایی در مذاکرات هستهای تاثیرگذار نیستند.
روسها؟ شاید بخواهند موضع اروپا و آمریکا در قضایای اوکراین را در مذاکرات هستهای ایران تلافی کنند.
ممکن است این مسائل اثرگذار باشد اما نمیتواند توافق اصلی را به چالش بکشد. زمانی بود که ما امکان مذاکره مستقیم با آمریکاییها را نداشتیم و به همین جهت کشورهای دیگر را وارد جریان کردیم اما حالا که امکان مذاکره مستقیم با آمریکا وجود دارد نیازی به حضور این کشورها نیست. فکر میکنم حصول به توافق آسانتر بود وقتی که ما تنها با خود آمریکاییها پای میز مذاکرات مینشستیم تا با اشتون به عنوان هماهنگکننده موضع 1+5. این اشکال ساختاری است اما شاید در زمان حاضر دیگر امکان اعمال تغییر وجود نداشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید