تاریخ انتشار:
حسن روحانی با چه گروههایی باید چانهزنی کند؟
لابیهای قدرت در مجلس
علی لاریجانی و مردان نزدیکش میتوانند به حسن روحانی تضمین بدهند که هر گزینهای که با آنها به توافق برسد، میتواند رای اکثریت مجلس را به دست بیاورد؟
برعکس؛ اگر لیدرهای جریانهای تندروتر اصولگرا از حدادعادل گرفته و تشکیلات ایثارگران تا روحالله حسینیان و مرتضی آقاتهرانی و مهدی کوچکزادههای بهارستان تصمیم بگیرند که به یکی از وزرای پیشنهادی حسن روحانی رای ندهند، موفق خواهند شد؟ شلوغیهای احتمالی این جریان با گزینههای ناهماهنگ با آنها، در نهایت منجر به چند کارت قرمز از 290 کارت ریخته به گلدان میشود؟
جریانشناسی مجلس نهم در همین دو سال گذشته، شاید جوابگوی اولیه این سوالها باشد اما برای روحانی که میگوید کلیدش هر قفلی را باز میکند، حتی رای نیاوردن یک وزیر از کابینهاش هم هزینه بیهودهای به نظر میرسد که میتوان با تدبیر مانعش شد.
اصولگرایان نشان دادند به کابینه اول احمدینژاد در اوج روزهای پشتگرمی اصولگرا - اصولگرا، چهار رای منفی دادند و به کابینه دوم او هم، باز در اوج روزهای نیاز به وحدت، سه رای منفی. پس ابرهای رویاپردازی که تمام کابینه روحانی تضمین عبور دارد، شاید همان قدر که زود روی سر یاران روحانی شکل گرفت، به همان سرعت هم دور شود.
شاید به همین دلیل است که مرکز مجلسشناسی نیاوران، این روزها کارش همین است: وضعیتسنجهای خود را روزانه، روانه گردنه سیاسی بهارستان میکند تا بسنجند و گزارش دهند، جرگههای بهارستان هر کدام چتری به چه وسعت دارند و برای گذر از این گردنه سیاسی باید با چه کسانی لابی کرد؟ تکنفرههای رایساز کدامند و گروههای پیرو چه کسانی؟
در سطح بعدی این سوال باید پاسخ داده شود که حسن روحانی و کابینه نهاییاش باید نگران کدام جریان سیاسی مجلس باشند؟ اگر قرار است جوسازی صورت بگیرد، کدام نمایندگان لیدر بحران رای، برای کابینه او خواهند شد و در بدبینانهترین حالت جریانهای سیاسی داخل بهارستان که نمایندگی مخالفان روحانی در بیرون از مجلس را بر عهده دارند، چه وزنی خواهند داشت؟
بیگی: فراکسیون رهروان ولایت و جبهه متحد این فراکسیون تا قبل از انتخابات مجلس نهم همفکر بودند و تنها در زمان انتخاب رئیس مجلس به دلیل رویارویی آقای حداد و لاریجانی از هم منشعب شدند. به همین دلیل الان این احتمال وجود دارد که اکثریت فراکسیونها، ولو به طور غیررسمی، یکی شوند و همگی زیر مدیریت آقای لاریجانی در رای به کابینه آقای روحانی ایفای نقش کنند. به هر حال در شرایط کنونی، اکثریت مطلق را آقای لاریجانی دارد و حدود ۲۰۰ نفر از نمایندگان همراه با نظر ایشان هستند، البته با حفظ استقلال رای.
دو گروه دنبال پاسخ برای این سوالها هستند:
نخست کاندیداهایی که در مرکز تحقیقات استراتژیک برای قرار گرفتن در لیست وزرا، با هم رقابت میکنند. نخست باید ببینند که اسمشان به عنوان گزینه احتمالی چه واکنشی را در بین نمایندگان برمیانگیزد. لاریجانی یا نزدیکانش با شنیدن اسامی آنها چه واکنشی نشان میدهند؟ آیا لیدرهای اصلی اصولگرای مجلس، گزینه دیگری برای همان سمت به روحانی پیشنهاد کردهاند؟ به عبارتی برای پست وزارتخانه مورد نظرشان رقیبی با سفارش و مهر تایید بزرگان مجلس دارند یا آسودهاند از این باب؟ در سطح دوم، دنبال لیدرها باید بگردند تا از همین الان اسمشان به گوش آنها آشنا شود و وقتی روحانی، نظرسنجهایش را راهی بهارستان میکند، گزارش دفتر رئیسجمهور آینده این طور تنظیم شود: «مجلس برای طرح نام آقا /خانم... برای صدارت ... آمادگی دارد.»
گروه دومی که دنبال وزنکشیهای مجلس نهم هستند، سطحی بالاتر و حلقه اول حسن روحانی هستند. امینهایی که فرستاده میشوند تا در نهایت شسته و رفته و دستهبندیشده به روحانی گزارش دهند که در مجلس کدام دستهای گرم جلو میآید. هر دست، چند سایه پشت سرش دارد و از کدام مشتها باید هراسید و راه روبهرو شدن با هر یک چیست؟ لابی؟ دادن امتیاز؟ ایستادگی و جلو رفتن؟ یا عقبنشینی؟ پیغامهایی که در پشت پردههای بهارستان و نیاوران رد و بدل میشود، کدرمزهایی دارد تا مخاطبان خاصشان دریابند که وزنها چطور بالا و پایین میرود.
سطح اول: قدرت علی لاریجانی:کشتی با ملوانان ثابت یا با قایقهای شناور در اطراف؟
علی لاریجانی و نزدیکانش مدعی هستند قویترین تشکیلات درون اصولگرایی را لیدری میکنند: با چند سند برای این ادعا: ترکیب 150 نفره و ثابت رهروان ولایت. رای 177نفره علی لاریجانی در رقابت با حدادعادل در یک دور پیش انتخابات هیات رئیسه مجلس. دیگر نیازی به مصداقهای دیگر هم نیست. مانند مصوبات و طرحهایی که لاریجانی یک طرف بوده و حداد و پایداریها و ایثارگرانیها و احمدینژادیها سوی دیگر و در نهایت باز برد با گروه لاریجانی بوده است.
با همین چند سند، لاریجانی و حلقه اولش، تشکیلاتشان را قدرت بلامنازع فرض کرده و اصل را بر این میگذارند که روحانی اگر میخواهد برای هر قفل بیش از یک کلید را نیازماید، باید با مشورت دفتر علی لاریجانی، لیست نهایی را ببندد.
هر چند به قول محمدرضا باهنر اسمش «لابی و مشورت است، نه سهمخواهی» اما در نهایت این فرمول، حداقل در یک بخش نیاز به دادن امتیاز دارد برای گرفتن امتیاز: «وزیر مسالهدارت اگر نیت معتمد شدن دارد، برای فلان وزارتخانه کلیدیات، نظر ما هم سهیم».
علیپور: در همین ترکیب وزرای احتمالی میبینید که آقای نهاوندیان به عنوان یک گزینه نزدیک به آقای لاریجانی و ولایتی در تیم آقای روحانی قرار گرفتند. اما اینکه گفته شود نهاوندیان گزینه شخص لاریجانی است و یکی از همان امتیازهایی است که آقای لاریجانی گرفته تا کابینه روحانی رای بیاورد، صحیح نیست. ممکن است آقای روحانی از نهاوندیان استفاده کند اما اینکه اجباری از سوی مجلس یا لاریجانی باشد که نظرشان را اعمال کنند و سهم بگیرند، واقعیت ندارد. چون در این حالت مجلس به میدان سهم دادن و گرفتن تبدیل میشود و مطمئن باشید حتی پیروان آقای لاریجانی به چنین مدلی رضایت نمیدهند.
احمدینژاد یکی در میان به این بازی تن داد. سه سهم میداد، 25 سهم میگرفت البته با یک تبصره؛ سهمهای داده شده در کمتر از دو سال مهر باطل شد میخورد تا نشان دهد کلاً اهل مماشات با پدرخواندههای بهارستانی و احزاب اصولگرا نیست.
گفته میشود لاریجانی و مردانش، خود به چند زیرلایه تقسیم میشوند. علی لاریجانی در مجلس نزدیکانی دارد که سمتها و قدرتشان را عمدتاً از همراهی با او به دست آوردهاند. امثال کاظم جلالی و شجاعیکیاسری و رضا رحمانی و پورمختار و ... گروه دوم، تک چهرههای قدری هستند که خود رایسازند. امثال مصباحیمقدم، رضا عبداللهی، حمیدرضا فولادگر، علی مطهری و... که این افراد در اکثریت موارد، علی لاریجانی را همراهی میکنند.
اما گروه سوم چهرههای بیوزن و پیروی هستند که هیچگاه به طور ثابت سوار کشتی لاریجانی نشدند. به ویژه در جاهایی که رایها مخفی بوده و نیاز به چشم در چشم شدن با لاریجانی نبوده، به ظاهر رایشان به رای سکاندار کشتی بوده اما در سایه رای مخفی، نشان دادند قایقهای شناوری هستند که در بزنگاههای حساس با دادن رای مخالف نظر لاریجانی، او را شگفتزده و غافلگیر میکنند. مردانی که به اصطلاح قدبلندهای بهارستان نیستند و اگر چراغی پرنورتر و سبزتر از سمت دیگر ببینند، هیچ تعهدی برای ماندن با گروه لاریجانی ندارند.
این افراد که تعدادشان هم کم نیست دقیقاً همان خاکستریهایی است که حسن روحانی و تیمش باید بر آن نورافکن بیندازند و با ابزارهای دقیق بسنجند این رایهای شناور لاریجانی در کدام وزارتخانهها ممکن است، به ظاهر در مشت اما در عمل، پشت به لاریجانی باشند؟
سطح دوم: تندروها؛ کمیت کم، اهمیت بالا
به شیوه معمول، رسم این است سازمان ناهماهنگ با لاریجانیها؛ اصولگرایانی که خط افتراقشان را پررنگ کرده و میکنند، حدادیها، حسینیانها و زاکانیها، با زیرشاخههایی که از الیاس نادران و احمد توکلی آغاز میشود و تا رسایی و کوچکزاده و حقیقتپور و کوثری ادامه پیدا میکند.
مشکل دوم تیم روحانی به طور واضح با همین گروه است. حتی اگر نیاوران با پرچم اعتدال و احترام و شعارهای بنفشی از این جنس جلو بیاید، جوابش را نفرستاده، گرفته: حدادعادلی که حتی برای استقبال از روحانی مهمان و مردانش از صندلیاش برنمیخیزد تا در کنار مرندی تمام دوربینها اخم او را نشسته تنها بر صندلیاش قاب کنند تا آقاتهرانی با شکستن روزه سکوت نه یک بار، که چندین و چند بار به منتخب روحانی پیغام رسانهای میدهد که آنچه آقای شریعتمداری گفته، حرف ما هم هست: ورود هر اصلاحطلب و هاشمیچی ممنوع: کابینهات را مشارکتی و کارگزارانی نکن؛ وگرنه ...!
هادی قوامی: ترکیب سیاسی تشکیلات اصولگرای منتسب به آقای لاریجانی، این روزها منسجمتر شدهاند و نزدیک به ۲۰۰ نفر رای واحد را در اختیار رئیس مجلس قرار میدهند. از طرفی تعامل خوبی بین لاریجانی و روحانی برقرار است و نحوه تعامل نمایندگان و نگاهی که رئیسجمهور به مجلس دارد، نشان داد که آقای روحانی درک واقعبینانهای از دستهبندیهای داخل بهارستان دارند. از طرفی درک این نکته هم بسیار مفید است که رئیس دولت نگاه از بالا به مجلس نداشته و ادبیات و نوع برخوردش با نمایندگان از جایگاه برابر و محترمانه است. این نگاه شفاف هم هست و برای مصوبات مجلس احترام بالایی قائل هستند. با این بستر، ظرفیتی از ۱۵۰ تا بالای ۲۰۰ نفر رای وجود دارد. خیلیها نگاه خوبی پیدا کردند. نگاه مثل نور خورشید است وقتی نگاه روحانی این است که جایگاه و سطح نمایندگان به سطح ملی ارتقا یابد یعنی میخواهند مشکلات منطقهای نمایندگان را رفع کنند و این نمایندگان را جذب میکند تا در مسائل کلان نقش ایفا کنند و وقتی جایگاه نمایندگان ارتقا یابد نگاه نمایندگان به سمت مسائل ملی مثل تورم و اشتغال سوق پیدا میکند و وقتی دولت همراهی مجلس در این موارد را داشته باشد،
گامهای موثرتر و قویتری برای بهبود وضع کشور برمیدارد. چرا که هر دو نهاد دغدغه مشترک داشته و این موضوع سبب میشود رابطه مجلس و دولت تبدیل به رابطه مکملی شود. چون هدف واحد وجود دارد همافزایی صورت میگیرد و در نهایت سبب میشود کشور به سمت توسعه برود.
این پیغامها واضح است. آنها نمایندگی تفکری را میکنند که خلاصه حرفشان یکی است: «از کاندیداتوری روحانی حمایت نکردیم اما حالا شرط برایش داریم: ادبیات کابینهات اصولگرایی باشد.»
روحانی دو راه دارد: سازش که بعید است وقتی اکثریت اصولگرا هم با این تیم سر سازش ندارند، حسن روحانی خود را ملزم به این کنش سیاسی ببیند. دوم، سکوت و رد شدن از کنار این جریان.
نتیجه آن میشود که این روزها موضوع بحث بسیاری از مشاوران روحانی است. اگر فلانی را وزیر پیشنهادی این وزارتخانه کنیم، حسینیان و حداد، تا چه میزان ایستادگی میکنند؟ میگذرند یا انتخاب نهاییمان چالشساز میشود؟
وزن این گروه در خوشبینانهترین حالت که رای حدادعادل در انتخابات ریاست مجلس بود نزدیک به 90 رای است. البته با این تبصرهها، تمام جبهه پایداری با لیدری آقاتهرانی و حسینیان به کمک حداد آمده بودند و در عین حال برخی چهرههای بعضاً مستقل سال اول حداد را به لاریجانی ترجیح میدادند به دلایلی. اما این گروه تقریباً از سال دوم حکایت همان حمایتهای شناور را برای جریان تندرو دارند و هیچ تضمینی نیست که سر به سمت علی لاریجانی نچرخانند که بعضاً در دو سال گذشته بارها حداد و حسینیان و آقاتهرانی را تنها گذاشتند و سبب شدند در مواردی صدای این تیم از 90 نفر به زیر 30 نفر هم تقلیل یابد.
به هر حال این گروه اگر خوب یارگیری کنند، شاید اگر موجب انداختن یک وزیر نشوند اما یا با رای لب مرز او را راهی کابینه میکنند یا صحنه رایگیری را به تنشهای لفظی و حتی رو کردن سند و مدرک و رفتارهایی از این قبیل میکشانند.
گروهی که موجب نزدیکتر شدن روحانی به لاریجانی خواهند شد و همین ابزاری میشود برای حلقه اول مجلس در دادن مشورت بیشتر به روحانی، جهت تضمین کنترل تندروها.
رایهای قومی- قبیلهای یا جناحی
اگر وزیر پیشنهادی از شاخصهای جریان اصولگرایی باشد که تقریباً کار برای روحانی بسیار سهل است. از مواردی است که امتیاز داده شده برای گرفتن امتیاز یا اینکه به ضرس قاطع روحانی به این نتیجه رسیده بوده که فلان چهره اصولگرا برای آن وزارتخانه اصلح بوده است.
اما آنچه از حدس و گمانها شنیده میشود یا نمایندگان گاه به تایید و گاه به شکوه از آن حرف میزنند، اکثریت کابینه وابسته به جریان هاشمی یا خاتمی هستند. چهرههایی که پیش از این در کابینه این افراد وزیر یا مسوول بودند. یا حداقل ادبیاتشان با ادبیات اصولگرایی فاصله معنادار دارد. در این صورت، این وزرا برای رای گرفتن باید تمام مناسبات درجشده در گزارش را گام به گام بپیمایند.
گروه سوم وزرای پیشنهادی، میتوانند بخشی از رایشان را از طریق مناسبات قومی-قبیلهای دریافت کنند. اگر وزرایی در کابینه روحانی باشند که از پشتوانه قومی - قبیلهای و حتی مذهبی برخوردار باشند، شاید در پیمودن مسیر، کمی راحتتر باشند. وزیری کرد، لر، ترک یا از شهرهای خاص.
جمله بنفش: ما شما را در راس میدانیم
به هر حال بالانشینان سیاسی کابینه را گریزی از عبور از گردنهای در جنوب نیست. از آن طرف نمایندگان هم نمیتوانند لابی نکنند. یک کابینه است و حداقل چهار سال مجال برای خدمت و فرصت. میگویند خوبی روحانی منتخب با روسایجمهور قبلی آن است که پاکت فرستاده به آدرس اتاقهایمان و گفته هر اسمی را که برای هر وزارتخانهای که به حوزه کاریتان مربوط است، مهر و موم کنید و بفرستید. قرار بود کارگروههایی هم تشکیل دهند موازی کارگروههای داخلی برای تعیین وزرا؛ اما تشتت آرا و به قول خودشان صوری به نظر رسیدن این وقتگذاری سبب شد تا به همان پاکتها در ظاهر و لابیها در پشت سر اکتفا کنند. از طرفی اکثریت تازهکارند. مجلسی که 70 درصد آن در این دوره تغییر کرده و تازهواردان آمدهاند، قدرت سیاسیشان برای اینکه لابیگران اصلی برای تعیین وزرا باشند کاهش پیدا میکند. اما آنچه آنها را حتی اگر شده در ظاهر راضی نگه داشته همین احترامی است که به قول خودشان از وقتی وکیل شدند از محمود احمدینژاد ندیدند. روحانی دقیقاً از نقطه ضعف بهارستانیها تاکنون به خوبی استفاده کرده است: «مجلس را در راس امور میدانم؛ به قوانین شما احترام میگذارم. همفکری میکنم. مجلس را محلی برای شوخی و نزاع و دست انداختن منتخبان ملت نخواهم کرد.»
شاید این جملات بدیهی باشد اما 70 درصد یک مجلس، وقتی سال 91 اول بار قدم به هرم سبز گذاشتند و از همان برخورد اول به قول خودشان، جایگاهشان را از سوی رئیس دولت درخور نیافتند، عملاً با انتقاد موکلانشان در شهر و روستا روبهرو شده و هنوز مزه «نماینده بودن» به معنی «ضریب نفوذ در بدنه دولت» را نچشیدهاند.
برای چنین نمایندگانی مسلم است نه دستهبندی لاریجانی و مردانش اهمیت دارد نه بازیهای سیاسی دیگران؛ برای این دست نمایندگان مهم است که بتوانند از وزیری که روحانی پیشنهاد داده، به قول خودشان از همین الان قول «هستم در کنارت، باش در کنارم» بگیرند. در این صورت این دست نمایندگان، رایشان را به امید بردهای منطقهای و محلی و کسب اعتبار مورد نیاز، به سبد آن وزیر خواهند ریخت.
مسلماً تمام این دستهبندیها، گروهبندیها و بازیهایی که ممکن است در زمین انتخاب کابینه شکل بگیرد، منوط و مشروط و با این پیشفرض است که گزینههای پیشنهادی حسن روحانی از سطح بالای امتیاز نسبت به همردیفهایشان برخوردار باشند و آنچه انتخاب سیاسی نمایندگان را رقم میزند با این فرضیه است که گزینه مورد پیشنهاد روحانی، حداقلهای امتیاز در شاخصهایی مانند توانایی، مدیریت و لیاقت را داراست.
دیدگاه تان را بنویسید