تاریخ انتشار:
نقدی مدرن بر مدرنیته هانا آرنت و بستر فلسفی
انتشارات نیلوفر اخیراً کتاب «نقدی مدرن بر مدرنیته هانا آرنت و بستر فلسفی سیاست» را چاپ و منتشر کرده است.
انتشارات نیلوفر اخیراً کتاب «نقدی مدرن بر مدرنیته هانا آرنت و بستر فلسفی سیاست» را چاپ و منتشر کرده است. نویسنده کتاب مجتبی صدریا و مترجم آن خورشید نجفی است. این کتاب کوششی است تا از خلال اندیشههای هانا آرنت به نقدی بر مبانی مدرنیته پرداخته شود. نویسنده در مقدمه و فصل اول به خوبی برای بحث پیرامون اندیشههای آرنت زمینهسازی میکند. نویسنده پرسشی را اینگونه مطرح میکند که آزادی در اندیشه آلمانی و به صورتی تاریخی چگونه فهمیده شده است؟
پاسخ به این پرسش میتواند زمینه بسیار مناسبی برای فهم اندیشه فلسفی آرنت باشد. در واقع، در اندیشه آلمانی همواره تقابل بین آزادیهای فردی و دولت و قانون و تعیین حدود برای آن برای اندیشمندان آلمانی مهم بوده است. با برآمدن مکتب فرانکفورت و مشخصاً کتاب دیالکتیک روشنگری اثر آدورنو و هورکهایمر برای نخستین بار کلیت به مثابه امری همگونساز در محور انتقاد قرار گرفت و مسوول بسیاری از فجایع معاصر برشمرده شد. این طرز تلقی را میتوان در اندیشه آرنت نیز ردیابی کرد ولی هانا آرنت برخلاف نویسندگان دیالکتیک روشنگری تلاش نکرد تا کل پروژه مدرنیته را شکستخورده اعلام کند. وی همواره به حدود اندیشه مدرن وفادار ماند.
نویسنده کتاب مجتبی صدریا و مترجم آن خورشید نجفی است. این کتاب در 208 صفحه و به بهای ۷۵۰۰ تومان قابل دسترسی است.
پایگاه اطلاعرسانی شهر کتاب نیز درباره نویسنده این کتاب نوشت: مجتبی صدریا دکترای فلسفهاش را از دانشگاه پاریس و دکترای فرهنگشناسی را از دانشگاه کبک مونترال اخذ کرده است. بیش از 150 کتاب و مقاله به زبانهای مختلف از وی چاپ و منتشر شده است و همین مساله نشانگر اهمیت وی است. او هم اینک استاد افتخاری دانشگاه موناش استرالیاست. از وی پیش از این کتابهایی چون دعا برای اشیای گمشده و ژاپن و نیز نگاهی دیگر به جهان امروز و آینده چاپ شده است.
*هانا آرنت و ورود اندیشه او به ایران* آرنت در سال ۱۹۰۶ در شهر هانوفر در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. در دانشگاه در رشتههای الهیات و فلسفه، زیر نظر فلاسفه بزرگی چون مارتین هایدگر، کارل یاسپرس و ادموند هوسرل به تحصیل پرداخت. رساله دکترای خود را به توصیه و زیر نظر کارل یاسپرس با عنوان مفهوم عشق نزد آگوستین به زبان لاتین به رشته تحریر درآورد. با وجود اینکه آرنت اکثر آثار خود را در آمریکا به زبان انگلیسی نگاشت، بین نظریهپردازان اروپای قارهای بیشتر از نظریهپردازان سنت انگلیسی - آمریکایی مورد پذیرش واقع شده است. از مضامین اساسی اندیشه سیاسی او واکاوی انتقادی مدرنیته، تحلیل پدیدارشناسانه زندگی عملورزانه انسانی و فعالیتهای ذهنی بشر است. آخرین اثر او حیات ذهن نام دارد که جلد سوم آن به دلیل مرگ نابهنگامش در چهارم دسامبر ۱۹۷۵ ناتمام ماند. اولین بار عزتالله فولادوند آثار او را در دهه ۶۰ به فارسی ترجمه کرد. کتاب «توتالیتاریسم» توسط محسن ثلاثی و کتابهای «وضع بشر» و «حیات ذهن» نیز توسط مسعود علیا به فارسی ترجمه شده است.
کتاب نقدی مدرن بر مدرنیته، هانا آرنت و بستر فلسفی سیاست تلاشی است تا از خلال اندیشههای هانا آرنت به نقدی بر مبانی مدرنیته پرداخته شود. نویسنده در مقدمه و فصل اول به خوبی برای بحث پیرامون اندیشههای آرنت زمینهسازی میکند. در فصل بعدی مساله آیشمن مورد بررسی قرار میگیرد. قضیه آیشمن و اعدام وی برای آرنت اساسی و تعیینکننده بود. او به عنوان خبرنگار به فلسطین اشغالی رفت تا بتواند گزارشهایی را درباره آیشمن بنویسد. آرنت به دنبال پاسخی برای این پرسش بود که آیشمن چگونه توانست این جنایتها را مرتکب شود. به باور او یافتن پاسخ برای این پرسش میتوانست مفهوم اخلاق را مشخص کند. او در پایان سفرش به این نتیجه رسید که آیشمن یک هیولا و یا موجودی اهریمنی، آن گونه که تمام رسانهها تلاش میکردند تا نشان دهند، نبوده بلکه موجودی است که توانایی تصمیم گرفتن و اندیشیدن را از دست داده است. وی در پرتو این اتفاق تلاش کرد تا به دو مفهوم بنیادین یعنی اندیشه یا نظر و کار یا کنش بپردازد و کتاب وضع بشر وی در واقع گزارش فیلسوفانه این تلاش آرنت است.
آرنت همواره با اتهام نوستالژی دولت -شهر یونانی مواجه بوده است. بسیاری از مخالفان تلاش کردهاند تا با استناد به ستایشهای شورانگیز آرنت از پولیس یونانی نشان دهند وی در سودای آن دوره از دسترفته است. نویسنده در فصل دوم تلاش میکند تا نشان دهد این گزاره چقدر صحت دارد و در این گرایش دیگری را بررسی میکند که بر فهم اندیشه آرنت در بستر کلیت آثارش و نه صرفاً وضع بشر تاکید دارند. سپس نویسنده گزارش مختصری از دو کتاب آرنت یعنی میان گذشته و آینده و درباره انقلاب میدهد.
شاید یکی از مهیجترین فصلهای کتاب را بتوان فصل آخر آن دانست که هم دیدگاههای آرنت درباره صهیونیسم تبیین میشوند و هم مبانی اندیشهگون وی درباره ماهیت توتالیتاریسم. آرنت یکی از نخستین منتقدان سرسخت صهیونیسم بوده است و بر این باور است که آرای هرتز که بنیانگذار صهیونیسم بود به شدت خشونتطلبانه است. وی قهرمان فراموششدهای به نام لازار را احیا میکند و از وی در برابر زیادهخواهیهایی که به تبع هرتزل در صهیونیسم به وجود آمده است یاد میکند. آرنت به شدت با تفکر صهیونیسمی مخالفت میکند و آن را به ضرر یهودیت ارزیابی میکند.
اما تبیین آرنت درباره مطرود در نوع خود بسیار جذاب است. از دیدگاه آرنت مطرود کسی است که از بطن جامعه کنار گذاشته شده است، اما مطرود تنها در همین حد باقی نمیماند. مطرود سیاستگریز است و در تصمیمات سیاسی نمیتواند تاثیری بگذارد و در نگاه خودش این مساله حتی خوب تلقی میشود. ولی آنچه اساسی و مهم است این مساله است که مطرود با طرد شدنش تکیهگاهی برای توتالیتاریانیسم میشود و به واقع حذف شدنش نوعی ادغام شدنش است. این طرز تلقی آرنت از مطرود که مشخصاً در مقاله ما پناهندگان ترسیم شده است میتواند مبنای تلقی آگامبن در ایده حذف ادغامی که در هوموساکرش بیان میکند باشد.
کتاب نقدی مدرن بر مدرنیته برخلاف بسیاری از کتابهایی که مدرنیته را کورکورانه نقد میکنند تلاش میکند تا درون خود حدود مدرنیته به بیان ضعفها و مشکلات بنیادین آن بپردازد. این را میتوان وجه تمایز آرنت با بسیاری از متفکران چپ دانست. ترجمه کتاب بسیار خواندنی است چون زیر نظر خود نویسنده انجام شده است و همین مساله دقت کار را نیز بسیار بالا برده است.
دیدگاه تان را بنویسید