تاریخ انتشار:
نگاهی به تاثیرگذاری چهرهها در دیپلماسی عمومی
چهرهها کاری از پیش نمیبرند
پیش از بررسی ظرفیت افرادی چون آقای هاشمی و آقای خاتمی در عرصه بینالمللی، باید به آنچه در طول سالهای گذشته در سیاست خارجی ایران صورت گرفته است، توجه داشت. در تمام سالهای پیش، اسرائیل، دشمن ردیف اول ایران بوده و هست.
پیش از بررسی ظرفیت افرادی چون آقای هاشمی و آقای خاتمی در عرصه بینالمللی، باید به آنچه در طول سالهای گذشته در سیاست خارجی ایران صورت گرفته است، توجه داشت. در تمام سالهای پیش، اسرائیل، دشمن ردیف اول ایران بوده و هست. این اتفاق در شرایطی رخ داده که اسرائیل در تمام این سالها خود را به عنوان یک کشور متحد برای عربستان سعودی معرفی کرده است و برای اروپاییان هم فرزند دردانهای است که اروپاییان خود را قیم آن میدانند و به دلیل اتفاقاتی که در گذشته رخ داده، تلاش میکنند تا عملاً تمام خواستههای اسرائیل را جامه عمل بپوشانند و او را در این راه کمک کنند. در این بین، آمریکا هم متحد اصلی اسرائیل است که به هر شکل ممکن تلاش میکند این اتحاد را حفظ کند و نگذارد خدشهای به آن وارد شود. با این شرایط چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید باید بپذیریم که اسرائیل تاثیر چشمگیری در معادلات دیپلماسی ایران دارد. با درک این شرایط باید ببینیم که آقای هاشمیرفسنجانی میتواند چه تاثیری در وضعیت رابطه ایران با جهان عرب و خصوصاً عربستان داشته باشد. عربستان در تمام سالهای گذشته موضعی درباره اسرائیل پیش گرفته که عملاً با آنچه در سالهای
ریاستجمهوری آقای هاشمی حاکم بود، متفاوت است. در طول سالهای گذشته عربستان قائل به تفاهم بین اسرائیل و فلسطین بوده است و همواره خواسته تا این دو کشور در کنار یکدیگر به یک تفاهم برسند و تحت راهحلی سیاسی مشکلشان را حل کنند. اما در این سو، ایران همواره بر این موضع بوده که اسرائیل باید نابود شود. به عبارت دیگر در شرایطی که عربستان به دنبال راهحلی سیاسی است، ایران راهحل نظامی را در مورد موضوع اسرائیل داشته و دارد. در این شرایط حمایت اسرائیل از موضع عربستان باعث اتحاد آن دو شده است. اتحادی که میتوان تاثیر آن را روی مذاکرات هستهای ایران هم دید. در جریان این مذاکرات هم اسرائیل و هم عربستان به دنبال این هستند که مذاکرات هستهای ایران به نتیجه نرسد. علاوه بر این، ذکر یک نکته هم مهم است که دولت اسرائیل در باطن از رویکرد ایران نسبت به خود رضایت کامل دارد. دولت صهیونیستی در جریان این سیاست ایران که در دوره آقای احمدینژاد پافشاری شدیدی رویش شد، توانست در عرصه جهانی مظلومنمایی کند و در سایه آن، خواستهها، توسعهطلبیها و تجاوزاتش را ادامه دهد. اتفاقی که عربستان بر خلاف ایران، در قبال آن سکوت کرد. در این شرایط
باید به یک نکته مهم دیگر هم توجه داشت. اینکه ملکعبداللهی که با آقای هاشمی رابطه خوبی در زمان ریاستجمهوری او داشت، دیگر آنقدر بر امور مسلط نیست. حالا نیروهای پشتپردهای در عربستان حاکم هستند که اساساً هیچ ارتباطی با آقای هاشمی ندارند. در این شرایط میتوان فرض کرد که ارتباط آقای هاشمی با عربستان نمیتواند به نتیجهای منتج شود. اما در مورد آقای خاتمی؛ وضعیت در مورد آقای خاتمی هم تقریباً به همین شکل است. در زمانی که آقای خاتمی رئیسجمهوری ایران بود، ایران مشکلاتی را که امروز در حوزه مذاکرات هستهای دارد نداشت. در آن زمان ایران قرارداد الحاقی را بدون هیچ الزامی پذیرفته بود و آن را به صورت داوطلبانه اجرا کرد. اما با روی کار آمدن آقای احمدینژاد شرایط تغییر کرد و کار به جایی رسید که امروزه، تحریمها و قطعنامههایی که علیه ایران صادر شده، مشکلات متعددی را برای کشور به وجود آورده است. در این حوزه اما باز هم پای اسرائیل در میان است. اسرائیل در طول این سالها توانسته با سیاست خود، ایران را وادار به واکنش کند؛ واکنشهای تندی که حتی بعضاً در غرب، عزم ایران برای جنگ با اسرائیل تعبیر میشود. در این بین، اروپا بر اساس
آنچه گفته شد، به دنبال جلب رضایت اسرائیل است. در نتیجه نمیتوان انتظار داشت که آقای خاتمی هم بتواند کاری از پیش ببرد. با این حال، اگر بخواهیم خوشبینانه به این موضوع نگاه کنیم، میتوانیم اینگونه بگوییم که افرادی مانند آقای هاشمی و آقای خاتمی در شرایطی میتوانند تاثیر داشته باشند که زمینههای لازم برای این تاثیرگذاری وجود داشته باشد. زمینههایی که بار دیگر با اسرائیل پیوند میخورد و عملاً دوباره نشان میدهد که نمیتوان انتظار داشت این افراد بتوانند مذاکراتی داشته باشند که در نهایت به سود ایران است. از سوی دیگر توجه به این نکته هم اهمیتی ویژه را میطلبد که شرایط داخلی هم برای این فعالیتها مهیا نیست. شرایط داخلی در حال حاضر به گونهای نیست که امکان فعالیت را برای این افراد ایجاد کند. در شرایطی که انتظار میرود فضا اگر موافق آنها نیست، لااقل مخالفشان نباشد، شاهدیم که شرایط واقعاً برای فعالیت آنها مهیا نیست. در این شرایط باید این نکته را با جدیت مورد توجه قرار دهیم که هر فعالیتی از سوی آقای هاشمی به چهره او ضربه وارد میکند و در مورد آقای خاتمی هم اگر فعالیتی انجام شود جز تلف شدن احترامی که برای او به عنوان
فردی صلحطلب در دنیا وجود دارد، عاقبت دیگری نخواهد داشت. با این شرایط تنها چیزی که به نظر میرسد این است که در حال حاضر شرایط برای این افراد برای آنکه بتوانند تاثیری جدی روی شرایط بینالمللی ایران داشته باشند فراهم نیست و اگر قرار باشد که این افراد نقشی مهم را در عرصه بینالمللی ایفا کنند باید شرایط به گونهای رقم بخورد که بعضی سیاستهای ایران تغییر کند. هماکنون ما مشکل بزرگی به نام اسرائیل داریم که این مشکل هر کاری میکند برای آنکه وضعیت ایران در عرصه بینالمللی تغییر نکند و گذر کردن از این شرایط بدون شک با آنچه امروزه سیاست ایران است، به سادگی امکانپذیر نیست.
دیدگاه تان را بنویسید