تاریخ انتشار:
چرا رجالمان را بایکوت میکنیم؟
بایگانی بزرگان
در میانه آذرماه رئیس یکی از موسسات آموزش عالی غیردولتی کشور در قم به دیدار بعضی از مراجع تقلید ساکن این شهر مذهبی رفت. به سبب کثرت رفت و آمد مسوولان و چهرههای شاخص سیاسی، فرهنگی و… به قم قاعدتاً اخبار این سفر نباید برای رسانهها جاذبهای به همراه میداشت. با این حال اظهارنظر یکی از مراجع تقلید در این سفر به سرعت به تیتر نخست بسیاری از رسانههای کشور بدل شد. طبق گزارش رسانههای کشور آیتالله حسین وحیدخراسانی در دیدار با این مدیر آموزش عالی به شخصیت اکبر هاشمیرفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز اشاره و از هوش و درایت و مدیریت هاشمی تجلیل کرد.
در میانه آذرماه رئیس یکی از موسسات آموزش عالی غیردولتی کشور در قم به دیدار بعضی از مراجع تقلید ساکن این شهر مذهبی رفت. به سبب کثرت رفت و آمد مسوولان و چهرههای شاخص سیاسی، فرهنگی و... به قم قاعدتاً اخبار این سفر نباید برای رسانهها جاذبهای به همراه میداشت. با این حال اظهارنظر یکی از مراجع تقلید در این سفر به سرعت به تیتر نخست بسیاری از رسانههای کشور بدل شد. طبق گزارش رسانههای کشور آیتالله حسین وحیدخراسانی در دیدار با این مدیر آموزش عالی به شخصیت اکبر هاشمیرفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز اشاره و از هوش و درایت و مدیریت هاشمی تجلیل کرد. این مرجع تقلید در ادامه نکتهای درباره عدم نتیجهگیری در مذاکرات هستهای متذکر شدند و گفتند اسرائیل و سعودی از نتیجه مطلوب ممانعت کردند و راه قطعی این است که آقای هاشمی به عربستان سفر کند. باید این سفر انجام شود چون تنها شخصیتی که میتواند عربستان را مجاب کند آقای هاشمی است؛ سفر او به نفع جهان اسلام و ایران است... این توصیه در میان روزنامههای مستقل، میانهرو و اصلاحطلب با استقبال گسترده مواجه شد و تحلیلهایی نیز در این زمینه در رسانههای مختلف منتشر شد. اگر
دستی بر آتش سیاست این مرز پرگهر نداشته باشید، احتمالاً در نخستین مواجهه با واکنشها به توصیه آیتالله وحیدخراسانی این پرسش را طرح خواهید کرد که مگر قرار است مغایر با این توصیه عمل شود؟ هر کشوری در دنیا تلاش میکند از همه ظرفیتهای خود در معادلات دیپلماتیک سود ببرد و قاعدتاً بهرهگیری از دوستیهای دولتمردان سابق با دولتمردان سایر کشورها یکی از پارامترهای مهم به شمار میرود. در همین دنیای امروز جیمی کارتر، بیل کلینتون و حتی جرج بوش پسر به عنوان سیاستمداران سابق، نقش شوالیههای قدرتمند دیپلماسی عمومی ایالات متحده را ایفا میکنند. تونی بلر بریتانیایی یا کوفی عنان غنایی نیز در مهار چالشهای بزرگ بینالمللی حضوری فعال دارند و اگرچه شاید کشورشان به صورت مستقیم در این چالشها دخیل نباشد، اما با نقشآفرینی خود در این بحرانها به هر صورت برای سرزمین خود کسب اعتبار میکنند. برخی نیز مانند نلسون ماندلا به نمادی جهانی بدل شده و هر بازیگر جهانی از ایالات متحده دوره کلینتون گرفته تا ایران دوره سیدمحمد خاتمی برای نزدیکی به آن پیرمرد سیهچرده آفریقایی فرش قرمز پهن کرده و او را بر صدر مینشاندند. با این حال اگر به تجربه
تاریخی ایران نگاه کنیم کمتر شاهد آن هستیم که دولتمردان سابق، بتوانند آب خوش در گلو فروبرند چه رسد که بخواهند، با فراغ بال به فعالیتهای داخلی یا بینالمللی خود پس از دوره صدارت بپردازند. تا پیش از دوران مدرن در این سرزمین مقام سابق به ویژه در حد صدراعظم یا رئیس قوه اجرایی در اکثر موارد یا با پیشوند مرحوم همراه میشد یا با پسوند رحمتالله علیه. آنان هم که شانس میآوردند، محکوم به مصادره اموال و تبعید میشدند. کافی است به شرح حال وزرای ایرانی از حسنک وزیر گرفته تا قائممقام فراهانی و از امیرکبیر و محمدعلی فروغی گرفته تا میرزا آقاخان نوری، میرزا آقاسی و تیمورتاش نگاهی بیندازیم. در دوره پهلوی نیز اصولاً تا زمانی که رجال مورد اعتماد بودند، در صدر بودند و پس از آن نیز که از چشم همایونی میافتادند، کمتر امکان فعالیت مییافتند. آنان نیز که مانند علی امینی در جهان شناختهشدهتر بودند، اجازه خروج از کشور نمییافتند و برخی که احتمال تاثیرگذاری داخلی داشتند از قبیل سپهبد فضلالله زاهدی تا آخر عمر اجازه بازگشت به وطن را نمییافتند. با پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش ملت برای تاسیس رژیمی دموکرات بر پایههای دین حنیف، قابل
پیشبینی بود که بسیاری از رسوم ناپسند دوران غیردموکراتیک از سیستم اداره کشور حذف شود. به ویژه اینکه رهبران این انقلاب تاکید داشتند ما شیفتگان خدمتیم و نه تشنگان قدرت. با این اوصاف طبیعی بود که بسیاری از دولتمردان به ویژه دولتمردان ارشد کشور پس از طی دوره مسوولیت به دوران بازنشستگی از پستهای اجرایی وارد شوند. این روند در دهه نخست حیات جمهوری اسلامی با یک رویداد دیگر تلاقی یافت. بسیاری از معمران دهه نخست حیات جمهوری اسلامی پس از پایان دوره فعالیت خود در بستری دیگر به ادامه فعالیت پرداختند. رئیسجمهور دهه نخست نظام با انتخاب مجلس خبرگان به رهبری نظام منصوب شدند. رئیس مجلس نیز با انتخاب مردم به ریاست جمهوری رسید. رئیس دیوان عالی کشور هم پس از طی دوران مسوولیت به قم رفت و در عرصه مرجعیت و تدریس فعال شد. یکی از معدود دولتمردان ارشد دهه نخست حیات نظام که به پیشوند مدیر سابق بسنده کرد، نخستوزیر دهه 60 بود. این روند به سبب جوان بودن مدیران ارشد نظام در دهه بعد نیز ادامه یافت. دومین دولتمرد ارشدی که به نام مدیر سابق شهرت یافت، سیدمحمد خاتمی بود. او نیز پس از ریاستجمهوری ترجیح داد پست حاکمیتی دیگری را قبول نکند
و تنها از لقب رئیسجمهور سابق استفاده کند. اگر نخستوزیر سابق به سبب شخصیت درونگرای خود و وضعیت جنگ کمتر امکان ارتباط با جهان را داشت، سیدمحمد خاتمی با توجه به نوع روابط ایران و جهان در دوره مسوولیت خود به یکی از چهرههای بینالمللی و محبوب بدل شده بود. چهرهای که از پاپ گرفته تا ماندلا و از روسای جمهور سابق ایالات متحده از جیمی کارتر گرفته تا ملک عبدالله و حسنی مبارک با او رابطهای دوستانه داشته و او را به عنوان دلسوز امنیت و ثبات جهانی میشناختند. با توجه به نگاه مثبت جهانی نسبت به طرح گفتوگوی تمدنهای خاتمی، نظام میتوانست به صور گوناگون از پتانسیل او در پلان کلی دیپلماسی کشور استفاده کند. اما متاسفانه دولت احمدینژاد احتمالاً به سبب عدم اعتماد به دولتمردان سابق راضی به استفاده از آن نشد. بهطور نمونه در میانه دهه 80 مرحوم هوگو چاوس رئیسجمهور پیشین ونزوئلا برای نظارت بر انتخابات این کشور از چند چهره شاخص جهانی از جمله سیدمحمد خاتمی دعوت کرد. طبق گفته نزدیکان خاتمی این نامه چند ماه بعد از برگزاری آن انتخابات توسط مسوولان ایرانی در اختیار خاتمی قرار گرفت. از این موارد بسیار است و مجال ما اندک.
فرصتهایی که هر کدام از آنها میتوانست موجب رفع سوءتفاهمات میان ایران و کشورهای دیگر یا افزایش تشخص سیاسی نظام ایران در جهان شود. با همه مطالبی که به رشته تحریر درآمد، باید گفت نباید تنها به گذشته نگاه کرد. امروز نیز به نظر میرسد که چهرههایی چون اکبر هاشمیرفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و حتی محمود احمدینژاد میتوانند در نقش شوالیههای دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی به فعالیت بپردازند. صمیمیت اکبر هاشمی با ملک عبدالله در کنار حمایت دستگاه دیپلماسی از هاشمی میتواند بخشی از یخ روابط ایران و اعراب را آب کند. قاعدتاً با توجه به وجاهت خاتمی در محافل بینالمللی و جهان اسلام، فضاسازی مناسب نظام برای حضور و گفتوگوی وی با تاثیرگذاران دنیای غرب میتواند تصویری مناسبتر و دلپذیرتر از ایران و اسلام به جهانیان بدهد. محمود احمدینژاد نیز قاعدتاً میتواند در آمریکای لاتین یا در میان برخی کشورهای اسلامی منافع ایران را صیانت کند. این ظرفیتها در صورتی قابل دستیابی و بهرهبرداری است که به سیاق کشورهای موفق در جنگ دیپلماسی عمومی به جای بایگانی رجال تاثیرگذار پس از پایان زمامداری، آنان را در عرصههای مرتبط با منافع ملی خود فعال
کرده و از آنان حمایت کنند. باید منتظر ماند و دید حسن روحانی و کابینه او از این فرصت چگونه استفاده خواهند کرد؟
دیدگاه تان را بنویسید