شناسه خبر : 16309 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بررسی وضعیت روابط مجلس نهم و دولت یازدهم در گفت‌وگو با علی شکوری‌راد

دخالت‌ها نتیجه عدم درک سیاسی درست است

جلسی که این روزها خبر آمده بیشتر از هزار سوال از کابینه داشته و این رقم، از اقدامی بی‌نظیر در تاریخ نظام جمهوری اسلامی روایت می‌کند. رویکرد مجلس نسبت به دولت را با علی شکوری‌راد، نماینده ششمین دوره مجلس شورای اسلامی به گفت‌وگو نشستیم.

دخالت‌ها نتیجه عدم درک سیاسی درست است
سید محمدحسین هاشمی
حدفاصل بین قوا چقدر است؟ اساساً مقوله تفکیک قوا از چه معنایی برخوردار است تا نظارت، دخالت نشود؟ آیا مجلس ایران در طول سال‌های بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم بیشتر از آنکه نظارت کند، بر کار دولت دخالت کرده یا وظایفش را آن طور که قانون گفته، انجام داده است؟ مجلسی که این روزها خبر آمده بیشتر از هزار سوال از کابینه داشته و این رقم، از اقدامی بی‌نظیر در تاریخ نظام جمهوری اسلامی روایت می‌کند. رویکرد مجلس نسبت به دولت را با علی شکوری‌راد، نماینده ششمین دوره مجلس شورای اسلامی به گفت‌وگو نشستیم.
به عنوان اولین سوال و برای ورود به بحث، می‌خواهم تعریف شما را از فاصله بین نهادهای حکومت بدانم. آن چیزی که بعضی‌ها با نام تفکیک قوا از آن یاد می‌کنند. به نظر شما آیا این فاصله آنقدر کوچک است که قوا به راحتی از آن عدول کنند و عملاً به دخالت در کار یکدیگر بپردازند؟
برای اینکه موضوع را روشن کنم باید پیش از هر چیز به این موضوع اشاره کنم که به نظر من، بزرگ‌ترین مشکل در کشور ما، عدم شفافیت است که عدم شفافیت مرز بین نهادها، دستگاه‌ها و قوای سه‌گانه کشور یکی از مصداق‌های عینی آن، به حساب می‌آید. این اتفاق باعث می‌شود برخی از دستگاه‌ها و نهادها بنای خود را بر عدم شفافیت و عدم مسوولیت‌پذیری قرار دهند. دو اصل مهمی که بودن‌شان در کنار یکدیگر می‌تواند ثمربخش باشد و در صورت فقدان هر کدام، آن یکی هم عملاً به وجود نمی‌آید. ببینید! ما بر اساس قانون اساسی، پذیرفته‌ایم که قوای سه‌گانه از یکدیگر جدا هستند؛ این همان اصل تفکیک قواست. بر اساس همین قانون هم، به رئیس قوه مجریه، مسوولیت بالاتری نسبت به روسای دیگر قوا داده شده که نظارت بر اجرای قانون اساسی است؛ اما این وظیفه عملاً هیچ ما به‌ازای روشن و شفافی ندارد. به همین دلیل هم هست که این موضوع که بعد از رهبری، رئیس‌جمهوری عالی‌ترین مقام رسمی کشور است عملاً در بعضی از وقت‌ها نقض می‌شود. از سوی دیگر، حتی این موضوع که رئیس‌جمهوری بر اساس قانون اساسی شخصیت دوم کشور است هم بعضاً از سوی نهادهایی که بعضی حمایت‌های ویژه دارند نقض می‌شود و عملاً این عامل، به عدم تمکین آنها از رئیس‌جمهوری می‌انجامد. این اتفاق در مجلس هم رخ می‌دهد. ما این را می‌دانیم که مجلس در راس امور است؛ این یکی از مهم‌ترین جملات حضرت امام(ره) است و قانون اساسی هم عنایت ویژه‌ای به جایگاه مجلس دارد، اما عملاً آنچه مشاهده می‌شود این است که مجلس در جایگاه واقعی خودش قرار ندارد. در کشور ما احزاب نقشی در ورود نمایندگان به مجلس ندارند. بسیاری از آنها بر پایه یک رفتار پوپولیستی وارد مجلس می‌شوند و وقتی این اتفاق می‌افتد، دیگر مرجعی نیست که بخواهد به رفتار تک‌تک آنها نظارت کند. آنها در تمام این مدت چهار سال، کاری را که خودشان می‌خواهند انجام می‌دهند تا زمان انتخاب بعدی فرابرسد و در معرض انتخاب دوباره مردم قرار بگیرند. خب طبیعی است که اگر کشور بر پایه احزاب باشد، عملاً این اتفاق رخ نمی‌دهد.

یعنی می‌خواهید بگویید نمایندگان در چهارسالی که در مجلس هستند، وظیفه اصلی خود را انجام نمی‌دهند؟
ببینید! بر اساس قانون، وظیفه اصلی نمایندگان، قانونگذاری است؛ اما در مجلس فعلی به جای آنکه وقت نمایندگان به امر قانونگذاری صرف شود، بسیاری از آنها به کارهای سیاسی و جناحی تعریف‌نشده و غیرشفافی می‌پردازند که عملاً وظیفه اصلی‌شان نیست. واقعیت این است که در هر کدام از کمیسیون‌های مجلس جز سه یا چهار نفر، باقی نماینده‌ها نقش سیاهی‌لشگر دارند و عملاً فضا به نوعی درآمده که اگر نماینده‌ای به حوزه انتخابی‌اش توجه کند -موضوعی که عملاً آن هم وظیفه اصلی نمایندگان نیست- به عنوان نماینده‌ای خوب تلقی می‌شود.

اما این سیاسی‌کاری عملاً در ادوار مختلف مجلس دیده شده است!
بله، اما در این مجلس شاهدیم که رای دادن نمایندگان به موضوعات تخصصی که نیازمند مطالعه و بررسی دقیق و دریافت‌های شخصی و آگاهانه است، بر اساس نظر جریانی است که از آن تبعیت می‌کنند. حتی به فرض اینکه این روند در ادوار دیگر هم وجود داشته باید بگویم در آن مجالس این جریان‌های سیاسی پایه سیاسی قوی داشتند اما در مجلس فعلی، جریان‌های سیاسی فاقد پایه علمی و کارشناسی قوی هستند.

و شما اینها را دلیل همان اختلافاتی می‌دانید که بعضاً در طول این دوره مجلس بین قوه مجریه و مقننه صورت گرفت؟
ببینید دولت گذشته، گاه‌وبیگاه با مجلس به سبک خودش رفتار می‌کرد. اتفاقی که باعث شد، در حالی که این دو از نظر جهت‌گیری سیاسی کلی، هم‌جهت بودند، اختلافات بسیاری به وجود آید که از بسیاری از آنها می‌توانیم با عنوان چالش‌های سطح پایین یاد کنیم. شما قطعاً ماجرای پخش فیلم توسط رئیس دولت دهم در مجلس را به یاد دارید. من تصور می‌کنم هر ایرانی آزاده، دلسوز و صاحب فکری جز احساس شرم هیچ حس دیگری در آن روز سیاه که به یکشنبه سیاه معروف شده است، نداشت. روزی که نه برای مجلس و دولت که برای کل نظام خوب نبود و در آن، هر دو سوی غائله پایین‌ترین سطح اخلاق را به نمایش گذاشتند.

شما در شرایطی از عدم شفافیت مسوولیت نمایندگان گفتید که عملاً می‌بینیم نمایندگانی که دخالت را جایگزین نظارت کرده‌اند، خود را در این راستا محق می‌دانند. به نظر شما آیا اساساً آنها این حق را دارند؟
به نظر من سوال‌های پی‌درپی و کمتر کارشناسی‌شده برخی نمایندگان این دوره، نشان از عدم درک درست سیاسی و حقوقی از وظایف و اختیارات نمایندگی است.

فارغ از درک سیاسی و حقوقی نمایندگان، آیا می‌توان گفت این رفتار نمایندگان نمایش تفکراتی است که گروه‌های پشتیبان آنها به این دسته از نمایندگان دیکته می‌کنند؟
بله، این یک واقعیت است که این دسته از نمایندگانی را که مورد نظر ما هستند همان مراکز قدرتی که به آن اشاره کردم اداره می‌کنند. اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که ما داریم درباره یک قوه از قوای سه‌گانه کشور صحبت می‌کنیم. قوه‌ای که مردم از نمایندگانی که در آن حضور دارند، انتظار دارند. من در سوال‌های پیشین قصد تحلیل موضوع را نداشتم و تنها آنچه را واقع است بیان کردم اما اگر بخواهیم تحلیلی‌تر به موضوع نگاه کنیم این یک واقعیت است که نمایندگان مورد بحث ما از سوی کانون‌های قدرتی پشتیبانی می‌شوند که دارای منافعی هستند و بر اساس همان منافع این نمایندگان را هدایت و رهبری می‌کنند.

در کنار تمام این موضوعات که به آن اشاره کردید، به نظرم یکی از دلایلی که نمایندگان را به دخالت در کار قوه مجریه معطوف می‌کند، «مصالح نظام» است. ممکن است آنها بگویند ما این کارها را می‌کنیم تا مصالح نظام به خطر نیفتد.
ببینید! یکی از موارد عدم شفافیت که در ابتدا به آن اشاره کردم همین «نظام» است. اصلاً معلوم نیست مراد ما یا مراد آنها از نظام چیست؟ این نظام کجا متجلی می‌شود؟ متولی‌اش کیست؟ چگونه می‌توان مصالح نظام را شناخت؟ و چگونه می‌توان مصالح نظام را تامین کرد؟ یعنی همه اینها توام با ابهام و عدم شفافیت است. آن چیزی که ما از نظام می‌فهمیم اما این است: «نظام، نظام برآمده از قانون اساسی است و چارچوب‌ها و حد و مرزها بر اساس قانون اساسی تعریف شده است.» البته من می‌گویم که حد و مرزها عملاً در همه جا شفاف نیست اما به هر حال در این قانون اساسی کمی حد و مرزها مشخص شده و می‌توان بر اساس آن عمل کرد. کما اینکه تا قبل از سال 1384 با استفاده از همین قانون اساسی، کارها پیش می‌رفت.

با این شرایط تصور می‌کنید که تنها راه برون‌رفت از این مشکل، پایان کار دوره نهم مجلس است؟
من قطعاً می‌گویم که مجلس بعدی بسیار بهتر از این مجلس است. مجلسی که دولت می‌تواند با آن تعاملی منطقی داشته باشد.

آن وقت اگر مجلس جدید هم ترکیبی مانند مجلس فعلی داشته باشد، چه می‌شود؟
به نظرم اگر مجلس آینده هم مثل این مجلس باشد -که به نظرم نمی‌شود- برای دولت بن‌بست اتفاق می‌افتد و دولت با بحران بزرگی مواجه خواهد شد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها