تاریخ انتشار:
رابطه جبهه پایداری و دولت یازدهم به کجا میانجامد؟
ماجراهای دنبالهدار تندروها و دولت روحانی
چندماهی است که صحن علنی مجلس به عرصه رویارویی آشکار دولت یازدهم و جبهه منتقدان آن بدل شده است. منتقدانی که با وجود سروصداها و جنجالهای گسترده از نظر عددی اکثریت مجلس را در اختیار ندارند، اما میتوانند حسابی عرق وزیران را در زورآزماییهای کلامی و جدالهای سیاسی در بیاورند.
چندماهی است که صحن علنی مجلس به عرصه رویارویی آشکار دولت یازدهم و جبهه منتقدان آن بدل شده است. منتقدانی که با وجود سروصداها و جنجالهای گسترده از نظر عددی اکثریت مجلس را در اختیار ندارند، اما میتوانند حسابی عرق وزیران را در زورآزماییهای کلامی و جدالهای سیاسی در بیاورند. هر روز نیز بهانهای برای خرده گرفتن به دولت دارند، از ریزگردهای معلق در هوای اهواز گرفته تا فرم مانتوهای بانوان در پایتخت و از ادعای برداشت غیرقانونی دولت از صندوق توسعه ملی گرفته تا نحوه قدم زدن وزیر امور خارجه ایران با همتای آمریکایی خود در وین. گروه منتقدان دولت آتش تهیه خوبی نیز در اختیار دارند، از صدا و سیما گرفته تا رسانههای رسالت، سیاست روز، کیهان، فارس، تسنیم، وطنامروز، جوان، 9 دی، رمز عبور و...که مترصدند هر مساله کوچکی را به بحرانی بزرگ و هر نارسایی در عملکرد دولتمردان را به ذنبیلایغفر تبدیل کنند. این لجستیک گسترده عملاً توانستهاند بخشهای اصولگرای حامی دولت در مجلس را در موضع انفعال قرار دهند و در برخی بزنگاهها مانند جلسه استیضاح رضا فرجیدانا وزیر پیشین علوم، قدرتنمایی کرده و در قبای اکثریت فرو روند. با نگاهی به عملکرد
گروههای منتقد دولت میانهرو حسن روحانی، میتوان اینگونه ارزیابی کرد که از همان روز نخست ناکامی در انتخابات خردادماه 92 با برنامهای دقیق وارد میدان مبارزه شدند. این گروهها که میتوان آنها را «چپ جدید» نامید، در این مدت با راهبرد استفاده حداکثری از ظرفیتها و ابزار موجود تلاش کردهاند با تهیه برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت ضمن افزایش شانس بقای خود در چارت قدرت، مانع از پیشروی دولت در امور محوله شوند. یکی از مهمترین بخشهای برنامههای این گروه را میتوان در مجلس مشاهده کرد. برنامهای که به وسیله اعضای جبهه پایداری به عنوان هسته اصلی «چپ جدید» در حال اجراست. برنامهای که سبب شده است مجلس نهم به رکوردهای عجیبی دست یابد و بخش عمده این اقدامات چپ جدید به نام مجلس اصولگرا سند بخورد.
شاید همین اقدامات نیز سبب شده باشد که در نیمه بهمنماه معاون پارلمانی رئیسجمهور با اشاره به آمار فعالیت نمایندگان مجلس به نوع برخورد منتقدان با اعضای کابینه انتقاد کند. مجید انصاری در گفتوگو با ایرنا گفته بود: «نمایندگان مجلس تاکنون 1558 سوال از وزرای دولت حسن روحانی مطرح کردهاند و ۲۴ سوال به صحن علنی مجلس «آمده» است. همچنین تاکنون 8 وزیر دولت یازدهم یک بار یا بیشتر از آن -وزرای کشور، کار و رفاه اجتماعی، آموزش و پرورش، صنعت و معدن، فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم و اقتصاد- از مجلس «کارت زرد» گرفتهاند.»
در همین زمینه روزنامه ایران ارگان دولت در صفحه سوم روز 25 بهمنماه خود در گزارشی به آمارهای معاون پارلمانی رئیسجمهور پرداخت و آن آمار را تحلیل کرد. در بخشی از این گزارش آمده بود: «...آمار 1588 «سوال» نمایندگان از دولتمردان، از زوایای مختلفی قابل تامل و توجه است. اگر آغاز به کار رسمی وزارتخانههای دولت یازدهم را ابتدای شهریورماه 92 در نظر گرفت، عمر دولت تا پایان دیماه سال جاری، معادل 16 ماه یا 480 روز است. با تقسیم 1588 «سوال» به عدد 480 مشخص میشود که نمایندگان مجلس به طور میانگین، روزانه سه و نیم «سوال» از وزیران طرح کردهاند. تقسیم تعداد «سوال»ها به 18 وزارتخانه دولت نیز بیانگر آن است که میانگین «سوال» از هر وزارتخانه، رقم 88 طی 16 ماه فعالیت بوده است. البته نمایندگان فقط به طرح «سوال» بسنده نکردهاند و در همین مدت 6204 «تذکر» هم به دولت یازدهم دادهاند که 5322 «تذکر» سهم وزیران بوده و 882 «تذکر» هم خطاب به رئیسجمهوری عنوان شده است.»
معاون پارلمانی حسن روحانی درست یک سال پیش در تشریح نوع تعاملات مجلس و دولت گفته بود: «...حدود 70 درصد پرسشهای نمایندگان از وزرا متعلق به 30، 40 نفر از مجلسیهاست.»
در میان اعضای دولت هم وزارت نیرو پیشتاز تعداد سوالات طرح شده است. در مدت یاد شده 198 سوال از چیتچیان پرسیده شده که 53 سوال پس گرفته شده، و یک سوال هم به صحن علنی کشیده شده که توضیحات وزیر نیرو نمایندگان را قانع کرد. وزارت راه و شهرسازی هم در رتبه دوم قرار دارد با 192 سوال.
طبق گزارش روزنامه ایران و با رصد و دقت در آمار و ارقام سوالات از وزرا آشکار میشود 10 نماینده مجلس رکورددار طرح سوال از وزرا هستند. از 1588 سوال مطرح شده 304 سوال فقط از سوی این 10 نماینده بوده است. در حقیقت تقریباً 20 درصد طرح سوالات از سوی حدود سه درصد نمایندگان مجلس رقم خورده است. نادر قاضیپور نماینده ارومیه، سیدناصر موسویلارگانی نماینده فلاورجان، حمید رسایی و زهره طبیبزادهنوری نمایندگان تهران، ایرج ندیمی نماینده لاهیجان، حسینعلی حاجیدلیگانی نماینده میمه و برخوار، شکرخدا موسوی نماینده اهواز، جواد کریمیقدوسی نماینده مشهد، مهرداد بذرپاش نماینده تهران و فتحالله حسینی نماینده گیلان غرب و قصرشیرین 10 نمایندهای هستند که به ترتیب بیشترین طرح سوال را داشتهاند. بررسی گرایش سیاسی این نمایندگان نشان میدهد شش نفر آنها عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس هستند که عمده مخالفان و منتقدان دولت در آنجا گرد هم آمدهاند. از میان چهار نفر دیگر نام فتحالله حسینی و موسویلارگانی در هر دو فراکسیون دیده میشود و تنها ایرج ندیمی و نادر قاضیپور عضو فراکسیون رهروان ولایت هستند. قاضیپور در میان نمایندگان مجلس با 70 سوال
رکورددار است. در گزارش روزنامه ایران تاکید شده است هر کدام از این افراد در کنار سوالاتی که از وزرای مختلف داشتهاند بعضاً چند سوال از یک وزیر مشخص نیز انجام دادهاند. مثلاً قاضیپور فقط 13 سوال از وزیر اقتصاد داشته است، یا کریمیقدوسی 11 سوال از وزیر امور خارجه پرسیده است. حمید رسایی هم هفت بار از وزیر نفت طرح سوال داشته است. یکی از نکات ظریف این فهرست 10نفره حضور هشت نفر از این عزیزان در فهرست انتخاباتی جبهه پایداری در انتخابات نهم مجلس است. به نظر میرسد دو نماینده دیگر یعنی ایرج ندیمی و نادر قاضیپور نیز بیش از علقه جناحی متاثر از مطالبات منطقهای و فارغ از نگاه ملی هستند. اگر به عنوان یک حامی دولت به این آمار نظر افکنیم میتوانیم مرثیه بسراییم که آی کجایید نمیگذارند دولت به خدمتگزاری بپردازد و با ایجاد بحرانهای قلابی، مانع از سرعتگیری قطار خدمترسانی دولت یازدهم به ملت میشوند. آی بزرگان یاری دهید تا ما بتوانیم مملکتداری کنیم. در مقابل اگر از عینک منتقدان کابینه به این ماجرا و آمار نگاه کنیم، باید به منتقدان کمشمار دولت دستمریزاد گفت که با وجود قلت عددی در صحن بهارستان- هرچند که از رانت و دوپینگ
رسانههای عمومی نیز بهره گرفتهاند- توانستهاند، اکثریت بیانگیزه اصولگرایان سنتی را منفعل کرده و با وجود اینکه تا پیش از این در نقش دنباله این جریان حرکت میکردند، امروز به مدد همان دنباله، کلیت بدنه اصولگرا در مجلس را حرکت دهند. این اقدامات نشان از آن دارد که جریان «چپ جدید» برای دستکم سه سال آینده برنامهای دقیق تهیه کرده است، برنامهای که میتواند بحرانهای بزرگی را در مسیر دولت یازدهم ایجاد کند. با توجه به این موضوع به نظر میرسد حامیان دولت دستکم برای دو بزنگاه آتی -انتخابات مجلس دهم و ریاستجمهوری دوازدهم- باید برنامههای دقیقی داشته باشند. چپ جدید مشتاق برای بازپسگیری کلید پاستور، همه انرژی خود را صرف پیروزی در انتخابات اسفندماه سال آینده خواهد کرد. قاعدتاً در این مسیر تلاش خواهد کرد که به سیاق دو سال گذشته از سویی دستگاه اجرایی را با سوالهای پیدرپی، احضارها و استیضاحهای متعدد منفعل کند و از سوی دیگر به مدد شعبده رسانههای عمومی و خصوصی نزدیک به خود دولت یازدهم را نزد افکار عمومی ناکارآمد نشان دهد. در این هنگامه دولت باید طرحی مناسب برای مقابله با برنامههای منتقدان تهیه و تدوین کند.
برنامههایی که از یکسو باید به فعال شدن حامیان دولت در مجلس و تزریق انگیزه در بدنه جناح اصولگرا برای تداوم حمایت خود از دولت بینجامد و از سوی دیگر با فعالسازی جریان اصلاحطلب و میانهرو به کمک رسانههای موجود و ایجاد رسانههای جدید به خبررسانی درباره عملکرد دولت پرداخته و مانع از خاموش شدن شعله امید به تغییر در اذهان و افکار عمومی شود. این مهم در صورتی قابل دستیابی است که دولتیها اگر گلایهای نیز مطرح میکنند، در چارچوب یک برنامه تبلیغاتی معین برای تحتتاثیر قرار دادن افکار عمومی باشد، نه اینکه منفعلانه دستهای خالی خود را به مردم نشان دهند. به نظر میرسد کتاب داستان ماجراهای دولت میانهرو حسن روحانی و چپ جدید فصلهای زیادی خواهد داشت که در آینده به آن بیشتر خواهیم پرداخت.
دیدگاه تان را بنویسید