در حالی که اوباما در نطق مجمع عمومی خود اولویت فوری سیاست خارجی آمریکا را حل و فصل مساله فلسطین و اسرائیل و حل مناقشه با ایران بر سر پرونده هستهای ایران اعلام کرد، نتانیاهو محور اصلی نطق خود را مساله تهدید اتمی ایران و لزوم مقابله قاطع جامعه جهانی با آن قرار داد.
غلامعلی خوشرو/ معاون بینالمللی وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات
در حالی که اوباما در نطق مجمع عمومی خود اولویت فوری سیاست خارجی آمریکا را حل و فصل مساله فلسطین و اسرائیل و حل مناقشه با ایران بر سر پرونده هستهای ایران اعلام کرد، نتانیاهو محور اصلی نطق خود را مساله تهدید اتمی ایران و لزوم مقابله قاطع جامعه جهانی با آن قرار داد. امنیتی کردن پرونده هستهای ایران و بزرگ جلوه دادن آن، برای نتانیاهو پوششی است برای کشتار و اشغال و سرکوب در فلسطین و تداوم سیاستهای شهرکسازی و تحریم و جنگافروزی. تلاش اسرائیل و نومحافظهکاران آمریکایی همواره بر این بوده که یک اجماع کامل جهانی علیه ایران پدید آورند تا با تشدید اتهاماتی نظیر حمایت از تروریسم و ساخت سلاح هستهای، ایران را تهدیدی قریبالوقوع و وحشتناک برای جهان معرفی کنند و با وضع تحریمهای فلجکننده و سپس محاصره کامل، زمینه فروپاشی داخلی و یا دست آخر حمله نظامی به ایران را مهیا سازند. استقبال جامعه جهانی از حضور مدبرانه ریاستجمهوری در مجمع عمومی و معرفی آرمانها و نگرانیهای مردم ایران و نیز ارائه راهکارها برای حل مشکلات پیش رو، گروههای افراطی و خشونتگرا را به شدت منزوی کرد. اکنون که مردم ایران با حضور گسترده در
انتخابات ریاستجمهوری نامزدی را برگزیدهاند که اساس سیاستهایش ایجاد وفاق ملی و تقویت تعامل با جهان است، رویای افراطیهای اسرائیل و آمریکا برای حمله به ایران به کابوس بدل شده است. آنها از اینکه جهان و حتی متحدان اسرائیل از این انتخابات استقبال کرده و اظهار امیدواری کرده که فصل تازهای در رابطه با ایران گشوده شود به شدت مایوس و خشمگین هستند. انقلاب اسلامی ایران زمینهساز تکیه بر استقلال و خودباوری و استقرار نظام جمهوری اسلامی و جدایی از نظام سلطه و اقتدار آمریکا بود. رژیم گذشته از لحاظ استراتژیک شریک آمریکا و اسرائیل در منطقه بود و رویکردی غربی و وابسته و ماهیتی غیردینی داشت. با انقلاب اسلامی توازن قوا در منطقه به شدت تغییر کرد. شراکت استراتژیک ایران و آمریکا به تقابل بین دو کشور و تخاصم با اسرائیل بدل شد. چنانچه امروز اسرائیل با بزرگنمایی و با هدف تحریک و جلب مشارکت همپیمانانش بر ضد ایران چنین تبلیغ میکند که ایران بزرگترین خطر برای امنیت اسرائیل و کل منطقه خاورمیانه است. با وقوع انقلاب اسلامی در ایران دو کانون بزرگ قدرت در منطقه، منافع و حوزه نفوذ خود را در خطر دیدند. این دو کانون گرچه ظاهراً متضاد به
نظر میرسند اما در واقع دارای منافع مشترک هستند. کانون اول اسرائیل و آمریکا بود که انقلاب اسلامی را سرآغاز بیداری و مقاومت و ضدیت با اسرائیل میدید؛ و کانون دوم اعراب بودند که ایران شیعه غیرعرب را خطری برای قدرت بلامنازع خود در جهان اسلام تلقی میکردند. نتانیاهو با استیصال کامل در مجمع عمومی تلاش کرد تا آثار سیاستها و سخنان تعاملگرا و ضدجنگ و خشونت رئیسجمهور ایران را خنثی و اثبات کند که امید به تغییر بعد از انتخاب دکتر روحانی ظاهری و بیاساس است. شعار تدبیر و تعامل و شروع مذاکرات سازنده بین ایران و غرب به میزانی که در بین مردم ایران نشاط و امید به افقی روشن ایجاد کرده، اشغالگران و جنگطلبان را به یأس و انزوا کشانده است. نخستوزیر اسرائیل مذبوحانه میکوشد تا مردم آمریکا و جهان و به خصوص اعراب را متقاعد کند که ایران همچنان بزرگترین خطر برای صلح و امنیت جهانی است. اسرائیل از اینکه دولت اعتدال میتواند با تدبیر و مذاکره در عرصه بینالمللی و منطقهای از سوءتفاهم و سوءظن نسبت به ایران بکاهد و اعتماد و همکاری را به ارمغان آورد بسیار نگران است. اسرائیل که تنها کشور دارای زرادخانه مخفی هستهای در منطقه است،
به هیچ تعهد بینالمللی پایبند نیست، از اینکه ایران برنامه هستهای صلحآمیز دارد و به «انپیتی» پایبند است، و برای حل و فصل مسائل با آژانس و 1+5 وارد مذاکرات جدی و محتوایی شده عصبانی است. اسرائیل از اینکه دیگر ایران و تشیع به عنوان دو خطر بسیار بزرگ برای منطقه تلقی نشوند بلکه عامل ثبات و امنیت و گفتوگو و همکاری و مصالحه باشند، هراس دارد. اسرائیل از اینکه میلیاردها دلاری که صرف ایرانهراسی شده است، در پرتو این انتخابات به هدر رفته و اکنون جهان بیدار شده و صدای عدالت و عقلانیت و تدبیر از ایران به گوش میرسد، نگران است. علاوه بر اسرائیلیها، لابی صهیونیستی در آمریکا که قدرت فراوانی دارد نیز تلاش میکند تا با تشدید تحریمهای ایران به نزدیکی محور تلآویو-ریاض کمک کند. اتهاماتی که آمریکاییها با حمایت اعراب به ایران میزنند هم در راستای همان پروژه ایرانستیزی و با سفارش اسرائیل انجام میشود. این در حالی است که رویکرد صلحطلبانه ایران موضوعی اثباتشده برای همسایگان و کشورهای منطقهای و فرامنطقهای است. دسیسههای دشمنان ما طبعاً بسیار گسترده است و در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیگیری میشود اما
مقامات ایرانی باید با درایت اجازه ندهند تا در این دامها گرفتار آییم. البته این به معنای دشمنی با دنیا نیست. طبعاً در پیشگیری یک رویکرد اعتدالگرایانه که با گفتمان تعاملگرایی همراه باشد ما را در رسیدن به اهدافمان یاری میرساند. زبان تند دولت پیشین آب را به آسیاب دشمنان ما ریخت اما مردم ایران نشان دادند دیگر اجازه نمیدهند ناآگاهی و خاماندیشی خوراکی برای مظلومنمایی اسرائیل فراهم آورد. دکتر روحانی میخواهد روابط گرگ و میش جهانی به روابط انسانی مبدل شود. ایران قصد تجاوز به هیچ کشوری ندارد اما در برابر هر تجاوزی از وطن خود با جان دفاع میکند. دولت اعتدال دایره دوستیها را در منطقه و جهان گسترش میدهد و از شمار دشمنان میکاهد و روابط عادلانه و مبتنی بر اعتماد و همکاری با جهان برقرار میکند. با موفقیت دولت اعتدال، تصویر ناروا از ایران به عنوان عامل بیثباتی و ناامنی به تدریج از صحنه جهانی محو میشود و ایران به عنوان کشوری باثبات و امن در منطقهای غوطهور در جنگ و افراطیگری و آشوب شناخته میشود. در این صورت همگان اذعان خواهند کرد که جهان بدون یاری گرفتن از نقش ثباتآفرین و امنیتبخش ایران قادر به ایجاد صلح
و دوستی در منطقه نخواهد بود. اکنون با ظهور دولت عقلانیت و اعتدال در ایران، اسرائیل دیگر نمیتواند ایران را به عنوان خطری بزرگ برای جهان معرفی میکند تا خود در پس این هیاهو پنهان شود و به اشغالگری و نقض مقررات بینالمللی و پایمال کردن حقوق فلسطینیان ادامه دهد.
دیدگاه تان را بنویسید