تاریخ انتشار:
بریده روزنامهها
نهاد قانونگذاری حقوقدان میخواهد
نوشت: چنانکه میدانیم در همه نظامهای حقوقی دنیا قانون در کنار عرف، رویه قضایی و دکترین حقوق یکی از منابع حقوق و چهبسا مهمترین آنها تلقی میشود. بر همین مبنا قانونگذاری امری کاملاً حقوقی است که هدایت آن باید توسط افراد حقوقدان و مسلط بر موازین حقوقی انجام شود. در قانون اساسی نیز قانونگذاری در کنار نظارت بر اجرای صحیح آن در قوای سهگانه بر عهده مجلس نهاده شده است. در واقع وظایف مجلس مستلزم دخالت قشر حقوقدان است. در میان حقوقدانان نیز نقش وکلا در امر قانونگذاری میتواند نقش پررنگتری باشد چراکه اگر حقوقدانان را به دو دسته پشت میز و جلوی میز و در بطن ملت تقسیم کنیم، بدون شک وکلا در دسته دوم قرار میگیرند و با نیازها و مشکلات مردم آشنایی بیشتری دارند.
سکوت اصولگرایان نسبت به دخالت در انتخابات
نوشت: این روزها با وجود برخی فضاسازیهای جریانهای اصولگرا، هیچ سندی مبنی بر ورود دولت به عرصه رقابتهای انتخاباتی وجود ندارد. با این حال برخی اصولگرایان در حالی نسبت به هر صحبتی از دولت واکنش نشان میدهند و آن را در حکم حضور انتخاباتی دستگاه اجرایی تلقی میکنند که در سالهای گذشته و دوران هشت سال دولت احمدینژاد چنین مسالهای را طبیعی میدانستند و هیچ واکنشی نسبت به آن نشان نمیدادند. گفتنی است احمدینژاد، رئیس دولت نهم، در فاصله چند ماه مانده به انتخابات مجلس هشتم، 14 نفر از چهرههای اصولگرا را به دفتر خود دعوت کرد تا پروژه وحدت اصولگرایی را کلید بزند. اما این دخالت به انتخابات مجلس هشتم محدود نشد و سال 1389 رئیس دولت دهم دوباره قدم به عرصه انتخابات مجلس گذاشت.
سیاست با روحیه خانمها سازگار نیست
نوشت: «شهلا میرگلوبیات» یکی از 9 زن مجلس نهم درباره مشارکت سیاسی زنان میگوید: «ورود در عرصههای سیاسی با یکسری تخریبهایی همراه است که این تخریبها واقعاً ناجوانمردانه اتفاق میافتد و برای اینکه رقیب را از عرصه خارج کنند بعضاً ممکن است خیلی از کارها از روی بیتقوایی هم صورت بگیرد و به خاطر همین است که با روحیه خانمها سازگار نیست.» این جراح و متخصص زنان که از حوزه ساوه برای نخستین بار به مجلس راه یافت و طلسم ورود زنان از این استان به خانه ملت را شکست، همچنان تاکید دارد برای افزایش مشارکت سیاسی زنان باید فرهنگسازی صورت بگیرد و نیازی به تخصیص سهمیه به زنان نیست.
بیطرفی و بینظری
نوشت: سالهاست در ماههای نزدیک به انتخابات، معنای نادرستی از بیطرفی، بهویژه در رسانه ملی لحاظ میشود که بیطرفی را به بینظری تعبیر میکند...متاسفانه مدتهاست به جای آنکه قانون را «واقعی» کنیم، آن را بر واقعیت تحمیل کردهایم. نمونهاش قانون انتخابات است که تنها شش روز برای تبلیغات نامزدها فرصت پیشبینی کرده است. انصافاً کیست که نداند فعالیتهای انتخاباتی ماههاست شروع شده است؟ بنابراین منطقی است بگوییم بینظری لزوماً به معنای بیطرفی نیست. به عبارت دیگر، بیطرف ساختن دستاندرکاران انتخابات با بینظر ساختن آنها امکانپذیر نیست و میدانیم نمیتوان کسی را از داشتن نظر منع کرد؛ مگر آنکه توقع داشته باشیم افراد به بینظری تظاهر کنند که این انتظار خردمندانهای نیست...در مجلس آینده باید به اصلاح این مشکل پرداخت که بشود صاحبنظر بود و بیطرفانه نیز عمل کرد.
دیدگاه تان را بنویسید