شناسه خبر : 14156 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاهی به دیدگاه‌های فکری و اقتصادی حزب جمهوریخواه آمریکا

جمهوریخواهان و اقتصاد

حزب جمهوریخواه، یکی از دو حزب بزرگ این کشور است که به همراه حزب دموکرات در ایالات متحده آمریکا حکومت می‌کند.

سیدمحمدامین طباطبایی

حزب جمهوریخواه، یکی از دو حزب بزرگ این کشور است که به همراه حزب دموکرات در ایالات متحده آمریکا حکومت می‌کند. این حزب در سال ۱۸۵۴ توسط فعالان ضدبرده‌داری در آمریکا تاسیس شد. جمهوریخواهان تاکنون ۱۸ رئیس‌جمهور در آمریکا داشته‌اند که اولین آنها آبراهام لینکلن در بین سال‌های ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ و آخرین‌ها آنها نیز جرج دبلیو بوش در بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ بود. این دو حزب در زمینه سیاست‌های داخلی کم و بیش تفاوت‌هایی باهم دارند. به طور خلاصه جمهوریخواهان از فلسفه‌ای محافظه‌کارانه‌تر پیروی می‌کنند. برخلاف دموکرات‌ها که بسیار لیبرال و آزادیخواه هستند، جمهوریخواهان نوعاً در دسته محافظه‌کاران قرار می‌گیرند؛ البته این بدان معنی نیست که همه مبانی سیاسی لیبرالیسم از نظر جمهوریخواهان رد می‌شود، بلکه اشاره به این موضوع دارد که تمایلات آنها بیشتر به سمت لیبرالیسم کلاسیک سوق دارد. همچنین در حال حاضر، جمهوریخواهان در هر دو مجلس قانونگذاری آمریکا،‌ یعنی مجلس نمایندگان و مجلس سنا دارای اکثریت سناتورها هستند در حالی که دولت در دست دموکرات‌هاست. به عقیده جمهوریخواهان اگرچه دولت وظیفه نظارت بر اخلاقیات را بر عهده ‌دارد اما نباید به مسائل شخصی افراد ورود کند. اصول این حزب بر مسوولیت فردی استوار است و اینکه هر فرد مختار است هر طور می‌خواهد زندگی کند. برای مثال جمهوریخواهان معتقدند این به تصمیم خود فرد بستگی دارد که می‌خواهد به تحصیل بپردازد یا از خدمات بهداشتی بهره‌مند شود یا خیر. دولت دخالتی در این تصمیم‌گیری‌ها نباید داشته باشد. فلسفه این حزب در محور قرار دادن بازارهای اقتصادی و کمرنگ کردن نقش دولت موجب شده همین مساله آنها از سوی دموکرات‌ها به توجه بیش از حد به مسائل اقتصادی متهم شوند. اما آنچه مسلم است فلسفه جمهوریخواهان در احترام به قوانین فردی تاکنون ثابت مانده است. اقتصاد آزاد سرآغاز قدرت جامعه آمریکایی است و همانا این مساله ریشه در درک لینکلن از مفاهیمی مانند مسوولیت و پاسخگویی دارد. جمهوریخواهان همچنان بر این عقیده هستند که بهترین دولت دولتی است که کمترین نظارت را داشته باشد. اگرچه هر دو حزب معتقدند وابستگی به واردات نفت تهدیدی برای اقتصاد و دفاع ملی این کشور محسوب می‌شود، اما حزب جمهوریخواه به توسعه منابع سنتی انرژی تمایل بیشتری دارد. به اعتقاد آنها انرژی هسته‌ای وافر و مقرون به صرفه بوده و جزو انرژی‌های پاک به شمار می‌رود. این حزب معتقد است برای تولید نوع بی‌خطر این انرژی باید به توانایی بازار آزاد اعتماد کرد. به اعتقاد آنها ترکیبی از انرژی‌های مختلف، گزینه مناسبی برای اقتصاد آمریکا به شمار می‌رود.

خط‌مشی اقتصادی
وقتی نوبت به اقتصاد می‌رسد، حزب جمهوریخواه دیدگاه‌های جالبی دارد، طرفداران این حزب معتقدند، آمریکا استحقاق این را دارد که تملک کند، سرمایه‌گذاری کند، بسازد و رونق بگیرد. به همین دلیل مقررات شفاف و ملموس کسب و کار به شدت در اینجا اهمیت پیدا می‌کند، چرا که این مقررات موجب اعتمادسازی میان مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان می‌شود. جمهوریخواهان با سیاست‌های مداخله‌گرایانه دولت در اقتصاد مخالف‌اند و در مقابل کنترل و تصدی‌گری دولت فدرال نسبت به اقتصاد مقاومت می‌کنند. آنها معتقدند چنین سیاست‌هایی به دولت اجازه می‌دهند تا برنده‌ها و بازنده‌های بازار را برگزیند، به جای آنکه این نقش‌ها خود در محیط بازار و در اثر عملکرد طبیعی آن شکل بگیرند. جمهوریخواهان همچنین بر این باورند که تورم درواقع نوعی مالیات پنهان برای مردم آمریکا محسوب می‌شود. تورم به سادگی قدرت خرید شهروندان را چه در داخل کشور و چه خارج، کاهش می‌دهد. اثر دیگر تورم، تنبیه کسانی است که پول پس‌انداز می‌کنند.
از سوی دیگر جمهوریخواهان که معتقد به اقتصاد آزاد هستند بر این باورند که مالیات‌ها می‌بایست کاهش یابند و خود افراد برای استفاده از خدمات مورد نظر هزینه آن را بپردازند. بدین ترتیب افرادی که دارای وضعیت مالی بهتری هستند طبق معمول قادر خواهند بود که از بهترین‌ها بهره‌مند شوند و در عین حال مالیات کمی پرداخت می‌کنند. مخالفان این نگرش معتقدند این شیوه موجب افزایش فاصله میان طبقه ضعیف و مرفه خواهد شد. بنا به اعتقاد برخی، جمهوریخواهان در سایه دیدگاه اقتصاد آزاد باعث می‌شوند که فعالان اقتصادی آمریکایی به جای سرمایه‌گذاری در درون این کشور و ایجاد شغل برای شهروندان ایالات متحده، تمایل بیشتری به فعالیت و سرمایه‌گذاری در خارج از کشور داشته باشند، جایی که هزینه‌های تولید پایین بوده و سود بیشتری را عاید آنها می‌سازد.
از آنجا که سیاست اقتصادی حکومت آمریکا توسط وزارت خزانه‌داری، شورای مشاورین اقتصادی، اداره مدیریت و بودجه و وزارت بازرگانی تدوین می‌شود، جمهوریخواهان نیز مانند حزب رقیب‌شان، همواره چه از طریق در دست گرفتن دولت و چه در دست گرفتن مجالس قانونگذاری سیاست‌های مورد نظر خود را پیاده می‌کنند. در ادامه به بررسی مجزای آرای جمهوریخواهان در باب مهم‌ترین مسائل اقتصادی می‌پردازیم.
کسب و کارهای کوچک: یکی از مهم‌ترین ایده‌های اقتصادی جمهوریخواهان، توجه به کسب و کارهای کوچک است به طوری که معتقدند، کسب و کارهای کوچک در حکم ستون فقرات اقتصاد آمریکاست. این بنگاه‌ها بستر اشتغال میلیون‌ها آمریکایی را فراهم کرده و بسیاری از اختراعات، نوآوری‌ها و نیز صادرات آمریکا را بر عهده ‌دارند. از همین رو جمهوریخواهان بر ایجاد فرصت‌های هر چه بیشتر برای این قبیل شرکت‌ها تاکید جدی دارند. آنها آشکارا چنین شرکت‌هایی را به بنگاه‌های بزرگ و پردردسر ترجیح می‌دهند.
فدرال‌رزرو: جمهوریخواهان معتقدند بانک مرکزی یکی از نهادهایی است که به شدت به شنیده شدن و حمایت شدن نیازمند است چرا که اقدامات فدرال‌رزرو تمامی فعالیت‌های اقتصاد و نیز تورم را تحت تاثیر قرار می‌دهد. فعالیت‌های این نهاد می‌بایست کاملاً شفاف و روشن باشد. همچنین از طریق نظارت کنگره، یک ویژگی دیگر نیز باید در فدرال‌رزرو تحقق پیدا کند که همان پاسخگویی است. از نظر جمهوریخواهان بهترین راه نظارت بر این نهاد، جلسات بررسی سالانه است. البته یکی از مهم‌ترین اصل‌های این حزب در این راستا، عاری بودن جلسات یادشده از فشارهای سیاسی است تا بدین ترتیب اطمینان پیدا کنیم که سیاست‌های اتخاذشده بر اساس اصول علم اقتصاد و به دور از سیاسی‌کاری بوده‌اند.
تعدیل بودجه: جمهوریخواهان از طرفداران سرسخت اصلاحات بودجه هستند و بدین منظور لوایحی را نیز به تصویب رسانده‌اند و به شدت در تلاش‌اند تا مفاد مربوط به توازن بودجه در این مصوبه‌ها به اجرا درآیند. طرفداران این حزب، به جز در موارد ضرورت‌های ملی، از الزام قانونی مطابق با قانون اساسی، به منظور هرگونه افزایش مالیاتی حمایت می‌کنند تا دولت نتواند راساً در این موارد تصمیم‌گیری کند. به علاوه ایجاد یک سقف مخارج، به صورت درصدی از تولید ناخالص داخلی از خواسته‌های اصلی جمهوریخواهان محسوب می‌شود. هدف اصلی این طرح بازداشتن کنگره از ایجاد توازن بودجه به وسیله افزایش‌های مالیاتی است. به طور کلی جمهوریخواهان طرفدار ساده‌سازی هرچه بیشتر اقتصاد و کاهش نقش‌های دولت هستند. آنها معتقدند خانوارها و بنگاه‌های آمریکایی بیشترین نفع ممکن را از وضعیت رقابتی بازار خواهند برد. حتی در مورد کالاهای عمومی مانند جاده‌ها، پل‌ها، فرودگاه‌ها و بنادر، جمهوریخواهان علاقه‌مندند تا ترکیبی از مالکیت خصوصی و فدرال، عهده‌دار تصدی این امور باشد. در ضمن جمهوریخواهان نیاز به اصلاحات خدمات درمانی را جدی می‌دانند چرا که طرح درمانی فعلی بار بدهی دولت را به شدت افزایش داده است.
مالیات‌ستانی: جمهوریخواهان نقش مالیات را تامین مالی خدماتی می‌دانند که اولاً برای کشور ضروری بوده و ثانیاً از طریق قانون اساسی مشروعیت یافته‌اند. تامین اجتماعی و مراقبت از کسانی که توانایی نگهداری از خود را ندارند، مثال‌هایی از این موارد هستند. سایر مواردی که صرف بازتوزیع ثروت یا برنامه‌های غیرضروری می‌شود، می‌بایست متوقف شوند و درآمد هر شخص آمریکایی باید در جیب خودش باقی بماند. با این حال جمهوریخواهان به دنبال نظام مالیاتی هستند که شفاف، ساده و منصفانه باشد. همچنین جمهوریخواهان با مالیات‌هایی که انگیزه‌های کسب و کار را کاهش می‌دهند، مخالف‌اند چرا که معتقدند این قبیل مالیات‌ها درنهایت به کاهش رقابت اقتصادی منجر می‌شوند. علاوه بر این، طرفداران این حزب، به حذف جریمه ازدواج، لغو مالیات بر ارث و افزایش اعتبارات مالیاتی مربوط به فرزندآوری معتقدند.
بازار کار: جمهوریخواهان معتقدند دستیابی به رشد اقتصادی موثرترین راه کاهش نرخ بیکاری است. از نظر آنها، اقتصادی که چنین مسیری را به صورت پایدار طی کند، اغلب با رونق مواجه خواهد شد و شغل‌هایی دائمی در آن ایجاد خواهد شد. طرفداران این حزب ترجیح می‌دهند سیاست‌های بازار آزاد را نیز در مورد بازار نیروی کار پیاده کنند تا نهایتاً کسانی که بالاترین بهره‌وری را از لحاظ سرمایه انسانی دارا هستند، بتوانند در جایگاه شغلی واقعی خود قرار بگیرند. از همین روست که جمهوریخواهان بر آموزش نیروی کار تاکید ویژه‌ای دارند.
اقتصاد جهانی: به عقیده جمهوریخواهان یکی از دلایل عمده‌ای که شرکت‌های آمریکایی قادر نیستند در قیمت‌های رقابتی جهانی در کنار سایر رقبایشان دوام بیاورند، مالیات‌های سنگینی است که از آنها اخذ می‌شود. این امر سبب می‌شود شرکت‌های بزرگ آمریکایی به برون‌سپاری منابع خود روی آورده و خطوط تولیدشان را به خارج از آمریکا منتقل کنند. بدین ترتیب فرصت بی‌نظیر ایجاد شغل برای جوانان آمریکایی از دست می‌رود. مساله دیگری که جمهوریخواهان به شدت بر آن اصرار دارند، پایین نگه‌داشتن دستمزدها به منظور حفظ مزیت رقابتی کالاهای آمریکایی در بازارهای بین‌المللی است. بنابراین در این قسمت نیز طرفداران حزب یاد‌شده، سرسختانه با مالیات‌ستانی از شرکت‌ها به شیوه فعلی مخالف‌اند. بر هیچ‌کس پوشیده نیست که در بعد داخلی، هدف سیاست‌های اقتصادی دولت آمریکا، حفظ و ارتقای نرخ رشد اقتصادی سالانه و بهبود شاخص‌های مهم اقتصادی است. در بعد خارجی، اولویت دولت آمریکا، حفظ برتری اقتصادی این کشور در صحنه جهانی است. از اوایل قرن بیستم اقتصاد ایالات متحده آمریکا به دلیل بالا بودن حجم صادرات، واردات، سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و مبادلات بازرگانی، همواره به عنوان موتور محرک اقتصاد جهانی معرفی می‌شود. البته نباید نادیده گرفت که مرکزیت دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی تا حد زیادی چنین امتیازات چشمگیری را به اقتصاد آمریکا داده است. به عبارت دیگر، آمریکا ضمن داشتن کسری تراز پرداخت‌های عظیم، می‌تواند هزینه و سرمایه مصرفی را فراتر از تولید داخلی تامین کند و به سرمایه‌گذاری‌هایی دست زند که بسیار بیشتر از اندوخته‌های داخلی آن است، زیرا خارجی‌ها علاقه‌مندند دارایی‌های خود را به دلار افزایش دهند. فارغ از این مساله اما، جمهوریخواهان نیز حداقل در حرف و سخن به حفظ وجهه جهانی کشورشان التزام داشته‌اند و همواره خود را به آن متعهد می‌دانسته‌اند اما آیا عملکردشان هم چنین چیزی را نشان می‌دهد؟ این مطلبی است که در ادامه با هم بررسی خواهیم کرد.

به روایت اعداد
طی دهه‌های اخیر، ثابت بودن نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، پایین بودن نرخ بیکاری و بالا بودن سطح تحقیقات و تداوم سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی از مهم‌ترین ویژگی‌های اقتصادی ایالات متحده آمریکا بوده است. اما باید دید هرکدام از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات تا چه میزان در این رونق و تفوق نقش داشته‌اند. به گواهی تاریخ، چهار دوره رکود اقتصادی و در زمان حضور روسای جمهور از حزب جمهوریخواه در کاخ سفید رخ داده است. در 35 سال گذشته از میان پنج رئیس‌جمهور، سه نفر از آنها جمهوریخواه و دو نفر دموکرات بوده‌اند. اعداد گواهی می‌دهند جمهوریخواهان سیاست اقتصادی را دنبال کرده‌اند که برای بیشتر مردم آمریکا کارا نبوده است. سیاستمداران و تحلیلگران اقتصادی نیز اذعان دارند که آنها پس از پایان دوران ریاست‌جمهوری خود مشکلات فراوانی را برای رئیس‌جمهور بعدی بر جا گذاشته‌اند. آخرین گزارش وزارت کار ایالات متحده داده‌هایی دارد که دید خوبی نسبت به ادعاهای اقتصادی دو حزب یادشده به ما می‌دهد. در حال حاضر رشد اقتصادی و نیز رسیدن شاخص دلار به بالاترین میزان در پنج سال گذشته خود یکی از شواهد عملکرد خوب بزرگ‌ترین اقتصاد جهان است. علاوه بر دوره فعلی، داده‌های اقتصادی به طور کلی نشان می‌دهد پس از جنگ دوم جهانی، دولت‌های دموکرات عملکرد بسیار بهتری از دولت‌های جمهوریخواه داشته‌اند. رشد اقتصادی، بازگشت سرمایه، سود شرکت‌ها، شکاف درآمدی و... همه در دوره‌هایی که دموکرات‌ها قدرت را در دست داشته‌اند، از وضعیت بهتری برخوردار بوده است. بهتر بودن وضع اقتصاد ایالات متحده در دوره دموکرات‌ها واقعیتی است که هواداران هر دو حزب عمده آمریکا آن را پذیرفته‌اند؛ اما بر سر چرایی این وضعیت تحلیل‌های متناقضی وجود دارد. آخرین باری که یک جمهوریخواه دولت را به دست گرفت، به آغاز هزاره جدید میلادی بازمی‌گردد. پیش از این دوران، کلینتون از قدرت سیاسی ایالات متحده در عرصه اقتصاد حداکثر استفاده را برد و از این طریق با تحمیل انواع قراردادها به ژاپن و کشورهای اروپایی و با سازمان‌دهی مجدد صنایع آمریکا، به برخی شرکت‌های معتبر آمریکایی که در آستانه ورشکستگی قرار داشتند، جان تازه‌ای بخشید، تا اینکه نوبت به بوش پسر رسید و جمهوریخواهان وارث دموکرات‌ها شدند. جرج بوش که سیاست‌های اقتصادی خود را بر کاهش بیشتر مالیات‌ها و لیبرالیزه کردن اقتصاد متمرکز کرده بود، هزینه‌های نظامی را به شدت افزایش داد و بدون هراس از کسری بودجه، مالیات‌ها را کاهش داد. در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ و بر اساس آمار رسمی دولت آمریکا، نرخ فقر در این کشور شروع به افزایش کرد و به ۵ /۱۲ درصد رسید. این مساله در حالی اتفاق افتاد که طبق اعلام نتایج آماری سازمان آمار ایالات متحده، فقر گسترده و شکاف طبقاتی هیچ‌گاه تا به این اندازه وخیم نبوده است.
اگر دقیق‌تر به ارقام سر بزنیم، شواهد موجود نشان می‌دهند که برتری اقتصادی درآمد شخصی قابل تصرف (پس از کسر مالیات) در دوره روسای جمهور دموکرات حدود شش برابر بیشتر رشد کرده است، تولید ناخالص داخلی در دولت‌های روسای جمهور دموکرات هفت برابر بیشتر رشد کرده است، سود شرکت‌ها در دوره در قدرت بودن روسای جمهور دموکرات سالانه بیش از 16 درصد رشد کرده است در واقع این سود در دوره در قدرت بودن روسای‌جمهور جمهوریخواه سالانه 53 /4 درصد افت داشته است. همچنین میانگین بازگشت سالانه سرمایه بازار سهام در دولت‌های روسای جمهور دموکرات 18 برابر بیشتر بوده است. این بدین معنی است که اگر شما در دولت‌های جمهوریخواه 100 هزار دلار را 40 سال سرمایه‌گذاری می‌کردید، در پایان 126 هزار دلار داشتید، اما اگر همین کار را در دوره دموکرات‌ها انجام می‌دادید، در پایان 40 سال 9 /3 میلیون دلار داشتید. با این اوصاف باید دید آمریکایی‌ها در انتخابات 2016 بازهم به جمهوریخواهان اعتماد می‌کنند یا خیر.

دراین پرونده بخوانید ...

  • دموکرات مستقل

    عقاید برنی سندرز، نامزد دموکرات انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا

    دموکرات مستقل

  • دعوای۲۰۱۶

    احزاب، نامزدهای انتخاباتی و اقتصاد در ینگه‌دنیا

    دعوای۲۰۱۶

  • بانوی اول

    هیلاری کلینتون چه مشی اقتصادی در پیش می‌گیرد؟

    بانوی اول

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها