تاریخ انتشار:
آیا یک فیدل دیگر از راه میرسد؟
فرار از جهنم مارکسیستی
روز جمعه ۱۴ آگوست، جان کری وزیر خارجه آمریکا سفارت آن کشور در کوبا را بازگشایی کرد. سه تفنگدار دریایی که ۵۴ سال پیش پرچم آمریکا را پایین آورده بودند و حالا بازنشسته هستند پرچم را به اهتزاز درآوردند. آقای کری در سخنان خود گفت که «آینده کوبا را مردم کوبا شکل میدهند».
روز جمعه ۱۴ آگوست، جان کری وزیر خارجه آمریکا سفارت آن کشور در کوبا را بازگشایی کرد. سه تفنگدار دریایی که ۵۴ سال پیش پرچم آمریکا را پایین آورده بودند و حالا بازنشسته هستند پرچم را به اهتزاز درآوردند. آقای کری در سخنان خود گفت که «آینده کوبا را مردم کوبا شکل میدهند». پرسش این است که چه آیندهای در انتظار کوباست و چه عواملی در تعیین آن نقش خواهند داشت.
برقراری رابطه دیپلماتیک همانند برداشتن برخی محدودیتها برای مسافرت به کوبا و ارسال پول به مردم کوبا (که اوباما در سال ۲۰۰۹ اجازه داد) کمکی برای اقتصاد بیمار کوباست. اما مساله اصلی برداشتن تحریمها و آنچه محاصره دریایی نامیده میشود، است. این تحریمها به سالهای نخستین دهه ۶۰ میلادی و بحران موشکی کوبا بازمیگردد. کوبا تصمیم گرفته بود در جنگ سرد جانب شوروی را بگیرد. این تحریمها حتی پس از فروپاشی شوروی ادامه یافت و با قانون دموکراسی کوبا (۱۹۹۲) و قانون هلمز - بورتن (۱۹۹۶) تشدید شد. قانون اخیر مقرر میدارد که تحریمها و محاصره نمیتوانند برداشته شوند مگر زمانی که کوبا انتخابات آزاد و درست انجام دهد و به حکومت مردمسالار که برادران کاسترو در آن نباشند گذار کند. بر این اساس برداشته شدن تحریمها نیاز به تصویب کنگره آمریکا دارد. به نظر نمیرسد در آینده نزدیک کنگره به چنین اقدامی دست بزند مگر آنکه دولت رائول کاسترو برای برقراری آزادی بیان، احترام حقوق بشر و حرکت به مردمسالاری دست به اقدامات اساسی بزند. البته باید بیفزاییم که پیش از این برخی تغییرات در این تحریمها تصویب شدهاند که از آن جملهاند اجازه صدور مواد
دارویی و کالاهای کشاورزی به کوبا.
در سالهای پس از انقلاب کوبا بسیاری از شهروندان آن کشور فرار کردند و به آمریکا پناه بردند. گروه بزرگی از آنها در ایالت فلوریدا که با کوبا ۹۰ مایل فاصله دارد زندگی میکنند. برخی از اینان کسانی هستند که دولت به اصطلاح سوسیالیستی کوبا اموال آنها را مصادره کرد و برخی دیگر آنهایی که برای زندگی بهتر برای خود و فرزندان خود از جهنم مارکسیستی گریختند و به آمریکا آمدند. گروه سوم کسانی هستند که به نبود آزادی اعتراض کردند و از ترس جان گریختند. بسیاری از آنان در رشتههای گوناگون موفقیت بسیار داشتهاند و برخی به مقامهای مهم رسیدهاند که از آن جمله میتوان از سناتور مارکو روبیو (جمهوریخواه از فلوریدا) نام برد. آنها با هر نوع کوتاه آمدن آمریکا در برابر کوبا یا کمک به آن مخالف هستند. به نظر میرسد نسلهای بعدی که در آمریکا به دنیا آمدهاند کمتر این احساس مخالفت را دارند.
سوی دیگر این معادله مردم و دولت کوبا هستند. در حکومت دیکتاتوری خانواده سلطنتی کاسترو مردم محلی از اعراب نیستند. سالهاست که مردمان کشور در فقر به سر میبرند و قدرت جیک زدن هم ندارند. طبق آماری که بانک جهانی منتشر کرده تولید ناخالص داخلی سرانه کوبا در سال ۲۰۱۳ برابر ۶۸۴۸ دلار بوده است. البته عمده آمار بانک جهانی بر حسب اطلاعاتی است که هر کشور در اختیار بانک گذاشته است. میزان درآمد سرانه کوبا به نرخ تبدیل دلار به پزو بستگی دارد. با پایین اعلام کردن این نرخ کوبا درآمد سرانه خود را بالا جلوه میدهد. میدانیم که کوبا دو نوع پزو در گردش گذاشته است که یکی قابل تبدیل به ارزهای خارجی است و دیگری قابل تبدیل نیست. بخش عمده مزد کارگران و درآمد حقوقبگیران به پزوی غیرقابل تبدیل پرداخت میشود. بنابراین میتوان حدس زد که تولید ناخالص سرانه کوبا بسیار پایینتر از رقم اعلام شده است. به همین سیاق درآمد ناخالص سرانه کوبا در سال ۲۰۱۱ (آخرین سالی که در جدول بانک جهانی است) برابر ۵۹۱۰ دلار گزارش شده است. اما بر پایه قدرت خرید آن را ۱۸۷۱۰ دلار گزارش کردهاند. حال ما باید باور کنیم که بهطور متوسط تمام قیمتها در کوبا یکسوم
آمریکاست. راستی اگر چنین است چرا سیل قاچاق این کالاها به دیگر کشورها سرازیر نیست. واقعیت آن است که مردم کوبا امکان خرید بسیاری از کالاها و خدمات را ندارند. البته گردشگران خارجی که دلار داشته باشند میتوانند بهراحتی کالاها را بخرند. افزون بر آنچه گفته شد اقتصاد کوبا از فشار وامهای خارجی و مسن شدن جمعیت رنج میبرد. مانند همه کشورها امید به زندگی و میانگین سن جمعیت افزایش یافته است. اما بسیاری از جوانان نیز ترجیح دادهاند برای زندگی و کار بهتر کشور را ترک کنند.
یکی از افسانههایی که در نتیجه حرفهای مارکسیستی شایع شده این است که مردمی که از فقر رنج میبرند، شورش و انقلاب میکنند. واقعیت آن است که مردمی که شکمشان سیر باشد سودای آزادی در سر میپرورانند و دیکتاتورها را سرنگون میکنند. پژوهشی در تاریخ این امر را مدلل میکند. بنابراین انتظار آنکه مردم کوبا سر بردارند واقعگرایانه نیست. اگر آمریکا میخواهد آزادی و مردمسالاری به کوبا راه یابد، کمک به رونق اقتصادی آن کشور را باید در دستور کار قرار دهد.
اما دولت و حکومت کوبا سالهاست که به صورت موروثی در خانواده کاسترو بوده است. البته رائول گفته است در سال ۲۰۱۸ کناره میگیرد. ببینیم و تعریف کنیم بهشرط آنکه یکی دیگر از قوم و خویشها یا نوچهها سر کار نیایند. کاستروها میدانند که کوبا را به خرابی و فلاکت کشاندهاند. اما چطور میتوانند به آنچه در پنجاه و چند سال گذشته کردهاند پشت کنند و به خطاهای خود اعتراف کنند. این مطلب بهویژه در مورد فیدل صادق است. برآورد شده که تحریمها بیش از هزار میلیارد دلار به کوبا زیان رسانده است. چند روز پیش فیدل کاسترو گفت آمریکا باید این مبلغ را به کوبا بپردازد. همین گفته او نشان میدهد که علاقهای به بسط روابط دو کشور و راه افتادن اقتصاد کوبا ندارد. چون از آنطرف هم یکی گفت همین مبلغ را کوبا به افراد و شرکتهایی که اموال آنها را گرفته مدیون است. چنین سخنهایی راه بهجایی نخواهد برد و سنگاندازی است.
اما به نظر میرسد رائول کاسترو کمی واقعبینتر بوده و به رفاه مردم هم توجه داشته است. وی پس از آنکه جانشین برادرش شد به برخی اصلاحات اقتصادی دست زد. از جمله این کارها آزاد کردن بخش کشاورزی از مرکزیت، برداشتن محدودیتها از بنگاههای کوچک و آزادسازی بازار مستغلات بودند. افزون بر این دریافت اجازه برای مسافرت به خارج را آسانتر کرد و دسترسی به کالاهای مصرفی را گسترش داد. این اقدامات بخش خصوصی را گسترش داده است و اکنون ۲۰ درصد نیروی کار کشور در بخش خصوصی کار میکنند.
بر پایه آنچه گفتیم، آینده اقتصاد کوبا به چند عامل بستگی دارد. اگر هریک از آنها در جای خود قرار گیرند، کوبا آیندهای امیدبخش همراه با توسعه اقتصادی و رفاه شهروندان خواهد داشت. چون اقتصاد کوبا از سرمایهگذاریهای مولد و تکنولوژی محروم بوده است. اما این کشوری است کوچک و نزدیک به آمریکا. اگر امکان سرمایهگذاری فراهم شود، و نیروی کار جوان چه کوبایی چه خارجی به کار گرفته شوند، در زمانی کوتاه شاهد شکوفایی اقتصاد خواهیم بود. اما پرسش این است که آیا رائول کاسترو میتواند مانند دنگ شیائوپینگ عمل و اقتصاد کوبا را دگرگون کند. شاید اگر برادرش زحمت را کم کند بتواند، بهویژه اگر بتواند وضع حقوق بشر را بهبود بخشد و از سوی دیگر امنیت سرمایه را تضمین کند، سرمایهگذاران و شرکتهای تولیدی میتوانند بر کنگره فشار بگذارند که قانون هلمز - بورتن را لغو کنند. از سوی دیگر امکان مسافرت به کوبا و امکان بازپسگیری برخی اموال ملیشده میتواند کوباییهای آمریکا را قانع کند که از مخالفت با رابطه نزدیک با کوبا دست بردارند. گزینه دیگر آن است که همه این کارها به تدریج انجام شود. در آن صورت هزینه آن برای اقتصاد و مردم کوبا بیشتر خواهد بود.
امکان دیگر آن است که در سال ۲۰۱۸ رائول کاسترو همانطور که گفته از کار کناره گیرد. ولی در آن صورت سیاست اقتصادی کوبا بستگی به این دارد که چه شخص یا گروهی جانشین او شوند. اگر آدم درست و حسابی باشد رفرم زود انجام میشود ولی این امکان هم هست که فیدل دیگری از راه برسد. مردم کوبا هزینه زیادی پرداختهاند، خدا خودش کمک کند که آیندهشان شاد باشد.
دیدگاه تان را بنویسید