عدو شود سبب خیر؟
جنگ تجاری آمریکا و چین چه پیامدهایی برای ما دارد؟
از اواخر دهه 70 میلادی که اقتصاد چین به سرعت شروع به تغییر کرد تا اینکه به دومین اقتصاد بزرگ دنیا تبدیل شد، رویکرد آمریکا در قبال این کشور همواره مبتنی بر همگرایی بود. حتی با وجود اختلافاتی که در زمینه تایوان در سال 1996 یا سقوط هواپیمای جاسوسی ایالات متحده در سال 2001 رخ داد، باز هم آمریکا چین را به عنوان یک ذینفع و پاسخگو نسبت به نظم جهانی میدانست. اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ ورق برگشته است. رئیسجمهور آمریکا که ذاتاً یک تاجر است شاید میداند اگر کاری نکند در آینده نهچندان دور ایالات متحده دیگر اقتصاد اول دنیا نخواهد بود بنابراین شرایط بازی را تغییر داده است. حال چین به یک رقیب خطرناک تبدیل شده که تهدیدی برای اولین بودن آمریکا محسوب میشود و باید به هر طریقی تحت فشار قرار بگیرد و به همین منظور جنگ تعرفهها را راه انداخته است. جنگی تجاری که با اعمال محدودیتهایی جدید از سوی طرفین در حوزه صادرات و واردات، روزبهروز بر شدت آن افزوده میشود.
باید پذیرفت که بایدها و نبایدهای حاکم بر چگونگی درک ابرقدرتها در حال تغییر است و با انتظارات جدیدی که به وجود آمده، تغییر مجدد آنها بسیار سخت خواهد بود. از اینرو، برای جلوگیری از فروپاشی اقتصاد جهانی و حفظ منافع بشریت، چین و آمریکا باید به درکی صلحآمیز از یکدیگر برسند، اما آیا این مساله امکانپذیر است؟ در صورتی که تنشهای تجاری موجود بیشتر شود، آیا ترکش آن به تن ایران هم اصابت خواهد کرد؟ آیا دوستی با چین میتواند از فشار تحریمهای آمریکا بکاهد؟ اینها پرسشهایی هستند که سعی شده در این پرونده به آنها پاسخ داده شود.