رقبای سنگینوزن
دیدگاه جدید آمریکا نسبت به چین
در نگاه اول، به نظر نمیرسد خانم وانگ جیانکین که شنل قرمزرنگ ضخیمی روی لباس کارش پوشیده است یکی از کسانی باشد که در انتقامجویی ابرقدرتها وارد شده است. این کشاورز ۶۰ساله چهار هزار خوک را در یک زمین محصور در منطقه شونیا حدود ۴۵کیلومتری پکن پرورش میدهد. یکپنجم از خوراک خوکها را دانههای سویا تشکیل میدهد.
در نگاه اول، به نظر نمیرسد خانم وانگ جیانکین که شنل قرمزرنگ ضخیمی روی لباس کارش پوشیده است یکی از کسانی باشد که در انتقامجویی ابرقدرتها وارد شده است. این کشاورز ۶۰ساله چهار هزار خوک را در یک زمین محصور در منطقه شونیا حدود ۴۵کیلومتری پکن پرورش میدهد. یکپنجم از خوراک خوکها را دانههای سویا تشکیل میدهد. دانههایی که چین به میزان بسیار زیاد از منطقه میدوست آمریکا وارد میکند. در 30 سال گذشته که تقاضا برای گوشت خوک در چین به شدت بالا رفت خانم وانگ و همتایانش توانستند بهترین بهره را از سویای آمریکا ببرند؛ در مقابل کشاورزان آمریکایی نیز از فعالیتهای او منتفع شدند. پول چینی به کشاورزان آمریکایی کمک کرد انبوهی از کالاهای ارزانقیمت چینی را از فروشگاه والمارت بخرند و هزینه بذرهای تراریخته و سایر محصولات فناوری بالا را که در ترکیب با دانش آمریکایی بهرهوری آنها را بالا میبرد بپردازند. اما امسال درآمد آنها به میزان زیادی کاهش مییابد. در ماه آوریل رئیسجمهور دونالد ترامپ چین را به سرقت مالکیت معنوی، اجبار بنگاههای آمریکایی به انتقال فناوری و سایر اقدامات ضدتجاری متهم کرد. او سراسر بهار و تابستان را به وضع تعرفههای تنبیهی، افزایش دامنه و تشدید آنها گذراند. هماکنون تعرفههای ۱۰ تا ۲۵درصدی بر ۲۵۰ میلیارد دلار واردات از چین اعمال میشود. آقای ترامپ اشتیاق خود را برای افزایش همه آن تعرفهها تا ۲۵ درصد و تسری آن به ۲۶۷ میلیارد دلار واردات باقیمانده (در صورت عدم دستیابی به هدفش) پنهان نمیکند. چین با اعلام تعرفه برای ۶۰ میلیارد دلار واردات از آمریکا حمله متقابل را آغاز کرد و برای دانههای سویا تعرفه ۲۵درصدی قرار داد تا ایالتهای کشاورزی آمریکا مانند آیوا را که به دونالد ترامپ رای داده بودند مجازات کند. بهرغم اینکه شی جین پینگ رئیسجمهور چین خاطرات بسیار خوبی از دوران اقامتش در آیوا در سال ۱۹۸۵ دارد، این حقیقت که آیوا دومین ایالت تولیدکننده دانه سویاست و نقش بسیار بزرگی نیز در سیاست آمریکا بازی میکند آن را به یک هدف اصلی برای چین تبدیل میسازد. خانم وانگ میگوید با بالا رفتن قیمت سویا، برخی همکارانش به خوراک جایگزین روی آوردهاند و او نیز مجبور است همان راه را برود. انجمن صنایع خوراک چین استانداردهای جدیدی برای تغذیه خوکها پیشنهاد کرد که محتوای سویا در خوراک را به ۱۱ تا ۱۳ درصد کاهش میدهد. این تغییر مصرف سالانه سویا را تا ۱۰ میلیون تن پایین میآورد. چین میخواهد معامله کند اما ممکن است آمریکا بیش از چیزی را که میدهد طلب کند چراکه نگرانیهایش از سطح تجارت فراتر میروند. ترامپ خود را رهبر مقابله با جهانی شدن (Globalism) مینامد و هر چیزی را که اقتدار آمریکا را محدود سازد یا اولویت را از کارگران آمریکایی سلب کند در این حوزه قرار میدهد. آنگونه که او در ماه سپتامبر در اجلاس عمومی سازمان ملل اظهار کرد: «ما ایدئولوژی جهانیسازی را رد میکنیم و فلسفه وطندوستی را میپذیریم.» بزرگترین جنگ میهندوستانه او نیز با چین است. ترامپ در ماه آگوست گفت: «وقتی من به صحنه قدرت وارد شدم در مسیری بودیم که به چین امکان میداد در یک دوره کوتاه زمانی از ما بزرگتر شود. چنین چیزی دیگر تکرار نخواهد شد.» یک وابستگی درونی گسترده خوکهای پکن را با مزارع آیوا پیوند میدهد، زنجیرههای عرضه و شبکههای توزیع در دو سوی اقیانوس آرام را درهم میتند و سرمایهگذاری چین در آمریکا را تقویت میکند. این وضعیت تا همین اواخر باعث میشد ناظران در چین و آمریکا فکر کنند دیدگاههایی مانند نظرات آقای ترامپ چیزی جز بلوفزنی نباشند. اگرچه هرازچندگاه روابط دو کشور به تنش کشیده میشود اما منطق اقتصادی ورای آشتی آنقدر قدرتمند است که نمیتوان از آن غافل شد. با این حال نگرانی آمریکا در مورد توانمندی فزاینده فناوری چین، افزایش خودکامگی و توانایی نظامی این کشور بر آن منطق غلبه میکند. آمریکا تحولی عمیق را در دیدگاههای جناحهای چپ و راست نسبت به چین تجربه میکند. اکنون یک اجماع در این زمینه وجود دارد که چین راهبردی تعمدی دارد تا آمریکا را عقب بکشاند و خواسته خود را بر جهان تحمیل کند؛ بنابراین لازم است آمریکا پاسخی محکم به این راهبرد بدهد. این ائتلاف طرفداران سنتی تجارت آزاد در کاخ سفید و همچنین حامیان «مجموع صفر» (Zero-Summists) در تیم ترامپ و تندروهای حامی امنیت ملی در کنگره را در بر میگیرد. روسای پنتاگون و سازمانهای جاسوسی چین را بزرگترین تهدید علیه امنیت آمریکا میدانند و کل دولت را به واکنش ملزم میسازند. این ائتلاف در جامعه مدنی محافظهکاران مذهبی، طرفداران حقوق بشر، اتحادیههای کارگری و حمایتگرایان مکاتب قدیم اقتصادی را شامل میشود. مایک پنس معاون رئیسجمهور در ۱۴ اکتبر دیدگاه جدید آمریکا را در واقع نوعی جنگ سرد دانست. او علاوه بر انتقاد از کنترلها و سرکوبهای داخلی در چین، از تلاش این کشور برای نفوذ در آمریکا سخن گفت و بیان کرد چین از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی همچنین تبلیغات برای گسترش نفوذ و حفظ منافع در آمریکا استفاده میکند. او به عنوان مثال به مقالهای با هزینه چین در روزنامه مشهور آیوا اشاره میکند که در آن تلاش میشود عرضهکنندگان سویا به امثال خانم وانگ را علیه سیاستهای تجاری دولت تحریک کند. با توجه به تلاشهای آشکار روسیه برای دخالت در انتخاباتی که ترامپ را به ریاست جمهوری رسانید میتوان عدم تاکید بر نکات کوچکی مانند چین را منطقی دانست؛ اما آقای پنس اتهام پشت اتهام آورد و بدون ارائه مدرک به دخالتی بزرگتر اشاره کرد. او از برنامههای طرفدار چین که رادیوی دولتی چین برای چند ایستگاه آمریکایی تهیه میکند انتقاد کرد. او چین را متهم کرد که از طریق تهدید به عدم صدور ویزا برای پژوهشگران، دانشگاههای آمریکا را تحت فشار میگذارد و با قلدری از هالیوود میخواهد چهرهای مثبت از چین نشان دهد. معاون رئیسجمهور حزب کمونیست را متهم کرد که مالکیت معنوی آمریکایی یعنی اساس رهبری اقتصادی آمریکا را با هر وسیله ممکن از آن میگیرد و سپس آن را در برنامه «ساخت چین ۲۰۲۵» خود میگنجاند تا بتواند بر صنایع پیشرفته مانند روباتیک، فناوری زیستی و هوش مصنوعی مسلط شود. او تهدید تایوان -که چین آن را دولتی قلابی میداند- و جاهطلبیهای بزرگ نظامی چین را محکوم کرد و گفت: «چنین اقدامی چیزی به جز عقب راندن آمریکا از غرب اقیانوس آرام را نمیخواهد و تلاش میکند مانع از آن شود که ما به کمک متحدانمان بشتابیم. این موضوع تحمل نخواهد شد. دولت ترامپ متعهد است در همه جبههها به حمله متقابل دست بزند و پیروز شود.» این صرفاً جنگ تعرفهها و کلمات نیست. در اوایل ماه اکتبر ژو یانجون از آژانس اطلاعات خارجی چین با ترفندی به بلژیک کشانده و سپس به آمریکا مسترد شد. او به سرقت اسرار تجاری از شرکتهای هوافضای آمریکا متهم است. این اولین بار است که یک تبعه چین به خاطر جاسوسی به آمریکا تحویل داده میشود. چند روز قبل از آن در رویدادی که سخنگوی ناوگان آمریکا در اقیانوس آرام آن را «مجموعهای از مانورهای پرخاشگرانه» نامید یک ناوشکن چینی در فاصله ۴۰متری یک ناوشکن موشکانداز آمریکایی قرار گرفت. در حالیکه ناوشکن آمریکایی در آبهایی قرار داشت که چین بر مبنای وجود چند صخره دریایی آنها را متعلق به خود میداند. اینگونه اقدامات ناوها به وخامت اوضاع دامن میزند.
کشتیای که غرق شد
در این اقیانوس بیاعتمادی بهتر است به نقاط مثبت نیز اشاره شود. با وجود جنگ تجاری، روابط دوجانبه تجاری بین دو کشور بزرگترین رابطه تجاری در جهان به شمار میرود. وجود جامعه چینی و ۳۵۰ هزار دانشجوی چینی در آمریکا به این معناست که روابط شخصی بسیار زیادی بین مردم دو کشور برقرار است. چین در تحریمهای کره شمالی که با هدف محدودسازی برنامه هستهای آن کشور انجام گرفت با آمریکا همکاری کرد. در زمینه ممانعت از قاچاق مواد مخدر از چین به آمریکا نیز پیشرفتهایی حاصل شده است. به نظر نمیرسد که آنها در کشوری ثالث درگیر جنگ نیابتی باشند. وضعیت کنونی را نمیتوان همانند گذشته جنگ سرد دانست. با این حال، واقعیت نگرانکننده آن است که همکاری جای خود را به اعلام آشکار رقابت راهبردی و تعمیق بیاعتمادی به خاطر افزایش تعرفهها داده است. طبق گفته کوین راد (Kevin Rudd) نخستوزیر سابق استرالیا و مدیر کنونی اندیشکده موسسه سیاست اجتماعی آسیا، وزنهای که در گذشته روابط را متعادل نگه میداشت واژگون شده است. چه اتفاقی افتاد؟ آن وزنه تعادل که در دهه ۱۹۷۰ درهای چین را به روی ریچارد نیکسون باز کرد بیاعتمادی راهبردی مشترک به اتحاد جماهیر شوروی بود. تاکید آمریکا بر امنیت شرق آسیا به چین اطمینان داد تا در اواخر دهه ۱۹۷۰ درهایش را به روی جهان بگشاید. پس از فروپاشی شوروی دیگر تنفر مشترک از آن مبنایی برای روابط نبود و به ویژه لحن دانشجویان معترض در میدان تیانآنمن در طرفداری از آمریکا در سال ۱۹۸۹ مقامات حزب کمونیست را نگران ساخت که آمریکا برای فروپاشی کمونیسم در چین تلاش میکند. در دهه ۱۹۹۰ دو طرف راهی جدید برای تثبیت روابط خود پیدا کردند: تجارت.
رویارویی زیرکانه
اوایل دهه ۲۰۰۰ دوران نزدیکترین همکاریها بود. زمانی که آمریکا به چین کمک کرد به سازمان تجارت جهانی بپیوندد. چین از زمان بحران تنگه تایوان در سال ۱۹۹۶ در حال تقویت قوای نظامی خود بوده است. در آن دوران کلینتون با نمایش اقتدار نیروی دریایی، آزمایشهای موشکی چین با هدف ترساندن تایوان را متوقف کرد. اما چین در مقامی نبود که چالش منطقهای جدی برای آمریکا ایجاد کند. طبقه برتر سیاسی و تجاری آمریکا نیز بهجای نگرانی از رشد سریع چین عقیده داشتند که گسترش طبقه متوسط آن کشور باعث آزادسازی بیشتر خواهد شد. نهتنها غرب، بلکه بسیاری از چینیها بر این باور بودند که رژیم خودکامه چین به تدریج به آزادسازی داخلی روی میآورد و به یکی از ذینفعان مسوولیتپذیر تبدیل میشود.
سپس دو چیز تغییر کرد. بحران مالی جهانی رهبری اقتصادی آمریکا را تضعیف کرد. ظرف چند ماه، سقوط بازارهای صادرات چین ۲۰ میلیون نفر را بیکار ساخت و دولت با یک بسته محرک بزرگ شامل ساخت خطوط ریلی پرسرعت، بزرگراه، کارخانه تصفیه فاضلاب، پروژههای مسکونی و... وارد میدان شد. تولید ناخالص داخلی چین به حالت قبل بازگشت در حالی که رشد اقتصادی آمریکا تا سالها عقب ماند. بر مبنای ارزش کنونی دلار، در سال ۲۰۰۶ اقتصاد آمریکا پنج برابر اقتصاد چین اما در ۲۰۱۷ فقط ۶۰ درصد از آن بزرگتر بود. تغییر دوم به آقای شی مربوط میشود. مقامات چین رسیدن او به قدرت در سال ۲۰۱۲ را «عصر جدید» مینامند. او تلاش کرد سلطه دولت در اقتصاد پس از بحران را محکم کند. او مخالفان را سرکوب و پیچهای خودکامگی را سفتتر کرد. دولت آقای شی وامهای کلانی را به دولتهایی داد که سوابق بدی در حقوق بشر، فساد و محیط زیست داشتند. پروژه «کمربند و جاده» او و موسسات وامدهندهای که از آن زیرساختارهای جاهطلبانه حمایت میکردند به همراه صحبت او درباره «اصلاح نظام حکمرانی جهانی» این موضوع را برای آقای راد آشکار ساخت که چین نظم جهانی به رهبری آمریکا را برنمیتابد. چین قصد دارد این نظم را تغییر دهد و این کار را دقیقاً در زمانی انجام میدهد که آمریکای تحت رهبری ترامپ ضدجهانیگرایی از حمایت متحدانش دست برمیدارد. تغییر نسل در آمریکا نگرانیهای مربوط به آن دو تحول را تشدید میکند. داگلاس پال (Douglas Paal) از اندیشکده کارنگی میگوید کارمندانی که در گذشته چین را کشوری فقیر میدانستند و در دهه ۱۹۹۰ از مزایای پیشرفت آن بهرهمند شدند اکنون در حال بازنشسته شدن هستند. مقامات جدید مسوول سیاست آمریکا در قبال چین با ملتی ثروتمند و پرقدرتتر طرف هستند که مرتب وعدههایش را نقض میکند. در سال ۲۰۱۴ بسیاری از آنان شاهد بودند که هکرهای چینی دادههای حساس از جمله اطلاعات مربوط به زندگی خصوصی، عادات نوشیدن و امور مالی را از اداره مدیریت پرسنل میدزدند. این امر خطرات را شخصیتر کرد. در ۹ اکتبر یک شرکت امنیت کامپیوتری آمریکا، چین را مهمترین مرکز حملات دولتی به شبکههای کامپیوتری آمریکا در نیمه اول ۲۰۱۸ معرفی کرد. این بنگاه شواهدی از حمله هکرهای چینی را به بنگاههای فناوری زیستی، هوافضا، معدن، دارو، خدمات حرفهای و حملونقل ارائه کرد. دیپلماتهای خارجی و تاجران غربی میگویند مهاجمان چینی مرتبط دادههای تجاری حساس در سرورهای داخل چین و حتی در کشورهای غربی را هدف قرار میدهند. توافق سال ۲۰۱۵ بین آقای شی و اوباما مبنی بر آنکه چین از تلاش برای سرقت مالکیت معنوی دست برمیدارد استحکامی ندارد. آمریکا کنترل سرمایهگذاری چین در کسبوکارهای فناوری را تشدید میکند.
پاسخ دولت چین آن بود که حمایت خود از امنیت سایبری و مالکیت معنوی را اعلام کرد هر چند بنگاههای آمریکایی که هدف سرقت قرار گرفته بودند میگویند که دادگاههای چین قانون یکسانی را برای همه به کار نمیگیرند. شینهوا، آژانس خبری دولت، در ۱۵ اکتبر برنامهای مستند پخش کرد که در آن آمریکا یک شکارچی سایبری نامیده میشود که به نقض منافع و حقوق دیگر کشورها شهرت دارد و هدف آن ایجاد هراس علیه چین است. شینهوا همچنین آمریکا را متهم کرد به بنگاههای فناوری بالای چینی از قبیل غول مخابراتی هوآوی اتهام میزند تا چینهراسی را در سایر کشورها تحریک کند به گونهای که آنها جلوی رقبای چینی آمریکا را بگیرند و بازار را برای آمریکاییها نگه دارند. چین در دریاها نیز رقیبی سرسخت است. ناوهای این کشور از جیبوتی در دماغه آفریقا، محل اولین پایگاه خارجی چین، تا دریای شرق چین، جایی که آمریکا بر اساس یک پیمان از جزایر مورد مناقشه تحت کنترل ژاپن محافظت میکند، در حرکت هستند. آوریل گذشته شمار زیادی از کشتیهای چینی در بزرگترین تمرین دریایی چین در تنگه تایوان شرکت کردند. چین همچنین با اندک کشورهایی که با تایوان روابط رسمی دارند رفتار خصمانه در پیش گرفته است.
بالا بردن خطر
هزینه نظامی چین به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی کشور تغییر زیادی نداشت اما وقتی تولید ناخالص داخلی بسیار زیاد و دارای رشدی سریع باشد، توانایی زیادی در خرید تسلیحات به وجود میآید. اندیشکده موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی بیان میکند که از سال ۲۰۱۴ مجموع کل تناژ ناوهای چین از مجموع کل تناژ نیروی دریایی فرانسه، آلمان، هند، ایتالیا، کره جنوبی، اسپانیا و تایوان بالاتر است. علاوه بر این، شمار فزاینده کشتیها توانایی چین برای نابود ساختن ناوهای دشمن را بالا میبرد. موشکهای ضدکشتی چین با قابلیت پرتاب از دریا، هوا و زمین پیشرفتهتر و از نظر تعداد بسیار بیشتر از موشکهای آمریکا هستند و برخی از آنها قادرند مسافتهای طولانیتری را بپیمایند. این موضوع در مورد برخی دیگر از جنگافزارهای آن صادق و همان چیزی است که باید برنامهریزان آمریکا را نگران سازد.
مجموعه رو به رشدی از ماهوارهها و حسگرها از جمله تجهیزاتی که در جزایر کوچک مورد مناقشه نصب شدهاند میتوانند با ارسال دادهها هدفگیری دقیق را برای موشکها امکانپذیر سازند. بنابراین ناوهای هواپیمابر آمریکا نمیتوانند به چین نزدیک شوند. کریستوفر جانسون تحلیلگر ارشد سابق سیا در مورد چین میگوید ما در چند روز اول در نبرد هوایی عالی خواهیم بود اما پس از آن مجبوریم همه چیز را به ژاپن بازگردانیم. در آن صورت قادر نخواهیم بود به سرزمین اصلی چین برسیم. اگر آمریکا نتواند سایتهای موشکی در سرزمین اصلی را نابود کند در هر نبردی که نزدیک سواحل چین باشد خسارات زیادی خواهد دید.
آمریکا یک چیز دارد که رقیبش فاقد آن است: دوستان. بسیاری از آنها از جمله هند، ژاپن و تایوان خوشحال میشوند ببینند آمریکا رفتار مهربانانه گذشته را کنار گذاشته و چین را یک رقیب راهبردی میداند. آمریکا، هند و ژاپن رزمایشهای سالانهای را برگزار میکنند که هر سال گستردهتر میشود. هواپیماها از یک ناو به ناو دیگر میروند و متحدان به یکدیگر اطلاع میدهند چگونه میتوان یک زیردریایی دشمن را شکار کرد. توافق اشتراک اطلاعات بین هند و آمریکا که هند سالها آن را مسکوت گذاشته بود در ماه سپتامبر به امضا رسید و راه را برای جریان جنگافزارهای بیشتر به سمت نیروهای مسلح هند باز کرد. آمریکا و استرالیا هر دو گینه نو پاپوا را به عنوان مقر احتمالی پایگاههای جدید معرفی کردند. اتحاد اطلاعاتی موسوم به «پنج چشم» با مشارکت آمریکا، بریتانیا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند نتایج استراق سمعهای خود را آزادانه به اشتراک میگذارند. این فعالیتها به دنبال تلاش برای رهگیری دخالت چین در کشورهای خارجی شدت گرفت.
فلسفههای مکمل
مقامات اقتصادی چین اصرار دارند که کشورشان همچنان به فلسفه بازار آزاد متعهد بماند. چین آشکارا دلیل آن را حفظ منافع خود میداند. به گفته لی وای (Li Wei) رئیس مرکز پژوهشهای توسعه، چین باید اقتصادش را باز و اصلاح کند چون برای توسعه به آن نیاز دارد. او با یادآوری جمله رهبر بزرگ چین در دهه ۱۹۸۰، دنگ شیائوپینگ، میگوید «باز کردن یک پنجره هوای تازه و چند مگس را به داخل میآورد». اما مردم به وضوح میبینند که اصلاحات و باز کردن درها ورود حجم زیادی از هوای تازه را به همراه دارد نه تعداد زیادی مگس. او اصرار دارد که اگر چین زمانی در تجارت سختگیری کند باید آن را اقدامی دفاعی در برابر جهانیسازی دانست نه بازنگری در تعهد چین برای باز نگه داشتن اقتصاد.
اما هدف دستیابی به توسعه بیشتر برای آمریکا قانعکننده نیست. به عنوان مثال به طرح «ساخت چین ۲۰۲۵» اشاره میکنیم که شورای دولتی در سال ۲۰۱۵ از آن پرده برداشت و سرشار از ارجاعاتی به نوآوری بومی و خودکفایی در فناوری بالاست. دیپلماتهای چینی تلاش میکنند اهمیت طرح را کمتر جلوه دهند و آن را برای مصرف داخلی بخوانند تا نگرانیهای بینالمللی کاهش یابد. این طرح در تازهترین برنامه پنجساله دولت مرکزی در سال گذشته به تایید رسید. اتاق بازرگانی اروپا در چین در سال ۲۰۱۷ با مقایسه اظهارات دولت مرکزی و دولتهای محلی متوجه شد صدها میلیارد دلار به شکل یارانه، کمکهای پژوهشی و سایر اشکال حمایتی هزینه میشود. در بخشهایی مانند خودروهای برقی تا روباتیک صنعتی، بنگاههای خارجی تحت فشار قرار میگیرند تا فناوریهای اصلی خود را به شرکای چینی انتقال دهند صرفاً به این خاطر که دسترسی به بازار چین را حفظ کنند.
در گذشته چین به این اتهام که آمریکا رشد چین را به هیچ عنوان تحمل نخواهد کرد اهمیتی نمیداد اما امروزه در راس دولت بحثهایی در مورد درستی آن اتهام مطرح شده است. به عقیده آنها آمریکا چنان دشمن سرسختی است که به هیچ عنوان نباید در برابر آن کوتاه آمد. این فضا احتمال وقوع یک رویارویی تجاری را تشدید میکند. علاوه بر این، رقابت بر سر امنیت منطقه میتواند آزمونهای توانمندی در هوا و دریا و احتمال سوء محاسبه و برخورد را به همراه داشته باشد. با توجه به اعتماد چینیها به توانایی درازمدت اقتصادی کشور، بروز رقابت تسلیحاتی پرهزینه برای آنها نگرانکننده نیست. در این فضای پرخطر و سرشار از دلخوری و غرور، شاید تعجبآور باشد که به خاطر آوریم کمتر از یک نسل پیش رهبران چین به جهان اطمینان میدادند که آنها صرفاً به دنبال یک «رشد صلحآمیز» هستند.