از اسطوره تا فاجعه
تحت حکمرانی برادران کاسترو چه بر سر کوبا آمد؟
نوزادی که در روز به قدرت رسیدن فیدل کاسترو در کوبا متولد شده، برای نخستین بار در سن 60سالگی، فردی به جز کاستروها را در راس قدرت این کشور میبیند. میگل دیاز کانل، فردی است که با تصمیم مجمع ملی کوبا به عنوان رئیسجمهور جدید کوبا مشغول به کار خواهد شد. اما سیر تحولات کوبا در نیم قرن اخیر به چه شکل بوده است؟
محمد علینژاد: نوزادی که در روز به قدرت رسیدن فیدل کاسترو در کوبا متولد شده، برای نخستین بار در سن 60سالگی، فردی به جز کاستروها را در راس قدرت این کشور میبیند. میگل دیاز کانل، فردی است که با تصمیم مجمع ملی کوبا به عنوان رئیسجمهور جدید کوبا مشغول به کار خواهد شد. اما سیر تحولات کوبا در نیم قرن اخیر به چه شکل بوده است؟
فیدل کاسترو پس از سرنگونی دیکتاتوری نظامی فولگنسیو باتیستا در سال 1959، نخستین دولت کمونیست را در نیمکره غربی تاسیس کرد. او نزدیک به پنج دهه بر کوبا حکومت کرد تا اینکه در سال 2008 قدرت را در اختیار برادر کوچکترش، رائول، قرار داد. در این مدت رژیم کاسترو در کاهش بیسوادی، ریشهکن کردن نژادپرستی و بهبود مراقبتهای بهداشتی عمومی گامهای موفقی برداشت اما به طور گستردهای به دلیل محدودیت شدید در آزادیهای سیاسی و اقتصادی مورد انتقاد قرار میگرفت. کوبای کاسترو همچنین رابطه خصمانهای با ایالات متحده داشت که به دلیل نبرد خلیج خوکها و بحران موشکی کوبا بود. هرچند این دو کشور به طور رسمی در جولای 2015 و با پایان دادن به تحریم تجاری وضعشده از سال 1960، روابط خود را از سر گرفتند.
آغاز انقلاب کاسترو
در جولای 1953، کاسترو به همراه 120 مرد دیگر به قلعه نظامی مونکادا در سانتیاگوی کوبا حمله کردند. این تهاجم شکست خورده و کاسترو به 15 سال حبس محکوم شد و بسیاری از یارانش کشته شدند. باتیستا که از حمایت آمریکا برخوردار بود به منظور بهبود تصویر خودکامه خود کاسترو را به عنوان بخشی از عفو عمومی در سال 1955 آزاد کرد. کاسترو به مکزیک تبعید و در آنجا با ارنستو چهگوارا آشنا شد و نقشه بازگشت به کوبا را کشید. سال بعد، کاسترو و 81 نفر دیگر با کشتی «گرانما» به سواحل شرقی کوبا رفتند، اما نیروهای دولتی به سرعت آنها را غافلگیر کردند. از این معرکه 18 نفر جان سالم به در بردند که در میان آنها، فیدل کاسترو، برادرش رائول و چهگوارا نیز حضور داشتند. این افراد در حالی به کوهستانهای سیراماسترا در جنوب شرق کوبا پناه بردند که هیچ سلاح یا تجهیزاتی نداشتند.
به گفته کاسترو، انقلابیون سازماندهی مجدد خود را تنها با دو اسلحه آغاز کردند. در اوایل سال 1957، آنها سربازان زیادی را جذب کرده و در نبردهای کوچک علیه نیروهای گشتیهای روستایی پیروز شدند. کاسترو در زندگینامهاش گفت: «ما در میدان نبرد از مرکز حمله را آغاز و وقتی که دشمن شروع به عقبنشینی میکرد از پشت آنها را غافلگیر میکردیم.» در سال 1958، باتیستا تلاش کرد این جنبش را با حملهای گسترده در نطفه خفه کند، به همین دلیل با جنگندههای نیروی هوایی و ناوگان دریایی درصدد حمله برآمد. اما چریکهای غیرنظامی پاتکی را ترتیب دادند و در سال 1959 کنترل را از چنگ باتیستا خارج کردند. کاسترو یک هفته بعد به هاوانا رسید و به سرعت به عنوان نخستوزیر در مسند قدرت قرار گرفت. در همان زمان، دادگاههای انقلابی برگزار شد و اعضای رژیم قبل به اتهام جرائم جنگی محاکمه و اعدام شدند.
قانون کاسترو
در سال 1960، کاسترو تمام کسبوکارهای آمریکایی از قبیل پالایشگاههای نفت و کارخانهها را ملی کرد. این موضوع باعث شد تا ایالات متحده به روابط دیپلماتیک خود با این کشور پایان دهد و تحریمهای تجاری را علیه این کشور وضع کند. تحریمهایی که هنوز هم پابرجاست. در هر حال، در آوریل 1961، حدود 1400 تبعیدی کوبایی از سوی CIA آموزش و تامین مالی شده و با نیت سرنگونی کاسترو به خلیج خوکها آمدند. برنامه آنها با فاجعه به پایان رسید، هرچند دلیل عمده این شکست این بود که موج اول بمبافکنها اهداف خود را گم کردند و از موج دوم حمله هوایی صرفنظر شد. در نهایت بیش از 100 تبعیدی کشته شدند و تقریباً بقیه این مهاجمان دستگیر شدند. در سال 1960 کاسترو آنها را در ازای تجهیزات پزشکی و غذای کودک به ارزش تقریبی 52 میلیون دلار آزاد کرد.
کاسترو در اواخر سال 1961 علناً خود را یک مارکسیست-لنینیست خواند. در آن زمان کوبا برای کمکهای نظامی و اقتصادی بهشدت به اتحاد جماهیر شوروی وابسته بود. در اکتبر 1962، ایالات متحده موشکهای هستهای را در خاک کوبا و 90 مایلی فلوریدا کشف کرد و ترس از وقوع جنگ جهانی سوم بالا گرفت. پس از 13 روز کنارهگیری، نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی بر خلاف تمایل کاسترو با حذف کلاهکهای هستهای موافقت کرد. به ازای آن، جان اف کندی، رئیسجمهور وقت آمریکا رضایت داد تا به کوبا حمله نکرده و سلاحهای هستهای آمریکایی را از ترکیه خارج کند.
در پایان دهه 1980، معاملات بازرگانی با شوروی به اقتصاد کوبا که در سالهای 1960 و 1970 با مشکل روبهرو بود، رونق بخشید. سطح زندگی و رفاه شهروندان کوبایی بسیار بهبود یافت. ارائه خدمات درمانی رایگان به همراه برق ارزان، کوبا را به نمونهای از مدل رشد غیرسرمایهداری بدل کرد.
با ورود میخائیل گورباچف به قدرت سیاسی و فروپاشی شوروی، کوبا متحد اصلی خود را از دست داد. با اینکه استقلال سیاسی و اقتصادی از شعارهای اصلی انقلاب کوبا بود، اما فروپاشی شوروی نشان داد که کوبای کوچک طی سالهای پیش از آن بسیار زیاد به «برادر بزرگ» متکی بوده است.
زندگی کوباییها تحت رهبری کاسترو
کاسترو پس از به قدرت رسیدن، تبعیض قانونی را منسوخ کرده، به همه جای کشور برقرسانی کرد، اشتغال کامل ایجاد کرد و آموزش و مراقبتهای بهداشتی را توسعه داد، بخشی از ارائه خدمات بهداشتی و آموزشی از طریق ساخت مدارس جدید و تجهیزات پزشکی صورت گرفت. اما در عین حال، روزنامههای مخالف را تعطیل و هزاران فعال سیاسی مخالف را زندانی کرد و هیچ گامی در راستای برگزاری انتخابات برنداشت. علاوه بر این، کاسترو میزان زمینی را که هر فرد میتواند داشته باشد محدود کرد و کسبوکار خصوصی را از بین برد، همچنین بر مسکنسازی و کمبود کالای مصرفکنندگان نظارت کرد.
به طور کلی، از دهه 1960 تا 1980 میلادی، کاسترو کمکهای مالی و نظامی به تعداد بسیار زیادی از جنبشهای چریکی در آمریکای لاتین و آفریقا کرد. با وجود این، روابط کوبا با بسیاری از کشورها (به جز ایالات متحده) تقریباً عادی شد. با سقوط اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه 1990 میلادی و گستردهتر شدن تحریمهای آمریکا، اقتصاد کوبا به زمین خورد با این حال کاسترو کماکان بر آرمانهای انقلاب پافشاری میکرد. اقتصاد کشور رو به زوال گذاشت و شمار قابل توجهی از شهروندان کوبا به امید دستیابی به زندگی بهتر در آمریکا، کشور را ترک کردند. تنها در تابستان سال ۱۹۹۴، 30 هزار کوبایی در قایقهای فرسوده به ایالت فلوریدا گریختند. که تعداد بسیار زیادی از آنها متخصصان و تکنسینهایی بودند که در بازار کار فعالیت میکردند.
اما در پایان این دوران سیاه، پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان از کوبا دیدار کرد. در مراسمی که با حضور بیش از ۳۰۰ هزار نفر برگزار شد، پاپ ژان پل دوم تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه کوبا را تقبیح کرد. وی همچنین از کاسترو خواست تا زندانیان سیاسی را آزاد کند.
در سال ۲۰۰۱، فیدل کاسترو در جریان یکی از سخنرانیهای طولانیاش که مستقیماً از تلویزیون کوبا پخش میشد، از هوش رفت. این نخستین بار در ۴۲ سال رهبری کاسترو بود که وی ناچار میشد سخنانش را نیمهتمام بگذارد.
در حالی که همه فکر میکردند با سقوط شوروی کار دولت کاسترو نیز تمام است، این فرمانده که شرکای تجاری تازهای پیدا کرد توانست تا سال 2006 بر مسند قدرت بنشیند. در همان سال بود که پس از عمل جراحی دستگاه گوارشی، کنترل دولت را به طور موقت به برادرش رائول داد. دو سال بعد و در سال 2008، فیدل به طور دائم از قدرت کنارهگیری کرد. در سال 2015، مقامات آمریکا و کوبا اعلام کردند، در برخی مسائل نسبت به عادیسازی روابط میان دو کشور به توافق رسیدهاند. بازگشایی سفارتخانهها و از سرگیری ماموریتهای دیپلماتیک دوجانبه از نمونه این روابط بوده است. فیدل کاسترو در 25 نوامبر 2016 در 90سالگی از دنیا رفت. مرگ او از تلویزیون دولتی اعلام و سپس از سوی برادرش رائول تایید شد.
حکمرانی رائول
اگرچه رائول کاسترو پس از 12 سال از کرسی ریاست جمهوری پایین آمد اما همچنان بر صندلی قدرت خواهد نشست. او همچنان به عنوان رهبر دو نهاد قدرتمند کوبا باقی خواهد ماند: نیروهای مسلح و حزب کمونیست. البته رائول به عنوان یک شطرنجباز قهار در عرصه سیاست همواره پشت صحنه سیاست را ترجیح داده و آن را منطقه امن خود دانسته است. رائول، بر خلاف برادرش فیدل که ولع رهبری در عرصه جهانی را داشت، یک رهبر بیتفاوت بوده است. اما به عنوان بنیانگذار و رئیس نیروهای مسلح انقلابی کوبا، در قدرت رائول هیچ شک و شبههای وجود ندارد.
با وجود اینکه رائول از اینکه در معرض توجه قرار بگیرد همواره پرهیز میکرد، این سیاستمدار برای نیم قرن به عنوان رهبر مشترک کوبا بر این کشور سلطنت داشت. این دو برادر به خوبی با استعدادها و محدودیتهای یکدیگر آشنا بودند و به عنوان موفقترین برادران سیاسی در تاریخ شناخته میشوند.
با روی کار آمدن رائول تغییرات چندانی در نحوه حکمرانی کوبا ایجاد نشد اما چند تغییر سیستماتیک مهم رخ داد:
1- در راستای توزیع مجدد اشتغال در بخشهای غیردولتی، به طوری که تعداد کارکنان در بنگاههای کوچک و متوسط از 160 هزار نفر در سال 2009 به بیش از 550 هزار نفر در سال 2016 رسید. با در نظر گرفتن کارگران قراردادی میزان کل کارگران در بخش غیردولتی به بالای یک میلیون نفر رسید که تقریباً یکپنجم از کل نیروی کار فعال کوبا به شمار میرود.
2- از نظر استراتژیک، مرزهای گفتوگو در خصوص سیاستهای اقتصادی جابهجا شد و صداهای بیشتری مدعی پیشنهادهای بازارمحور درون قیدهای کلی سوسیالیستی شدند. این تغییر دیدگاه موجب ایجاد تصمیمات محسوسی در ارتباط با بخش دولتی اقتصاد و ظهور بخشهای غیردولتی شد.
3- ایجاد مجموعهای از نهادها و موسسات به منظور خدمت در جهت توسعه بازار و استفاده از آنها به عنوان مکانیسم هماهنگکننده یکی دیگر از اقداماتی بود که رائول کاسترو انجام داد. همچنین ایجاد یک سازمان ضدفساد متمرکز برای کنترل عوامل منفی خارجی که گذار به یک اقتصاد بازارمحور را از اقتصادهای دستوری در کشورهای دیگر دنبال کرده بودند.
با این حال همچنان سطح بالایی از تناقض در اصلاحات وجود داشت اما سیاستگذاران با تعهد به یک استراتژی اصلاحی خاص عمل میکردند: افزودن مالکیت اموال و یک جزء مهم بازار به عنوان یک مکانیسم هماهنگی بدون انکار کردن انحصار حزب کمونیست کوبا یا انحلال بخش دولتی. امروز اکثر بازیگران عمده در اروپا، کانادا، چین، روسیه، آمریکای لاتین و ایالات متحده به این جزیره بهعنوان کشوری در حال گذار نگاه میکنند نه یک باقیمانده جنگ سرد. یکی از مهمترین دستاوردهای رائول کاسترو احتمالاً تغییر در درک اصلاحات کوبا در میان سیاستگذاران کاخ سفید بوده که در نهایت منجر به از سرگیری مجدد روابط دیپلماتیک میان دو کشور شد.