شناسه خبر : 47588 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آزاد و خوش‌قریحه

رقابت کشورها برای جذب استعدادها

این جمله از کیست: «شما از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوید. به عقیده من شما باید به‌طور خودکار و همزمان با دریافت مدرک، کارت سبز (اقامت دائم) در آمریکا را نیز بگیرید؟». شاید  باور نکنید اما این گفته دونالد ترامپ است. مهم نیست که آیا او حرف خودش را جدی می‌گرفت یا نه، آنچه اهمیت دارد آن است که حتی یک سیاستمدار بومی‌گرا هم درک می‌کند که وجود خارجیان دارای مهارت‌های بالا در برخی سطوح ضروری است.

در واقع سودمندی آنها بسیار زیاد است، چون مهارت‌های آنها مهارت‌های بومیان را تکمیل می‌کند. خارجیان تجربه‌ها، دانش و کانال‌های ارتباطی گوناگونی با خود می‌آورند و بهره‌وری همکاران بومی خود را بالا می‌برند. تحقیق دانشگاه هاروارد برای اندازه‌گیری تاثیر خارجیان پرمهارت تلاش کرد ببیند وقتی یک همکار فوت می‌کند برای دیگر پژوهشگران چه اتفاقی روی می‌دهد. نتیجه تحقیق بیان می‌کند که فقدان یک مهاجر بااستعداد بهره‌وری همکارانش را تقریباً دو برابر فقدان یک همکار بومی کاهش می‌دهد. آن تحقیق پس از این نتیجه برآورد می‌کند با وجود اینکه مهاجران آمریکا فقط 14 درصد از جمعیت را تشکیل می‌دهند عامل پیدایش 36 درصد از نوآوری‌ها هستند. در حالی که جهانی‌سازی سرمایه روبه رکود گذاشته است جریان مغزها در فراسوی مرزها نقشی مهم‌تر از گذشته در گسترش نظریه‌ها پیدا می‌کند.  بسیاری از کشورهای ثروتمند علاقه‌ای به پذیرش کارگران یا پناهجویان بیشتر ندارند اما ادعا می‌کنند مایل‌اند استعدادهای برتر را به ویژه در رشته‌های راهبردی (مانند هوش مصنوعی) یا رشته‌های سودمند (مانند پزشکی) جذب کنند. آمریکا، چین و اکثر کشورهای اروپایی می‌گویند که از ورود چنین افرادی استقبال می‌کنند. کشور موناکو حتی یک «وزارت جذابیت» دارد که تلاش می‌کند کارآفرینان بلندپرواز را به سمت خود بکشاند.  اما اولویت‌های دیگر اغلب در این کار اختلال ایجاد می‌کنند. حساسیت بیش از حد چین نسبت به مسائل امنیتی باعث می‌شود زندگی برای خارجیان دشوار شود. پلیس آنها را زیر نظر دارد، به دوستان بومی آنها هشدار داده می‌‌شود که ممکن است آنها جاسوس باشند و مشاورانی که آنها به کار می‌گیرند ممکن است به اتهام به اشتراک گذاشتن اطلاعاتی که اسرار ملی شناخته می‌شوند تحت تعقیب قرار گیرند. حساسیت بریتانیایی‌ها برای قطع کامل جریان مهاجرت باعث شد دولت حزب کارگر از بنگاه‌های فناوری بخواهد مهندسان خارجی کمتری استخدام کنند. این دستور بر مبنای این فرض غلط صادر شد که مشاغل دارای فناوری بالای بیشتری برای بومیان خلق می‌شود. آمریکا هم که جذاب‌ترین بازار کار جهان را دارد به دام بی‌لیاقت‌ترین نظام مهاجرت جهان گرفتار شده است.

موانع مرزی برای استعدادها وقتی شرکتی از جانب یک کارگر پرمهارت که پیشنهادهای شغلی فراوانی دارد درخواست ویزای کار موقت (H-IB) می‌کند آن درخواست با احتمال 75 درصد رد می‌شود. اما همین فرآیند هم سریع نیست و ممکن است یک سال به طول انجامد. در حالی که این زمان برای بنگاه‌های فناوری بی‌نهایت تلقی می‌شود. اگر فرد مورد نظر بسیار خوش‌اقبال باشد در نهایت باید درخواست اقامت دائم بدهد تا بتواند ساکن شود، برای آینده برنامه‌ریزی کند و نگران این نباشد که فرزندانش پس از رسیدن به 21سالگی اخراج می‌شوند. چنین فردی بهتر است اهل یک کشور پرجمعیت نباشد. به خاطر قانون مسخره‌ای که بیان می‌کند نباید هر سال بیش از هفت درصد از کارت‌های سبز کاری به شهروندان یک کشور تعلق گیرد داوطلبان هندی باید 134 سال در نوبت بمانند.  بسیاری دست می‌کشند و به کشورهای دیگر می‌روند. حدود 73 درصد از فارغ‌التحصیلان خارجی دانشگاه‌های آمریکایی در نظرسنجی‌ها می‌گویند که مایل‌اند در آمریکا بمانند اما در عمل 41 درصد موفق می‌شوند. مسدود بودن مسیر دانشگاه به زندگی حرفه‌ای یکی از دلایل عقب افتادن دانشگاه‌های آمریکایی از همتایان استرالیایی و کانادایی خود در کسب سهم بازار در دو دهه گذشته بوده است، در حالی که دانشگاه‌های آمریکا کیفیت بسیار بهتری دارند.  این شرایط را با دوبی مقایسه کنید. در آنجا هرکس که حقوقی بالاتر از یک سطح خاص داشته باشد می‌تواند ظرف یک هفته ویزا بگیرد. سکونت نیز آسان است. سامانه کاملاً دیجیتالی به فرد امکان دریافت گواهینامه رانندگی، افتتاح حساب بانکی و دیگر امور را ظرف چند روز می‌دهد. مهاجران می‌توانند برای پرستار کودک ویزا بگیرند و به این ترتیب زن و شوهر به کار مشغول شوند. این سامانه فوق‌العاده آسان و پذیرنده باعث شد دوبی از یک بندر گمنام در حاشیه بیابان به یک مرکز تجارت جهانی تبدیل شود.

دموکراسی‌ها نمی‌توانند از حکومت خودکامه دوبی تقلید کنند. رای‌دهندگان مایل‌اند کنترل را در دست داشته  باشند و نمی‌خواهند همانند دوبی نسبت 1 به 9 در قبال مهاجران داشته باشند. علاوه بر این، دولت‌های رفاه نمی‌توانند همانند حکومت دوبی بدون اتکا به مالیات بر درآمد به کار خود ادامه دهند. با وجود این دوبی را می‌توان معیار مفیدی بر این دانست که چگونه یک دولت می‌تواند نظام مهاجرتی را برای افرادی که قصد جذب آنها را دارد تسهیل کند. موفقیت دوبی خاری در چشم کشورهایی مانند آمریکاست که هنوز از فرم‌های کاغذی و ماموران مرزی استفاده می‌کنند. دموکراسی‌ها اگر بخواهند می‌توانند به سرعت نظام مهاجرتی خود را بهبود بخشند. پرتغال چنین کاری را انجام داد و ظرف حدود یک دهه از یک برکه راکد به واحه‌ای آباد برای متخصصان بی‌مقصد دیجیتال تبدیل شد.  سامانه هوشمند جذب استعدادها باید دو اصل را رعایت کند: اول، برخلاف کاری که اکثر دولت‌ها انجام می‌دهند رفع موانع اثربخشی بیشتری از ایجاد انگیزه برای حرفه‌های خاص دارد. دوم، معیارهای پذیرش مهاجران باید تا حد ممکن ساده و عینی باشند. پیامدهای منفی جذب استعدادهای بیشتر عمدتاً قابل مدیریت هستند. به عنوان مثال، اگر بانکداران مهاجر بهای مسکن را بالا ببرند می‌توان اجازه ساخت مسکن بیشتر را صادر کرد. نگرانی دیگر آن است که کشورهای ثروتمند جاذب استعدادها، کشورهای فقیر را از سرمایه انسانی تهی می‌کنند. این نگرانی پیچیدگی بیشتری دارد. وقتی دانشمندان به آزمایشگاه‌های مجهزتر می‌روند نوآوری بیشتر و سودمندی زیادتری برای بشریت دارند. یا وقتی افراد از کشورهای فقیر مهاجرت کرده و به دنبال آن درآمد بالاتری کسب می‌کنند پول بیشتری به خانه می‌فرستند و آن پول اغلب برای تحصیل خویشاوندان هزینه می‌شود. 

مطالعات نشان می‌دهند که فرار مغزها تا میزان 10 درصد فارغ‌التحصیلان به نفع کشورهای در حال توسعه تمام می‌شود، یعنی هند و چین هنوز می‌توانند استعدادهای زیادی را صادر کنند. اما جریان خروجی در بسیاری از کشورهای فقیر بیشتر از این نسبت است. مهاجران خود از این امر منتفع می‌شوند اما نفع آن برای کشورهایشان قطعی نیست. به هر حال آنچه مانع جذب استعدادها در کشورهای ثروتمند می‌شود مصلحت‌اندیشی به نفع خودشان نیست، بلکه بی‌کفایتی است. آنهایی که فرش قرمز پهن می‌کنند شانس بهتری برای گسترش دانش و شکوفایی خویش دارند. 

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها