شناسه خبر : 47368 لینک کوتاه

کدام انتخاب

اقتصاد رفتاری ترجیحات را چگونه تبیین می‌کند؟

 

امید علی‌بابایی / نویسنده نشریه

متیو بیشاپ علم اقتصاد را این گونه تعریف می‌کند: «مطالعه این مسئله که چگونه جامعه، منابع کمیاب را مصرف می‌کند تا به اهداف خود برسد یا به‌صورت موجزتر؛ «علم انتخاب‌ها».» او این تعریف را در کتاب الفبای علم اقتصاد ذکر کرده و در ادامه آورده است: «بدون کمبود -کمبود زمین، نیروی کار، مواد خام، سرمایه و... - اصلاً نیازی به انتخاب کردن روشی برای استفاده از موارد مختلف به صورتی که بیشترین تاثیر را داشته باشند نخواهد بود و در نتیجه نیازی هم به علم اقتصاد نداریم. علم اقتصاد به مردم به‌صورت جمعی یا فردی کمک می‌کند تا بهترین انتخاب‌ها را داشته باشند و به آنها پربازده‌ترین راهی را نشان می‌دهد که از طریق آن بتوانند منابع کمیاب خود را در فرآیند رسیدن به اهدافشان استفاده کنند.» همان‌طور که در تعریف علم اقتصاد گفته شد این علم، علم انتخاب‌هاست. هر فرد به عنوان یک شخص حقیقی در حال انتخاب جزئیات روزمره خود مانند انتخاب غذا، لباس مورد علاقه و... است و وقتی هم که در جایگاه یک شخصیت حقوقی که امکان تصمیم‌گیری برای جامعه را دارد قرار می‌گیرد، با انتخاب‌های خود سیاست‌هایی مهم را در جامعه تبیین می‌کند تا مسیرهایی برای رسیدن به اهداف مورد نظر طی شود. این واضح است که هر فرد در هر جایگاهی بنا به شرایط، تحت تاثیر مواردی قرار می‌گیرد که انتخاب‌های او را تغییر می‌دهند. پس احساسات، خاطرات و پیش‌بینی‌ها به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر رفتار خودآگاه و ناخودآگاه هر فرد نقش داشته و افکاری را که پنداشته می‌شوند کاملاً منطقی در حال استفاده است تحت تاثیر قرار می‌دهد.

اگر به کتاب‌های اقتصادی کلاسیک نگاهی بیندازید خواهید فهمید که انسانِ اقتصادی (Homo Economic)می‌تواند همانند آلبرت اینشتین فکر کند، حافظه‌اش به اندازه ابرکامپیوترها ظرفیت ذخیره دارد و عزم و اراده‌اش نظیر مهاتما گاندی است؛ اما بیشتر مردم این‌گونه نیستند. فرض اشتباه این است که تقریباً همه مردم در همه اوقات، گزینه‌هایی را انتخاب می‌کنند که بیشترین منفعت را برایشان دارد یا حداقل از گزینه‌هایی که دیگری به جای آنها انتخاب می‌کند بهتر است. فرض کنید یک شطرنج‌باز تازه‌کار قرار است با یک حرفه‌ای بازی کند. می‌توان پیش‌بینی کرد که شطرنج‌باز تازه‌کار می‌بازد؛ زیرا گزینه‌های نامناسب‌تری را انتخاب می‌کند؛ گزینه‌هایی که به‌سادگی و با چند تذکر مفید اصلاح‌شدنی هستند. به‌طورکلی اینکه افراد تا چه حد انتخاب خوبی دارند پرسشی تجربی است که احتمالاً پاسخ آن در هر حیطه‌ای متغیر است.

 دو بال اقتصاد

- اولین بال، اقتصاد کلان یا همان بهترین راه مدیریت کردن کل اقتصاد است. شدت سقوط اقتصادی و عمق رکود بزرگ مالی در سال 2008 بسیاری از اقتصاددانان سرمایه‌داری را شگفت‌زده کرد. گرچه تعداد اندکی از آنها درباره خطراتی قریب‌الوقوع هشدار داده بودند. بعد از این واقعه در بسیاری از کشورها سرعت بهبود اقتصادی به شکل دور از انتظاری پایین بود و همین مسئله عقل متعارف اقتصادی را متعجب کرد، چون یک جهش اقتصادی نسبتاً سریع را پیش‌بینی می‌کرد که با یک روند متعادل ادامه خواهد داشت.

- دومین بال، اقتصاد خرد است. اقتصاد خرد بر مبنای ترکیب علم اقتصاد سنتی با الگویی واقع‌گرایانه‌تر از رفتار انسان است که بر ایجاد راه‌هایی برای بهبود زندگی روزمره مردم متمرکز است که شامل توسعه الگو‌های کسب‌وکار نوآورانه و همچنین بهبود عملکرد دولت با استفاده از سقلمه‌هایی (Nudge) می‌شود که مردم را ترغیب می‌کنند در شرایطی که ممکن است انتخاب‌هایی ضعیف داشته باشند، رفتاری به نفع خود و جامعه انجام دهند. همیشه باید در نظر داشت که به هیچ عنوان نمی‌توان رابطه مستقیم و تنگاتنگ اقتصاد خرد و کلان را از هم تفکیک کرد و هر کدام را جدا از دیگری مورد بررسی قرار داد. اقتصاد مانند پرنده‌ای است که برای حفظ تعادل نیاز به هماهنگی هر دو بال دارد تا بتواند در شرایط مختلف بهترین مسیر را طی کند و به لانه‌ای امن برسد. اقتصاد رفتاری همانند خونی در رگ‌های این پرنده به‌صورت پویا و متعادل در هر دو بال در جریان است تا بتوانند وظیفه خود را به‌خوبی انجام دهند. هرگاه خون به هر یک از این دو بال نرسد باعث نقصان عملکرد پرنده و خارج شدن از مسیر درست می‌شود.

 اقتصادِ رفتاری، خونی تازه در رگ‌های اقتصاد

علم اقتصاد رفتاری، علم آنالیز و تحلیل رفتار افراد بر پایه روان‌شناسی و ترکیب آن با آمار است. علمی نوین و به‌شدت پویا که موافقان و مخالفان هر روز در حال بحث‌وجدل درباره آن هستند و نکته جالب این است که هر دو طرف در عین حال که همدیگر را رد و نفی می‌کنند، از مواضع قبلی خود نیز کوتاه آمده و به دنبال توافقی بر سر ترکیب نظریات مطلقِ (!) اقتصاد کلاسیک با اقتصاد رفتاری هستند. بیشاپ می‌گوید: «حالا اقتصاددان‌ها بیدار و با حقیقت روبه‌رو شده‌اند. هر روز به تعداد مکاتب اقتصادی که بر رفتارهای انسانی شناسایی‌شده به وسیله روان‌شناسان تجربی متمرکزند اضافه می‌شود. برای مثال حباب‌ها و بحران‌ها اغلب ناشی از رفتارهای نامعقول و هیجان‌زده انسان‌ها هستند تا تصمیم‌گیری‌های دقیق و عقلانی. در حالی که رویکرد رفتاری جدید به سمت جریان اصلی حرکت می‌کند الهام‌بخش برخی تغییرات جدید مبتنی بر اقتصاد است که شیوه تعامل دولت‌ها با شهروندان را تعیین می‌کند. اقتصاددان‌ها عادت داشتند مرزی مشخص میان محدوده دولت و انتخاب‌های فردی در بازار قائل شوند. طی دهه‌ها اقتصاددان‌ها درباره اینکه این مرز را دقیقاً کجا بگذارند با یکدیگر بحث‌وجدل داشتند؛ اما امروزه این مرزها در حال کمرنگ شدن است.»

 معماری انتخاب

ریچارد تیلر که خود از نظریه‌پردازان اصلی و پیشگامان علم اقتصاد رفتاری به‌خصوص در زمینه قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه و فرآیند سقلمه است، ایده معماری انتخاب را در کتاب خود با نام سقلمه مطرح می‌کند: «معمار انتخاب مسئولیت دارد زمینه و بستر تصمیم‌گیری را برای افراد سازمان‌دهی کند. در حقیقت بسیاری از مردم بی‌آنکه اطلاع داشته باشند معمار انتخاب هستند. اگر شما برگه تعرفه آرا را برای انتخابات نامزدها طراحی می‌کنید معمار انتخاب هستید؛ اگر پزشک هستید و باید نمایش جایگزین موجود را برای بیماری شرح دهید، معمار انتخاب هستید؛ اگر فرمی را که کارکنان جدید شرکت برای ثبت نام در طرح بیمه سلامت پر می‌کنند طراحی می‌کنید معمار انتخاب هستید؛ اگر پدر یا مادر هستید و گزینه‌های تحصیلی مناسب را برای دختر یا پسر خود شرح می‌دهید، معمار انتخاب هستید؛ اگر فروشنده‌اید معمار انتخاب هستید؛ البته این را قبلاً خودتان می‌دانستید! شباهت‌های فراوانی میان معماری انتخاب و شکل سنتی معماری وجود دارد. یک همانندی بسیار مهم این است که اصلاً چیزی به نام طراحی خنثی وجود ندارد. مسئله طراحی و احداث یک ساختمان جدید برای یک سازمان را در نظر بگیرید. معمار این ساختمان ملزم به رعایت نکاتی است: باید برای ۱۲۰ دفتر کار، سلف غذا، اتاق جلسه و... فضا در نظر بگیرد؛ باید ساختمان را در موقعیتی خاص بنا کند و صدها محدودیت دیگر را اعم از قانونی، زیبایی‌شناختی و کاربردی اعمال کند و سرانجام، ساختمانی واقعی با در و پنجره و پله و راهرو تحویل دهد. همان‌طور که معماران حرفه‌ای می‌دانند تصمیم‌های ظاهراً قراردادی مثل تعیین محل سلف غذا بر نحوه تعامل افرادی که از این مکان استفاده می‌کنند تاثیرات محسوسی خواهد داشت. بد یا خوب هر بار رفت‌وبرگشت به سلف غذا فرصتی برای برخورد اتفاقی با همکاران فراهم می‌کند. ساختمان خوب فقط خوش‌نما نیست، بلکه کارکرد مناسبی هم دارد.» او در ادامه تشریح معماری انتخاب می‌گوید: «معماران برجسته می‌دانند که نمی‌توانند ساختمانی کاملاً ایده‌آل بسازند ولی می‌توانند بعضی گزینه‌های طراحی را طوری انتخاب کنند که آثار سودمندی در ساختمان داشته باشند؛ برای مثال راه‌پله مشرف و روباز در محل کار می‌تواند تعاملات کاری بیشتر و نیز پیاده‌روی بیشتری ایجاد کند و بی‌شک هر دو اینها مطلوب هستند. بنابراین درست همانند یک معمار ساختمان که در نهایت باید ساختمانی خاص را بنا کند، یک معمار انتخاب هم می‌تواند بر آنچه مردم انجام می‌دهند، تاثیر بگذارد: او می‌تواند «سقلمه» بزند.»

 سقلمه

تیلر می‌گوید: «سقلمه عبارت است از هر عاملی که به میزانی درخور توجه رفتار افراد را تغییر دهد؛ حتی اگر انسان اقتصادی آن را نادیده بگیرد. انسان اقتصادی در درجه اول به محرک‌ها پاسخ می‌دهد؛ مثلاً اگر دولت روی آب‌نبات مالیات وضع کند، انسان اقتصادی آب‌نبات کمتری خواهد خرید و تحت تاثیر عوامل بی‌ربطی نظیر ترتیب نمایش گزینه‌ها (سقلمه) قرار نمی‌گیرد. به همین ترتیب، انسان عادی نیز به محرک‌ها پاسخ می‌دهد اما در همان حال، تحت تاثیر سقلمه‌ها هم قرار می‌گیرد. با به‌کارگیری مناسب محرک‌ها و سقلمه‌ها می‌توانیم توانایی خود را در اصلاح زندگی مردم افزایش دهیم و به حل بسیاری از مشکلات عمده جامعه کمک کنیم؛ می‌توانیم در حالی که هنوز بر آزادی انتخاب هر شخص اصرار داریم این کار را انجام دهیم.» او در ادامه می‌گوید: «محرک‌ها به شکل‌های مختلف ظاهر می‌شوند. اگر برای افزایش تلاش شناختی مردم گام‌هایی برداشته شود، مثلاً میوه‌ها در دیدرس و شیرینی‌ها دور از معرض دید قرار گیرند، می‌شود گفت هزینه انتخاب شیرینی افزایش یافته است. به عبارت دیگر، برخی سقلمه‌های ما به جای صرف هزینه مادی مستلزم پرداخت هزینه شناختی است و به همین دلیل است که محرک‌ها تغییر می‌کنند. در حقیقت، سقلمه‌ها به اندازه‌ای واجد شرایط هستند که میزان هزینه تحمیلی آنها کم باشد.»

همان‌گونه که مشخص شد سقلمه به عنوان یک محرک یا دستگاه پمپاژ منطق و عقلانیت عمل می‌کند. حال نکته‌ای که مطرح است این است که وقتی در یک موضوع مشخص دسته‌ها و گروه‌های مختلفی از افراد قرار دارند که انواع رفتار و طرز فکر در آنها وجود دارد آیا واقعاً می‌توان با یک سقلمه یا سقلمه‌های متفاوت همه را در یک جهت حرکت داد و آیا حرکت همه در یک جهت به نتیجه خوبی منجر خواهد شد یا باعث ایجاد اغتشاش می‌شود؟ این بحث را می‌توان این‌گونه بررسی کرد که دو طرف در این فرآیند دخیل هستند؛ طرف اول معمار انتخاب است که برای رسیدن به هدفی سقلمه می‌زند و طرف دیگر کسانی که برای رسیدن هدفی که معمار انتخاب تعریف کرده، تحریک می‌شوند. به نظر هدف اصلی سقلمه زدن را باید از نگاه معمار انتخاب که هدف را تعریف می‌کند دید. او بیشتر از اینکه به خواسته‌ها و امیال انفرادی و شخصی کسانی که سقلمه می‌خورند توجه کند، به روندی که برای رسیدن به هدفش دارد توجه می‌کند و با شناختی که از شرایط دارد ترجیح می‌دهد با اجرای بهینه معماری خود، کار درستی را با حسن نیت انجام دهد و این وظیفه معمار انتخاب به عنوان سقلمه‌زننده را از لحاظ اخلاقی سنگین می‌کند.

 جنبش قیم‌مآبیِ آزادی‌خواهانه یا لیبرال

87علم اقتصاد رفتاری رویکرد جدیدی را ایجاد کرده که به آن قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه یا لیبرال (Liberal Paternalism) می‌گویند؛ الگویی که در آن بازارهای آزاد و لیبرال با دولت‌های قیم‌مآب ترکیب شده‌اند. تیلر با ایده قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه به‌نوعی تاثیر رفتارها و سیاست‌گذاری‌ها در اقتصاد کلان را به واسطه ترکیب آن با اقتصاد خرد تشریح می‌کند و سقلمه‌زنی را فرآیندی در راستای قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه به عنوان راه حلی برای بهبود انجام امور متداول فردی، که در نهایت به ایجاد اتفاقات خوب جمعی منجر می‌شود در نظر می‌گیرد. او می‌گوید: «به طور کلی مردم باید آزاد باشند آنچه دوست دارند را انتخاب کنند؛ حتی اگر نامطلوب باشد. جنبش قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه با وام گرفتن از میلتون فریدمن فقید اصرار می‌ورزد که مردم باید آزادانه انتخاب کنند. ما می‌کوشیم سیاست‌هایی را طراحی کنیم که آزادی حق انتخاب را حفظ کنند یا افزایش دهند. وقتی کلمه آزادی‌خواه را برای محدود کردن کلمه قیم‌مآبی به کار می‌بریم، در واقع منظورمان محافظت از آزادی است و هنگامی که می‌گوییم محافظت از آزادی، به‌شدت به آن باور داریم. جنبش قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه می‌خواهد کار را برای مردم آسان کند تا راه خودشان را بروند، نه اینکه بر دوش آنهایی که می‌خواهند از آزادی خود بهره ببرند، باری تحمیل کند.»

تیلر در ادامه می‌گوید: «از نظر ما زمانی یک خط‌مشی قیم‌مآبانه تلقی می‌شود که بکوشد در گزینه‌های انتخابی به شیوه‌ای اثر بگذارد تا انتخاب‌کنندگان با قضاوت خویش بهترین وضعیت را برگزینند. قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه نوع نسبتاً ضعیف بدون مداخله و ملایمی از قیم‌مآبی است؛ چون انتخاب‌ها را منع، تحمیل یا محدود نمی‌کند. اگر مردم بخواهند سیگار بکشند، زیادی شیرینی بخورند، طرح بیمه درمانی نامناسبی را انتخاب کنند یا موفق به پس‌انداز برای بازنشستگی نشوند، قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه آنها را مجبور به انجام دادن کار دیگری نمی‌کند؛ حتی اوضاع را برای آنها دشوار هم نمی‌کند، بنابراین رویکردی که ما توصیه می‌کنیم به‌صورت مطلق قیم‌مآبانه به حساب نمی‌آید.»

کدام معمار انتخاب؛ بخش خصوصی یا دولتی؟

معماران انتخاب بخش‌های خصوصی و دولتی صرفاً برای پیاده‌سازی یا اجرای انتخاب‌های پیش‌بینی‌شده مردم تلاش نمی‌کنند، بلکه می‌کوشند با هوشمندی مردم را در مسیرهایی حرکت دهند که زندگی‌شان را بهتر کند؛ آنها فقط با سقلمه مردم را هدایت می‌کنند. تیلر در کتاب سقلمه می‌گوید: «برخی افراد سقلمه‌های موسسه‌های خصوصی را با خرسندی می‌پذیرند، اما به تلاش‌های دولت برای تاثیرگذاری بر انتخاب‌ها بـا هـدف بهبود زندگی افراد اعتراض می‌کنند. آنها به صلاحیت یا درستکاری دولت‌ها اعتماد ندارند و واهمه دارند که مبادا مقام‌های منتخب و ماموران دولت در وهله اول منافع خود را در نظر بگیرند یا به اهداف محدود و منافع شخصی گروه‌های خاصی توجه کنند. ما نیز در این دغدغه سهیم هستیم و به‌شدت موافقیم که آثار سوء غرض‌ورزی و تندروی دولت‌ها در این زمینه واقعی و گاه بسیار خطرناک است. در حقیقت به همین دلیل است که ما بیشتر از سقلمه‌ها جانبداری می‌کنیم تا دستورات، الزام‌ها و ممنوعیت‌ها؛ اما دولت‌ها کمتر از کافه‌تریاهایی نیستند که غالباً خودشان آنها را اداره می‌کنند؛ پس مجبورند از انواع سقلمه‌ها استفاده کنند و این امر اجتناب‌ناپذیر است. چنان‌که تاکید خواهیم کرد، دولت‌ها این کار را هر روز انجام می‌دهند؛ آن هم از طریق قانون‌گذاری و شیوه‌هایی که به ناچار برخی انتخاب‌ها و نتایج را تحت تاثیر قرار می‌دهند. در این رابطه موضع‌گیری علیه سقلمه کمکی نمی‌کند؛ بلکه شکستی واقعی است.»

در بسیاری از کشورها نظیر ایالات‌متحده و بریتانیا، دولت‌ها برای تشویق شهروندان به آنها سقلمه زده‌اند تا بتوانند رفتارشان را به‌گونه‌ای مطلوب تغییر دهند. این سقلمه‌ها با اهداف گسترده‌ای به کار برده شده‌اند؛ از وادار کردن افراد به پرداخت مالیات‌های پرداخت‌نشده گرفته تا ملزم کردن آنها به کاهش مصرف برق و مصرف خوراکی‌هایی سالم‌تر. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها