انبوهی از پول خرد
تولید ناخالص داخلی جهان بیشتر از تصور قبلی
بسیاری از مردم لذت پیدا کردن پولهای خرد در شکافهای مبلها را تجربه کردهاند. بانک جهانی در 30 ماه می تجربهای مشابه را در مقیاسی بزرگتر داشت. این بانک پس از تحلیل عمیق 176 کشور متوجه شد تولید ناخالص داخلی جهان به میزان هفت تریلیون دلار اضافه میشود. انگار که یک فرانسه و یک مکزیک دیگر به جهان افزوده باشیم. در واقع این موضوع را میتوان با مثالی بهتر توضیح داد. آنچه بانک جهانی کشف کرد پول اضافی قابل خرج کردن نبود، بلکه معادل یک کوپن تخفیف بود که چهار درصد از بهای تمام کالاها و خدماتی را که جهان در یک سال میخرد میکاهد. این بدان معناست که هزینهکرد جهانی میتواند از آنچه قبلاً تصور میشود گسترش بیشتری پیدا کند. برای درک چرایی این موضوع یک آزمایش فکری انجام میدهیم. تصور کنید کشورهای زیادی در جهان فقط یک کالا یعنی ساندویچ بیگمک تولید کنند. حسابداران این کشورها در زمان محاسبه تولید ناخالص داخلی اقتصادشان از قیمتهای بازار استفاده میکنند. به عنوان مثال، قیمت هر ساندویچ بیگمک در آمریکا 69 /5 دلار باشد (میانگین قیمت بیگمک در شهرهای مختلف آمریکا طبق گزارش شرکت مکدونالد). اگر این کشور در یک دوره زمانی 100 ساندویچ تولید کند تولید ناخالص داخلی آن 569 دلار خواهد بود. وقتی اندازه اقتصاد جهانی را جمع میزنیم منطقی است که یک قیمت را برای تمام کشورها لحاظ کنیم. بدان معنا که اگر کشور رقیب آمریکا 125 برگر تولید کند تولید ناخالص داخلی آن 25 درصد بیشتر خواهد بود.
اما متاسفانه این محاسبات اغلب به این ترتیب انجام نمیشوند. حسابداران ملی آمریکا ارزش بیگمکهای کشورشان را با قیمت آمریکا میسنجند. چین از قیمت یوآنی موجود خودش استفاده میکند که 25 یوآن برای هر ساندویچ است. بنابراین در زمان مقایسههای بینالمللی، تولید ناخالص چین با استفاده از نرخ ارز هر دلار 2 /7 یوآن به دلار تبدیل میشود. در نتیجه هر بیگمک چینی در محاسبه تولید ناخالص جهانی 47 /3 دلار ارزش دارد، نه 69 /5 دلار. حتی اگر چین و آمریکا در سال به یک اندازه بیگمک تولید کنند محاسبات متعارف تولید چین را حدود 40 درصد کمتر نشان میدهند.
این مسئله یک راهحل آشکار دارد: بازارهای ارز را نادیده بگیرید و فقط به قیمتها توجه کنید. اگر قیمت یوآنی بیگمک تقریباً چهار برابر قیمت دلاری آن است پس میتوان همین نسبت را به عنوان نرخ ارز تلقی کرد. اگر تولید ناخالص چین با نرخ هر دلار 39 /4 یوآن به دلار تبدیل شود بیگمکهای آن همان ارزش بیگمکهای آمریکایی را خواهند داشت. این نرخهای جایگزین ارز که بهای کالاها و خدمات را یکسان میکنند به عنوان برابری قدرت خرید یا PPP شهرت دارند. نشریه اکونومیست از دیرباز شاخص بیگمک را معرفی کرده است و اکنون میتوانیم با کمک آن برابری برگرهای مک دونالد را محاسبه کنیم. اما بیگمک فقط یک محصول در میان انبوه محصولات سرمایهداری جهانی است. اگر بخواهیم تعدیلات مشابهی را در اقتصادهای ملی انجام دهیم باید قیمت صدها کالا و خدمت را در نقاط مختلف جهان به دست آوریم. بانک جهانی هر چند سال ابتکاری را به این منظور رهبری میکند؛ «برنامه مقایسه بینالمللی». این بانک تازهترین اقدام خود را که دهمین مورد در 56 سال اخیر است به پایان رساند. این برنامه قیمت صدها کالا را در 176 کشور گردآوری کرد و توجه داشت که در هر منطقه به دنبال کالاهای یکسان باشد. این تیم فقط در چین با 16 هزار مغازه و فروشگاه مشورت کرد. کار آنها هم از نظر عملی و هم از نظر مفهومی دشواریهایی داشت. همه کالاها مانند بیگمک استانداردشده نیستند و مقایسه کالاهای مشابه به قضاوت فردی وابسته است. علاوه بر این، اغلب یک نیاز مصرفکننده با کالاهای مختلف در نقاط مختلف جهان برآورده میشود. به عنوان مثال، زندگی کارگران در مناطق روستایی تایلند به برنج وابسته است، اما روستاییان اتیوپی با غله تف (teff) روزگار میگذرانند. برنج در اتیوپی و تف در تایلند نایاب هستند، بنابراین مقایسه قیمتها ممکن نیست. با این حال وقتی که «برنامه مقایسه بینالمللی» کارش را به پایان رساند متوجه شد که قیمتها در سرتاسر جهان بهطور میانگین از آنچه تصور میشد چهار درصد پایینتر هستند. این بدان معناست که ارقام هزینهکرد ثبتشده از سوی حسابداران ملی بیشتر از آنچه تصور میشد توانایی خرید داشتهاند. طبق محاسبات کنونی بانک جهانی، هزینهکرد جهانی در تمام کشورها و با مجموعهای از ارزها در سال 2022 قدرت خریدی معادل 174 تریلیون دلار داشته و این رقم تقریباً هفت تریلیون دلار از برآوردهای اولیه برای همان سال بالاتر است. این قدرت خرید اضافی بهطور یکسان توزیع نمیشود. تقریباً 1 /1 تریلیون دلار آن در هند پیدا شد که با معیار برابری قدرت خرید سومین اقتصاد بزرگ جهان است. 660 میلیارد دلار هم به روسیه تعلق میگیرد و اقتصاد آن را از اقتصاد ژاپن بزرگتر میکند. این خبر ناخوشایندی برای اوکراین خواهد بود که درگیر جنگی پرهزینه با همسایهاش است. اما همین کشور 118 میلیارد دلار قدرت خرید اضافی دارد که در بازبینیها نصیب آن شده است و قدرت خرید کلی کشور را یکچهارم بالاتر میبرد. بزرگترین سهم به چین میرسد که 4 /1 تریلیون دلار است. این رقم نشان میدهد که اقتصاد چین در سال 2022، 25 درصد از اقتصاد آمریکا بزرگتر بود. اما اگر از نرخ ارز بازار استفاده کنیم اقتصاد چین 30 درصد از اقتصاد آمریکا کوچکتر میشود. مقامات چینی از شنیدن این خبر خوشحال نشدهاند. انجمن آمار این کشور اعلام کرد، «ما باید نتایج را با احتیاط تفسیر کنیم و چشمانداز اقتصاد جهانی و جایگاه هر کشور در آن را به درستی درک کنیم». این انجمن تاکید کرد که دادهها رسمی نیستند و چین هنوز یک کشور در حال توسعه است. در واقع، حتی با این قدرت خرید اضافه هم تولید ناخالص داخلی سرانه چین در حد متوسط است و با رتبه 85 در سطح میانگین جهانی قرار میگیرد. از آنجا که نرخ پسانداز در چین بالاست رتبه هزینهکرد مصرفکنندگان آن باز هم پایینتر میآید. طبق گزارش بانک جهانی، در سال 2021 مصرف فردی در چین کمتر از 9300 دلار بود، در حالی که میانگین جهانی به 12950 دلار میرسید. وقتی ارقام چین با قدرت خرید تعدیل شوند از معادل آن در آفریقای جنوبی یا پرو هم کمتر میشوند. بنابراین نمیتوان از پیدا کردن پول خرد در شکاف مبلها ابراز خوشحالی کرد وقتی همان پول را لای تشک میگذارید. به جای نهادن چه سنگ و چه زر.