زن مونث
آریانا هافینگتون کیست؟
آریانا هافینگتون موسس و مدیرعامل شرکت ترایو گلوبال، بنیانگذار هافینگتونپست و نویسنده 15 کتاب از جمله پیشرفت و انقلاب خواب است که هر دو آنها جزو پرفروشترین کتابهای بینالمللی هستند. در ماه می سال 2005، او سایت TheHuffingtonPost.com را راهاندازی کرد که بهسرعت به یکی از پرخوانندهترین سایتها تبدیل شد. این سایت یکی از برندهای رسانهای است که نام آن به کرات ذکر میشود و لینکهای خارجی بسیاری به آن زده میشود.
هافینگتون در فهرست صد فرد تاثیرگذار جهان از سوی مجله تایم و فهرست قدرتمندترین زنان فوربس قرار دارد. شاید با شنیدن اسم آریانا هافینگتون و فهرست بلندبالای موفقیتهایش تصور کنید دستیابی یک زن به جایگاهی چنین والا راحت یا بر حسب خوشاقبالی و شرایط مناسب بوده است، اما تمامی این اعتبارات نتیجه تلاشها و روحیه خستگیناپذیر او برای رسیدن به اهدافش بوده است. در این گزارش، زندگینامه این نویسنده و کارآفرین مشهور را بررسی میکنیم.
آریانا استاسینوپولوس هافینگتون، نویسنده یونانی-آمریکایی، ستوننویس سندیکایی، مفسر و مجری توانا و موفق در تلویزیون و سایر رسانههای بینالمللی، نویسنده 15 کتاب و مجری برنامه رادیویی Left, Right & Center است. او همچنین بنیانگذار نشریه و وبسایت خبری هافینگتونپست نیز هست. هرچند آریانا قبل از راهاندازی هافینگتونپست نیز به شهرت رسیده بود، اما بیش از همه به واسطه این وبلاگ خبری موفق شناخته میشود.
کودکی تا جوانی
آریانا در 15 ژوئیه 1950 در آتن، یونان به دنیا آمد. پدرش، کنستانتینوس، روزنامهنگار فوقالعاده و مشاور مدیریت بود که در طول جنگ جهانی دوم به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. او تلاش زیادی برای نوشتن مطالب سیاسی و حمایت از مردم تحت ظلم کرد. این رفتار پدر همیشه در ذهن آریانا ماند و تاثیرگذاری رسانه را به او آموخت. آریانا بیشترین تاثیر را از پدرش گرفت. پدر و مادرش زمانی که آریانا 11 سال سن داشت از یکدیگر جدا شدند و آریانا از آن پس با مادر و خواهرش، آگاپی، زندگی کرد. آریانا همیشه رویای درس خواندن در کمبریج را در سر داشت اما برای پذیرش در این دانشگاه باید به انگلستان سفر میکرد. اما در همین دوران کودتایی در کشور یونان رخ داده بود که در پی آن حکومت نظامی اعلام شده بود. آریانا باید بین رویای خود یا احترام به قوانین کشور، یکی را انتخاب میکرد. او میگوید که مادرش در این دوره با اصرار زیاد آریانا را متقاعد کرده که حکومت نظامی را نادیده بگیرد و به دنبال رویایش برود. در همین راستا مادرش با پیگیری زیاد، پول قرض کرد تا آریانا را به انگلیس بفرستد. او میگوید مادرش به او گفته بود هدف پیشرفت اوست حتی اگر موفق نشود. مادر آریانا دارای روحیهای آموزشی بود. او در این باره میگوید: «مادرم تلاش زیادی کرد تا من این واقعیت را بفهمم که شکست واقعه ترسناکی نیست. شکست در مقابل موفقیت قرار ندارد. بلکه شکست پلی است برای رسیدن به موفقیت، این تلاشهای مادرم، در نهایت به من کمک کرد که از شکست در زندگی هراسی نداشته باشم و با استقامت و تسلیم نشدن در برابر ناملایمات، از آنها پیروزی بسازم.» تلاشها و حمایتهای مادرش باعث شد تا آریانا تصمیم به مهاجرت به انگلستان بگیرد. در نهایت او در سن 16سالگی به همراه خانواده به بریتانیا نقل مکان کردند و در کالج گیرتون، کمبریج شروع به خواندن اقتصاد کرد.
تحصیل در دانشگاه
آریانا هافینگتون هنگام ورود به دانشگاه کمبریج با چالشها و فرازونشیبهایی روبهرو شد. آریانا به دلیل اینکه مهاجر بود، لهجهای متفاوت با سایر دانشجوها داشت و این یک چالش بزرگ برای او به حساب میآمد. زیرا غالباً کلاسهای این دانشگاه به صورت مشارکتی بود و او باید در بحثهای کلاسی مشارکت میکرد. آریانا در نهایت با حفظ اعتمادبهنفس خود و با پیروی از حس درونش، توانست بر این مانع غلبه کند و تصمیم گرفت با همان لهجه در مباحث دانشگاه حضور پیدا کند. وی پس از دریافت مدرک کارشناسی، توانست به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته اقتصاد بپردازد. آریانا هنگامی که مقطع کارشناسی ارشد را با موفقیت به پایان رساند، به عنوان «رئیس سازمان بحث و تبادل نظر اتحادیه دانشگاه کمبریج» منصوب شد. در آنجا، او اولین خارجی و سومین زن رئیس اتحادیه کمبریج بود.
نویسندگی و سختیهای راه
آریانا همچنین دورهای در هند تحصیل کرد که در آنجا با برنارد لوین (که به عنوان «مشهورترین روزنامهنگار زمان خود توصیف میشود») آشنا شد. او کار خود را بهعنوان نویسنده تحت هدایت لوین آغاز کرد و اولین کتابش را به نام «زن مونث» در سال 1974 زمانی که تنها 23 سال داشت، منتشر کرد. این کتاب درباره نقد و بررسی جنبشهای آزادیبخش زنان و قوانین در حال تغییر دنیای زنان بود. چاپ این کتاب بسیار موفق بود و در آن زمان به 11 زبان زنده دنیا ترجمه شد.
آریانا برای چاپ دومین کتابش راه سخت و ناامیدکنندهای را پیمود. هر چند معمولاً انجام یک کار برای بار نخست سختتر از دفعات بعدی است، اما این موضوع در مورد آریانا برعکس بود و کتاب دوم آریانا سیوششبار توسط ناشر رد شد. کمتر کسی وجود دارد که برای چاپ یک کتاب سیوششبار تلاش کند و شکست بخورد، مایوس نشود و همچنان برای موفقیت تلاش کند. بسیاری از افراد پس از چند بار شکست به این نتیجه میرسند که برای این کار ساخته نشدهاند. موفقیتهای گذشته را به شانس و اقبال ربط میدهند و دست از تلاش برمیدارند. باورها و شخصیت افراد، نقش بسیار مهمی در نوع نگرش آنها به زندگی و نحوه برخورد آنها با اتفاقات و وقایع زندگیشان دارد. همانطور که گفته شد تلاشهای مادر آریانا سبب شده بود تا او شخصیتی بسیار قدرتمند داشته باشد. این ویژگی بسیار به او کمک کرد تا در مقابل ناملایمات زندگی مایوس نشود و به مسیر خود ادامه دهد.
زندگی شخصی آریانا هافینگتون
آریانا در سال 1986 با فردی به نام مایکل هافینگتون ازدواج کرد. مایکل یکی از میلیونرهای نفتی آمریکا و وزیر امور خارجه وزارت جنگ آمریکا بود. او بعدها نماینده ایالت کالیفرنیا شد. حاصل ازدواج مایکل و آریانا دو دختر بود. در سال 1994 مایکل به عنوان یک جمهوریخواه کاندیدای انتخابات مجلس سنا شد. در آن روزها آریانا خود شخصاً در کمپینهای تبلیغاتی، مایکل را همراهی و حمایت میکرد. با اینکه مایکل در انتخابات شکست خورد، اما حضور آریانا در کنار او سبب محبوبیت سیاسی و اجتماعی آریانا در شبکههای اجتماعی، تلویزیونی و حتی شوهای تلویزیونی شد. با وجود تمام این اتفاقات، زندگی مشترک آنها تنها 11 سال دوام داشت و مایکل و آریانا در سال 1997 از یکدیگر جدا شدند.
موفقیت اولیه کسبوکار آریانا هافینگتون
اولین موفقیت تجاری آریانا هافینگتون در ایجاد یک پلتفرم خبری جایگزین اخبار رایج بود. این باعث شد که او در سال 2005 در کنار کنت لرر، جونا پرتی و اندرو بریتبارت، هافینگتونپست را تاسیس کند. این پلتفرم آثاری از وبلاگنویسان بدون حقوق و نویسندگان کارکنان منتشر کرد. این شرکت به سرعت شهرت یافت و پس از سال اول، این شرکت پنج میلیون دلار سرمایه از سافت بانک، یک شرکت چندملیتی ژاپنی دریافت کرد. این وبسایت به رشد خود ادامه داد و نسخههای محلی آن در شیکاگو، نیویورک و دنور در سال 2008 منتشر شد. هافینگتونپست اکنون در سراسر جهان با نسخههای بریتانیا و کانادا و نسخههای اسپانیایی، آلمانی، ایتالیایی و فرانسوی حضور جهانی دارد. در سال 2011، هافینگتونپست (که اکنون به عنوان هافپست شناخته میشود) توسط AOL به قیمت 315 میلیون دلار خریداری شد که برای آریانا 100 میلیون دلار به ارمغان آورد زیرا او 30 درصد سهام این شرکت را در اختیار داشت. پس از خرید توسط AOL، او در هافینگتونپست ماند و تا زمان خروجش در سال 2016 رئیس و سردبیر بود.
از سال 2016، آریانا بر روی سرمایهگذاری جدید خود، Thrive Global تمرکز کرده است. این شرکت مشاوره بر رفاه از طریق راهحلهای مبتنی بر علم تمرکز دارد. از زمان آغاز به کار با بودجه اولیه هفت میلیوندلاری در سال 2016 رشد قابل توجهی داشته است و یک سال بعد 30 میلیون دلار بودجه اضافی را تضمین کرده است. این شرکت در فهرست 50 استارتآپ برتر قرار گرفته است و از آن زمان به همکاری با سامسونگ و SAP برای ارتقای برنامههای سلامت کارکنان ادامه داده است.
شکستهای تجاری آریانا هافینگتون
اگرچه تمرکز اصلی کسبوکار آریانا هافینگتون تا سال 2016، هافینگتونپست بود که بسیار موفق بوده است، اما همه چیز به آرامی پیش نرفته است. به عنوان مثال، یکی از ابتکارات مهم او که در نهایت شکست خورد، HuffPost Live بود. 12 میلیون دلار برای این پروژه هزینه شد و هدف آن سرمایهگذاری در پخش آنلاین اینترنتی با هشت ساعت پخش زنده محتوا در روز بود. متاسفانه HuffPost Live نتوانست توجهی را که برای آن ایجاد شده بود جلب کند و در مارس 2016 تولید محتوای زنده جدید را متوقف کرد.
یکی دیگر از ابتکارات در هافینگتونپست که بهطور گسترده به عنوان یک شکست تلقی میشد، «چه کار میکند» بود. این پروژه با هدف نمایش ایدهها، راهحلها و برجسته کردن اخبار الهامبخش بود. با این حال، عمدتاً به عنوان روشی برای ایجاد درآمد تبلیغاتی در نظر گرفته شد و تاثیر زیادی نداشت. در حالی که آریانا همیشه حضور رسانهای قابل توجهی داشته و در برنامههای سیاسی متعددی در بیبیسی و رادیو عمومی ظاهر شده است، اما در سال 2003 در انتخابات فراخوانگری دیویس که در آن زمان فرماندار کالیفرنیا بود، ناموفق بود. در حالی که او قبل از برگزاری انتخابات انصراف داد، نام او در صندوق رای ماند و کمتر از یک درصد آرا (47505 رای) را به دست آورد. در نهایت آرنولد شوارتزنگر برنده انتخابات شد.
ویژگیهای بارز شخصیت آریانا هافینگتون
آریانا دارای هوش هیجانی بسیار بالایی است که به او در کنترل و مدیریت احساساتش کمک میکند. هوش هیجانی او، حاصل تقویت هوش برونفردی و درونفردی است که به خوبی در وجود آریانا میتوان نشانههای آن را یافت. از آنجایی که او یک سخنران موفق است میتوان نتیجه گرفت از هوش کلامی بسیار بالایی بهره برده است. آریانا هافینگتون اغلب به عنوان یک رهبر زن معتبر، باهوش و متواضع توصیف میشود. نام هافینگتون بهطور جداییناپذیری با هافینگتونپست، سرمایهگذاری روزنامهنگاری که او ایجاد کرد، پیوند خورده است. اما او همچنین یک نویسنده، یک چهره رسانهای، یک کارآفرین سلامت و یک سیاستمدار است.
اریانا هافینگتون در ابتدا به خاطر دیدگاههای سیاسی محافظهکارانهاش شناخته میشد و همواره به خاطر تشریح و دفاع از نظرات و ایدههای خود در این زمینه در تلویزیون شرکت میکرد. اما در نهایت بیشتر به سمت چپگراها متمایل شده و فعالیتهای زیستمحیطی و اصلاحات گسترده را مورد نظر قرار داد.
همانطور که آریانا برای رسیدن به اهداف خود صبور است، پرواز و خلقوخوی ویرانگر آریانا روابط او با همان افرادی را به خطر میاندازد که به او در رسیدن به آن اهداف کمک میکنند. برخی معتقدند که او باید از قدرت اراده خود برای مطالعه و تمرین مدیریت خشم استفاده کند.
نقل قولهایی از آریانا هافینگتون
ما به اشتباه فکر میکنیم که موفقیت نتیجه مقدار زمانی است که در کار اختصاص میدهیم، به جای کیفیت زمانی که صرف میکنیم.
شکست متضاد موفقیت نیست. این بخشی از موفقیت است.
نترس نبودن به معنای ترسو بودن نیست. این تسلط بر ترس است. این یعنی یکبار بیشتر از اینکه زمین بخوریم بلند شویم.
ما باید بپذیریم که گاهی اوقات تصمیمات درستی نخواهیم گرفت و گاهی اوقات اشتباه میکنیم.
کتابهای آریانا هافینگتون
آریانا هافینگتون 15 کتاب نوشته است. اولین کتاب او زن مونث نام داشت که در سال 1973 منتشر شد. در سالهای ۱۹۸۰ علاقه او به نوشتن بیشتر شد و در نهایت توانست در سال 1981 یکی از پرفروشترین کتابهای خود به نام «ماریا کالاس» را منتشر کند. این کتاب داستان زندگی یک ستاره اپرا به نام ماریا کالاس بود. کتاب بعدی آریانا هافینگتون در سال 1988 با نام «رزومه قوی» منتشر شد. این کتاب داستان زندگی پابلو پیکاسو بود. از دیگر کتابهای آریانا میتوان به: «خوکها زیر لب میگویند: طمع شرکتها و فساد سیاسی چگونه آمریکا را تضعیف میکند»، اشاره کرد. در سال 1994 نیز کتاب «اشتباه از نظر سیاسی» او موفق به دریافت جایزه امی شد و محبوبیت بیسابقهای برای آریانا به همراه آورد که باعث شد کتابهای او ایدهای برای ساخت فیلم شود. سیزدهمین کتاب آریانا نیز در سال 2010 با عنوان «آمریکای جهان سوم؛ چگونه سیاستمداران طبقه متوسط را رها کرده و به رویای آمریکاییها خیانت میکنند» منتشر شد. او میگوید: هنگامی که سیزدهمین کتاب خودم را به اتمام رساندم با خودم گفتم دیگر کتاب نمینویسم. اما چیزی در نوشتن کتاب وجود دارد که همیشه مرا به درون خود میکشد.
چهاردهمین کتاب او در سال 2014 منتشر شد. این کتاب که با موضوع تعریف دوباره موفقیت و داشتن زندگی بهتر بود، موفق به کسب رتبه اول لیست پرفروشترینهای نیویورکتایمز شد. جدیدترین کتاب او نیز انقلاب خواب: تغییر زندگی شما، یک شب در یک زمان، در سال 2016 منتشر شد. در آگوست سال 2016 آریانا تصمیم گرفت تا به همکاری خود با هافینگتونپست خاتمه بدهد تا زمان و انرژی کافی برای راهاندازی شرکتی نوپا در زمینه بهداشت و سلامت به نام گلوبال ترایو در اختیار داشته باشد و بتواند تمام توان خود را برای توسعه استارتآپ و پلتفرم دیجیتالی خود به کار گیرد.