مدیریت ثروت برای همگان
رقابت والاستریت برای مدیریت پول
میزبان به قایقهای بانکداران و کارگزاران که در اسکله پارک شدهاند اشاره میکند. مهمان که برای بازدید از منهتن آمده است با چشمانی که از تعجب گشاد شدهاند میپرسد، پس قایقهای تفریحی مشتریان کجا هستند؟ این صحنه از کتابی که در سال 1940 انتشار یافت گرفته شده و بازتابی از یک بدبینی منطقی نسبت به توصیههای متخصصان مالی است. به نظر میرسد آنها همیشه به نوعی خود ثروتمند میشوند بدون آنکه نگران مراجعهکنندگان باشند. ظرف چند دهه پس از انتشار آن کتاب سرمایهگذاران معمولی زمین بازی را هموارتر کردند. آنها پول خود را به صندوقهای شاخصی کمهزینهای دادند که معیار بازار را دنبال میکنند. دو شرکت بزرگ شاخصی یعنی بلکراک و ونگارد هر کدام 8 تا 9 تریلیون دلار دارایی را مدیریت میکنند. حجم داراییهای تحت مدیریت غیرفعال آمریکا در سال 2019 برای نخستینبار از داراییهای صندوقهای فعال فراتر رفت. اما امروز تحول دیگری در حال رخ دادن است. مدیریت ثروت در والاستریت به داغترین موضوع تبدیل شده است و آنها به مشتریان در تخصیص داراییها، به حداقل رساندن صورتحساب مالیاتی و برنامهریزی برای بازنشستگی کمک میکنند و عمدتاً سالانه یک درصد از داراییهای سرمایهگذاریشده را به عنوان کارمزد برمیدارند. بنگاههای زیادی به این کسبوکار وارد شدهاند چون با ثروتمندتر شدن جهان چشمانداز سودآوری بیشتری را پیشرو میبینند. آیا این امر برای مشتریان هم مفید خواهد بود؟ صنعت مدیریت دارایی به شدت چندپاره بود. ابرثروتمندان اغلب از بانکهای بزرگ به ویژه بانکهای سوئیس مانند یوبیاس (UBS) یا بنگاههای طراز اول آمریکایی مانند جیپیمورگان چیس و مورگان استنلی توصیه میگرفتند. بسیاری از ثروتمندان آسودهخاطر در آمریکا و اروپا از مدتها قبل به صندوقهای طرحهای مستمری اتکا داشتند. دیگران به بنگاههای کوچکی مراجعه میکردند که صندوقهای سرمایهگذاری را با اخذ کمیسیون معرفی میکردند یا از طریق حسابهای کارگزاری به خرید و فروش سهام میپرداختند. در آسیا و آمریکای لاتین هم بانکهای محلی اغلب ثروت میلیونرها را مدیریت میکردند. بسیاری از این بنگاهها اکنون در هم ادغام شدهاند. بخشی به این دلیل که پاداش به دستآمده وسوسهکننده است. در 20 سال گذشته رشد ثروت در جهان از رشد تولید سریعتر بود. بخش بزرگی از این ثروت به مشتریان جوان و مشتریان آسیایی مربوط میشود. طبق پیمایش بانک یوبیاس، سال گذشته 849 هزار میلیونر دلاری در هند بودند که در مقایسه با سال 2000 تعدادشان 23 برابر شده است. شمار میلیونرهای آفریقا هم ده برابر شده است. انتظار میرود در کل جهان مقدار داراییهای نقدی از 130 تریلیون دلار کنونی به 230 تریلیون دلار در سال 2030 افزایش یابد. پیدایش سکوهای کارآمد مدیریت ثروت و خودکار شدن فرآیند ارائه توصیههای مالی نیز دامنه مشتریان بالقوه را گستردهتر کرد. فناوری از طریق کاهش هزینه مدیریت ثروت به مشاورهدهندگانی که قبلاً فقط به ابرثروتمندان خدمترسانی میکردند امکان داد تا به ثروتمندان عادی هم کمک کنند. همزمان، الزامات مقرراتی بانکها برای داشتن سپرهای سرمایهای در زمان وامدهی یا معاملات اوراق بهادار موجب شد جذابیت فعالیتها برای بانکهای تجاری و سرمایهگذاری کاهش یابد. بنابراین کسبوکار ارائه رهنمودهای مالی با سرمایه پایین جذابیت بیشتری پیدا کرد. در نتیجه هجومی دیوانهوار به سمت مدیریت ثروت آغاز شد. مورگان استنلی که در جریان بحران مالی جهانی، بازوی مدیریت ثروت سیتیگروپ را خریداری کرده بود سکوی کارگزاری ئی ترید (E-Trade) را خرید و اکنون از طریق آن دسترسی به مشاوران را برای عموم مردم امکانپذیر میکند. سیتی هم در تلاش برای بازسازی توان گذشته در حال قاپیدن استعدادهای بنگاههای رقیب است. ادغامها این فرآیندها را تسریع میکنند. بانک یوبیاس پس از ادغام با کردیت سوئیس یک سروگردن از رقبای خود در آسیا بالاتر است. مدیران جیپی مورگان چیس میگویند که خرید بانک بحرانزده فرست ریپابلیک در ماه می به برنامههایشان برای توسعه بازوی مدیریت ثروت سرعت میبخشد. آینده برای این بنگاهها و سهامدارانشان درخشان به نظر میرسد. اگر درآمدها افزایش یابند و سود حاشیهای مدیریت ثروت در دامنه 25 تا 30 درصد باقی بماند این صنعت سالانه 75 میلیادر دلار سودآوری خواهد داشت. کل سرمایه بازاری بانکهای جهانی حدود هشت تریلیون دلار است که در یک دهه تغییری نداشته است. اگر آنها فرصت جدید در مدیریت ثروت را دریابند میتوانند حدود یکهفتم به ارزش خود بیفزایند. بزرگترین برندگان بنگاههایی مانند مورگان استنلی و یوبیاس خواهند بود که قبلاً مقیاس بزرگی پیدا کردهاند. مقرراتگذاران هم این حرکت به سمت ثروت را مایه آرامش خود میدانند. رشد یکنواخت این کسبوکار میتواند به ثبات بانکها کمک کند حتی اگر این کسبوکار به جای خلق ثروت از طریق وامدهی یا صدور سهام به مدیریت ثروتی بپردازد که از قبل انباشته شده است. در اینجا پرسش دیگری مطرح میشود: آیا رونق امور مالی و ایمنی نظام مالی به بهای کاهش بازگشت سرمایه مشتریان تمام میشود؟ شاید کارمزدهای مدیریت سرمایه شما را به این فکر بیندازد که والاستریت یک بار دیگر جیب مشتریان را غارت و ثروت خود را چند برابر میکند. اما بین یک مشاور ثروت و یک مدیر فعال تفاوت فاحشی وجود دارد. جذابیت دلالان سهام به وعده آنها برای سبقت گرفتن از بازار بستگی دارد. امری که اکثر مردم به طور ماندگار قادر به انجام آن نیستند. در مقابل مدیران ثروت همانند وکیل قانونی عمل میکنند و هنگام ارائه مشاوره مالی قرار است به بهترین نحو به نفع شما کار کنند. آنها توصیههایی درباره تخصیص دارایی ارائه میدهند اما همچنین مسوولاند اطمینان یابند که مشتریان از مزایای مالیاتی بهرهمند میشوند و به بهترین شکل به سرمایهگذاریها وارد یا از آنها خارج میشوند. تجربه سرمایهگذاری تلخیهایی سوای از آشفتگیهای بازار دارد. اگر مردم را کاملاً به حال خود بگذارید پول نقد زیادی نگه میدارند و هرگاه وضع بازار بد شود با عجله همه چیز را میفروشند. آنها به خود زحمت نمیدهند پیچیدگیهای قانون مالیات را درک کنند. به همین دلیل توصیهها برای مشتریانی سودمند هستند که میخواهند ثروتی را که به زحمت به دست آوردهاند حفظ کنند و افزایش دهند. یک روز قایقهای تفریحی مشتریان هم در اسکله شناور خواهند شد.