شناسه خبر : 44506 لینک کوتاه

اقتصاد کمبود نوزاد

عواقب اقتصادی کاهش نرخ باروری جهانی

اقتصاد کمبود نوزاد

در 250 سال پس از انقلاب صنعتی جمعیت جهان همانند ثروت آن رشدی انفجارگونه داشت. اما تا پایان این قرن تعداد ساکنان کره زمین برای اولین‌بار پس از دوران مرگ سیاه رو به کاهش خواهد گذاشت. در سراسر جهان نرخ باروری یعنی میانگین تولدها به ازای هر زن کمتر شده است. شاید این روند چندان ناآشنا نباشد اما دامنه و عواقب آن هنوز ناشناخته‌اند. حتی با وجود اینکه هوش مصنوعی خوش‌بینی‌هایی را برای برخی دوره‌ها نشان می‌دهد کمبود نوزادان بر آینده اقتصاد جهان سایه می‌افکند.

در سال 2000 نرخ باروری جهانی 7 /2 و بالاتر از نرخ جایگزینی 1 /2 بود. امروز این نرخ 3 /2 و رو به کاهش است. در تمام 15 کشوری که بالاترین تولید ناخالص داخلی را در جهان دارند نرخ باروری از نرخ جایگزینی پایین‌تر است. این کشورها نه‌تنها آمریکا و اکثر جهان ثروتمند، بلکه چین و هند را نیز دربر می‌گیرند. این دو کشور ثروتمند نیستند اما در مجموع بیش از یک‌سوم جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند.  در نتیجه در اکثر نقاط جهان صدای تاتی‌تاتی کفش‌های نوزادان جای خود را به تق‌تق عصای کهنسالان داده است. نمونه‌های اصلی کهنسالی کشورها دیگر به ژاپن و ایتالیا محدود نمی‌شود، بلکه برزیل، مکزیک و تایلند هم شامل آن می‌شوند. تا سال 2030 بیش از نیمی از ساکنان شرق و جنوب شرق آسیا بالای 40 سال خواهند داشت. با درگذشت کهنسالان و عدم جایگزینی کامل آنها جمعیت رو به کاهش می‌گذارد. پیش‌بینی می‌شود که در خارج از آفریقا رشد جمعیت در دهه 2050 به نقطه اوج برسد و سپس در پایان قرن مقدار آن از مقدار کنونی کمتر شود. حتی در آفریقا هم نرخ باروری به سرعت کاهش می‌یابد.

به‌رغم خوشحالی طرفداران محیط زیست، کاهش جمعیت مشکلاتی ایجاد می‌کند. جهان هنوز به نقطه تکامل نرسیده است و مشکلات اقتصادی ناشی از کاهش جمعیت جوان بسیار هستند. دشواری تامین نیازهای مستمری‌بگیران جهان آشکارترین مشکل به‌شمار می‌رود. بازنشستگان  به تولید نیروهای شاغل وابسته‌اند و نیازهایشان یا از طریق دولت تامین می‌شود که با اخذ مالیات از شاغلان حقوق مستمری‌بگیران را می‌پردازد یا از پس‌اندازهایشان برای خرید کالا و خدمات استفاده می‌کنند یا اقوام و خویشاوندان از آنها مراقبت می‌کنند. در حال حاضر در جهان ثروتمند به ازای هر فرد بالای 65 سال سه فرد بین 20 تا 64 سال وجود دارد اما تا سال 2050 این نسبت به کمتر از دو خواهد رسید. در نتیجه مالیات‌ها بالاتر می‌روند. سن بازنشستگی افزایش می‌یابد، بازدهی پس‌اندازها کم می‌شود و احتمالاً دولت‌ها گرفتار بحران بودجه خواهند شد.

کاهش نسبت شاغل به مستمری‌بگیر فقط یکی از مشکلات ناشی از کم شدن نرخ باروری است. جمعیت جوان «هوش سیال» بیشتری دارند بدان معنا که می‌توانند خلاقانه بیندیشند و مسائل را به روش‌هایی کاملاً جدید حل کنند. این پویایی جوانان مکمل دانش تجمیع‌شده شاغلان کهنسال می‌شود و تغییرات را پدید می‌آورد. اختراعاتی که مخترعان جوان ثبت می‌کنند با احتمال بیشتری به نوآوری‌های سرنوشت‌ساز منجر می‌شوند. در کشورهای سالمند نوآوری و ریسک‌پذیری کمتر می‌شود. همچنین سیاستمداران کهنسال سیاست را غیرقابل انعطاف می‌کنند. از آنجا که رشد اقتصادی بیشتر به جوانان منفعت می‌رساند کهنسالان از سیاست‌های حامی رشد به ویژه ساخت مسکن استقبال نمی‌کنند. تخریب خلاقانه در جوامع کهنسال کمتر می‌شود و رشد بهره‌وری را به گونه‌ای سرکوب می‌کند که فرصت‌های زیادی از دست می‌روند.

با در نظر گرفتن همه جوانب بهتر است کاهش نرخ باروری را مشکلی بدانیم که باید حل شود. با وجود این بسیاری از عوامل زیربنایی آن به خودی خود مطلوب هستند. هرچه افراد ثروتمندتر می‌شوند تمایل کمتری به فرزندآوری پیدا می‌کنند. امروز آنها بده‌بستان‌های جدیدی بین کار و خانواده دارند که اکثراً بهتر هستند. محافظه‌کاران عوام‌گرایی که ادعا می‌کنند نرخ پایین باروری نشانه‌ای از ناکامی جوامع است و خواستار بازگشت به ارزش‌های سنتی خانواده هستند اشتباه می‌کنند. داشتن حق انتخاب بیشتر یک مزیت است و هیچ‌کس مجبور نیست به خاطر دیگران بچه‌دار شود. علاقه‌مندی لیبرال‌ها به تشویق مهاجرت امری نوآورانه است اما آن هم از تشخیص اشتباه نشات می‌گیرد. امروزه مهاجرت در جهان ثروتمند به بالاترین سطح رسیده و به کشورها کمک می‌کند تا مشکل کمبود نیروی کار را حل کنند. اما ماهیت جهانی کاهش نرخ باروری بدان معناست که تا نیمه قرن احتمالاً جهان با کمبود نیروی کار جوان تحصیل‌کرده مواجه خواهد شد مگر آنکه تغییری ایجاد شود. این تغییر چه می‌تواند باشد؟ بسیاری از مردم در نظرسنجی‌ها می‌گویند که مایل‌اند فرزندان بیشتری داشته باشند. این شکاف بین تمایل و واقعیت تا حدی بدان خاطر است که والدین بالقوه توانایی مالی فرزندآوری بیشتر را ندارند یا اینکه سیاست‌هایی مانند تولید مسکن یا درمان ناباروری شکست خورده‌اند. اما حتی اگر این مشکلات حل شوند توسعه اقتصادی احتمالاً باعث می‌شود نرخ باروری همچنان کمتر از نرخ جایگزینی باقی بماند. سیاست‌های حامی خانواده سابقه‌ای ناامیدکننده دارند. سنگاپور کمک‌های مالی سخاوتمندانه‌، معافیت مالیاتی و یارانه مراقبت از کودک ارائه می‌دهد اما نرخ باروری در آنجا یک است. 

آزادسازی توانایی‌های بالقوه فقرای جهان می‌تواند بدون نیاز به زادوولد بیشتر به رفع کمبود نیروی کار جوان تحصیل‌کرده کمک کند. دوسوم از کودکان چینی در روستاها زندگی می‌کنند و به مدارس بی‌کیفیت می‌روند. همین نسبت از افراد 25 تا 34ساله در هند تحصیلات متوسطه را به پایان نرسانده‌اند. جمعیت جوان آفریقا تا چند دهه همچنان رشد خواهد کرد. تقویت مهارت‌های آنها هم به خودی خود مطلوب است و هم به وجود مهاجران نوآور در اقتصادهای راکد می‌انجامد. با این حال تشویق به توسعه امری دشوار است و هرچه کشورها زودتر ثروتمند شوند با سرعت بیشتری سالمند خواهند شد. 

بنابراین، در نهایت جهان باید با تعداد جوانان کمتر و شاید با کاهش جمعیت امور خود را بگذراند. از این جهت، پیشرفت‌های اخیر در هوش مصنوعی در بهترین زمان ممکن اتفاق افتاده‌اند. اقتصاد ابرمولد مبتنی بر هوش مصنوعی آسان‌تر می‌تواند جمع زیادی از بازنشستگان را پوشش دهد. سرانجام، هوش مصنوعی می‌تواند خود ایده‌های بهتری خلق کند و نیاز به هوش بشری را کاهش دهد. هوش مصنوعی همراه با علم روباتیک می‌تواند از نیاز به نیروی کار در مراقبت از سالمندان بکاهد. قطعاً این نوآوری‌ها تقاضای زیادی را جذب خواهند کرد.

اگر فناوری به بشریت در غلبه بر مشکل کمبود نوزادان کمک کند الگویی تاریخی ایجاد خواهد شد. پیشرفت‌های غیرمنتظره در بهره‌وری باعث می‌شود بمب‌های زمانی جمعیتی مانند پیش‌بینی توماس مالتوز از گرسنگی همگانی هیچ‌گاه منفجر نشوند. نوزاد کمتر به معنای نبوغ بشری کمتر است اما این مشکلی است که به دست نبوغ بشری حل می‌شود.

93

دراین پرونده بخوانید ...