شناسه خبر : 44326 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

غیرمتعهدها

آیا غرب برنده می‌شود؟

غیرمتعهدها

مرسوم است که جهان را به دو گروه تقسیم می‌کنند: غربی که خود را از نو می‌سازد و اتحاد خودکامه چین و روسیه. اما این اندیشه محدودیت‌هایی دارد. اول آنکه سفر بیهوده امانوئل مکرون به چین نشان داد که غرب همیشه متحد نیست. دوم، آنچه در رقابت بزرگ ژئوپولیتیک قرن 21 اهمیت زیادی دارد آن است که حداقل چهار میلیارد نفر یا بیش از نیمی از جمعیت جهان در بیش از صد کشوری زندگی می‌کنند که تمایل ندارند هیچ طرفی را بگیرند. با پاره شدن نظم جهانی، این کشورهای غیرمتعهد در مجموع اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند. دولت‌هایی مانند هند و عربستان سعودی با هر دو بلوک قراردادهایی بسته‌اند و مایل‌اند نقش بیشتری در مسائل جهانی داشته باشند. اما اشتباه نکنید. این نصف جمعیت جهان آنقدر پراکنده است که هیچ‌گاه نمی‌تواند یک بلوک تشکیل دهد. اما اگر می‌خواهید بفهمید چرا بهای نفت اوج گرفت یا چگونه زنجیره‌های عرضه از نو ساخته می‌شوند یا چشم‌انداز صلح در اوکراین چگونه خواهد بود؛ کشورهای غیرمتعهد بخش بزرگی از معادلات هستند. اهمیت آنها یک پرسش بزرگ را پیش می‌کشد: اگر چین و غرب هر دو درصدد نفوذ در این کشورها باشند کدام برنده خواهد شد؟ غیرمتعهدها سابقه‌ای پرپیچ‌و‌خم دارند. این جنبش در دهه 1950 پدیدار شد و مجموعه‌ای از کشورهای در حال توسعه بود که علاقه‌مند بودند قدرت تازه‌تاسیس خود را در میان تنش‌های آمریکا و شوروی به نمایش بگذارند. ظرف چند دهه این جنبش به خودنمایی و مقابله با آمریکا پرداخت. به خاطر نبود انسجام، نداشتن قدرت نظامی و عدم عضویت دائمی در شورای امنیت سازمان ملل، عدم توانایی اقتصادی و حضور نداشتن در مرزهای فناوری و مالی این جنبش قدرت زیادی ندارد. جان فاستر دولز، وزیر خارجه وقت آمریکا در سال 1956، غیرمتعهدها را «غیراخلاقی» نامید. با پایان جنگ سرد این جنبش موضوعیت خود را از دست داد. در نگاه اول بیش از صد کشور بی‌طرف این روزها هنوز همان مشکلاتی را دارند که جنبش غیرمتعهدها در قرن بیستم با آنها مواجه‌ بود. آنها نقاط مشترک زیادی ندارند که بتوانند همانند غرب منسجم یا حتی مانند روسیه و چین با یکدیگر متحد شوند. حتی دموکراسی‌های بزرگی مانند برزیل و هند منافع مشترکی ندارند، چه برسد به آنکه بخواهند با سلطان‌نشین ثروتمند قطر دستور کار یکسانی داشته باشند. آنها هنوز برای فناوری‌ها -از نیمه‌رساناها گرفته تا اسلحه- به غرب، روسیه و چین وابسته‌اند و بخش بزرگی از تجارت خود را به دلار انجام می‌دهند. اما به دو دلیل نمی‌توان اهمیت آنها را دست‌کم گرفت. اول، قدرت اقتصادی آنها رو به افزایش است. به 25 اقتصاد بزرگ غیرمتعهدی توجه کنید که در تحریم روسیه شرکت نکردند یا گفته‌اند که در رقابت با چین و آمریکا بی‌طرف می‌مانند. آنها روی‌هم‌رفته 45 درصد از جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند و سهم‌شان از تولید ناخالص داخلی جهان از 11 درصد در زمان سقوط دیوار برلین به 18 درصد کنونی رسید و از سهم اتحادیه اروپا فراتر رفت. پس از چند دهه جهانی شدن، الگوی تجارت آنها ترکیبی و میان غرب، چین و دیگر کشورهای غیرمتعهد تقسیم شده است. دوم، رویکرد آنها نسبت به جهان با توجه به تمایل‌شان به توسعه ملی شکل می‌گیرد و کاملاٌ عمل‌گرایانه است. آنها بزرگ‌ترین مدافعان جهانی‌ شدن هستند. از مکزیک تا اندونزی، آنها خواستار تجارت آزاد با هر دو قطب ژئوپولیتیک هستند و با تجدید ساختار زنجیره‌های عرضه و دور شدن آنها از اتکا به چین از فرصت‌های پدید‌آمده استفاده می‌کنند. عمل‌گرایی آنها به آن معناست که آنها به نهادهای تحت هدایت آمریکا از قبیل سازمان ملل یا صندوق بین‌المللی پول اعتماد ندارند و آنها را نابسامان و فاسد می‌دانند. از نظر آنها اصرار غرب در دفاع از نظم لیبرال یا حقوق بشر منافقانه، ناپایدار و در جهت منافع غرب است. در نتیجه آنها در تلاش برای کسب منافع به رویکردی سیال و تعاملی روی آورده‌اند. آنها اغلب به تنهایی کار می‌کنند اما گاهی اوقات دست به دست هم می‌دهند. کارتل نفتی اوپک جسارت بیشتری پیدا کرده است. آنها ماه گذشته با وجود اعتراضات غرب تولید خود را چهار درصد کاهش دادند. داسیلوا، رئیس‌جمهوری برزیل، یک «باشگاه صلح» را با هدف پایان دادن به جنگ اوکراین تشکیل داد. هند قصد دارد از ریاست خود در گروه 20 برای لابی‌گری به نفع کشورهای جهان جنوب استفاده کند. شاید فکر کنید این نمایش قدرت بگیر و نگیر داشته باشد اما بلند‌پروازی این کشورها روزبه‌روز بیشتر می‌شود. در بخش فناوری، هند قصد دارد بسته‌های خدمات دیجیتال خود را صادر کند. در بخش دفاعی، ترکیه سلاح بیشتر و پهپاد می‌فروشد و هند نیروی دریایی‌اش را توسعه می‌دهد. در بخش مالی، نظام سرمایه‌گذاری مجدد تریلیون‌ها دلار نفتی دیگر بر غرب متمرکز نیست. با توجه به نقش محدود غیرمتعهدها در انباشت کربن در طول تاریخ و آسیب‌پذیری آنها در برابر تغییرات آب‌و‌هوایی قطعاً این کشورها تلاش می‌کنند نقش پررنگ‌تری در سیاست اقلیمی داشته باشند. با وجود اینکه اکثر کشورها تلاش می‌کنند مجبور نشوند بین یکی از دو بلوک ژئوپولیتیک دست به انتخاب بزنند ابرقدرت‌ها بر سر آنها با یکدیگر رقابت می‌کنند. چین همانند شوروی کشورهای غیرمتعهد را زیردست می‌بیند. این کشور با شرایط اندک به دیکتاتورها و دموکرات‌ها زیرساختار، فناوری و سلاح می‌دهد اما با گذشت زمان کشورهای آسیب‌پذیر متوجه می‌شوند که نظام قدرت بیشتر به نفع زورگویان کار می‌کند. پول چین نمی‌تواند مردم این کشورها را ترغیب کند که به پکن مهاجرت کنند. اما غرب باید برای نفوذ رقابت کند. آمریکا و متحدانش نباید وسوسه شوند که به تاکتیک‌هایی روی آورند که کشورهای غیرمتعهد را به سمت رقیب خودکامه خودشان برانند. اما جذابیت نظم لیبرالی که پس از جنگ جهانی دوم پدیدار شد برای برنده شدن کافی نیست. غرب باید با ترکیبی از چماق و هویج با کشورهای غیرمتعهد وارد تعامل شود. برخی نقاط قوت غرب از قبیل دسترسی به بازار، فناوری و جریان آزاد اطلاعات دوام زیادی دارند. دیگر بخش‌ها را می‌توان بهبود بخشید. مثلاً شبکه‌ای از روابط امنیتی مانند آنچه آمریکا با هند دارد ایجاد کرد و مزایای دیگری مانند بخشودگی بدهی یا تامین مالی اقلیمی ارائه داد. نظم نوظهور جهان با دوران تک‌قطبی آمریکا در دهه 1990 فاصله زیادی دارد. اما غرب می‌تواند در بازار کسب نفوذ به رقابت بپردازد. بیش از چهار میلیارد نفر منتظرند ببینند غرب چه چیزی برای ارائه دارد. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها