آشتی با جهان
بهبود روابط ایران و فرانسه نیازمند چیست؟
ساختار سیاسی در ایران به ویژه جناح اصولگرا از همان ابتدای انقلاب عمدتاً با کشورهای شرق رابطه بهتری داشتند. جمهوری اسلامی ایران غربستیزی حاد خودش را با ماجرای سفارت آمریکا آغاز کرد و به همین روند ادامه داد. بهطوری که در سال ۱۳۷۶ هم برخی از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه در پی اعلام رای دادگاه میکونوس به صورت همزمان تصمیم گرفتند سفرای خود را از تهران فرا بخوانند. البته باید این را هم بپذیریم که روابط ایران با کشورهای غربی (بهجز آمریکا) همواره شاهد نوسانی از تنشزدایی به تقابل و برعکس بوده است.
به عبارت دیگر این یک وضعیت مسبوق به سابقه در تاریخ روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای اروپایی از جمله فرانسه است. اما آنچه وضعیت فعلی را قدری متفاوت از تنشهای پیش کرده است شرایط خاص بینالمللی جمهوری اسلامی ایران است. از یکسو پرونده هستهای ایران در آستانه امنیتی شدن و ارجاع به شورای امنیت قرار دارد و از سوی دیگر اتهام نزدیک شدن ایران به روسیه و درگیر شدن در جنگ اوکراین جنبه رویارویی مستقیم با اروپا را پیدا کرده است.
مساله جنگ اوکراین برای فرانسه و بهطور کلی اروپا و آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار است و هر نوع اقدام یا کمکی به روسیه که احتمال تغییر جنگ به نفع روسیه را افزایش دهد؛ از نظر آنها یک تهدید است. باید این نکته را هم در نظر بگیریم که فرانسه و بهطور کلی اروپا از زمان جنگ جهانی دوم متحد استراتژیک آمریکا بودند و کماکان به همکاری استراتژیک خود ادامه میدهند. ممکن است گاهی در روابطشان بهخصوص در مسائل اقتصادی و تجاری رقابت داشته باشند اما در مسائل سیاسی بینالمللی بهخصوص در مواجهه با غربستیزی با هم متحد هستند. زمانی که کشوری با غرب بهطور کلی و عام در ستیز است، یعنی غربستیزی جزئی از اصول ایدئولوژیک آن کشور است، نباید توقع همکاری داشته باشد.
موضع میانه فرانسه در پی شکست دور پیشین مذاکرات هستهای تضعیف شد و طبیعتاً خروج از بنبست، با تداوم مواضع قبلی امکانناپذیر است. درواقع فرانسه و بهطور کلی اروپا معتقد بودند که ایران به دنبال توافق هستهای نیست و به دنبال خرید وقت است. حداقل نتیجهگیری آنها این بوده است. در حالی که ایران به خاطر پرونده هستهای و افزایش غنیسازی در کانون توجه بینالمللی قرار داشت بهواسطه موضوع پهپادها وارد درگیری روسیه و اروپا شد. به نظر نمیرسد که روسیه با آن تکنولوژی گسترده و موشکهای بالستیک به دنبال خرید سلاح از ایران باشد. بنابراین اگر هم روسیه پهپادی را از ایران خریده باشد به این خاطر بوده که ایران را به عنوان متحد خود وارد جنگ کند و مانع از تفاهم و تعامل ایران با جهان غرب شود.
علاوه بر این عکسالعملی که رهبران اروپایی از جمله امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه در رابطه با اعتراضات در ایران نشان دادند (نسبت به گذشته) تند و بعضاً بیسابقه بوده است. با توجه به اتفاقاتی که در داخل ایران میافتد و تبلیغاتی که برای آن میشود؛ افکار عمومی در اروپا به دولتهای متبوعشان فشار میآورند که در مقابل دولت ایران سکوت نکنند. بنابراین مجموعه این جریانات باعث شده است که مواضع فرانسویها تندتر از گذشته شود. نمونه بارز آن هم در دیدار مکرون با تعدادی از فعالان زن ایرانی در کاخ الیزه بود. این دیدار نشاندهنده این است که فرانسه مسائل حقوق بشری را به عنوان نقطه ضعف تلقی کرده و تصمیم گرفته از جبهه مخالف جمهوری اسلامی ایران حمایت کند.
تحریم دیپلماتیک
موضوع بسته شدن سفارتخانهها جدی نیست به این خاطر که کشورها سعی میکنند با تعقل پیش بروند و از رفتارهای عاطفی و حاد پرهیز کنند. اگر روند سردی روابط بین ایران و اروپا و از جمله فرانسه با همین سرعتی که در چند ماه گذشته پیش رفته ادامه پیدا کند؛ احتمال فراخواندن سفرا وجود دارد. باید این نکته را در نظر بگیریم که ایرانیهای مقیم فرانسه و همچنین دوتابعیتیهای ایرانی-فرانسوی نیازمند خدمات کنسولی هستند برای همین هم حتی اگر سفرا فراخوانده شوند، خدمات کنسولی باقی میماند. باید این را بپذیریم که اگر چنین اتفاقی رخ دهد نشاندهنده این است که فرانسه اهمیتی برای روابط سیاسیشان با جمهوری اسلامی ایران قائل نیست. بهطور کلی بودن یا نبودن سفرا وقتی روابط سیاسی خاصی وجود ندارد و آنها فقط برای اعتراض احضار میشوند و وظیفه دیگری بر عهده ندارند، اهمیتی ندارد.
اگر سفارتخانهها بسته شوند پیامد خاصی ندارد به این خاطر که مردم ایران عادت کردهاند مشکلات ناشی از انزوای ایران و همچنین زندگی مهجورتر را بپذیرند. بهرهمند شدن از سطحی از زندگی که در شأن مردم ایران به عنوان مردمی بهطور بالقوه ثروتمند است، بسیار بالاتر از این حرفهاست. برخورداری از چنین سطحی از زندگی نیازمند حضور در عرصه بینالمللی، برقراری روابط تعاملی با جهان و ارتباط موثر با کشورها به جای دستهها و گروههاست.
راهکار
راهکار در اختیار سیاستگذاران است، درواقع این ساختار سیاسی است که این وضعیت را به وجود آورده است. اگر مسوولان بخواهند رفتارشان را تغییر دهند و با توجه به شیوه روزآمد جهانی فعالیت کنند و به سمت توسعه اقتصادی گام بردارند؛ تنها راهش تعامل با جهان است. کشوری که به دنبال خودکفایی است نمیتواند درهایش را به روی سرمایه خارجی باز کند، اگر هم باز کند سرمایهدار تمایلی به ورود به ایران ندارد. در واقع ایران کشوری جذاب برای سرمایهگذاری نیست؛ کشوری است که هم سرمایهدار خارجی و هم سرمایهدار داخلی را فراری میدهد. متاسفانه سیاستی که در پیش گرفته شده است نه با فضای داخلی جامعه سازگاری دارد نه با دنیای امروزی. تا زمانی که سیاست انزواطلبی ادامه پیدا کند شرایط به همین منوال است.
علاوه بر این، جمهوری اسلامی ایران باید اقدامات برونمرزی و کمک به کشورهای تحت ستم را بر عهده خود این کشورها و ملتهای تحت ستم که به آنها اجحاف شده بگذارد. زمانی که عراق به ایران حمله کرد این خود ایرانیها بودند که از مرزهای کشور دفاع کردند و درواقع خودشان بدون کمک هیچ کشوری مشکلات خودشان را حل کردند. در نهایت امیدوار هستم مسوولانی که تصمیمگیرنده مسائل هستند به یاد داشته باشند که در این کشتی که آنها ناخدای آن هستند مردمان دیگری هم حضور دارند که تفکراتشان منطبق با تفکرات روزمره جهانی است و نیازشان به زندگی، آرامش، شادی و رفاه خیلی بیشتر از آن چیزی است که ناوبران تصور میکنند.