اندازهگیری کمتر اما بهتر
آینده ESG
سال گذشته ویوک راماسوامی کارآفرین حوزه مراقبتهای بهداشتی مقاله بحثبرانگیز و جذابی را با عنوان «شرکت روشنگر» منتشر کرد که در آن از اشتیاق مدیران عامل آمریکایی به تعریف و تمجید از خویشتن در قبال مسائلی مانند تغییرات اقلیمی، نژادپرستی و حقوق کارگران به شدت انتقاد کرده بود. طبق استدلال او حتی اگر دولتها بسیار ضعیف و ناکارآمد باشند باز هم این وظیفه سیاستمداران است که چنین مشکلاتی را حل کنند. شاید از دیدگاه طبقه حاکم در تجارت مفهومی مانند ESG با نیتهای خیرخواهانه مطرح شود اما این مفهوم یکپارچگی دموکراسی را تهدید میکند. دیگر منتقدان ESG نکات مشابهی را درباره مالیات کربن بیان میکنند. به گفته آنها ارائه جایگزینی باورپذیر به سرمایهگذاران، تامینکنندگان مالی، کسبوکارهای بزرگ و مقرراتگذاران که به عنوان «مجموعه صنعتی-اقلیمی» شناخته میشوند بهانهای به دست دولتها میدهد تا از وضع مالیات برای تصاعد کربن طفره بروند. این نگرانی منطقی است. مالیات کربن بهترین روش برای هدایت سرمایهگذاری به بهترین فناوریهای آیندهدار کربنزدایی بهشمار میرود. اما نباید فریب خورد. دلیل اصلی پایین بودن یا هماهنگی ناکافی در بحث مالیاتها در سراسر جهان به ESG یا سرمایهگذاری روشنگرانه مربوط نمیشود بلکه آن است که سیاستمداران میترسند آنها را به رایدهندگان تحمیل کنند. بهتر است که فشارها بر بخش خصوصی افزایش یابد و با اقدامات دیوانسالارانه شرکتها را وادار کرد تا تصاعد کربنی خود را اندازه بگیرند و آن را کاهش دهند. این دومین راهحل مناسب خواهد بود. اگر الزامات افشا و بازرسیهای نظارتی مناسب باشند سرمایه به جایی هدایت میشود که بهترین کاربرد را دارد. و وقتی دولتها جسارت کافی پیدا کنند تا تعرفههای کربن را بالا ببرند، اندازهگیریهای خوب اثربخشی اقدامات آنها را چند برابر میکند. در اکثر موارد ESG نه یک ابزار اندازهگیری خوب بوده است و نه یک ابزار موثر مدیریت ریسک. ESG تلاش میکند تعداد بسیار زیادی از ذینفعان را راضی نگه دارد و در نتیجه اطلاعاتی که ارائه میدهد اغلب با فعالیت اصلی یک شرکت ارتباطی پیدا نمیکند. ماهیت آن بسیار غیردقیق است و نمیتوان آن را یک مالیات سایه برای اثرات منفی بیرونی یک شرکت تلقی کرد. ESG شرکتها را گیج میکند. سرمایهگذاران نیز نمیتوانند به آسانی کاربرد آن را در قیمتگذاری داراییها درک کنند. علاوه بر آن، ESG تحت تاثیر قضاوتهای اخلاقی قرار دارد که با تغییر اوضاع عوض میشوند. طبق گفته پژوهشگران، اندازهگیری ESG با دیدگاههای کاملاً متقابل در مورد اهداف شرکت آمیخته میشود و اغلب در تصمیمگیریهای مربوط به اینکه آیا در تصمیمگیریها سهامداران اولویت دارند یا ذینفعان، دخالت میکند. به همین دلیل استدلالها درباره اینکه چه عواملی یک شرکت را خوب یا بد میکنند گیجکننده و فراوان میشوند. در مقابل، نظام حسابداری مبتنی بر سود و زیان الگویی از شفافیت، اجتناب از قضاوتهای اخلاقی و دوری از تاثیرات سیاسی است. هیاتهای حسابداری ارزش اظهارنامههای مالی استاندارد و حسابرسیشده را در توسعه بازارهای سرمایه، رشد اقتصادی و بررسی چگونگی اداره شرکتها به اثبات رسانیدهاند. الزامات افشای مرتبط با پایداری باید مسیر مشابهی را در پیش گیرند. اندازهگیری ESG باید جهتدار و هدفمند شود تا اثربخشی بیشتری داشته باشد. تنظیمکنندگان استانداردها نباید اندازهگیریهایی را تحمیل کنند که تمام گروههای ذینفع یا اهداف اجتماعی جزئی مدیران دارایی را دربر گیرد. در عوض، آنها باید اطمینان یابند که افشاگریهای غیرمالی فقط در صورتی ضرورت پیدا میکنند که برای یک صنعت اهمیت داشته باشند. اندازهگیریهایی را که عمومیترند میتوان به صورت داوطلبانه افشا کرد. صنعت مدیریت دارایی باید پیشنهادهای خود را شخصیسازی کند بدان معنا که محصولاتش با قلمرو قانونی فعالیت سرمایهگذاران خاص هماهنگ باشد: صندوقهای اقلیمی برای کسانی که میخواهند تصاعد کربن را کاهش دهند، صندوقهای اجتماعی برای کسانی که به سرمایهگذاری در سرمایه انسانی علاقهمندند و صندوقهای حاکمیتی برای کسانی که نگران سوءمدیریت هستند. اگر این صنعت قصد دارد محصولاتی را بفروشد که پایداری را در اولویت قرار میدهند باید آنها را از طریق صندوقهای اثربخشی ارائه کند بدون آنکه قولی برای بازدهی بالا داشته باشد. اگر مدیران سرمایهگذاری اصرار دارند که معیارهای ESG در کل سبد دارایی رعایت شود باید به سهامداران عادی حق رای بدهند تا نظر آنها هم لحاظ شود. پالایش به معنای کوچکسازی نیست. در حقیقت میتوان معیارهای اندازهگیری دقیق بیشتری را در سطح جهانی بهکار برد تا شرکتهای خصوصی و نهادهای دولتی را تحت پوشش بگیرند به ویژه در بازارهای نوظهور که بیشترین کار را باید برای کاهش تصاعد کربن انجام دهند. بهتر آن است که در ESG بیشتر بر حرف E تمرکز شود. به خاطر کنترل اطلاعات، بیشتر کشورهای غیرانگلیسی نمیتوانند تصمیمات سرمایهگذاری را بر مبنای S یا G قرار دهند. مقرراتگذاران، از جمله کمیسیون بورس و اوراق بهادار، اکنون منحصراً بر افشاگریهای مرتبط با محیط زیست تمرکز کردهاند. اقدام مطلوب آن است که عبارت ESG برداشته شود. این عبارت ملغمهای از سه کلمه محیط زیست، اجتماعی و حاکمیتی است که بیشتر به یک شعار متعصبانه شباهت دارد تا نیرو و عاملی برای تغییر. آبرو و اعتبار آن مخدوش شده است. اگر بازدهیهای سرمایهگذاریها کاهش یابد و سرمایهها از داراییهای ESG خارج شوند این افتضاح تشدید خواهد شد. با وجود این قرار نیست که سرمایهگذاری پایدار بهطور کامل ناپدید شود.