حرکت بعدی پوتین
جهان غرب باید هزینه رفتار نامناسب را بالا ببرد
ترجمه: جواد طهماسبی-یک مرد دولتی پلیسی را تحت فرمان دارد. دیگری زندانی و در آستانه مرگ است اما ولادیمیر پوتین از زندانی خود هراس دارد. الکسی ناوالنی از نظر جسمی ضعیف شده است. پس از یک ماه اعتصاب غذا، او را در 19 آوریل به بیمارستان زندان انتقال دادند و به احتمال زیاد به زور او را وادار به خوردن خواهند کرد. با این حال او هنوز موثرترین رهبر مخالف (اپوزیسیون) روسیه است.
ویدئوهای خندهدار اما واقعی او در میان رایدهندگان پرطرفدار هستند. یکی از این ویدئوها تور مجازی از قصری باشکوه است که پوتین مالکیت آن را انکار میکند. این ویدئو 106 میلیون بازدید داشته است. آقای ناوالنی دروغهای کرملین را به استهزا میگیرد و جنبشی را به راه انداخته است که در انتخاباتها حزب آقای پوتین را به چالش میکشد. به همین دلیل او سال گذشته ابتدا مسموم و سپس با اتهامات ساختگی زندانی شد. به همین دلیل سازمان او انگ افراطگرایی خورد و بیرحمانه تعطیل شد. شاید به همین دلیل باشد که آقای پوتین تلاش میکند موضوع را منحرف سازد و خود را فردی میهنپرست نشان دهد.
پوتین در هفتههای اخیر بیش از 100 هزار نیروی نظامی را در مرز اوکراین مستقر ساخت. کشوری که او در گذشته کریمه را از آن گرفت و در منطقه شرقی دونباس (Donbas) آن از جداییطلبان طرفدار روسیه حمایت کرد. همزمان نیروی دریایی او تهدید کرد تنگه کرچ (Kerch) را میبندد و ارتباط بخشهایی از اوکراین را با دریای سیاه قطع میکند. اما وزیر دفاع او در 22 آوریل اعلام کرد که تمرین نظامی نیروهای روسیه به پایان رسید و آنها از مرزهای اوکراین عقبنشینی میکنند. در زمان چاپ نشریه اکونومیست مشخص نبود چه تعداد از نیروها عملاً عقب مینشینند. در موارد مشابه گذشته اغلب تعداد قابل توجهی از آنها در محل میماندند. همچنین مشخص نشد پوتین با این نمایش بزرگ نیروها چه هدفی را دنبال میکرد. شاید هدفش آن باشد که رهبران اوکراین را به امتیازدهی وادار کند و مثلاً یک نوع خودمختاری رسمی برای دونباس بگیرد. شاید هم او خود را برای حملات آینده آماده میکند. سخنرانی حکومتی او در 21 آوریل فقط حاوی نشانههایی مبهم بود.
آقای پوتین وعده توزیع کمک به انبوه ملت و درد و رنج برای دشمنان را داد. او نظریه توطئهای را تکرار کرد که در آن غرب تلاش دارد الکساندر لوکاشنکو دیکتاتور بلاروس را به قتل برساند. او قسم خورد کسانی که امنیت روسیه را تهدید میکنند «از اقدامات خود بیش از هر چیز دیگری در گذشته پشیمان خواهند شد». همزمان با این سخنرانی، آدمکشهای پوتین در جستوجوی مخالفان بودند.
آقای پوتین از آنچه به نظر میرسد ضعیفتر است اما همین امر او را خطرناک میسازد. ماجراجوییهای گذشته او در اوکراین زمانی اتفاق افتاد که اقتصاد روسیه دچار مشکل شده بود و لازم بود جایگاه او در نظرسنجیها بالا برود. امروز نیز جایگاه او رو به افول است و کمتر از یکچهارم مردم روسیه از حزب او حمایت میکنند. اعتراضات علیه دستگیری ناوالنی در ماه ژانویه بزرگترین اعتراضات در یک دهه گذشته بودند. وقایع بلاروس نیز آقای پوتین را نگران ساختهاند. آقای لوکاشنکو آنقدر به خاطر اعتراضات ضعیف شده است که بدون پشتیبانی روسیه نمیتواند در قدرت باقی بماند. اگر اتفاق مشابهی برای پوتین روی دهد او کسی را ندارد که به او پناه ببرد. پوتین که با اعتراضات داخلی مواجه است ممکن است به ماجراجوییهای خارجی در اوکراین، بلاروس یا هر جای دیگر روی آورد.
این تحولات چالشی را پیش روی جو بایدن و متحدانش قرار میدهد. غرب هنگام اندیشیدن به چگونگی مهار پوتین باید واقعبین باشد. هیچکس خواستار جنگ با یک قدرت اتمی نیست و تحریمها نیز کارآمد نیستند. اگر تحریمها یکجانبه یا بسیار بلندپروازانه باشد موثر نخواهند بود. شدیدترین تحریمها هم نتوانست دیکتاتورهای کوچکتر در کوبا و ونزوئلا را سرنگون سازد. روسیه اقتصادی بسته و دروننگر دارد که گرفتار رکود است اما خارجیان نمیتوانند آن را نابود کنند. همزمان گفتوگو درباره تحریم صادرات نفتوگاز روسیه نیز سادهانگارانه است. جهان باید روزی جایگزینی برای سوختهای فسیلی پیدا کند اما قطع دسترسی یک عرضهکننده بزرگ مانند عربستان سعودی زلزله اقتصادی جهان را به همراه دارد بنابراین چنین کاری انجام نخواهد شد.
هدف تحریمها باید اعتدالگرایانه باشد: نه تغییر رژیم بلکه بالا بردن هزینه خشونت خارجی و سرکوب داخلی برای پوتین. آقای بایدن شروع خوبی داشت. او مجموعهای از تحریمهای مالی را به بهانه هک و نفوذ در انتخابات به اجرا گذاشت که در صورت تداوم اقدامات پوتین تشدید میشوند.
مهار بیشتر موسسات مالی غربی که با بنگاههای مرتبط با کرملین کار میکنند شدت عمل را بالا میبرد. همچنین آقای بایدن قصد دارد متحدان را به تشکیل یک جبهه مشترک ترغیب کند. امری که تا به حال موفق به انجام آن نشدهاند. آلمان باید پروژه نورد استریم2 را متوقف سازد. این پروژه با هدف دور زدن و تحت فشار گذاشتن اوکراین طراحی شده است. بریتانیا باید مبارزه با پولشویی را شدت دهد. دارایی افرادی که به سوءاستفاده متهم هستند باید مسدود و از ورود آنها به غرب جلوگیری شود.
ناتو هم باید دست به کار شود. این نهاد باید یک توازن ایجاد کند. یعنی بدون تحریک پارانویای روسیه به همسایگان آن اطمینان خاطر بدهد. برخی از روسها تصور میکنند ممکن است ناتو برای کمک به اوکراین در بازپسگیری مناطق از دسترفتهاش به حمله نظامی روی آورد. بایدن باید تصریح کند که چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد. همزمان ناتو باید حضور خود را در دریای سیاه پررنگتر سازد و اعضای آن سلاحهای تدافعی را در اختیار اوکراین قرار دهند.
چه در بحث اقتصادی جهان و چه در گفتوگوهای مربوط به تغییرات اقلیمی، اهمیت روسیه از چین کمتر است اما باز هم نمیتوان اهمیت زیاد آن را نادیده گرفت. روسیه تنها عامل گسترش بیثباتی فراوان در مرزهای اروپا و توانمندترین و فعالترین دردسرساز در دموکراسیهای ثروتمند است. روسیه منابع مالی احزاب افراطگرا را تامین میکند؛ اطلاعات غلط را منتشر میسازد و به نارضایتیها دامن میزند. چگونگی برخورد غرب با روسیه نیز خود یک عامل بسترساز است؛ قطعاً رهبران چین نظارهگر خواهند بود. اگر آقای بایدن اجازه دهد روسیه بر اوکراین تسلط پیدا کند مقامات چین هم تایوان را تحت سلطه درمیآورند.
بایدن برخلاف ترامپ به دقت پوتین را تحت نظر دارد. او به جای تشویق پوتین، وی را قاتل نامید. اما بایدن همزمان درهای گفتوگو را باز گذاشته است. او پیشنهاد اجلاس سران را مطرح کرد. اگر این اجلاس صرفاً جایگاه و اعتبار پوتین را بالا ببرد پیشنهادی اشتباه خواهد بود اما اگر تنشهای نظامی را کاهش دهد و نشانهای برای حل مشکلات باشد، باید از آن استقبال کرد. گامهای دیپلماتیک قبل از آن اهمیتی حیاتی دارند. خوشبختانه آقای بایدن گروهی از متخصصان حوزه روسیه را به کار گرفته است و به حرف آنها گوش میدهد. در نهایت، این خارجیان نیستند که درباره آینده روسیه تصمیم میگیرند. وظیفه زمانبر و دشوار پیدا کردن جایگزینی برای حاکمیت ناصواب پوتین بر دوش خود مردم روسیه میافتد. همزمان، دموکراسیها باید همانند دوران شوروی سابق از دموکراتهای روس حمایت کنند. آقای بایدن باید برای آزادی فوری و سلامتی ناوالنی فشار بیاورد. جهان به ناراضیانی مانند او نیاز دارد تا کرملین را مسوول و پاسخگو بدانند. بدون این اقدامات، روسیه یک نظام خویشاوندسالاری زورگو خواهد بود که همسایگانش هیچگاه روی امنیت نمیبینند.
منبع : اکونومیست