مساله سن کارآفرینان
کارآفرینان جوان برای رسیدن به موفقیت دچار چه کاستیهایی هستند؟
داستان موفقیت بنیانگذاران شرکتهایی نظیر فیسبوک، اپل، مایکروسافت و گوگل را همگی شنیدهایم و هنگام صحبت از کارآفرین احتمالاً تصویر بیل گیتس یا لری پیج در گاراژهای خانگی آنها در ذهن ما نقش میبندد. اما این تصویر تا چه حد با واقعیت مطابقت دارد؟ این باور عمومی که جوانان در دستیابی به ایدههای بدیع خواه در حوزه تحقیقات علمی و خواه در حوزه اختراع و کارآفرینی از توان بالایی برخوردارند را تا چه حد میتوان با دادهها به اثبات رساند؟ در تایید این فرضیه، موافقان میگویند که جوانان دارای ذهنی آمادهتر، نگاهی تیزبینتر و دغدغههایی کمتر هستند و با احتمال بیشتری به ایدههایی تاثیرگذار دست مییابند. همچنین جوانان قید و بند کمتری نسبت به ساختارهای فکری و عملی موجود در یک حوزه دارند و ذهنشان کمتر گرفتار پیشفرضهای موجود در یک صنعت میشود. بر همین اساس بنگاههای سرمایهگذاری خطرپذیر (venture capital) سن پایین را یکی از امتیازات مثبت یک کارآفرین برآورد میکنند.
برای مثال حتی یکی از بنیانگذاران شرکت پِی پَل (PayPal) برای کارآفرینان زیر 23 سال که دانشگاه را رها میکنند، بورس تحصیلی در نظر گرفته است. از سوی دیگر کارآفرینان مسنتر به سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و امکانات مالی بیشتری دسترسی دارند. بسیاری از نظریات مبتنی بر کارآفرینی، بر ساختاری مبتنی بر سرمایه انسانی شکل میگیرند. سرمایه انسانی بیشتر نظیر دسترسی به بازار مرتبط با ایده و دانش فنی میتواند به صورت معناداری احتمال موفقیت یک کارآفرین را پیشبینی کند. در بسیاری از عرصههای فناوری، جوانان احتمالاً دانش فنی لازم برای تولید یا مدیریت تحقیق و توسعه یا محصول را ندارند. سن و تجربه همچنین میتواند بر دسترسی به منابع مالی اثرگذار باشد. یک کارآفرین مسنتر سرمایه و منابع مالی بیشتری برای تخصیص به کار خود خواهد داشت. این مسائل متناسب با توان یک کارآفرین جوان برای گردآوری یک تیم متخصص، دستیابی به منابع تامین مالی ریسکپذیر و یافتن شبکه اجتماعی مناسب میتواند بسیار اثرگذار باشد.
مطالعات بسیاری به بررسی سن کارآفرینان پرداختهاند. بر اساس این بررسیها، میانگین سن کارآفرینان برای عموم بنگاههای تازهتاسیس که شامل یک رستوران کوچک، خشکشویی یا خواربارفروشی میشود، در بازه بین اواخر 30 تا 40سالگی قرار میگیرد. داده استفادهشده در این مطالعات شامل اطلاعات مربوط به بسیاری از بنگاههای کوچکی میشود که هدفگذاری برای رشد ندارند و سهم بنگاههایی با قابلیت رشد بالقوه و پیشبرد فناوری در داده، اندک است. از سوی دیگر مطالعاتی که بر بنگاههای دانشمحور تمرکز دارند، میانگین سنی موسسان شرکتهای نوپا را 37 سال برآورد میکنند. یک بررسی مبتنی بر پرسشنامه تلفنی از بنگاههای فناور و مهندسی با ارزش بیش از یک میلیون دلار، سن موسسان این شرکتها را 39 سال تخمین میزند. همچنین در بین نتایج موجود در ادبیات این حوزه میانگین سنی 31 سال برای بنگاههای با آینده درخشان که توسط شرکتهای سرمایهگذاری ریسکپذیر حمایت میشوند، 31 سال برآورد میشود.
این مقاله با استفاده از مجموعهای بینظیر از دادههای مربوط به شرکتهای آمریکایی تلاش میکند تا به این سوال پاسخ دهد. دادههای استفادهشده در این مقاله شامل داده بنگاههای مشمول قانون مالیات شرکتها از سازمان مالیاتی ایالات متحده، داده اداره آمار ایالات متحده درباره بنگاهها (با قابلیت رهگیری جغرافیایی در طول زمان)، کارمندان و آحاد اقتصادی و داده مربوط به اداره ثبت اختراع این کشور میشود. این مقاله همچنین از دو دسته معیار پسینی و پیشینی برای دستهبندی بنگاهها استفاده میکند. معیارهای پیشینی شامل نشانههایی نظیر فعالیت بنگاه در حوزههای فناورانه، داشتن گواهی ثبت اختراع یا حمایت شرکت سرمایهگذاری میشود که میتواند نشانگر آیندهای موفق برای یک بنگاه باشد. معیارهای پسینی بر رشد خارقالعاده بنگاهها در تعداد کارمندان، فروش و همچنین خرید یا عرضه موفق در بازار سهام تمرکز دارد.
شناسایی بنگاههای تازهتاسیس برای شناسایی کارآفرینان امری ضروری است. اطلاعات جغرافیایی بنگاهها که توسط اداره آمار ایالات متحده ارائه میشود، یک بنگاه را از بدو تاسیس دنبال میکند. سن بنگاه برابر با قدیمیترین سابقه فعالیت موسسه مربوط به بنگاه تعریف میشود. این تعریف شرکتهای حاصل از تجزیه یا ترکیب شرکتهای موجود را به عنوان شرکتهای نوپا دربر نمیگیرد. مساله حائز اهمیت دیگر، شناسایی موسسان بنگاه است. در بخشی از داده که اطلاعات آنها در سازمان مالیاتی به صورت گسترده ثبت میشود، موسس بنگاه به عنوان فردی که از ابتدا بخشی از بنگاهها را در اختیار داشته است و در آن به فعالیت نیز مشغول بوده (برخلاف سرمایهگذار) تعریف میشود. برای شرکتهای با اطلاعات محدودتر در سازمان مالیاتی، سه کارمندی که در ابتدای تاسیس بنگاه بیشترین دریافتی را داشتهاند به عنوان موسس شناسایی میشوند. با بررسی این معیار بنگاههایی که در دسته اول قرار میگیرند مشاهده میشود که بیش از 90 درصد موسسان در دسته اول، مشمول تعریف دوم نیز میشوند و تعریف دوم میتواند به عنوان شاخص قابل قبولی برای موسسان بنگاه استفاده شود.
شناسایی بنگاههای نوپا با رشد بالا به عنوان یکی از گروههایی که علاقهمند به بررسی آن هستیم، دارای اهمیت ویژهای است. این شناسایی با استفاده از دو راهکار انجام میشود. در راهکار اول بنگاههای دانشمحور به عنوان بنگاههایی با قابلیت رشد بالا در نظر گرفته میشوند. در راهکار دوم، رشد محققشده بنگاه در بازههای سه، پنج و هفت سال پس از تاسیس بنگاه در نظر گرفته میشود. از آنجا که تعریف فراگیری برای شرکت دانشمحور وجود ندارد، در این مقاله، به شرکتهایی با بیشترین سهم از کارمندانی که بر اساس تعریف اداره آمار و اشتغال دارای شغل دانشمحور هستند، شرکت دانشمحور اطلاق میشود. همچنین، حمایت مالی شرکتهای سرمایهگذاری ریسکی به عنوان نشانگری از مشاهده قابلیت رشد بالا توسط این شرکتها در بنگاه تازهتاسیس، نیز به عنوان شاخص رشد بالا در نظر گرفته میشود. همچنین از نتایج پژوهشهای پیشین در شناسایی بنگاههای با رشد بالا با استفاده از دادههای مربوط به سازمان ثبت اختراع ایالات متحده استفاده میشود. همچنین همانگونه که بیان شد، از اطلاعات مربوط به رشد تعداد کارمندان، رشد فروش، خریداری توسط سایرین و عرضه اولیه برای تعیین رشد محققشده استفاده میشود. برای بنگاههای نوپایی که به شرکتهایی گسترده تبدیل میشوند، تغییرات هر یک از چهار متغیر یادشده برای هر یک از زیرمجموعههای بنگاه اصلی در نظر گرفته میشود.
نتایج کلی بهدستآمده با استفاده از مجموعه دادههای بیانشده، نشان میدهد که میانگین سنی کارآفرینان برابر با 9 /41 سال است که با نتایج حاصل از بررسیهای جامع انجام گرفته از مجموعه بنگاهها تطابق دارد. بنابراین هرچند نام بنگاه نوپا تصویر یک شرکت تازهتاسیس را در سیلیکونولی که موسس جوان آن در یک گاراژ خانگی فعالیت میکند در ذهن تداعی میکند؛ اما عمده بنگاههای نوپا با این تصویر همخوانی ندارند. به منظور تمرکز بر کارآفرینانی که قابلیت توسعه اشتغال و فناوری دارند ابتدا از رویکرد مبتنی بر شرکتهای دانشمحور که به آن اشاره شد، استفاده میشود. در قدم بعدی، رشد محققشده شرکتها بررسی میشود. استفاده از معیارهای پیشینی نشان میدهد که قرار گرفتن در محدوده شرکتهای فناورانه، به طور معناداری میانگین سن موسسان را تحت تاثیر قرار نمیدهد. بر اساس تعریف استفادهشده برای شرکت فناورانه، میانگین سنی موسس در بازه 9 /41 تا 6 /44 تغییر میکند. در این میان، میانگین سنی برای شرکتهایی که گواهی ثبت اختراع قابل توجه همراه دارند بیش از سایر دستههاست. برای بررسی بیشتر، ایالتهای کالیفرنیا، ماساچوست و نیویورک به عنوان ایالتهایی که بیشترین تعداد از شرکتهای نوپا با رشد بالا را ثبت کردهاند به صورت جداگانه بررسی میشوند. در ادامه، به منظور افزایش دقت بر روی شهرستانهای (counties) با بیشترین تعداد شرکتهای با رشد سریع تمرکز میشود. این افزایش دقت تغییری در نتایج کلی ایجاد نمیکند و حتی در شهرستانهایی با بیشترین شرکتهای نوپای رشدمحور (با قابلیت رشد بالا)، میانگین سنی برابر 8 /40 سال برآورد میشود. تنها گروهی که میانگین سنی کمی پایینتر از 40 سال دارد مربوط به گروه شرکتهایی است که توسط VCها حمایت مالی میشوند و شهرستانهایی با چگالی شرکت نوپای بالا قرار دارند.
میتوان در پاسخ به نتایج حاصل از معیارهای پیشینی به این نکته اشاره کرد که این امکان وجود دارد؛ هر چند تعداد موسسان جوانتر کمتر است اما بنگاههایی با بهرهوری و رشد بالاتری را تاسیس میکنند. به منظور بررسی این فرضیه، رشد بنگاه نوپا بررسی میشود. بدین منظور رشد بنگاه پنج سال پس از استخدام اولین کارمند خود بررسی میشود. مطالعه رشد بنگاه با استفاده از بنگاههایی که در 10 درصد، 5 درصد، یک درصد و 1 /0 درصد بالایی توزیع رشد بنگاهها قرار دارند انجام میشود. بر این اساس مشاهده میشود که در بنگاههای موفقتر میانگین سنی حتی بالاتر است و به 45 سال میرسد. فارغ از تعریف به کار برده شده برای بنگاه فناورانه، مشاهده میشود که هرچه به سمت سطح بالاتر از توزیع شرکتهای موفق میرویم، میانگین سنی موسسان افزایش بیشتری پیدا میکند که این مشاهده با باور عمومی در خصوص شرکتهای موفق در تناقض است.
استفاده از متغیر میانگین سنی هرچند اطلاعات استانداردی به دست میدهد که میتوان به وسیله آن نتایج دستهبندیهای متفاوت در تعاریف مختلف فناوری، شهرستانها و معیارهای متفاوت از عملکرد را مقایسه کرد اما تعیین توزیع کلی سن موسسان میتواند اطلاعات بیشتری درباره چگونگی تغییرات فعالیتهای کارآفرینی در سنین مختلف به دست دهد. با در نظر گرفتن همه کارآفرینان (مجموع شرکتهای فناورانه و متداول) مشاهده میشود که توزیع سنی به صورت تکقلهای است و بیشترین چگالی در سنین 37 تا 43 مشاهده میشود. با تمرکز بر شرکتهای فناورانه مشاهده میشود که توزیع سنی موسسان این شرکتها به سمت راست انتقال مییابد. به بیان دیگر، در میان شرکتهای نوپای فناورانه، احتمال بالا بودن سن موسس بیشتر خواهد بود. احتمال قرار گرفتن موسسان شرکتهای با بیشترین نرخ رشد در این دسته، نهتنها در میان افراد میانسال بلکه در میان افراد مسنتر نیز بیشتر است. بنابراین به نظر میرسد که افراد جوانتر احتمال موفقیت کمتری در عرصه کارآفرینی دارند.
تایید یا رد نتیجه بالا نیازمند تبیین بیشتر است. به صورت خاص به این سوال باید پاسخ داده شود که با فرض تاسیس شرکت نوپا، احتمال موفقیت شرکت با کارآفرین جوان و مسنتر چه تفاوتی میکند. این سوال به خصوص برای سرمایهگذاری که میخواهد میان یک شرکت با موسس جوان و شرکتی دیگر با موسس مسنتر انتخاب کند حائز اهمیت است. با استفاده از مدلهای احتمال خطی برای احتمال موفقیت یک شرکت بر اساس اثرات ثابت گروههای سنی مختلف، مشاهده میشود که برای شرکتهایی با موسس مسنتر بیشتر است. این نتیجه برای هر دو معیار فروش یا عرضه اولیه موفق (خروج موفق) و قرار گرفتن در 1 /0 درصد بالایی شرکتها از نظر میزان تعداد کارمندان طی پنج سال صادق است. رابطه میان سن و احتمال موفقیت به صورت یکنواخت و فزاینده است به طوری که احتمال موفقیت یک شرکت با موسسی 50ساله در حدود دو برابر شرکتی با موسس 39ساله است. بدین ترتیب مشاهده میشود که کارآفرینان جوان دچار کاستیهایی برای رسیدن به موفقیت هستند. روند تغییرات احتمال موفقیت نشان میدهد که تا پیش از 25سالگی، این کاستیها بسیار جدی است و با عبور از محدوده سنی 25 سال شاهد یک افزایش در احتمال موفقیت هستیم. به همین ترتیب با رسیدن به محدوده سنی 35 سال شاهد افزایش با شیب بالای احتمال موفقیت هستیم تا اینکه در محدوده سنی 45 سال پس از یک افزایش دیگر، احتمال موفقیت تقریباً ثابت میشود.
بررسی پایداری نتایج این مقاله با مطالعه بخشهای مختلف اقتصادی به صورت جداگانه نشان میدهد که هرچند تغییراتی در سن میانگین در میان بخشهای مختلف مشاهده میشود؛ اما تنها در سه بخش از 315 بخش موجود در اقتصاد، این عدد به زیر 40 میرسد. همچنین در نظر گرفتن سالهای متفاوت برای پوشش اثر بحران بزرگ 2008، نشان میدهد که میانگین سنی در سالهای متفاوت تقریباً ثابت است.
بررسی میانگین سنی و توزیع سنی هرچند نشان میدهد که عمده کارآفرینان موفق از میان افراد مسنتر هستند اما همچنان این احتمال میتواند وجود داشته باشد که وجود نیروی جوان در تیم اولیه ضروری است. به بیان دیگر این احتمال وجود دارد که ترکیب موفق شامل چند کارآفرین مسنتر برای تامین سرمایه اجتماعی، انسانی و مالی و تعداد کمتری کارآفرین جوان برای ارائه ایدههای خلاقانه میشود. با بررسی شرکتهایی که در 1 /0 درصد بالای توزیع قرار میگیرند، سن جوانترین عضو تیم کارآفرین، در اواخر 30 و اوایل 40سالگی تعیین میشود. بدین ترتیب این فرضیه قابل تایید نخواهد بود. همچنین فرضیه دیگری در خصوص درخشش کارآفرینان جوان در تاسیس شرکتهای استثنایی نظیر گوگل و مایکروسافت میتوان بیان کرد. شکل کاملتر این فرضیه را میتوان این گونه بیان کرد که یک کارآفرین موفق، در سنین جوانی از توان بالاتری برخوردار است. بررسی عملکرد شرکتهای استثنایی همراه با تغییرات سن کارآفرینان آنها نشان میدهد، برای کارآفرینان جوان با شرکتهای استثنایی موفق نیز، هر چه به سمت سنین بالاتر حرکت کنیم شاهد عملکرد بهتری خواهیم بود.
تجربه فعالیت در حوزههای صنعتی مرتبط یکی دیگر از ویژگیهایی است که یک کارآفرین جوان از آن محروم است. همانگونه که در ابتدا بیان شد، در نظر برخی نداشتن تجربه میتواند به رهایی از قیود ذهنی افراد مسنتر و ارائه طرحهای خلاقانهتر بینجامد. بررسی کارآفرینان بر اساس تجربه کار و حقوق گذشته آنها نشان میدهد که کارآفرینان موفقتر دارای تجربه کاری بیشتری بودهاند و حقوقهای بیشتری دریافت میکردهاند. مجموع این نتایج این سوال را در ذهن ایجاد میکند که با توجه به این مسائل، شرکتهای سرمایهگذاری ریسکپذیر چرا بیشتر به دنبال کارآفرینان جوان هستند. در پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه کرد که بسیاری از این شرکتها در پیشبینی موفقیت و کسب سود بالا ناکام بودهاند. مورد مهمتر در این خصوص، تمرکز این شرکتها بر سود نسبت به سرمایهگذاری به جای موفقیت بنگاه نوپاست. به بیان دیگر، محدودیت شدید مالی کارآفرینان جوان باعث میشود تا سهم بیشتری به شرکت سرمایهگذاری تعلق یابد که این امر میتواند احتمال موفقیت کمتر را جبران کند.
این مقاله مشخص میکند که به منظور دستیابی به شرکتهای نوپا و فناورانه موفق، پیش از هر چیز لازم است تا بدنهای از متخصصان باتجربه، با دانش بالا و با سرمایه انسانی، اجتماعی و مالی مناسب وجود داشته باشد تا کارآفرینان موفق از میان آنها ظهور کنند. این امر به خصوص در حیطه سیاستگذاری حائز اهمیت است چراکه نشان میدهد حضور شرکتهای بزرگ بینالمللی میتواند بیش از هر چیز به ظهور و گسترش شرکتهای نوآورانه در ایران کمک کند.