مدیرعاملی که دوستم داشت
کسبوکار؛ پوششی برای جاسوسی
جاسوسی و تجارت از مدتها قبل درهم آمیخته بودهاند. در دومین رمان یان فلمینگ با عنوان «زندگی کن و بگذار بمیرند» جیمز باند در نقش تاجری ظاهر میشود که برای شرکت یونیورسال اکسپورت کار میکند. این شرکت به MI6 تعلق دارد و ساختمانی بزرگ با نمای خاکستریرنگ را در منطقه ریجنتپارک اشغال میکند. این بازی در داستان «سرویس مخفی علیا حضرت» که تقریباً یک دهه بعد انتشار یافت ادامه مییابد. جیمز باند در این داستان میگوید «شرکت یونیورسال در نقش یک شرکت پوششی سوخته است. مدت بسیار زیادی از آن استفاده شد و اکنون تمام ماموران سرویسهای مخفی جهان به آن نفوذ کردهاند. مطمئناً بلوفلد همه چیز را درباره آن میدانست».
ارنست بلوفلد رئیس سندیکای جنایتکاری اسپکتر به ارتباطات پنهانی نیاز داشت و بدون تردید با هوشیاری تمام به شرکت کریپتو ایجی (Crypto AG) علاقهمند بود. این شرکت سوئیسی پس از جنگ جهانی دوم بازار جهانی دستگاههای رمزنگاری را در زیر سلطه خود گرفت. تا دهه 1990 آشکار بود که این شرکت با نهاد جاسوسی «آژانس امنیت ملی» (NSA) آمریکا همکاری دارد. اما حقیقت از این هم قابل توجهتر است. از سال 1970 تا حداقل دهه 2000 این شرکت در مالکیت سازمان سیا قرار داشت و طبق گزارش واشنگتنپست تا 1993 نیز BND (سازمان جاسوسی آلمان) کنترل آن را در اختیار داشت. در یکی از گزارشهای سیا میخوانیم: «این کودتای اطلاعاتی قرن بود. کشورهای خارجی پول زیادی میدادند تا دیگران مهمترین مکاتبات آنها را بخوانند.»
تاریخ جاسوسی و اطلاعات مملو از داستانهای چنین شرکتهایی است که به گردآوری اطلاعات یا انجام کارهای خائنانه پنهانی مشغول بودند. توماس دید در کتاب در حال انتشار خود با عنوان «اقدامات فعالانه: تاریخ پنهان اطلاعات غلط و جنگافزارهای سیاسی» توضیح میدهد که چگونه سازمان سیا در دهه 1950 یک چاپخانه را در برلین تاسیس و اداره کرد تا به نشر اطلاعات و تبلیغات در بلوک شوروی بپردازد. آن چاپخانه جزوههای سیاسی و مجلههای خبری سرشار از اطلاعات غلط و واقعی و همچنین یک مجله زنان و خبرنامه دلشکستگان منتشر میکرد و حتی نشریاتی در مورد فالبینی و موسیقی جز داشت. آن چاپخانه یکی از چندین چاپخانه و انتشاراتیهایی بود که در سراسر جهان از یارانههای اعطایی سیا و کاگب استفاده میکردند تا افکار جهانی را تحت تاثیر قرار دهند.
برخی از این بنگاهها مهارتهای شیطانی فوقالعادهای داشتند. در دهه 1970 و در اوج درگیریهای ایرلند، ارتش بریتانیا یک روسپیخانه و یک خشکشویی را در بلفاست تاسیس کرد. سربازان میتوانستند با استفاده از خودروهای خشکشویی بهطور پنهانی جابهجا شوند و همزمان لباسهای افراد مظنون به عضویت در ارتش جمهوریخواه ایرلند را بررسی میکردند تا ببینند آیا اثراتی از مواد منفجره در آنها وجود دارد یا خیر. البته در نهایت هر دو عملیات لو رفت و متوقف شد. به همین ترتیب سازمان MI6 یک آژانس مسافرتی قلابی تاسیس کرد که با اجرای تورهای تعطیلاتی رایگان به اسپانیا جمهوریخواهان را اغوا و در آنجا آنها را به عنوان جاسوس دوجانبه استخدام میکرد. موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل، در دهه 1980 یک ساحل تفریحی را در سودان اداره و از آن برای قاچاق هزاران یهودی از اتیوپی استفاده میکرد.
جاسوسان علاوه بر تاسیس شرکتهای صوری موفق شدند رابطه گرمی نیز با جهان واقعی شرکتها برقرار کنند. سیا و MI6 هر دو به خاطر عقد قراردادهای تجاری با شرکتهای نفتی و مطبوعات شهرت دارند. کیم فیلبی (Kim philby) یک جاسوس دوجانبه روسی در سازمان MI6 مدت کوتاهی به عنوان خبرنگار اکونومیست در خاورمیانه فعالیت کرد. بنگاههای مخابراتی آمریکا صدها میلیون دلار در سال دریافت میکردند تا با دولت همکاری کنند. آنها در این همکاریها اغلب از مرز تعهدات قانونی نیز فراتر میرفتند. ناسا (NASA) از شرکت AT&T به خاطر «اشتیاق فراوان به همکاری» تمجید کرد. همچنین گزارش شد که جاسوسان آمریکایی 10 میلیون دلار به شرکت امنیتی RSA پرداختند تا از یک تکنیک مخفی برای شکستن رمزهایی استفاده کند که در آن زمان بهطور گستردهای رایج شده بودند. (شرکت RSA این گزارش را انکار میکند.)
این نوع رشوهدهی پنهانی به شرکتها برای دیکتاتورها آسانتر بود. کاگب گاهی اوقات مسیر پروازهای شرکت ایروفلوت (خط هوایی ملی شوروی) را تغییر میداد تا بتواند از آسمان به جمعآوری اطلاعات بپردازد. امروزه آمریکا نگران آن است که هوآوی غول مخابراتی چین که درصدد ساخت شبکه 5G در غرب برآمده است به اقدامات جاسوسی دولت چین کمک کند.
بخش خصوصی از برخی جهات برای جاسوسان اهمیت بیشتری دارد. بنگاههای فناوری بیشتر از کل تاریخ شرکتهای دولتی مخابرات میتوانند اطلاعات اشخاص را گردآوری کنند. علاوه بر این، استفاده از کنترلهای بیومتریکی در مرزها باعث شده است که جاسوسان نتوانند به سادگی تحت نامهای مختلف به مسافرت بپردازند. جعل پاسپورت در مقایسه با تغییر اثرانگشت بسیار آسانتر است. سازمان سیا و دیگر سازمانهای جاسوسی بهطور مرتب کارکنان شرکتهای قانونی را استخدام یا جاسوسان خود را به آن شرکتها وارد میکنند تا آنها بتوانند با نام واقعی خود و تحت پوشش فعالیت تجاری به نقاط مختلف جهان سفر کنند.
اما چه چیز عامل جذب شرکتهای خصوصی به این حوزه میشود؟ در وهله اول پول. شرکت کریپتو ایجی قبل از آنکه بهطور کامل خریداری شود مبالغ هنگفتی نقدینگی دریافت کرد تا هم امتیاز خود را واگذار کند و هم اطمینان دهد که دستگاههای رمزنگاری آن بر رقبا برتری دارند. ممکن است در این فرآیند شرکتها به اطلاعات سری نیز دسترسی پیدا کنند. طبق گفته یکی از افسران سابق MI6، این سازمان اطلاعات مفیدی را در اختیار شرکتهای بزرگ مانند بریتیش پترولیوم و بریتیش ایرویز قرار میداد. گزارش اخیر زاک دورفمن (Zach Dorfman) از یاهونیوز بیان میکند که سازمان سیا اطلاعات فشرده خاصی را به شرکای شرکتی همکار میدهد.
زندگی کن و بگذار بمیرند
با وجود این امکان دارد روشهای «کتشلوار و خنجر» نتایج بسیار بدی به همراه داشته باشند. شرکتهایی که با جاسوسان کار میکنند ممکن است باعث شوند جان کارمندانشان در خارج از کشور به خطر بیفتد. هانس بوهلر یکی از فروشندگان شرکت کریپتو ایجی در سال 1992 در ایران به مدت 9 ماه بازداشت و پس از پرداخت یک میلیون دلار آزاد شد. او ادعا میکند که از فعالیتهای پشت پرده شرکت هیچ اطلاعی نداشت. همچنین ممکن است شهرت و اعتبار شرکت نیز به شدت آسیب ببیند. آقای بوهلر که از اتفاقات رویداده ناراحت بود به سراغ رسانهها رفت و از فعالیتهای مخفی شرکت پرده برداشت. جاسوسان آلمانی از قرارداد خود با شرکت خارج شدند. قراردادی که بازده آن پنج برابر سرمایهگذاری اولیه بود. شرکت کریپتو ایجی در سال 2018 منحل شد و نام پرآوازه آن بهطور کامل محو شد.
بنگاه مهندسی فرانتی (Ferranti) در بریتانیا سرنوشتی بدتر داشت. این بنگاه شرکت «سیگنال و کنترل بینالمللی» (ISC) را خریداری کرد که مقاطعهکار ارتش آمریکا بود و بعدها مشخص شد یکی از اهرمهای اصلی سازمان سیا در مدیریت سلاح در جهان بوده است. ظرف مدت کوتاهی فرانتی ورشکسته شد. وقتی جیمز گورین مدیرعامل ISC به جرم فریبکاری و فروش غیرقانونی اسلحه محکوم شد بابی ری اینمن یکی از نایبرئیسان سابق سازمان سیا در نامهای رسمی خطاب به قاضی نوشت: «آقای گورین یک میهنپرست فعال بود هرچند ممکن است شهرت و اعتبار شرکتش را به خطر انداخته باشد.» اما برای سهامداران آسیبدیده شرکت، نامه تحسینآمیز یک نهاد جاسوسی نمیتواند مرهمی بر دردها باشد.