کاهش سرعت
فرزندآوری زیاد در آفریقا
قرن ۲۱ حداقل از یک جهت به آفریقا تعلق دارد. در سال ۱۹۹۰ منطقه زیر صحرای کبیر آفریقا ۱۶ درصد از تولدهای جهان را در خود داشت. از آنجا که نرخ تولد در آفریقا از بقیه نقاط جهان بالاتر است این نسبت اکنون به ۲۷ درصد رسیده است و انتظار میرود تا سال ۲۰۵۰ به ۳۷ درصد برسد. تا یک دهه آینده، تعداد کودکان متولدشده در آفریقای زیر صحرای کبیر از کل نوزادان آسیا (با لحاظ چین و هند) بیشتر خواهد بود.
قرن ۲۱ حداقل از یک جهت به آفریقا تعلق دارد. در سال ۱۹۹۰ منطقه زیر صحرای کبیر آفریقا ۱۶ درصد از تولدهای جهان را در خود داشت. از آنجا که نرخ تولد در آفریقا از بقیه نقاط جهان بالاتر است این نسبت اکنون به ۲۷ درصد رسیده است و انتظار میرود تا سال ۲۰۵۰ به ۳۷ درصد برسد. تا یک دهه آینده، تعداد کودکان متولدشده در آفریقای زیر صحرای کبیر از کل نوزادان آسیا (با لحاظ چین و هند) بیشتر خواهد بود. اگر این پیشبینیهای سازمان ملل صحیح باشند جهان باید به طور منطقی از افزایش فرزندآوری در آفریقا نگران شود.
مشکل بروز بحران مالتوزی نیست که در آن کشورها در نقطهای در آینده با کمبود غذا و زمین کشاورزی مواجه میشوند. درست است که آفریقا با وجود گستردگی زیاد هنوز یک واردکننده مواد غذایی است، اما اگر آنها به شکل دیگری مولد باشند مشکلی پیش نمیآید. مشکل واقعی آن است که وجود کودکان زیاد مانع توسعه و خروج آفریقاییها از فقر میشود. در کل جهان نسبت وابستگی (نسبت افراد زیر ۲۰ یا بالای ۶۴ به گروه سن اشتغال) ۷۴ به ۱۰۰ است اما در آفریقای زیر صحرای کبیر این نسبت به میزان نگرانکننده ۱۲۹ به 100 میرسد.
برخلاف آنچه در سایر نقاط جهان به ویژه آسیا دیده میشود تعداد آفریقاییهای گرفتار فقر شدید روزبهروز افزایش مییابد. بخشی به آن دلیل که بالاترین نرخ زاد و ولد در فقیرترین نقاط این قاره وجود دارد. بانک جهانی در گزارش ۱۹ سپتامبر خود اعلام کرد بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ شمار افرادی که در آفریقای زیر صحرای کبیر در فقر شدید به سر میبرند از ۴۰۵ به ۴۱۳ میلیون نفر افزایش یافته است. بسیاری از کشورهای آفریقایی در تامین مدرسه و درمانگاه برای کودکان موجود درماندهاند چه رسد به آنکه انبوه زیادی نیز در راه باشند.
تجربه کشورهایی که در آن نرخ فرزندآوری کاهش یافته است نشان میدهد که والدین بیش از هر چیز دیگری عامل تعیینکننده تعداد فرزندان هستند. با مهاجرت مردم از روستا به شهر هزینه فرزندآوری بالاتر میرود؛ بنابراین والدین فرزند کمتری میخواهند. همچنین، با افزایش ثروت والدین آنها نگران مرگومیر نوزادان نیستند. بنابراین باید به عوامل اقتصادی و اجتماعی اجازه داد تا کار خود را انجام دهند. علاوه بر این، گروهی از چپگرایان که از نژادپرستی و دخالت غربی متنفرند و محافظهکاران مسیحی که با سقط جنین و جلوگیری از بارداری مخالفند عقیده دارند نباید کاری انجام داد.
مشکل آنجاست که کاهش نرخ باروری یعنی تعداد تولد به ازای هر زن در آفریقا بسیار کندتر از سایر نقاط جهان اتفاق میافتد. در نیجریه نیمی از مردم و در هند یکسوم آنها در شهرها زندگی میکنند. اما نرخ باروری در نیجریه دو برابر هند است. در مجموع میزان کاهش نرخ باروری در آفریقای زیر صحرای کبیر نصف میزان کاهش آن در آسیا و آمریکای لاتین است.
چهار تا خوب، دو تا بهتر
لزومی ندارد کشورهای آفریقا روشهای خشن مانند عقیمسازی در هند یا سیاست تکفرزندی در چین را در پیش گیرند چراکه این اقدامات علاوه بر مشکلات فراوان به سقط جنینهای مربوط به انتخاب جنسیت فرزند منجر میشوند. در عوض آنها میتوانند از نمونههای خوب درون آفریقا پیروی کنند. از این سیاستها میتوان از کارزار «کوچک زیباست» یا توسعه ابزارهای پیشگیری در مناطق روستایی نام برد. بسیاری از دولتهای آفریقایی سیاستهای تشویق استفاده از ابزار پیشگیری را دارند اما آن را به طور جدی اعمال نمیکنند. در کشورهایی مانند اتیوپی، مالاوی و رواندا که این سیاستها اجرا میشوند سرعت کاهش نرخ باروری بیشتر است. درست همانگونه که آفریقاییها از بیتلفنی به تلفن هوشمند و از بیبرقی به برق خورشیدی رسیدند میتوانند نوآوریهایی مانند تزریق داروهای پیشگیری را بپذیرند.
روشهای غیرمستقیم مانند تحصیل دختران را نیز میتوان برای کاهش فرزندآوری به کار برد. وضعیت بسیاری از مدارس آفریقایی وخیم است و معلمان به ندرت در کلاس درس حاضر میشوند. یک راهحل آن است که از بخش خصوصی کمک گرفته شود. مدارس بهتر میتوانند برای کودکان آفریقایی حال و آینده مزایای زیادی داشته باشند.