تفکر خام
چرا قیمت نفت بالاست؟
شاید برای ناظران صنعت نفت مشاهده فراز و فرود بهای هر بشکه چندان غیرعادی نباشد اما آنچه برای آنها گیجکننده است بهروزرسانی نظریهها و توضیحاتی است که در ورای آن قرار میگیرد. در مارس 2014 و زمانی که بهای هر بشکه نفت برنت به اعداد سه رقمی رسید رئیس آن زمان غول نفتی شورون گفت کمیابی نفت ارزانقیمت باعث میشود بهای آن از 100 دلار به 20 دلار سقوط کند.
شاید برای ناظران صنعت نفت مشاهده فراز و فرود بهای هر بشکه چندان غیرعادی نباشد اما آنچه برای آنها گیجکننده است بهروزرسانی نظریهها و توضیحاتی است که در ورای آن قرار میگیرد. در مارس 2014 و زمانی که بهای هر بشکه نفت برنت به اعداد سه رقمی رسید رئیس آن زمان غول نفتی شورون گفت کمیابی نفت ارزانقیمت باعث میشود بهای آن از 100 دلار به 20 دلار سقوط کند. دو سال بعد وقتی بهای نفت به 28 دلار رسید این بحث پیش آمد که اعضای اوپک برای گرفتن سهم بازار با یکدیگر به رقابت پرداختهاند و در نتیجه بازار اشباع شده است. اکنون که بهای نفت دامنه 70 دلار در بشکه را تجربه میکند تحلیلگران سر خود را میخارانند تا دلیلی برای آن بیابند.
جرج اورول در کتاب 1984 خود اصطلاح تفکر دوگانه را اختراع کرد که به معنای توانایی فرد برای باور دو چیز متناقض است. به نظر میرسد تحلیلگران حوزه نفت به چنین قابلیتی نیاز دارند. سه سوال بزرگ مطرح میشود: اول، چرا برخلاف تمام انتظارات ظرف دو سال بهای نفت بیش از دو برابر شد؟ دوم، چرا بورسهای جهانی از این افزایش خوشحال شدند به جای اینکه نگران اقتصاد جهان باشند؟ سرانجام، بهای نفت در کجا آرام میگیرد؟
بگذارید با صعود به سمت 70 دلار آغاز کنیم. بخشی از کاهش قیمت در دو سال قبل به خاطر کم شدن تقاضا بود و بخشی دیگر به خاطر عرضه فراوان. همزمان جهان از شکنندگی اقتصاد چین نگران بود. در آن زمان کسی باور نمیکرد که اوپک بخواهد یا حتی بتواند تولید را کاهش دهد. عربستان سعودی بزرگترین صادرکننده نفت جهان دلیلی برای این کار نداشت. عرضه فراوان نفت باعث میشد رشد صنعت نفت شیل در آمریکای شمالی متوقف شود. علاوه بر این، ایران بزرگترین رقیب عربستان نیز با مشکل مواجه میشد. رقیبی که پس از رفع تحریمها به بازار جهانی بازگشته بود.
اما تقاضا به سرعت رو به بهبود رفت. رشد سریع اعتبارات و افزایش مخارج به رشد بیشتر اقتصاد چین منجر شد. بهای کالاهای تجاری بالا رفت. ظرف چند ماه نشانههای آشکاری از رشد اقتصاد جهانی هویدا شد. از طرف دیگر اوپک ثابت کرد واقعاً توانایی مهار تولید را دارد. در نوامبر 2016 توافقی برای کاهش تولید صورت گرفت که تاثیر آنی نداشت ولی در اواخر سال تاثیر خود را نشان داد. ذخایر نفت به ویژه در آمریکای شمالی کمتر شد. تقاضا از عرضه پیشی گرفت و بهای نفت رو به افزایش گذاشت.
هنوز باورکردنی نیست که بهای نفت تا این اندازه بالا رفته باشد. بخشی از افزایش قیمتها از سیاستهای نادرست در خاورمیانه ناشی میشود. به گفته مارتین راتس از بنگاه مورگان استنلی هنوز نگرانیهای عادی وجود دارد اما تاثیر محسوسی بر عرضه فیزیکی دیده نمیشود. نفت شیل فقط به عنوان واکنشی در برابر افزایش قیمت به شمار میرود. هرگاه قیمت نفت بسیار بالا برود آنگاه صنعتگران تگزاس حفاریها را برای عرضه جدید آغاز میکنند. اما تولیدکنندگان کوچک با یک مشکل دیگر روبهرو میشوند چراکه تامینکنندگان مالی آنها بیشتر بر سود تمرکز میکنند تا بر تولید. علاوه بر این از زمان شروع حفاری تا تولید نفت چندین ماه طول میکشد.
به نظر نمیرسد بازارهای مالی در مورد افزایش بهای نفت نگرانی داشته باشند. بازارهای سهام هنوز پرتکاپو هستند که خود امری گیجکننده است. از زمان تکانههای نفتی در دهه 1970 بازارها به این نتیجه رسیدهاند که افزایش بهای نفت با بحران اقتصادی همراه است. جهان هم تولیدکننده و هم مصرفکننده نفت است بنابراین در مجموع تاثیرات افزایش بهای نفت خنثی میشود. اما در عمل تاثیر خالص آن است که تقاضای جهانی کاهش مییابد چراکه صادرکنندگان نفت در خاورمیانه تمایل دارند بخش بزرگی از درآمد بادآورده خود را پسانداز کنند که این به ضرر مصرفکنندگان در غرب تمام میشود.
با این حال با گذشت زمان جهان ثروتمند وابستگی کمتری به نفت خواهد داشت. به عنوان مثال در سال 2005 تقاضا در آمریکا بالا رفت. همزمان صادرکنندگان نفت برای ولخرجیهای بودجهای دولتها و واردات کالاهای مصرفی بیش از پیش به بهای نفت وابسته شدند. باید بهای نفت از 40 دلار بیشتر باشد تا صادرکنندگان بزرگ نفت در خاورمیانه بتوانند بهای کالاهای وارداتی خود را پرداخت کنند.
در این فضای جدید نهتنها نفت گرانتر ضرری برای مصرفکنندگان جهان ثروتمند ندارد بلکه مشکل مالی صادرکنندگان بزرگ نفت در خاورمیانه و آفریقا را حل میکند. در سایر مناطق نیز سرمایهگذاران به این باور میرسند که اقتصاد جهانی فضای ایمنتری پیدا کرده است. آنها دلایل دیگری نیز برای ابراز خوشحالی پیدا میکنند. صنعت نفت شیل به آن معناست که نفت گرانتر میتواند سرمایهگذاری در آمریکا را بالا برد که خود به افزایش تولید ناخالص داخلی منجر میشود. علاوه بر این، افزایش بهای نفت نشانهای دال بر سلامت رشد اقتصادی چین است که در حال حاضر بزرگترین واردکننده نفت جهان به شمار میرود.
موضوعات و مسائلی ورای افزایش و کاهش شدید بهای نفت و تاثیرات آن بر اقتصاد جهانی وجود دارد که از آن میان میتوان به رشد صنعت نفت شیل و واکنش اوپک به آن؛ وابستگی صادرکنندگان بزرگ نفتی خاورمیانه به بهای بالای نفت؛ و افزایش تقاضا در آمریکا و دیگر نقاط اشاره کرد. این عوامل نقش مهمی در تعیین نقطه آرامش بهای نفت ایفا میکند.
اسپنسر دیل (Spencer Dale) اقتصاددان ارشد غول نفتی بریتیش پترولیوم (BP) چگونگی ایفای نقش این عوامل را موضوع مقاله جدید خود قرار داده است. به استدلال او تغییرات شدید در بازار نفت دامنهای از کمیابی تا فراوانی را دربر میگیرد. زمانی که نفت کمیاب و استخراج آن پرهزینه بود سهمیهبندی آن عاقلانه به نظر میرسید. در آن زمان نفت بیشتر یک دارایی محسوب میشد تا کالای مصرفی و نفت درون زمین همانند پول موجود در بانک تلقی میشد.
اما منابع جدید عرضه از قبیل نفت شیل و بهبود ضریب بازیافت از منابع موجود به همراه پیدایش بازار بزرگ وسایل نقلیه الکتریکی این دیدگاه را متحول کرد. به احتمال زیاد بخش بزرگی از منابع قابل بازیابی نفت هیچگاه مورد بهرهبرداری قرار نخواهند گرفت چراکه نیازی به آنها نخواهد بود. بنابراین منطقی است که پنج تولیدکننده بزرگ نفت خاورمیانه یعنی عربستان، امارات، ایران، عراق و کویت که هزینه تولید نفت برایشان کمتر از 10 دلار در بشکه است تلاش کنند تولیدکنندگان نفت پرهزینه شیل را از صحنه خارج کنند و تا زمانی که تقاضا وجود دارد سهم خود را در بازار افزایش دهند. به گفته آقای دیل اکنون منطق ایجاب میکند تا پول در بانک داشته باشیم به جای نفت در زمین.
آیا این به آن معناست که بهای نفت رو به کاهش میگذارد؟ احتمالاً خیر، مگر آنکه تولیدکنندگان نفت شیل بخواهند تولید را بالا ببرند. به استدلال آقای دیل تقاضای جهانی برای نفت دههها ادامه دارد و به سرعت کاهش پیدا نمیکند. در حال حاضر صادرکنندگان بزرگ نفت نمیتوانند قیمت اندک را در درازمدت تحمل کنند. با توجه به اینکه مخارج دولتهای آنها به درآمد نفت متکی است هزینه اجتماعی تولید برای آنها به طور میانگین 60 دلار در بشکه خواهد بود. حفظ بهای نفت در محدودهای نزدیک به هزینه استخراج به اصلاحات زیادی نیاز دارد که معمولاً در درازمدت اتفاق میافتد. اگر بخواهیم موضوع را در دو جمله متناقض بیان کنیم باید گفت که بهای نفت بسیار بالاست اما پایین نخواهد آمد چون تولیدکنندگان به این قیمت عادت کردهاند.