داروینیسم دیجیتال
قوانین جدید برای اقتصاد اینترنتی
قوانین آنتیتراست در مقابله با شرکتهایی که کالاهای فیزیکی تولید نمیکنند ناتوان هستند. اکنون زمان آن رسیده است که مجموعه جدیدی از قوانین تدوین شود در غیر این صورت اقتصاد آینده تحت سلطه فقط چند شرکت قرار خواهد گرفت. اقتصاد دیجیتال به نگاهی نو نیاز دارد. بسیاری از افراد هنوز فکر میکنند آمازون یک نسخه آنلاین از یک فروشگاه بزرگ است اما این تصور درست نیست.
قوانین آنتیتراست در مقابله با شرکتهایی که کالاهای فیزیکی تولید نمیکنند ناتوان هستند. اکنون زمان آن رسیده است که مجموعه جدیدی از قوانین تدوین شود در غیر این صورت اقتصاد آینده تحت سلطه فقط چند شرکت قرار خواهد گرفت. اقتصاد دیجیتال به نگاهی نو نیاز دارد. بسیاری از افراد هنوز فکر میکنند آمازون یک نسخه آنلاین از یک فروشگاه بزرگ است اما این تصور درست نیست. آمازون یک غول اینترنتی جهانی با رشد بسیار سریع است که سبک خرید ما را تغییر میدهد، بازارهای بیشتر و بیشتری را تصرف میکند، از الکسا (Alexa) برای گردآوری اطلاعات شخصی ما بهره میبرد و بهتازگی درب ورودی منازل ما را باز میکند و میتواند بدون حضور ما کالاها را در منزل تحویل دهد.
فیسبوک نیز مدتهای زیادی است که از حد یک شبکه اجتماعی برای گپ زدن با دوستان فراتر رفته است. فیسبوک یک بنگاه رسانهای است که میلیاردها دلار از طریق آگهی کسب میکند و محتوایی را به نمایش میگذارد که آن را قبلاً بررسی نکرده است.
این فهرست ادامه دارد و به گوگل و آلفابت و دیگران میرسد. آنچه در همه این بنگاهها مشترک است سرعت بالای رشدی است که در اقتصاد آنالوگ غیرممکن مینمود. علاوه بر این، آنها قدرت بسیار زیادی پیدا کردهاند. به همین دلیل است که در معرض فشارهای فزاینده سیاسی قرار دارند.
تغییر لحن
تا همین چند وقت پیش آمریکا اقدامات اتحادیه اروپا در جهت محدود کردن قدرت گوگل و آمازون در بازارهای اروپایی را محکوم میکرد و آن را به حمایتگرایی و پشتیبانی اروپا از اقتصاد ضعیف دیجیتال خود نسبت میداد. اما اکنون سیاستمداران و اقتصاددانان آمریکایی نیز بحثهایی را پیرامون در هم شکستن غولهای اینترنتی آغاز کردهاند. آمریکا نیز لحن خود را تغییر داده است.
جمهوریخواهان همیشه در مورد غولهای سیلیکونولی بدبین بودهاند چراکه این بنگاهها آشکارا از دموکراتها حمایت میکردند. اما اکنون حتی دموکراتها نیز نسبت به این بنگاهها بدبین شدهاند به ویژه از هنگامی که در جریان یک کارزار انتخاباتی معلوم شد الگوی کسبوکار گوگل، فیسبوک وتوئیتر برای دونالد ترامپ مفید است. سکوهای این بنگاهها میلیونها قلم تبلیغات جناح راستی منتشر کردند که روسیه از طریق آنها تلاش میکرد بر آرای آمریکا تاثیر گذارد. نقش شرکتهای اینترنتی در آن ماجرا هماکنون یکی از موضوعات تحقیقات در کنگره ایالات متحده است.
ارزیابیهای منتقدان تنوع زیادی دارند اما اکثر آنها صحیح هستند. البته دیجیتالی شدن مزایای زیادی را به همراه دارد اما سرمایهداری دیجیتال بهشدت نیازمند قوانین و مقررات است.
چراکه قوانین قدیمی ناکافی هستند. آن قوانین برای اقتصادی طراحی شده بودند که در آن کالاهای واقعی مبادله میشد و قیمت عامل مهمی بود. آن اقتصاد را میتوان در معرض مالیات قرار داد، کنترل کرد و در صورت لزوم تعدیل ساخت.
در مقابل اقتصاد دیجیتال بر الگوریتمها مبتنی است و قدرتمندترین بنگاههای آن هیچ محصول فیزیکی تولید نمیکنند. مصرفکنندگان خدمات آنها را رایگان و فقط در ازای ارائه دادههایشان دریافت میکنند. هرچه یک ارائهدهنده خدمات مشتریان بیشتری جذب کند جذابیت آن برای مشتریان جدید بیشتر خواهد شد. این مشتریان دادههای بیشتری تحویل میدهند. به همین دلیل است که گوگل و فیسبوک در مورد رقابت نگران نیستند.
بلعیدن رقبای بالقوه
«برنده صاحب همه چیز است.» این قانون داروینیسم اقتصاد دیجیتال است و به همین دلیل این اقتصاد تمایل شدیدی به خلق انحصار دارد. اما ابزارهای کلاسیک قانون آنتیتراست قادر به مقابله با این انحصارات نیستند. بنابراین قبل از هر کار باید قدرت یک شرکت و سوءاستفاده از آن قدرت را دوباره تعریف کرد. ما نمیتوانیم اجازه دهیم وضعیتی پیش آید که در آن شرکتهای بسیار بزرگ بتوانند رقبای بالقوه را قبل از توسعه یافتن ببلعند. لازم است اقدامات تملیکی شرکتها بیش از پیش تحت بررسی و پایش قرار گیرد و حتی در صورت لزوم متوقف شود.
دوم، باید مشخص شود چه کسی مالک دادههای گردآوری شده است. به عنوان مثال، آیا باید دادهها را در اختیار دیگر رقبا قرار داد یا مصرفکنندگان باید در ازای ارائه دادهها چیزی بیشتر از نتایج جستوجوی رایگان در اینترنت دریافت کنند؟
سوم، کسانی که محتوایی را پخش میکنند باید مسوولیت آن محتوا را بپذیرند. به طور خاص، پخش ادعاهای غلط و بیان نفرت باید ممنوع شود.
و سرانجام، کسانی که پول زیادی به دست میآورند باید مالیات زیادی هم بپردازند. این مالیات صرفاً در کشور مادر نیست بلکه باید در تمام کشورهایی که این بنگاهها فعالیت دارند پرداخت شود.
تبدیل این درخواستها به مقررات شفاف امری دشوار و پیچیده است و بخش بزرگی از آن تنها در سطح بینالمللی امکان دارد. اما این بدان معنا نیست که دولتها نباید نقش انفرادی خود را ایفا کنند. به عنوان مثال نیاز به اصلاحات در آلمان باید در مذاکرات پیشرو در برلین و همچنین در جلسه ائتلاف حاکم بعدی خانم مرکل مطرح شود: احزاب درگیر در مذاکرات مصمم هستند تا هدف دیجیتالسازی را در آلمان محقق سازند. این هدف صحیح و پراهمیت است اما همزمان باید مشکلات مربوط به سرمایهداری دیجیتال مورد توجه قرار گیرند. در غیر این صورت اقتصاد آینده تحت سلطه تعداد اندکی از شرکتها قرار خواهد گرفت.