آلمان در حال چرت زدن
غفلت از چالشهای عمیق
اکنون زمان سیاستزدگی است. هر هفته دموکراسی آمریکایی بیش از هر زمان دیگری در گذشته داستانی جدید خلق میکند. در فرانسه نیروهای طرفدار جهانیسازی و طرفداران ملیگرایی با یکدیگر درگیر شدهاند.
اکنون زمان سیاستزدگی است. هر هفته دموکراسی آمریکایی بیش از هر زمان دیگری در گذشته داستانی جدید خلق میکند. در فرانسه نیروهای طرفدار جهانیسازی و طرفداران ملیگرایی با یکدیگر درگیر شدهاند. در بریتانیا نیز هر سال همهپرسیهایی انجام میگیرد که سرنوشت کشور را تغییر میدهد. برندا مستمریبگیر اهل بریستول در مصاحبهای با بیبیسی در ماه آوریل چنین گفت: وقایع سیاسی بسیار از حد خود فراتر رفتهاند.
آلمان شرایطی متفاوت دارد. مردم این کشور در 24 سپتامبر به پای صندوقهای رای خواهند رفت اما نشانهای از بازیهای سیاسی خصمانه دیده نمیشود. آلمان کشوری آرام و آسودهخاطر است. حزب دموکراتمسیحی (CDU) راست مرکزی خانم آنگلا مرکل نمایشی غیرتهاجمی به اجرا گذاشت و در آن برای هرکس پیشنهادهایی ارائه کرد. این روش حزب دموکراتمسیحی را به پیروزی نزدیکتر میکند. مارتین شولتز رقیب خانم مرکل از حزب سوسیالدموکرات (SPD) انتخابی دشوار پیش رو دارد: او یا باید حالتی تهاجمی بگیرد و خطر از دست دادن رایدهندگان و اقبال آنها به خانم مرکل را بپذیرد یا اینکه همان پیامهای آرامشبخش خانم مرکل را بازگو کند و به این ترتیب نتواند رایدهندگان را قانع سازد تا او را به رقیبش ترجیح دهند. در حال حاضر به نظر میرسد آقای شولتز ترکیبی از بدترین حالات هر دو گزینه را انتخاب کرده است. او با طرح این ادعا که آلمان هیچگونه آمادگی برای بحران مهاجران در آینده ندارد خانم مرکل را به مبارزه طلبید. همزمان، پوسترها و شعارهای هر دو حزب لحنی بسیار ملایم دارند.
حزب دموکراتمسیحی خواهان «آلمانی است که در آن همه خوب و شادمان زندگی کنند». حزب سوسیالدموکرات میگوید «در آینده به نظرات جدید و فردی برای اجرای آنها نیاز دارد». حزب سبز و حزب آزادیخواه افدیپی (FDP) اقداماتی تحریکآمیز انجام میدهند اما در مجموع مبارزات انتخاباتی حالتی خوابآلود و تنبل دارند.
از جهتی میتوان این امر را یک امتیاز و نکته مثبت برای آلمان تلقی کرد. به استثنای ملیگرایان پرهیاهوی حزب آلترناتیو آلمان (AFD)، در مقایسه با دیگر کشورها، احتمال اینکه سیاستمداران و اصحاب رسانه آلمان به تحریک احساسات سیاسی و برانگیختن مناقشات بپردازند بسیار اندک است. خانم مرکل مهارت بسیار زیادی در رفع اختلافنظرات دارد. او در هشت سال از 12 سال صدراعظمیاش توانست بهخوبی و بهراحتی حزب دموکراتمسیحی را رهبری کند. او و آقای شولتز به جز در چند مورد کوچک تاکیدی دیدگاههای مشترک زیادی دارند. آنها در مورد توجه به امور بینالملل، تسهیل کسبوکار و نظرات سوسیالدموکراتیک همعقیدهاند. آلمان کشوری باثبات و رو به شکوفایی است: این کشور سرزمین کارخانههای فعال، قطارهای پرکیفیت و باغهای بزرگ انگور است. بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که دولتمردان «سری که درد نمیکند را دستمال ببندند».
اما دست روی دست گذاشتن و آسودگیخاطر بیش از حد نیز اشتباه است. آلمان در درازمدت با چالشهای بزرگی مواجه خواهد شد. چالشهایی که رهبران کشور را وامیدارد به انتخابهای دشوار و سرنوشتساز دست بزنند. تیمو لوچوکی از صندوق مارشال آلمان در ایالات متحده میگوید سه یا چهار سال آینده پرچالشترین زمان پس از اتحاد دو آلمان برای این کشور خواهد بود.
به عنوان مثال به بحثهای ژئوپولتیک توجه کنید. شاید آلمان از ساختار اتحادیه اروپا رضایت کامل داشته باشد اما این موضوع در مورد دیگر کشورهای عضو صادق نیست. امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه روشهایی را برای تحکیم انسجام منطقه یورو پیشنهاد میدهد که آلمان آنها را دستدرازی به جیبهایش میداند. آمریکا اصرار دارد که بودجه دفاعی آلمان از 2 /1 به دو درصد تولید ناخالص داخلی آن کشور افزایش یابد. این در حالی است که شهروندان آلمانی برای تایید تعهدات نظامی خود از جمله حضور نظامی در لیتوانی تردید دارند. در نظرسنجی مرکز پژوهشی پیو (Pew) که در ماه می انجام شد فقط 40 درصد از آلمانیها اعلام کردند که از استفاده از نیروی نظامی برای دفاع از یک متحد ناتو که مورد تهاجم روسیه قرار گرفته باشد حمایت میکنند.
تحولات اقتصادی نیز در مسیر صحیح نیستند. صنعت قدرتمند خودروسازی آلمان دچار کارتلگرایی شده است. این صنعت بهای سنگینی را برای قمار روی خودروهای دیزلی میپردازد و در آینده نیز با رقابت شدید از جانب خودروهای برقی و اتومبیلهای خودران مواجه خواهد شد. نرخ پایین سرمایهگذاری و هزینههای بالای انرژی باعث شد رتبه رقابتپذیری آن در زمینه دیجیتال و زیرساختارها افت کند. این روند هنگامی تشدید میشود که بدانیم آلمان در قبال برخی از انواع فناوریهای جدید موضعی محافظهکارانه دارد. آلمان حتی بیشتر از فرانسه در برابر پیمان تجارت آزاد با آمریکا و غولهای بزرگ دادهها از قبیل گوگل سختگیری میکند. دولت خانم مرکل در یک حرکت رو به عقب تصمیم گرفت تا سن بازنشستگی را کاهش دهد. در این اوضاع و احوال، متخصصان بر این عقیدهاند که سیاستمداران خوابزده آلمان نتوانستند از دهه طلایی کشور استفاده و آن را برای آینده تجهیز کنند. به عقیده آنها عملکرد گذشته نمیتواند دلیل و تضمینی برای موفقیت آینده باشد.
تار و پود جامعه آلمان نیز استحکام کافی ندارد. فرآیند پذیرش و سازگارسازی 2 /1 میلیون مهاجری که در سالهای 2015 و 2016 به کشور وارد شدند، هنوز مراحل اولیه خود را سپری میکند. هرچند آلمان هنوز در مورد اشتغال مشکل زیادی ندارد. چپها از بحث درباره مهاجران دوری میکنند و راستگرایان صرفاً میگویند به تازهواردان یک هویت آلمانی داده شود. هیچکدام تصویر واقعگرایانهای از یک هویت آلمانی ترکیبی و مخلوط ندارند. همزمان، همانطور که جامعه آلمان سیالتر و بینالمللیتر میشود کنترل و نظارت بر آن دشواری بیشتری پیدا میکند. اقدامات تروریستی اخیر در برلین و هامبورگ نشانههایی از ناکارآمدی جدی در نظام امنیتی هستند. این اقدامات از سوی مهاجرانی انجام گرفتند که باید از کشور اخراج میشدند اما توانستند خود را از شکافهای موجود به درون سیستم بکشانند. این وضعیت سوالات بدون پاسخی را مطرح میسازد چراکه آلمان همواره به دلایل تاریخی در برابر کنترلها و نظارتهای دولتی حساس بوده است.
شور و اشتیاق فصل انتخابات تا اواخر ماه آگوست آغاز نخواهد شد اما نشانههای موجود کنونی از قبیل نمایشهای حزبی، تجمعات اولیه و مصاحبههای تلویزیونی با سیاستمداران حاکی از آن است که اکثر این مسائل و سوالات در کارزارهای انتخاباتی بدون راهحل و پاسخ باقی میمانند.
این نگرانیها نباید باعث شود ارزش موفقیت و ثبات کنونی آلمان کمرنگ شود. اما داستانهای غمانگیز سال 2015 از جمله پیدایش حزب آلترناتیو آلمان نشان میدهد ناامنیهای سیاسی عمیقی در لایههای زیرین نهفتهاند و هر آن امکان دارد خشم و عصبانیت اجتماعی فوران کند. آقای لوچوکی میگوید آن هزار نفری که در آلمان تاثیرگذار هستند میدانند که زمانهای دشواری پیش رو دارند. کریستین اوده شهردار سابق مونیخ و از اعضای حزب دموکراتمسیحی پا را از این هم فراتر گذاشته و در کتاب جدیدش درباره «پرواز از سیاست» سیاستمداران اصلی و گرایش آنها به افراطگرایی هشدار میدهد. در حالی که اکثر نقاط جهان تحت تاثیر تندرویهای سیاسی قرار دارند عاقلانه نیست انتظار داشته باشیم همان معدود کشورهایی که از آن دور ماندهاند نیز به آن دچار شوند، با این حال عملکرد خوب آلمان دلیل اجتناب از اختلافنظرها نیست. برعکس، آلمان کشوری است که باید از اختلافنظرات به طرز سازندهای بهره ببرد.