جنگ، خشکسالی، قحطی
ضرورت همکاری با طالبان برخلاف میل
نهاد سازمان مللی برنامه جهانی غذا (WFP) در 8 نوامبر اعلام کرد برآورد خود از تعداد افرادی را که بر لبه قحطی قرار دارند از 42 میلیون نفر در اوایل امسال به 45 میلیون نفر افزایش میدهد: نکته قابل توجه آن است که تمام این سه میلیون نفر اضافی از یک کشور هستند. افغانستان در آستانه یک فاجعه تمامعیار انسانی است.
حدود 23 میلیون افغان در کشوری با 38 میلیون جمعیت با گرسنگی شدید روبهرو شدهاند. از آن میان 7 /8 میلیون نفر وضعیت اضطراری دارند که دومین گروه بزرگ در طبقهبندی فجایع برنامه جهانی غذاست. در دستورالعمل طبقهبندی گفته شده است تا زمانی که این نهاد قحطی یعنی وخیمترین طبقه را اعلام میکند برای جلوگیری از عواقب بسیار دیر شده است چراکه تعداد زیادی جان خود را از دست دادهاند.
بسیاری از گرسنگی مردهاند. بیش از سه میلیون کودک دچار سوءتغذیه شدهاند. مردم محلی مواردی را گزارش میدهند که در آنها کل خانواده در منزل از گرسنگی جان باختهاند. بخشهای بیمارستان کودکان بیش از حد لاغر از جمله کودکانی 11ساله را پذیرفتهاند که فقط 13 کیلو وزن دارند.
افغانهای فقیر آخرین داراییهایشان را برای خرید غذا میفروشند. برخی از آنها به فروش دخترانشان روی آوردهاند. اوضاع شهرها هم به همان اندازه روستاها وخامت دارد. با آغاز زمستان درد و رنجها شدت بیشتری میگیرند.
اوضاع افغانستان حتی قبل از سقوط کابل در ماه آگوست شکننده بود. دورههای طولانیمدت بارندگی کمتر از حد متوسط و دمای بالاتر از میانگین برداشت محصول را کاهش داد و قیمتها را بالا برد.
پس از دههها جنگ حدود چهار میلیون افغان در کشور خودشان آوارهاند و کسی نیست که از آنها پشتیبانی کند.
روی کار آمدن طالبان همه چیز را بدتر ساخت. کمکهای خارجی که سهچهارم هزینههای دولت را تامین میکرد قطع شدند. ذخایر خارجی کشور به میزان 9 میلیارد دلار مسدود شدهاند. نیممیلیون سرباز و پلیس شغل خود را از دست دادند و ماههاست که کارمندان دولت حقوق نگرفتهاند. قبل از به قدرت رسیدن طالبان نیمی از جمعیت کشور با درآمدی کمتر از 9 /1 دلار در روز روزگار میگذراندند. طبق پیشبینی سازمان ملل، تا تابستان آینده کل کشور به جز سه درصد جمعیت چنین وضعیتی خواهند داشت.
سازمان ملل در ماه سپتامبر درخواست کمک اضطراری را با هدف گردآوری 600 میلیون دلار از نیکوکاران مطرح کرد و توانست یک میلیارد دلار تعهد کمک بگیرد. اما فقط یکسوم این مبلغ تامین شده است. اتحادیه اروپا در ماه اکتبر یک میلیارد یورو (15 /1 میلیارد دلار) وعده داد اما هنوز فقط 300 میلیون یورو از آن وعده محقق شده و اکثر میزان باقیمانده نیز به همسایگان افغانستان میرسد. برنامه جهانی غذا اعلام میکند که برای گذراندن ماههای سرد زمستان به 220 میلیون دلار در ماه نیاز دارد.
حتی اگر پولها از راه برسند در بهترین حالت همانند یک چسب زخم خواهند بود. رابرت ماردینی از صلیب سرخ میگوید هیچ سازمان بشردوستانهای نمیتواند جای اقتصاد یک کشور را بگیرد. اقتصاد کشور نحیف شده، جریان دلارها به داخل افغانستان متوقف شده، ارزش پول ملی سقوط کرده و نظام بانکی زمینگیر شده است. صندوق بینالمللی پول پیشبینی میکند که تجارت رسمی در چند ماه آینده 30 درصد کوچکتر شود. با وجود این اگر کمکها از سر گرفته و ذخایر خارجی آزاد شوند از شدت آلام کاسته خواهد شد.
مشکل آنجاست که در این صورت میلیاردها دلار به دستان طالبان میافتد. هنوز هیچ کشوری آنها را به عنوان حاکمان مشروع افغانستان به رسمیت نمیشناسد. آمریکا اصرار دارد که این گروه باید دولتی تشکیل دهد که نماینده تمامی افغانها باشد و حقوق زنان، دختران و اقلیتها را تضمین کند.
اینها اهدافی ارزشمند هستند اما توقف کمکهایی که جان انسانها را نجات میدهند تحت هیچ شرایطی قابل قبول نیست و در شرایطی که طالبان هیچ نشانهای دال بر تسلیم در برابر فشارها از خود نشان نمیدهد چنین کاری منطقی نخواهد بود. تقاضای غرب برای تامین آزادیهای اساسی برای افغانها کاملاً توجیهپذیر است اما نمیتوان برای تحقق این تقاضا اجازه داد میلیونها نفر از ذینفعان آن از گرسنگی جان بسپارند.
هیچ راهی به جز همکاری با طالبان هرچند برخلاف میل باطنی وجود ندارد. این همکاری به معنای خوشوبش یا حمایت کردن از طالبان نیست بلکه نوعی واقعبینی خواهد بود. به قدرت رسیدن طالبان رویدادی وحشتناک برای افغانهاست. اگر غرب بخواهد با رها کردن آنها در گرسنگی آنها را مجازات کند این اقدام به همان اندازه اقدامات ستمگران تفنگبهدست بیرحمانه خواهد بود.